بخشی از مقاله

چکیده

افضلالدین بدیل خاقانی شروانی را سبکی نوآیین و سخنی دیگرگون است. طریق غریبی که او به داشتن آن نازش میکند برپایه پیوند شگرف دو عنصر پشتوانه فرهنگی و توان سخنآرایی پا به عرصه وجود نهادهاست. حاصل این پیوند، سخنی استوار و عالمانه است، سخنی بدیع که به دشواری موصوف است. هم از اینروی از دیرباز شروحی بر اشعار او نوشتهاند، امری که همچنان نیز ادامه دارد. قدیمیترین شرح موجود از اشعار خاقانی، شرح شیخ آذری طوسی - اسفراینی - در کتاب مفتاح الاسرار و گزیده این کتاب یعنی جواهر الاسرار است. تاکنون گمان بر آن بود که شیخ آذری تنها ابیاتی از قصیده ترساییه را شرح کرده است؛ حال آنکه شیخ بر دو بیت دیگر خاقانی نیز شرح نوشته است. رسالت این جستار تحقیق در این باب خواهد بود.

1 - مقدّمه

یکی از ویژگی هایی که از همان نگاه نخست در برخورد با دیوان خاقانی در ذهن مخاطب نقش میبندد، دشواری خاص این دیوان است. همین امر سبب شده است تا او شاعری دیرآشنا دانسته شود و در گشودن پیچ و خم های سخن او سختیهایی به وجود آید. این دشواری عمدتاً بازبسته به پشتوانه فرهنگی گسترده و تخیل و توان سخنآرایی چشمگیر خاقانی است؛ و چون شعر او حاصل پیوند این دو عنصر برجسته است؛ سخن آبستن دشواری مضاعفی شده است. ادبا و سخنشناسان از دیرباز به فکر چارهجویی در حل این مشکلات بوده و شروحی بر اشعار او نگاشتهاند؛ امری که امروز نیز پررنگتر از دیروز ادامه دارد.

آوردهاندکه احتمالاً نخستین شارحِ ابیاتی از خاقانی، امیرخسرو دهلوی بوده، که البته مدرکی در صحّت این احتمال هنوز یافته نشدهاست. - سجّادی، 171 :1352و - 172؛ همچنین گفتهاند عبدالرحمان جامی نیز شرحی بر اشعار خاقانی نگاشتهاست؛ مینورسکی صریحاً در این باب مینویسد: مراجعه به نسخه نادر خطی شرح خاقانی به قلم جامی شاعر بزرگ ایران را که به کتابخانه آصفیه استانبول متعلق است، مدیون آقای پرفسور سی. ای. استوری میباشم. - مینورسکی، - 114 :1332؛ - زرّینکوب، 24 :1383 - ؛ امیرحسن عابدی خبر میدهد که غفّار کندلی از او درخواستهاست تا عکس شرح قصاید خاقانی از جامی را برای او ارسال کند. عابدی میافزاید که با مطالعه این شرح دانسته شد که همان شرح مشهور شادی آبادی است که به علت آمدن تخلص جامی در قصیده شکرانه تمامیّت به اشتباه به جامی نسبت داده شدهاست.1 او متذکر میشود که چند نفر از شعرای فارسی با تخلّص جامی بودهاند.

با این وجود ضیاءالدین سجّادی معتقد است به دلیل اینکه عبدالرحمن جامی از سویی به خاقانی توجه زیاد داشته و قصیده معروف مراتالصفای او را استقبال کرده و از سوی دیگر شروحی نیز بر اشعار دیگران نوشتهاست، بعید نیست که ابیاتی از خاقانی را شرح کرده باشد.

کهنترین شرح شناخته شده و موجود از اشعار خاقانی، شرحی است که شیخ آذری طوسی - متوفی به 866 ه.ق - در کتاب مفتاح الاسرار و منتخب آن، یعنی جواهر الاسرار، بر ابیاتی از دیوان خاقانی نوشتهاست. تاکنون گمان بر آن بود که شیخ آذری تنها ابیاتی از قصیده ترساییه را شرح کرده، حال آنکه وی دو بیت دیگر از دیوان خاقانی را نیز شرح کرده است. در این جستار از شرح این دو بیت سخن به میان میآید.

- 2 شرح شیخ آذری طوسی

همچنانکه گفتیم کهنترین شرح شناخته شده و در دسترس از اشعار خاقانی شرحی از آن شیخ فخرالدین حمزه بن علی ملک آذری طوسی است. مینورسکی مینویسد: طبق قول دولتشاه، شیخ آذری قصیده خاقانی را که در باب حالات ترسایان و لغات و اصطلاحات ایشان است در جواهر الاسرار خود 840 - ه.ق 1436 =م - -که خلاصهای از کتاب دیگر او موسوم به مفاتیح الاسرار 830 - ه.ق 1427 =م - است- شرح نمودهاست.

این شرح که بر سی و چهار بیت از قصیده مشهور »ترساییه« است، نخست به سال 1303ه.ق در ضمن خلاصهای از جواهر الاسرار در مجموعهای حاوی چند کتاب و رساله از جمله اشعه اللمعات جامی به چاپ رسیده بود. چندی پیش نیزمحسن محمّدی فشارکی این شرح با استفاده از چند نسخه خطی تصحیح و در دسترس اهل ادب قرار دادهاست. - محمّدی فشارکی، - 256- 217 :1386؛ همزمان با این تلاش جواهر الاسرار نیز به اهتمام احمد شاهد به چاپ رسیدهاست. - آذری طوسی، - 207- 193 :1386؛ گفتنی است این تلاشها همگی براساس جواهر الاسرار بوده است.

گمان بر آن بود که شیخ آذری تنها همین سی و چند بیتِ قصیده »ترساییه« را شرح کرده، حال آنکه وی بر دو بیت دیگر از دیوان خاقانی نیز شرح نوشتهاستو.از قضا شرح این دو بیت خود از اهمّیّت ویژهای برخوردار خواهد بود، زیرا یکی از این دو بیت از دشواریهای برجسته دیوان خاقانی است. این دو بیت هم در مفتاح الاسرار آمده و هم در جواهر الاسرارتوضیحاً. باید افزود که جواهر الاسرار بر چهار باب است:

باب اول در معرفت اسرار حروف مقطّعات از قرآن؛

باب دوم در اسرار احادیث نبوی - ص - ؛ باب سوم در اسرار کلام مشایخ و چهارم در بیان کلام شعرا. باب چهارم خود ده فصل است: اول در بیان قصاید مشهوره؛ دوم در بیان اشکال قصاید مجهوله؛

سوم در اشکال غزلیات مشهوره؛ چهارم در مجهولات غزل؛ پنجم در اشکال مقطعات؛ ششم در اشکال مثنوی؛ هفتم در بیان اشکال رباعی؛ هشتم در بیان اشکال شاعری؛ نهم در بیان اشکال مُعمیات؛ دهم در اسرار لغز. شرح ابیات قصیده ترساییه در فصل اول باب چهارم - در بیان قصاید مشهوره - آمدهاست.

تقریباً همین ترتیب نیز در مفتاح الاسرار نیز وجود دارد. و چون جواهر الاسرار خلاصهای از این کتاب است؛ ما در این گفتار بدان نیز رجوع کردهایم و در پیراستن متن از توجه به آن غافل نبوده ایم. از مفتاح به نسبت جواهر الاسرار نسخ کمتری در دست است که یکی از دلایل آن بودن و شهرت همین جواهر الاسرار خواهد بود. از آنجا که صورت چاپی کتاب پیراستگی کافی را ندارد؛ نسخ خطی مبنای کار قرار گرفته است. این نسخ عبارتند از:

- 1 نسخه خطی کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به شماره 11ج ادبیات، کتابت 1026ه.ق. - علامت: دا - 1

- 2 نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره 3932، کتابت 1057ه.ق. - علامت: دا - 2

- 3 نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره 5882، کتابت 1043ه.ق. - علامت: مج - 1

- 4 نسخه خطی کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران به شماره 2091، کتابت محتملاً از قرن یازدهم هجری. - علامت: مل -

- 5 نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره 8851، کتابت 1008ه .ق. - علامت: مج - 2

- 6 نسخه خطی مرکز احیاء میراث اسلامی به شماره 812، کتابت از قرن یازدهم هجری. - علامت: اح -

- 7 نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره 758، کتابت 1298ه.ق. - علامت: مج - 3

- 8 نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره 2423، کتابت 1067ه.ق. - علامت: مفتاح - 4

یکی از این دو بیت از قصاید خاقانی و بیت دیگر از قطعات اوست. شیوه کار چنان است که ابتدا شرح هر بیت تصحیح و از نظر گذرانده میشود و سپس به ذکر توضیحاتی در باب آن میپردازیم.

- 2-1 بیت نخست

شرح بیت نخست در فصل دوم - در بیان اشکال قصاید مجهوله - آمده -و چنانکه آشکار است شیخ از سراینده آن آگاه نبوده است- به قرار زیر:

روغن مصری و مشک تبتی را در دو حالم // مُعلّم سیر باشد هم مُزّکی گندنا

بباید دانست که سیرمُعلّم، مشک است، بدین معنی که هرگاه که خواهند که مشک جعلی را از مشک خالص تفرقه کنند - - 1، رشته را در سوزن کشند - - 2 و به دانه سیر برکشند تا آلوده سیر گردد، بعد از آن ]سوزن و - 3 - [ رشته را به نافه برکشند. اگر مشک، خالص باشد، بوی سیر در رشته نماند - - 4 و اگر جعلی باشد نتن سیر از رشته بازآید

و همچنین روغن مصری را هرگاه که تجربه کنند، برگ گندنا را بدو چرب سازند - - 6 و بر آتش دارند؛ اگر در روغن غش نباشد فیالحال درگیرد ] - 7 - و چون چراغ بسوزد - 8 - [ و اگر در روغن - - 9 غش باشد درنگیرد. و روغن بلسان را در عجم، روغن مصری گویند؛ چه آن روغن ]از شجری است که - 10 - [ جز در مصر حاصل نمیشود و آن نیز ]بجمله - 11 - [ در یک محل میباشد در حایطی؛ - 12 - از یک چاه آب میخورد - 13 - و میگویند آن چاهی است که موسی را علیه السلام در هنگام تولد بدان آب شستهاند - - 14 و آن روغن را از آن شجره میگیرند در وقت طلوع شعری - ] - 15درخت را به آهن بخراشند و به پنبه ترشح آن جمع کنند - 16 - [ و گویند که آن از شش رطل درنگذرد ]و آن درخت در آن موضع معین از آن چاه آب خورد و جایی - 17 - دیگر نباشد؛ چنین مشهور است فاما در کوههای حجاز چنین شنیدیم - - 18 که از آن درخت بسیار است - 19 - [ و نیز گویند علامت خلوص آن روغن، دیگر آن است که بر آب ریزی با - - 20 تک نشیند و چون بر دست گیری از پشت دست نفوذ کند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید