بخشی از مقاله

چکیده

خوشبختی دربرگیرنده موفقیت و کامیابی در زندگی و نه صرفا زنده ماندن است. خوشبختی ذهنی یعنی افراد درباره چه چیزی فکر میکنند وچگونه زندگیشان را تجربه می کنند. توجه به خوشبختی ذهنی زنان، که نقشی موثر و سازنده در خانواده و جامعه خویش دارند، امری ضروری به نظر می رسد. در این مقاله تأثیر عوامل اجتماعی نظیر حمایت اجتماعی، احساس محرومیت نسبی و پایگاه اقتصادی اجتماعی بر خوشبختی ذهنی زنان تهرانی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تبیینی و از لحاظ روش، پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل زنان مناطق جنوب، شمال و مرکز ساکن در شهر تهران در سال 1394 است. انتخاب نمونه با تلفیق نمونهگیری خوشهای و طبقهبندی نامتناسب صورت گرفته و 342 نفر با استفاده از پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتند.

یافتههای توصیفی گویای آن است که خوشبختی ذهنی اکثر پاسخگویان در حد متوسط، حمایت اجتماعی اکثر آنان پایین، احساس محرومیت نسبی اکثر آنان متوسط و پایگاه اقتصادی اجتماعی اکثر پاسخگویان متوسط به بالا است. نتایج فرضیهها نشان میدهد که خوشبختی ذهنی زنان شهر تهران متأثر از سه متغیر احساس محرومیت نسبی، حمایت اجتماعی و پایگاه اقتصادی اجتماعی است. احساس محرومیت نسبی بیشترین تأثیر را بر خوشبختی ذهنی دارد . حمایت اجتماعی دومین متغیر تأثیرگذار بر خوشبختی ذهنی است. نتیجه دیگر آن است که پایگاه اقتصادی اجتماعی به طور غیرمستقیم و از طریق تأثیرگذاری بر احساس محرومیت نسبی بر خوشبختی ذهنی تأثیر میگذارد . اگر ارتقاء پایگاه اقتصادی اجتماعی، منجر به ایجاد احساس مثبت فرد از خویش شود، به گونهای که هنگام مقایسه خود با دیگران، احساس مطلوب نسبت به خود پیدا کند و فرصتهای زندگی خویش را غنیمت شمرد، به خوشبختی ذهنی بالاتری نایل میشود.

واژگان کلیدی:خوشبختی ذهنی، احساس محرومیت نسبی، حمایت اجتماعی، پایگاه اقتصادی اجتماعی، زنان

مقدمه

و بیان مسئله مفهوم خوشبختی ذهنی تاکنون بسیار موضوع بحث بوده و از آغاز تمدن بشر، ذهن متفکران بزرگ در سراسر جهان رابه خود مشغول داشته است. هنوز تعریف جامعی از اینکه زندگی خوب چگونه ساخته می شود، دشوار است. ارزیابی خوشبختی ذهنی ریشه در فرایند شناختی دارد که هر فرد از بدو تولد به ارث برده و توسط محیط غنی شده است. بنابراین رضایت از زندگی حاصل از قضاوت شناختی و نمایش حالات و احساسات حاصل از ارزیابیهای عاطفی، هر دو برای مطالعه خوشبختی ذهنی در نظر گرفته می شوند . - Ashish, Ghufran, 2016: 123 - درک و بهبود خوشبختی نیاز به پایه گواه و شاهد دقیقی دارد که می تواند سیاستگذاران و شهروندان را از اینکه چگونه زندگی بهتر می شود، آگاه سازد.

دستورالعمل2OECD زیرنظر ابداع زندگی بهتر - طرح پیشگامی که در سال 2011 راهاندازی شد، با هدف اندازهگیری پیشرفت جامعه در سراسر یازده حوزه رفاه، اعم از درآمد، شغل، سلامت، مهارتها و مسکن، از طریق مشارکت مدنی و محیط زیست، تولید شده است. خوشبختی ذهنی - به این معنی که افراد درباره چه چیزی فکر میکنند و چگونه زندگیشان را تجربه می کنند- جزء مهمی از این چارچوب کلی است. داده های خوشبختی ذهنی باید با نمونه های بزرگ و نمایانگر و به شیوهای منطبق با گروه های جمعیتی مختلف و در طول زمان جمع شود تا برای دولتها و تصمیمگیرندگان دیگر مفیدتر باشد. داده های خوشبختی ذهنی مکمل مهمی برای شاخص های دیگر هستند که اینک برای نظارت و تعیین معیار عملکرد کشورها به منظور هدایت انتخابهای افراد و طراحی و ارائه سیاست ها استفاده میشود . - OECD, 2013 - پژوهشگرانی که به مطالعه شادمانی3 و خوشبختی4 می پردازند، اغلب این دو مفهوم را به جای هم به کار می برند، در حالی که ارائه تعاریف گوناگون، آن ها را از هم متمایز می سازد. از نظر عده ای، شادمانی فردی، داشتن احساس خوب، لذت بردن از زندگی و دوام آن است.

در نظر عده ای دیگر، شادمانی فردی، داشتن احساسات مثبت بیشتر نسبت به احساسات منفی است. برخی بر مولفه های عینی زندگی متمرکز می شوند که افراد نیاز به پیشرفت دارند. برخی دیگر به مولفه های ذهنی توجه می کنند که در آن، افراد میزان خوشبختی ای که تجربه می کنند را ارزیابی می کنند. علی رغم تنوع تعاریف، یک مضمون مشترک وجود دارد؛ خوشبختی فراتر از نداشتن مشکلات است؛ خوشبختی شامل موفقیت و کامیابی است- نه صرفا زنده ماندن- در زندگی فرد است . - Warner and Kern, 2013: 5 - خوشبختی ذهنی در برخی پژوهش ها تحت عنوان بهزیستی ذهنی ترجمه شده است. علی رغم اهمیت بسیار زیاد مفهوم خوشبختی ذهنی، کمتر مورد بررسی و سنجش قرار گرفته است. از این رو، توجه به خوشبختی ذهنی زنان، که نقشی موثر و سازنده در خانواده و جامعه خویش دارند، امری ضروری به نظر می رسد.

پیشینه تجربی و ادبیات نظری

چن - 2015 - در پژوهش خویش آورده است که پایگاه شواهد تجربی وسیعی برای بسیاری از کشورها نشان می دهد که پایگاه اجتماعی اقتصادی پایین تر و احساس محرومیت نسبی ناشی از آن، در کاهش خوشبختی ذهنی و عینی موثر است. به عنوان شاخص هایی برای اندازه گیری سلامت و شادی در نظر گرفته می شوند. فقر مطلق در اکثر کشورها رو به کاهش است، اما محرومیت نسبی و فقر نسبی در حال افزایش است . - Chen, 2015: 8 - استونسون و ولفرز در پژوهش خویش آورده اند که: »داده های پژوهش با این ایده جالب که افزایش درآمد از یک جایی به بعد دیگر بر خوشبختی تأثیر نمی گذارد، تقابل دارد و از این ادعا حمایت نمی کند. تحلیل ما محدود شده به انواع ارزیابیهای رضایت از زندگی و شادمانی که تمرکز طرفداران فرضیه استرلین5 بر آن است.

در یک همکاری جالب توجه که اخیرا میان کاهنمان و دیتون - 2010 - انجام شده، نشان داده شد که در ایالات متحده، افرادی که درآمدشان بالای 75 هزار دلار است نسبت به کسانی که درآمد پایین تر دارند، احساس مثبت بیشتر یا احساس منفی کمتری را نشان نمیدهند. این یافته ها توجه ما را جلب کرد، اگرچه به این نکته توجه کردیم که سنجش های آنها از خوشبختی متفاوت است، و لزوما در تضاد با نتایج ما نیست. در واقع نویسندگان هیچ نقطه اشباعی برای ارزیابی معیارهای خوشبختی نیافتند. - Stevenson, Wolfers, 2013: 16 - «گولاکتی - - 2010 در پژوهش خویش نشان داد که حمایت اجتماعی درک شده به میزان 43 درصد، خوشبختی ذهنی را پیشبینی می کند . - Gülaçti, 2010: 3844 - نتایج پژوهش عسگری و دیگران - 1388 - ، نیز حاکی از آن است که حمایت اجتماعی بهترین پیش بینی کننده احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان زن است.

به منظور ایجاد »بیانیه ای از درک مشترک از خوشبختی« میان دولت محلی و مرکزی به دنبال مقیاس های خوشبختی، در سال 2006 گروه کاری خوشبختی هیئت حاکمه بریتانیا6 این تعریف را ارائه نمودند: "خوشبختی، یک وضعیت فیزیکی، اجتماعی و ذهنی مثبت است؛ صرفا فقدان درد، ناراحتی و ناتوانی نیست. خوشبختی تنها برخاسته از عملکرد افراد نیست، بلکه ناشی از روابط و تعلقات جمعی با دیگران است. این مستلزم آن است که نیازهای اساسی برآورده شوند، که افراد احساس هدفمندی داشته باشند و اینکه آنها قادر به دستیابی به اهداف شخصی مهم و مشارکت در جامعه باشند. این امر در شرایطی که شامل روابط شخصی حمایت کننده، درگیر شدن در اجتماعات نیرومند، سلامتی خوب، امنیت مالی، اشتغال پاداش دهنده و محیطی سالم و جذاب تحقق می یابد. نقش دولت ها قادر ساختن افراد برای دسترسی داشتن عادلانه به منابع اجتماعی، اقتصادی و محیطی مورد نیاز، در حال حاضر و در آینده، برای دستیابی بهخوشبختی است. - Warner and Kern, 2013: 19 - "7

بر طبق نظریه مقایسه اجتماعی، شیوه های ارزیابی افراد از خود و زندگی شان با مقایسه خود با دیگران انجام می گیرند. آمونز - 1986 - در تحقیق خود دریافت که اگر آینده محتمل به نظر برسد، رضایتمندی از زندگی بیشتر و عاطفه منفی کمتر خواهد بود - آرگایل،. - 248 : 1383 برخی از محققان از جمله داینر، سو و اسمیت - 1999 - 8 چنین گزارش کردهاند که مردم کشورهای ثروتمند از مردم کشورهای فقیر بسیار شادترند که البته قرائن حمایت کنندهای برای این نظرات وجود دارند که اگر مردم خیلی فقیر باشند یا در کشور خیلی فقیری زندگی کنند، ثروت باعث خوشحالی آنها می شود. همانگونه که داشتن خانه، شغل، همسر و سلامت، همگی از منابع مهم شادکامی به شمار می روند. اما تأثیر اینها برای اکثر مردم ضعیف و ناچیز است و می دانیم که رضایت از این عوامل، بستگی به عوامل شناختی گوناگون نظیر مقایسه با گذشته و مقایسه خود با دیگران دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید