بخشی از مقاله

چکیده

امروزه کارآفرینی به تعبیر شومپیتر به عنوان موتور محرک اقتصاد، شناخته شده است ودر حال نفوذ به تمامی عرصه های اجتماعی و اقتصادی است. توجه به مبحث کارآفرینی در تمامی سازمان هاو شرکت ها، چه خصوصی و چه عمومی، چه انتفاعی وچه غیرانتفاعی، ضرورت یافته است. دانشگاه کارآفرین دانشگاهی است که بطور فعال تلاش می کند تا در خصوص کسب وکارها به نوآوری بپردازد و تلاش می کند تا در شکل دادن آینده جامعه مثمر ثمر باشد. دانشگاه کارآفریندانشگاهی  است نوآور،  ریسک پذیر وپرورش دهنده رفتارهای کارآفرینانه.صنعت،دولت ودانشگاه،سه نهاداصلی جامعه درجریان نوآوری ورشدوتوسعه بویژه ازنظر اقتصادی میباشند. مدل مارپیچ سه گانه تلاش دارد تاترتیب جدیدی از نیروهای نهادی را درون سیستم های نوآوری ارائه دهد.

در یک اقتصاد دانش محور،دانشگاه  بازیگری کلیدی در سیستم نوآوری خواهد بود، هم به عنوان عرضه کننده سرمایه انسانی و هم به عنوان فضای فیزیکی برای تشکیلات اقتصادی جدید.توجه به صنعت به عنوان یکی از بخش های عمده در زمینه فعالیت های اقتصادی و دانشگاه به عنون محلی برای نشر یافته های علمی برای  پیشرفت کشوردارای اهمیت است. به  نظر می رسد که میزان و چگونگی ارتباط این دونهاد با یکدیگر، موفقیت یا شکست برنامه های توسعه را به همراه خواهد داشت.رواب فعلی بین دانشگاه،بنگاه ها،دولت، مناسب توسعه کارافرینی نیست و به تغییر نیاز دارد.در وضعیت جدید، رواب کارآمد در جهت توسعه کارآفرینی ودر نهایت توسعه پایدار کشورباید باشد.تعامل مؤثر بین دانشگاه،بنگاه ها،دولت، کلید بهبود شرای نوآوری در جامعه ی بر مبنای دانش است.

کلمات کلیدی: کارآفرینی دانشگاهی، دانشگاه کارآفرین، دولت، صنعت

مقدمه :

امروزه کارآفرینی به تعبیر شومپیتر به عنوان موتور محرک اقتصاد، شناخته شده است و در حال نفوذ به تمامی عرصه های اجتماعی و اقتصادی است. توجه به مبحث کارآفرینی در تمامی سازمان ها و شرکت ها، چه خصوصی و چه عمومی، چه انتفاعی و چه غیر انتفاعی، ضرورت یافته است. از طرف دیگر با ورود به عصر اطلاعات و تبدیل شدن جوامع سنتی و صنعتی به جوامع اطلاعاتی، منبع قدرت از نیروی بازو و ماده و انرژی، به دانش انتقال یافته است. در واقع نقش دانشگاه ها به عنوان یکی از نهادهای عمده تولید دانش، درحال تغییر و تحول است. دانشگاه ها نیز به عنوان یک سازمان، و به عنوان جزئی اساسی از اجزای جامعه، می بایست توجه و تمرکز ویژه ای بر کارآفرینی داشته باشند.

کمیسیون اروپایی در برنامه 2010 آموزش در اروپا کارآفرینی را به عنوان شایستگی کلیدی برای مردم اروپا ، هدف قرار داده است که این امر نشانگر اهمیت این موضوع می باشد. در بسیاری کشورهای آمریکایی و اروپایی، آموزش کارآفرینی در برنامه های دانشگاه ها و حتی مدارس نیز گنجانده شده است.صنعت، دولت و دانشگاه، سه نهاد اصلی جامعه در جریان نوآوری و رشد و توسعه بویژه از نظر اقتصادی می باشند. تعامل و رواب بین این سه حوزه امریاجتناب ناپذیر بلکه ضروری و لازم است. هر یک از این سه حوزه به صورتسیستمی عمل می کنند که با محی و سایر سیستم ها در ارتباط بوده، بر آنهاتأثیر گذارده و ازآنها تأثیر می  پذیرند.

کارکرد های این سه حوزه دربسیاری موارد مکمل و متمم یکدیگرند. وجود رابطه صحیح و اثربخش بین این سه حوزه می تواند به شکوفایی و توسعه اقتصادی و اجتماعی بینجامد.لازم به ذکر است که منظور از صنعت در اینجا، همه کسب و کارها، اعم از خدمات، کشاورزی و تولید می باشد.دانشگاه ها در رابطه با کارآفرینی از سویی می بایست به طور مستقیم در فعالیت های کارآفرینانه شرکت کرده و در واقع با فعالیت هایی همچون تجاری سازی دانش تولید شده خود، به توسعه کارآفرینی دانشگاهی بپردازند و از سوی دیگر، وظایف سنتی خود، یعنی آموزش و پژوهش را در جهت توسعه مهارت ها، قابلیت ها و درک عوامل و موانع کارآفرینی به کار گیرند.

امروزه بسیاری از دانشگاه ها شروع به ایجاد شرکتهایی برمبنای نتایج تحقیقات خود کرده و یا امتیاز استفاده از آنها را به صورت تجاری به شرکت های خارج از دانشگاه واگذار می کنند و بدین طریق منجر به توسعه اقتصاد ملی و منطقه ای می گردند. برنامه های آموزشی دانشگاه ها نیز به سوی آموزش های مربوط به کارآفرینی سوق یافته است و این آموزش ها به بخش مهمی از وظایف دانشگاه ها تبدیل گشته است. حرکت به سمت کارآفرینی دانشگاهی، جهت گیری های پژوهشی دانشگاه ها را نیز تحت تأثیر قرار داده است.از کارآفرینی دانشگاهی سه معنی قابل استنباط است:دانشگاه به عنوان یک سازمان ، کارآفرین باشد .اعضای دانشگاه مانند استادان، دانشجویان و کارکنان رفتار کارآفرینانه داشته باشند.از تعامل دانشگاه با محی ، جریانی ازالگوهای کارآفرینی ایجاد شود - یدالهی فارسی' 1384 الف - .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید