بخشی از مقاله

چکیده

می توان گفت دانشگاه در ابتدا مشخصه اش همان تدریس بوده است که قبل از دانشگاه نیز وجود داشت،منتهی در دانشگاه در ابعاد گسترده تری بوده است.سپس ایده دانشگاه از تدریس به پژوهش تغییر پیدا می کند که از ویژگی های پژوهش نیز رابطه متقابل آن با تدریس است.بنابراین داشگاه تا قرن بیستم میلادی تلفیقی از اموزش و پژوهش بوده است.ما در این مقاله به جای بررسی رابطه بین اموزش و پژوهش به بررسی دو نوع از شکل گیری دانش میپردازیم؛شکل گیری دانش در سطح جمعی و شکل گیری دانش در سطح فردی،که به گونه ای مترادف همان اموزش و پژوهش است.

ما در این مقاله به دنبال تبیین ایده دانشگاه به عنوان دانشگاه یادگیری هستیم؛در همان دو بخش فردی و جمعی.یادگیرندگان را باید با آموزش دانش فعلی و خارج از عرف کار کردن با آنها برای آینده های ناشناخته آماده کنیم.باید یادگیرندگان را با توسعه نگرش آنها نسبت به موقعیت ها برای آینده آماده کنیم.به گونه ای که این نگرش همراه با تنوع باشد تا به درک و شناخت بیانجامد.از این دیدگاه ما میتوانیم یادگیری را گسترش نگرش نسبت به جهان تعریف کنیم.ما می توانیم از پژوهش نیز به عنوان وسیله ای که مرزهای دانشمان را گسترش می دهد در جهت یادگیری استفاده کنیم.اقدام موثر از روش نگرش موثر سرچشمه میگیرد.در بحث ارزشیابی نیز یک ازمون واقعی باید از نتایج یادگیری ای که مد نظر است انجام شود.استعدادهای ما در انجام دادن پژوهش شرای ِ پژوهشی ما را نشان میدهد.

کلمات کلیدی؛یادگیری،اموزش،پژوهش'ایده دانشگاه'دانشگاه یادگیری

مقدمه

دانشگاه اموزش ودانشگاه پژوهش

در اواخر قرن نوزدهم،یک کمیته در بولونیا به ریاست شاعر معروف جوسوئه کاردوچی پیشنهادی را مبنی بر برگزاری جشنی در سال .1888م به مناسبت هشتصدمین سالگردِ تاسیس دانشگاه در بولونیا دادند.در واقع هیچ دانشگاهی در .1088م در بولونیا وجود نداشته است.استدلال این کمیته بر این است که شواهدی وجود داشته مبتنی بر اینکه در ان سال در امورات اموزشی مدارس مذهبی بولونیا،قانون مستقلی وجود داشته است.پیش از ان که اولین دانشگاه در بولونیا ساخته شود پزشکان در قرن دهم در دانشکده پزشکی سالرنو تدریس میکردند.به هر حال اگر تنها وجود یک شخص یا مکان حقیقی معیار گرفته شود،پس قدیمی ترین دانشگاه در بولونیا بوده است،زیرا؛در اواخر قرن دوازدهم دانشجویان خارجی طبق قانون براساس ملیتشان گروه بندی می شدند.

بدین وسیله اولین سازمانی که اساس کارش برای دانشگاه بود تشکیل شد.اندکی بعد در.1208م دانش اموزان و معلمان یک واحدسازمانی با رشته های مختلف در پاریس تشکیل دادند.در قرن سیزدهم به انجمن دانشجویان بولونیا و انجمن دانش اموزان ومعلمان در پاریس برای تشکیل دادن اموزش عالی که studium generale نامیده می شد،ازادی و امتیازات ویژه اعطا شد. - 1992 روگ - یک مضمون در بین این مطالب در حال اجراست ،این مضمون که دانشگاه های قرون وسطی در واقع دانشگاه های تدریس بودند.این موضوع تا قرن نوزدهم ادامه داشت تا با تاسیس دانشگاه جدید در .1208م در برلین،ویلیهام فون هومبولت؛مفهوم دانشگاه پژوهش را تبیین کرد.

که مشخصه اش رواب متقابل بین تدریس و پژوهش بود؛وضعیت کارکنان مستقل بود و دانشجویان برای انتخاب موضوع مطالعه ازاد بودند.یوهان گوتلیب فیشته در مراسم تحلیف خود به عنوان اولین رئیس منتخب دانشگاه جدیدِ برلین به تعریف دانشگاه پرداخت.و اینکه این تعریف میتواند مشخصه ی والایی برای هر المانی ارمانگرایی در زمان خودش باشد.نماینده قابل رویت انسان جاویدان؛دانشگاه سازمانی است که نمایانگرِ حقیقت است و مکانی که هر سنی اگاهانه و روشمند و بدون زحمت در ان مشغول تحصیل است.این بهترین فکر برای شکل دادن سالهای آینده دانشگاه است.

دانشگاه اموزش و پژوهش یا دانشگاه یادگیری

بنابراین دانشگاه در زمانهای مختلف قبل از قرن بیستم مشخصه اش آموزش یا پژوهش است.و همین آموزش و پژوهش شاکله شکل گیری دانشگاه امروزی بوده است که مهمترین ویژگی آن پیوستگی بین آموزش و پژوهش است.ما در این مقاله استدلال میکنیم که در قرن بیست و یکم دانشگاه باید الگویش دانشگاه یادگیری باشد.آموزش به یادگیری دانشجویان کمک میکند و دانششان را توسعه میدهد و مطالب جدید یاد می گیرند.از سوی دیگر پژوهش درباره ی توسعه دانش است که در معنا و مفهوم جدید است.ما میخواهیم در مورد دو شکل از دانشِ شکل گیری یادگیری؛در فرد و در سطح جمعی صحبت کنیم.و پس از ان برای پیدا کردن رابطه بین آنها سعی می کنیم.به جای انکه در جست و جوی رابطه بین اموزش و پژوهش باشیم.

یادگیری دانشجو الزاما به طور اساسی از آموزش تنها نیست؛توسعه دانشِ دانشجویان به وسیله ابزارهای گوناگونی انجام میگیرد که اموزش یک جز ساده ای از آنهاست.البته توسعه دانش همیشه یک تجربه یادگیری است برای کسانی که با آن سروکار دارند.به هر حال در پژوهش دانش بشری همیشه گسترده تر میشود و بشریت می آموزد.اگر ما این نظریه را که شکل گیری دانش وظیفه اصلی دانشگاه واینکه شکل گیری دانش شامل دو شکل است'بپذیریم'میتوانیم ببینیم که پژوهش به عنوان نتیجه یادگیری در سطح اجتماعی به عنوان،مقایسه انچه دانشجویان انجام میدهند،که در ان تمرکز بر گسترش دانش خود یا یادگیری در سطح فردی است.

و اینکه؛دانشگاه مکانی مناسب برای یادگیری است.بیانیه پرشور درباره ایده دانشگاه توس جان هنری نیومن - معروف به کاردینال نیومن - در سال .1837م تنظیم شده است.او در این ایده اعلام میکند که دانشگاه مکانی برای اموزش جهانی است.در نتیجه کاملا مفهوم دانشگاه پژوهش را - هومبلت - به چالش میکشد.اگر دانشگاه در درجه اول در مورد علم و کشف فلسفی باشد من نمیتوانم ببینم که دانشجویی در دانشگاه وجود دارد - اینکار در دانشگاه انجام نمی شود - . - نیومن - 1873کمی جدیدتر شلدون روزبلات هسته اساسی دانشگاه که همان ایده دانشگاه بود را به چالش کشید.او استدلال میکند که دانشگاه های امریکایی به هیچ وجه دانشگاه نیستند.

این یک ابر دانشگاهی است؛که تلاش می کند همه نظرات مختلف را در یک دانشگاه ترکیب کند.دانشگاه بر هر چه توانایی تحمیل بر آن را ازبالا به وسیله یک سیستم اداری مرکزی و یک هیئت امنا یا خارج از آن در قالب افکار عمومی و فشار قانون گذاری باشد،خیلی حساس است.این میتواند در یک پردیس دانشگاهی از توابع پلی تکنیک،یک مدرسه عادی،یک دانشکده هنر و صنایع دستی،یک دانشگده تکنولوژی،مدارس حقوق و پزشکی،یک مدرسه تجارت،موسسات پژوهش،دانشکده ادبیات و علوم یا دانشکده هنر و علوم رخ بدهد. - روزبلات. - 1997دانشگاه های امریکایی شبیه یک شهرستان روی تپه و یک پاسگاه مرزی از عبادت و فداکاری نیستند بلکه یک شهر هموار فرهنگی و دارای قومهای مختلف و پر از گروه های پرجنب و جوش؛شعبده بازها و ژیمناستیک بازها،با حاشیه ها و خرده فرهنگهای محلیِ جداگانه،گالری ها و سالنهای کنسرت و موزه ها است. - روزبلات - 1997

در پاسخ به روزبلات درباره ایده دانشگاه،ما استدلال میکنیم که یادگیری عنصر اصلی دانشگاه است؛ما نمیتوانیم دانشگاه را بدون عنصر یادگیری تصور کنیم.اما به منظور تمیز دادن دانشگاه از سایر موسسات اموزشی مرتب با یادگیری یک مدرسه را مثال میزنیم.ما اضافه میکنیم اینکه ترکیب شدن یادگیری در سطح جمعی و فردی،که شامل پژوهش و مطالعه است یا حداقل یک رابطه بین این دو.به وسیله ی گسترده ساختن دانش.مفهوم دانشگاه در این روش در درجه اول درباره ی تولیدِ ذهن جمعی نیست - یعنی مجموعه همه راههای مختلف که ما در مورد جهان قادر به فکر کردن هستیم - اما این درباره توسعه است،توسعه و تبدیل ذهن جمعی.مفهوم همبولت - پژوهشی - از اموزش وپرورش اشاره به روند شکل گیری»خود«دارد.

اینکه چگونه افراد تشکیل و به خود تبدیل میشوند.و اینکه،دانشگاه حیاتی ترین ابزار پردازش اینکه ذهن جمعی تشکیل میشود و دگرگون کردن روشهای متنوع درک جهان.ذهن جمعی یک معنی فراگیر است که انتقال می یابد و شامل تفاوتهای فرهنگی توزیع شده در زمان و مکان است.ذهن جمعی خانه همه است،ما به ان کمک میکنیم با ان زندگی میکنیم،ما ذهن جمعی هستیم.روشهای مختلف فکرکردن درباره ی جهان همه با هم در ارتباط است.ما میتوانیم انها را پرورش دهیم و انها را مجسم کنیم،انها همیشه فراتر از حاملهای انرژی هستند،در این معنی هیچ بزرگتر است و هیچ کمتر است!اغلب گفته میشود که دانشگاه سه تابع اصلی دارد؛اموزش،پژوهش و خدمات اجتماعی.این سه وظیفه بطور مناسب مشخص شده توس کارل تام وزیر کنونی اموزش وپرورش سوئد،این نظریه حالگرا به همکاری و خدمت به جامعه که بخشی از دانشگاه است،اشاره دارد.

به نظر ما؛این کار به وسیله ایجاد یادگیری در سطح فردی و جمعی نیز بدست می اید.این سه وظیفه زیاد در مورد انجام کارهای مختلف نیست بلکه بیشتر درباره ی کارهای انجام شده در دانشگاه است.به هر حال بجز انجام دادن ان در دانشگاه،به وسیله افراد خاص و گروه های اجتماعی نیز انجام میشود. - تیدن. - 1997این خدمت بیشتر درباره منافع فوری - ضروری - جامعه است بنابراین ما میتوانیم به این اشاره کنیم که در این کار یادگیری در سطح محلی است.بنابراین ما یادگیری برگزیده داریم-یادگیری با بعضی مشخصات-به عنوان مشخصه مهم دانشگاه.اگر چه یادگیری به وسیله ی شیوه های گذشته وحال تشکیل شده است؛این یک تعریف است که ما ادعای انرا داریم.این چیزی است که ما فکر میکنیم دانشگاه باید شبیه ان باشد.

اگر ما این تعریف را بپذیریم که این مقاله برای پیشرفت کردن است ممکن است ما پی ببریم به اینکه هیچ نهادی بالاتر از اموزش عالی ای که درباره ی یادگیری است و درباره چیز دیگری نیست،وجود ندارد.به رغم انچه ما درباره ی شناخت دانشگاه از مدرسه گفتیم،تعریف ما نمیتواند برای مرتب کردنِ الان موسسات اموزش عالی استفاده بشود با کسانی که در ان هستند یا نیستند.اما تعریف ما میتواند برای اجزای موسسات اموزش عالی استفاده شود،که مانند دانشگاه بشوند یا نشوند.بر این اساس ما میتوانیم به شبیه تر ساختن موسسات اموزش عالی به دانشگاه یادگیری کمک کنیم.تعریف دانشگاه در این نظر که پیوستگی بین اموزش و پژوهش است ما را به دانشگاه های سنتی اروپا.با ان استادی که توس یک گروه نسبتا کوچک از شاگردان احاطه شده،درگیر سخنرانی،بحث،نشستن در افتاب و شاید در حال ابجو نوشیدن،برمیگرداند.اساتید مشتاقند درباره ی پزوهش خودشان صحبت کنند و استاد سنتی مشتاق است درباره ی پیوستگی بین اموزش و پژوهش صحبت کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید