بخشی از مقاله

چکیده

تلاش برای تعریف حدود شهری و محدود نگهداری رشد شهرها، از دغدغه ها و مسائل مهم در بین مسئولان و تصمیم گیران امور شهری و مدیریت شهری، در کشورها جهان سوم و هم چنین کشورهای توسعه یافته در راستای مدیریت رشد شهری می باشد. به ویژه در شهرهای کشورهای جهان سوم، رشد سریع و پرشتاب جمعیت و نرخ رشد بالای شهرنشینی و گسترش شهری، محدودیت در تأمین نیازهای زیرساختی و خدماتی در سطح گسترده، اهمیت زمین های کشاورزی و مناطق طبیعی حفاظت شده اطراف شهرها و سکونتگاهها، پیامدهای ناخوشایند ساخت و سازهای مسکونی در مناطق نامتناسب با توسعه مسکونی، و در نهایت دستیابی به بهینه ترین استفاده از زمین های موجود، لزوم تعریفی برای حدود شهری و محدود نگهداری رشد و توسعه کالبدی شهری با توجه به نیازهای موجود و آتی برای توسعه کالبدی را روشن می سازد.

این نوشتار تلاش می کند تا با بررسی مفاهیمی همچون شهر فشرده، شهر گسترده، رشد هوشمند و شهر پایدار، مفهوم محدود نگهداری رشد و توسعه کالبدی شهری را بیان نماید. سیاست های محدود نگهدارنده رشد شهری از طریق برخورد منطقی با توسعه و در نظر گرفتن نیازهای آتی آن، جهت و شکل توسعه را مشخص می نماید و اهداف آن به بازدهی بهینه روند توسعه شهری از طریق هدایت و تطبیق عوامل و عناصر توسعه، رشد و توسعه سازگار با محیط زیست، و در نهایت به ارتقاء کیفیت زندگی در محیط شهری منجر می گردد. این پژوهش توصیفی با هدف شناخت ماهیت و کارکرد سیاست های محدود نگهدارنده رشد شهری، از طریق مطالعات اسنادی و تحلیل های محتوایی در تلاش است تا با ارائه دسته بندی های موجود از سیاست های محدودکننده رشد شهری و مقایسه آنها، ویژگی ها و اهداف و نتایج اجرای این سیاست ها را تشریح نماید.

مقدمه

مطالعه و بررسی نظام شهرنشینی در کشورهای جهان نشان از آن دارد که تا قبل از انقلاب صنعتی و افزایش جمعیت شدید قرن نوزدهم و بویژه قرن بیستم، مدیریت رشد شهری با توجه به رشد جمعیت، متأثر از مفاهیمی همچون مسئله امنیت و مسائل سیاسی-اداری به شکل دیوارهای دور شهر و یا موانع طبیعی پیرامون شهر مطرح می باشد. رشد جمعیت در دو قرن اخیر، پیشرفت های صنعتی و تکنولوژیک موجب گسترش بی حد و حصر شهرهای موجود و شکل گیری شهرهای جدید متعددی گردید. حومه نشینی و پراکنش شهری، پس از جنگ جهانی دوم در شهرهای امریکایی بطور گسترده و در برخی شهر های اروپایی، برنامه ریزان و تصمیم گیران امور شهری را با چالش ها و مسائل گوناگونی روبرو نمود.

مدیریت رشدٌ در واقع از حدود دهه 1950 شروع شد که به مثابه ابزار مدیریت پاسخگویی برای حل و فصل مشکلاتی چند که رشد یافته بودند، استفاده می شد. به طور ویژه در ایالات متحده، مدیریت رشد بعنوان نتیجه الگوهای رایج توسعه شهری در دوره رشد سریع جمعیت آغاز گردید. این مشکلات همچون این امر که تقاضای خدمات و زیرساخت از میزان بودجه دولت های محلی پیشی گرفت و به مدارس شلوغ، معابر متراکم و تأسیسات شهری بیش از حد استفاده شده منتج گردید.

با این حال، در دهه 1970، رشد جنبش زیست محیطی به همراه افزایش نتایج و آثار "پراکنش شهریٍ" به طیف گسترده تری از نگرانی ها رسید که در رشد شهری همراه بود شامل: تنزل کیفیت زیست محیطی؛ فقدان مطبوعیت شهری یا کیفیت پایین طراحی شهری؛ آلودگی هوا؛ و از دست رفتن اراضی کشاورزیپُر محصول پیرامون شهرها - از جمله ن.ک به . - Deakin,1989 مدیریت رشد به منظور دستیابی به پایداری شهری از مجموعه گسترده ای از ابزارهای سیاستی متنوعی با توجه به اهداف خود همچون کند نمودن رشد درون محدوده مشخص، حفاظت از اراضی باارزش کشاورزی پیرامون شهرها، ارتقاء کیفیت زندگی و ... بهره می گیرد.

سیاست های محدودکننده رشد شهری با محدود نمودن رشد شهری و هدایت منطقی توسعه در قالب قوانین و مقررات مشخص و یا به شکل حد و مرز تعریف شده می باشند. بدین ترتیب در این نوشتار نخست تاریخچه و تعریف مدیریت رشد و ابزارهای سیاستی آن ارائه شده سپس، ماهیت، کارکرد و جایگاه سیاست های محدودکننده رشد شهریَ بیان می گردد و در نهایت دسته بندی های موجود از این سیاست ها مورد بررسی قرار می گیرد.

روش تحقیق

این پژوهش توصیفی با هدف شناخت ماهیت و کارکرد سیاست های محدود نگهدارنده رشد شهری، از طریق مطالعات اسنادی و تحلیل های محتوایی در تلاش است تا با ارائه دسته بندی های موجود از سیاست های محدودکننده رشد شهری و مقایسه آنها، ویژگی ها و اهداف و نتایج اجرای این سیاست ها را تشریح نماید. در این نوشتار تلاش می گردد تا با مرور و بررسی ادبیات موجود در زمینه مدیریت رشد شهری پایدار و ابزارها و سیاست های محدودسازی رشد کالبدی شهر، گونه های رشد شهری معرفی شود و در ادامه دسته بندی و طیف های سیاست های محدودسازی رشد کالبدی شهر مورد بررسی قرار گیرد. هدف از این بررسی و مرور، شناخت گرایشات موجود در زمینه محدودسازی رشد کالبدی شهر و مقایسه نقاط قوت و ضعف هر یک از آنها به منظور شناخت جایگاه و نقش آنها در دستیابی به مدیریت رشد شهری پایدار می باشد. این پژوهش در واقع به چارچوب و چشم اندازی از سیاست های محدودسازی رشد شهری در راستای مدیریت رشد شهری پایدار منتج خواهد شد.

پراکنده رویی کالبدی شهرها، افزایش هزینه های تأمین خدمات عمومی، افزایش وابستگی به خودروی شخصی، افزایش هزینه های زندگی، نابرابری در دسترسی به خدمات عمومی، آسیب های جدایی گزینی اجتماعی و نابودی زمین های کشاورزی را برای مدیریت شهری در بر داشت. هم چنین لینچ - 1387؛ - 540 مطرح می کند که رشد پراکنده البته مزایایی همچون: زمین های باز به عنوان فضاهای بازی و استراحت مطرح است؛ این نوع رشد جا برای انعطاف پذیری و پر کردن زمین های خالی دارد در حالیکه توسعه پیوسته، مناطقی همسان و هم سن بوجود می آورد، برای رشد گسترده وجود دارد. به هر حال چالشها و مسائل برآمده از پراکنده رویی کالبدی شهرها، برنامه ریزان را بر آن داشت تا از روش ها و ابزار هایی همچون: برنامه ها و طرح های توسعه شهری، خط یا مرز رشد شهری، خط یا مرز خدمات شهری، کمربند سبز پیرامون شهر، شهر فشرده، رشد هوشمند و جزآن برای محدود نگهداری رشد و توسعه کالبدی شهرها استفاده نمایند.

با توجه به اینکه بحث اصلی برای این بوده است که شهر دارای تراکم بالا و یا تراکم پایین باشد لیکن در هر دو صورت فرض بر این بوده است که توسعه جدید باید دارای تداوم بوده و اززمین به طور منطقی و کامل استفاده شود. قطعاً مناطق تلف شده معنی و مفهومی ندارند. اینها نتیجه فقدان پیش بینی است - لینچ،1387؛. - 539-540 مدیریت رشد تلاشی است تا نیازهای منطقی توسعه اجتماعات، منطقه، یا ایالت را برطرف سازد و برای تطبیق این نیازها در روشی که تأمین می کند کالاهای مورد نیاز مردم را، کمینه می کند میان کنشهای متضاد میان کاربری ها و استفاده ها از زمین و در حالیکه بیشینه می کند گزینه های سازگار را، ارتقاء می دهد توزیع برابر منافع حاصل از توسعه های نو، کمینه می کند هزینه های مالی عمومی را، و به کیفیت زندگی می افزاید.

محدود نگهداری رشد و توسعه کالبدی، چارچوبی می باشد برای اینکه مدیریت رشد، سرمایه گذاری های تأسیسات عمومی را، نظام و مقررات توسعه و برنامه ریزی کاربری زمین را، تشویقات و تنبیهات را تنظیم می کند. محدود نگهداری رشد و توسعه کالبدی شهری، بعلاوه، استفاده شده تا هدایت کند نرخ، زمانبندی، شدت، و ترکیب توسعه را، به منظور تمرکز رشد کالبدی در محدوده مشخص در بلند مدت، در حالیکه »سیاست های محدود نگهدارنده رشد و توسعه کالبدی شهری« زمین های خارج از مرز های شهر را برای استفاده های غیرشهری ذخیره و حفظ می نماید - 2004، . - Nelson & Dowkins ابزارها و سیاست های محدودسازی رشد کالبدی شهر، با توجه به شدت و ضعف خود نیز دارای نتایج و آثار متنوعی می باشند و هم چنین با توجه به تفاوت شهرها با یکدیگر، کارایی و بازدهی یکسانی در همه شهرها نخواهند داشت.

مهم ترین نظریه های رشد کالبدی شهر را نظریه های؛ رفتار انسانی، تئوری اقتصادی، تئوری تأثیر وسایط نقلیه خطوط ارتباطی در توسعه شهرها، تئوری کوین لینچ و لوید رودوین، کنش متقابل، رشد پیوندی و نظریه شهری کاستل، تشکیل می دهند. این تئوری ها در شرایط و زمان های مختلفی توسط افرادی مطرح شدند که هر کدام سعی در تبیین و تحلیل چگونگی توسعه کالبدی شهرها از زوایای مختلفی داشته اند. در حالت کلی، در ادبیات شهرسازی و شهر شناسی معمولاً، شکل، فرم، ساختار فیزیکی و یا گونه رشد کالبدی شهرها تحت دو نظریه یا گونه کلی تقسیم بندی می گردد.

نظریه اول این ایده را تشریح می کند که با فشرده سازی شهرها و افزایش تراکم همراه با اعمال کاربری مختلط می توان شهرها را به سمت توسعه پایدار هدایت کرد. در مقابل نظریه دیگری هم مطرح گردید که در برابر نظریه شهر فشرده قرار می گرفت و آن اینکه با اعمال تراکم کم و توسعه گسترده می توان به فرم شهری پایدار دست یافت. مفاهیمی چون توسعه شهری یا مسکونی با تراکم پایین / طبقات کم یا شهر گسترده برای تشریح این نظریه ساخته شدند. این هر دو استراتژی مربوط به کشورهای اروپایی یا امریکایی است - مثنوی،. - 1383

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید