بخشی از مقاله
چکیده :
از دیر باز بیان و توصیف دردو رنج و غم های جانکاه آدمی ،یکی از محورهای تفکر فلسفی ،عرفانی و ادبی بوده است. صاحبان اندیشه چه در حوزه وچارچوب باورهای خردمندانه و چه در گستره مکاشفات ذوقی و عارفانه ، همواره دغدغه تبیین ماهیت ،تنوع و راه های رهایی از این پدیده را در سر داشته،رویکردهای متفاوتی چون ناگزیر تسلیم شدن ،ایستادگی و رویارویی و به جان و دل پذیرفتن در مواجهه با رنج و اندوه از خود نشان داده اند . صفارزاده شاعر دردآشنای عصر کنونی در سروده های خود به تبیین انواع دردو رنج و راه های رهایی از آن می پردازد. وی شاعری جبرگرا نیست که تسلیم شدن در برابر ناملایمات و پذیرفتن آنها را به مخاطب خود توصیه کند. در باور او در نظام هماهنگ آفرینش ،رحمت عام و گسترده الهی برای محو هر درد و رنجی درمان قرار داده است.
و به انسان رشد یافته و با درایت ،توفیق کشف و پرده برداری از شیوه های رهایی الهام شده است. از این رو یکی از محور های اصلی شعر صفارزاده دردستیزی است و از سوی دیگر دردستایی بر پایه یک نگرش عارفانه ، در شعر او مشاهده می شود. بدون شک تفاوت آراء و اندیشه ها راجع به این موضوع در ظهور مکتب های متفاوت فلسفی ،عرفانی و سبک های ادبی شاعران در طول تاریخ تأثیرگذار بوده است. البته پرداختن به همه آنها خارج از وسع و گنجایش این نوشتار است؛ از این رو در کلامی فشرده و موجز به گزینشی از اندیشه کلبیون ،رواقیون در فلسفه ،تعریف و توصیف رنج در کلام آسمانی قرآن ،باورهای عطار و مولانا در وادی عرفان و سروده های طاهره صفارزاده در شعراجتماعی معاصر بسنده می کنیم.
واژه های کلیدی: دردستیزی، دردستایی ،شعر عرفانی، شعراجتماعی ،صفارزاده
-1 مقدمه:
از جمله پرسش های بنیادی و حائز اهمیت در این وادی این است که آیااصولاً تحقق یک زندگی آرمانی فاقد هر گونه درد ورنج و اندوه امکان پذیرمی باشد؟ آیا دردها اعم از جسمانی و روحانی به عنوان عامل مکمل وتحرّک آفرین در زندگی بشر به شمار می آید یا تخریب کننده نیروی زندگی او؟ظاهراً در طول تاریخ ،نگرش دانشمندان ،فلاسفه و ادبا نسبت به درد و رنج- از هرنوعی که باشد- متفاوت بوده است. صاحبان اندیشه چه در حوزه و چارچوب باورهای خردمندانه وچه در گستره مکاشفات ذوقی وعارفانه همواره دغدغه تبیین ماهیت ،تنوع و راه های رهایی از این پدیده را در سر داشته و رویکردهای متفاوتی چون ناگزیر تسلیم شدن، ایستادگی و رویارویی و به جان و دل پذیرفتن در مواجهه با رنج و اندوه از خود نشان داده اند.
بدون شک تفاوت آراء و اندیشه ها راجع به این موضوع در ظهور مکتب های متفاوت فلسفی ،عرفانی و سبک های ادبی شاعران در طول تاریخ تأثیر گذار بوده است.صفارزاده شاعر دردآشنای عصر کنونی در سروده های خود به تبیین انواع دردو رنج و راه های رهایی از آن می پردازد. وی شاعری جبرگرا نیست که تسلیم شدن در برابر ناملایمات و پذیرفتن آنها را به مخاطب خود توصیه کند.در باور او در نظام هماهنگ آفرینش ،رحمت عام و گسترده الهی برای محو هردرد و رنجی درمان قرار داده است. و به انسان رشد یافته و با درایت ،توفیق کشف و پرده برداری از شیوه های رهایی الهام شده است.
هرچندصفارزاده بیشتر به عنوان یک مترجم و یامفسّر خوش ذوق قرآن کریم درجایگاه » زن دانشمند اسلام « نام و نشان می یابد؛ ولیتعدّد آثار ادبی و سروده ها ، وی را درزمره شاعران برگزیده معاصر قرار می دهد. بهره گرفتن از باورهای اعتقادی ، دردستیزی و پرورش وتقویتمنِ اجتماعی به جایمنِ فردی از ویژگی های بارز و شاخص شعر اوست. درون مایه های شعر او قبل از انقلاب به لحاظ توجه به دردهایدرونیِ برخاسته ازپیروی نفس با برخی آیات قرآن و به جهت تأکید بر دوری از بی دردی وبی وجدانی با شعر عطار و مولانا همسویی می یابد.ولی بعد از انقلاب بر مبنای رشد برونگراییِ وی، دغدغه دردهای اجتماعی انسان معاصر و ترویج دردستیزی در شعرش برجستگی می یابد.و اندیشه خود را از دنیای بسته و محدود بعضی شاعران به فراسوی مرزهای جغرافیایی راه می دهد.
وی از شاعرانی است که » تحت تأثیر عوامل گوناگون سیر شعر و اندیشگی را از مرحله نگرش نو قدمایی - نئو کلاسیک - تا بینش شعری مدرن، یعنی : مراحل شعر رمانتیک، شعر سپید، کانگریت و شعر اجتماعی و مذهبی پیموده و سه دوره متفاوت شعری را پشت سر گذاشته و در عرصه سیاسی مذهبی به ویژه از دهه پنجاه به عنوان شخصیت زن مسلمان و نوگرا خوش درخشیده است. « - صادق زاده، - 1389:87 و اگر نشانه هایی از هر سه دوره یاد شده، در شعر اومشاهده می شود؛ تعجّبی ندارد. ولی سروده های او یک روح انتزاعی و مجرد از تعلقات این دنیایی را به تصویر می کشد که اوج گیری این روح بر لطافت آن می افزاید. و این لطافت زمینه ساز درک عمیق تر رنج های انسان های اسیر دنیای خاکی و یا جماعت متألم از ستمکاری و جاه طلبی های دیگران می گردد.
شخصیت آرمان گرای این شاعر توانمند معاصر که با آموخته های عرفانی و مذهبی وتجارب شخصی وی از ایمان ، رضا و توکل عجین وسرشته شده است؛ درشعرش بازتابی روشن دارد. وی همانند بعضی از شخصیت های بزرگ علمی و ادبی بیگانه با مردم یا رویدادهای روزگار خویش نیست ؛بلکه با شناختی ژرف و تمام از آلام بشری راه هایی را با زبان ساده شعر خود به گوش جان های خسته یا غفلت زده می رساند.در روزهای مبهم ابری /بارانی / این بال آفتابی / بغبغوی غمینی است/ که همراه باران /برشیروانی می بارد./ و من یقین می دانم / آن بال پشت شیشه /آن بال آشنایی/ با من هست/ نزدیک من/ در من/ آن بال آفتابی پرواز! - صفارزاده، - 106 : 1357
در زمینه بررسی شعر طاهره صفارزاده ، پیش از این مقالاتی نوشته شده است که به بعضی اشاره خواهد شد. مقاله »تجلّی مضامین اعتقادی در شعر طاهره صفارزاده« از فاطمه مدرسی و یونس شعاعی درمجله گوهر گویا دانشگاه اصفهان - شماره 18، تابستان - 1390 به چاپ رسیده است. در این پژوهش باورهای مذهبی از جمله توحید و مراتب آن، نبوّت، معاد، عدل و امامت در شعر صفارزاده به تفصیل بیان شده است. همچنین پرداختن به بحث اراده خداوند و قضا و قدر و صفارزاده و قرآن کریم، بخشی دیگر از این مقاله می باشد. مقاله دیگر» طاهره صفار زاده مترجم قرآن کریم« از حکیمه دبیران در کتاب ماه دین - شماره 135، دی ماه - 1387
به چاپ رسیده است که به این شاعر به عنوان یک مفسّر بزرگ قرآن و تأثیر پذیری او از تفاسیر دیگر نگاه می شود.مقاله »بررسی اصلی ترین عوامل تحوّل آفرین در شعر و اندیشه طاهره صفار زاده« از محمود صادق زاده نیز در فصلنامه اندیشه های ادبی - سال دوم، شماره 5، پاییز - 1389 چاپ شده است. این نوشتار بیشتر به بررسی شعر او در دوره های متفاوت، چه به لحاظ ادبی و چه به لحاظ اجتماعی و سیاسی می پردازد. در هیچکدام از این جستارها به تجزیه و تحلیل موضوع دردستایی و دردستیزی در شعر این شاعر مبادرت نشده است. از این رو کندو کاو »درد و رنج« در اندیشه های فلسفی، قرآنی و عرفانی وتطبیق آن با شعر صفارزاده ضرورت می یابد.
در این نوشتار ابتدا به ریشه های تاریخی »موضوع درد ورنج « در دنیای تفکر فلسفی کلبیون و رواقیون خواهیم پرداخت. سپس جایگاه آن را در کلام آسمانی و اشعار عطار و مولانا و همسویی و ناهمسویی هایی که با شعر صفارزاده دارد، بیان می کنیم.لازم به ذکر است ماهیت ، انواع وعلل درد ورنج در آخرین دفتر ایشان »ازجلوه های جهانی شدن« - ر.ک یادداشت ها - - که در زمان کمال پختگی وبلوغ فکری شاعر سروده شده است - مورد واکاوی قرار می گیرد. انس و عشق ورزی به آیات قرآن در شعر و شخصیت صفارزاده، بهترین دلیل بهره گیری از آیات متناسب با موضوع این نوشتارمی باشد.
-2درد و رنج در اندیشه بودا،کلبیون و رواقیون
درجستجوی ریشه های تاریخی این موضوع با بعضی از مکتب های فلسفی گذشته مواجه می شویم که در نظام فکری خودبه وضوح به تحلیل خاستگاه، ضرورت یا عدم ضرورت و نوع واکنش در برابر این پدیده پرداخته اند.به طور کلی مکاتبی نظیر بودایی،کلبی و رواقی که بر پایه اخلاق مرتاضانه و تأکید بر تحمل ریاضت های سخت و گریز از لذات استوارند ؛درد و رنج را به عنوان یک ضرورت به شمار می آورند. وبرعکس در مکاتبی چون اپیکور برمبنای لذت جویی ،درد و رنج غیر ضروری وغیر قابل تحمل تعریف می شود.در باور بودا - قرن پنجم وششم ق.م - زندگی سرشار از درد و رنج ومنشأ وخاستگاه آن خواهش های نفسانی آدمی می باشد. تنها راه کمال مطلوب و رهایی از رنج، مبارزه با هوی وهوس و وصول به نیروانا یا فنای کل است. - رضی،227-32: 1360 -
انسان باید با تحمل رنج ریاضت ،کمر به محو وانهدام رنج ها بندد. به عبارت دیگر تصور زندگی آرمانی فاقد هر گونه رنج و اندوه ، آب در غربال بیختن است.»جهان بینی بودا بر پایه چهار اصل است: -1 همه اعمالی که در زندگی ماظاهراً لذت و خوشی جلوه می کنند، بعد از اندکی تأمل در مورد آنها خواهیم فهمید که جز رنج و عذاب چیزی نخواهد بود. -2خاستگاه رنج: خواهش وتمنای آدمی است.-3 قطع رنج :زاهد باید رنج ریاضت و گرسنگی وبرهنگی را برخود هموار کند، تا در آسمان ها همنشین خدایان شده ،به بهشت وارد گردد. -4 راه جلوگیری از رنج: اگر راهرو به هشت چیز یعنی ایمان پاک، اراده پاک ،گفتار پاک، کردارپاک،اندیشه پاک وتمرکز کامل اندیشه دست پیدا کند، از زشتی ها رها شده و به آرامش حقیقی دست می یابد.« - همان: - 227-33ریشه تاریخی ملامتیون را باید درمکتب کلبیون جستجو کرد.
» کلبیون - ر.ک یادداشت ها - در انصراف از دنیا و اعراض از علایق دنیوی چنان مبالغه کردند که از آداب ورسوم معاشرت و لوازم زندگانی متمدن نیز دست برداشته اند، حالت دام ودد اختیار نمودند. با لباس کهنه و پاره پاره و سر وپای برهنه و موی ژولیده مانند درویشان میان مردم می رفتند و در گفتگو هر چه بر زبان می گذشت بی ملاحظه می گفتند؛ بلکه در زخم زبان اصرار داشتند و به فقر و تحمل رنج و درد سرافرازی می کردند. « - فروغی، - 65-1381:6 از این رو در نگرش کلبیون درد و رنج مورد ستایش و لازمه درک فضیلت می باشد. در باور رواقیون درد و رنج زاییده عوامل درونی خود انسان است - ر.ک یادداشت ها - نه عوامل محیطی و خارج از وجود او. » فلسفه رواقی حکمتی است برپایه اخلاق مر تاضانه بنیاد گردیده است وشرّ پدیده ایکاملاً ضروری است ؛زیرا برای خیر مدارج و مراتبی وجود دارد. ایشان اَلَم - درد،رنج،ملالت وغم - را سبب انفعال و یک امر واقعی می دانند.« - پورحسینی، - 141-2: 1356