بخشی از مقاله
چکیده
در طراحی و تولید درسنامه های آموزشی زبان فارسی برای غیرفارسی زبانان، شناخت نیازهای آموزشی مخاطبان - از جمله توجه به پیشینه زبان اول، اهداف و انگیزههای یادگیری فارسی - ، انتخاب برنامه درسی مناسب با این نیازها و تولید محتوای آموزشی هدفمند، سه رکن مهم محسوب می شوند. شیوهسنّتی برای تهیه درسنامههای آموزشی زبان، عمدتاَ مبتنی بر تجربیات آموزشی و تدریس مولفان بوده و معیار مشخص و عینی برای تهیه و تدوین محتوای آموزشی بر اساس سطح بسندگی زبانی وجود نداشت. با ظهور پیکرههای زبانآموز از اواخر دهه 1980 میلادی که بر مبنای نظری و روششناسی زبان شناسی پیکره ای، تولیدات نوشتاری و گفتاری زبان آموزان مورد بررسی قرار گرفت، حوزه مطالعاتی جدیدی با عنوان »پژوهش های پیکره زبانآموز« بوجود آمد که در تعامل نزدیک و ارتباط بینارشته ای با زبانشناسی پیکرهای، نظریه زبانی، آموزش زبان خارجی و فراگیری زبان دوم است.
امروزه استفاده از گزارش ها و تحلیلهای مبتنی بر پیکرههای زبانآموز در پژوهش های زبان دوم/ خارجی و همچنین کاربرد عینی آن در امر آموزش زبان رو به افزایش بوده و این رویکرد به تدریج به قاعده ای کلی تبدیل می شود. از جمله مهمترین قابلیت های استفاده از این پیکره ها در آموزش زبان، شناسایی نقاط ضعف و خطاهای مشترک زبان آموزان برای تهیه محتوای آموزشی است. کتاب آموزشی »سلام فارسی«، درسنامه سطح پایه آموزش زبان فارسی ویژه دانشجویان دانشگاه بلگراد، نخستین تجربه مستقیم در بهکارگیری پیکره زبانآموز برای تهیه محتوای آموزشی هدفمند است که در تالیف آن به گزارش های پیکره زبان آموز در خصوص بسامد و نوع خطاهای فارسی آموزی توجه گردید.
این مقاله در دو بخش تهیه شده است، در بخش نخست، پیکره های زبان آموز، روش طراحی، تولید و کاربرد آنها در پژوهشهای یادگیری زبان دوم/خارجی و آموزش زبان معرفی می شود، سپس چگونگی تشکیل »پیکره زبان آموز سلام فارسی«، نشانهگذاری دادهها، تعیین الگوی خطایابی زبانی و خلاصه برخی از گزارشهای این پیکره ارایه میشود. در بخش دوم، ویژگی های تالیف درسنامه سلام فارسی از منظر برنامه درسی، ساختار ارایه محتوای آموزشی و کاربرد تحلیلهای پیکره در تهیه محتوای آموزشی این کتاب تشریح میگردد.
واژگان کلیدی: آموزش زبان فارسی، درسنامه سلام فارسی، پیکره زبانآموز، ، تهیه و تدوین محتوای آموزشی، خطاهای فارسیآموزی.
.1 پیشگفتار
آموزش علمی زبان فارسی به غیرفارسی زبانان، فرایندی پژوهش محور است. این فرایند، شامل مخاطب شناسی، نیازسنجی، هدفگذاری آموزشی، طراحی برنامه درسی، تولید محتوای آموزشی مناسب با نیاز و هدف و در ادامه، بهکارگیری راهبردهای کارآمد تدریس، سنجش و ارزشیابی و در نهایت پشتیبانی مستمر آموزشی است. در تمامی این مراحل، اتکاء به پژوهشهای علمی و عینی به همراه استفاده از تجربیات میدانی، بهبود کیفیت آموزش را به همراه خواهد داشت. در این میان، طراحی و تولید درسنامه های آموزشی زبان فارسی، توجه و دقت نظر بیشتری را می طلبد زیرا مسیر اصلی آموزش از انتخاببرنامه آموزشی تا تهیه طرح درس و فعالیت های کلاسی را تعیین می کند و نقش مهمی در ایجاد و تقویت انگیزه آموزشی فارسی آموزان و موفقیت در تدریس مدرسان دارد.
در خصوص تهیه محتوای آموزشی زبان فارسی توجه به دو نکته لازم است؛ نخست آنکه، در حال حاضر، زبان فارسی در زمره زبانهایی است که در دستهبندی زبانهای LCTs* - زبانهایی که گسترش آموزشی آن کمتر است - قرار دارد و دوم آنکه، عمده آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان در خارج از کشور ارایه می گردد و به بیان علمی، زبان فارسی به عنوان زبان خارجی ، و نه به عنوان زبان دوم، تدریس می شود. از این رو، در طراحی، تدوین و تولید درسنامه های آموزشی، به ویژه در سطح پایه، علاوه بر توجه به نیازهای جامعه زبان آموز برخی ملاحظات و ضرورتها از جمله تهیه محتوای بینشان آموزشی - بدون سوگیری موضوعات اجتماعی، ارزشی، سیاسی و .. - ، عدم تعجیل در آموزش ادبیات فارسی و توجه به جذابیت بصری درسنامهها را نیز باید در نظر گرفت خصوصا اگر فارسی آموز، بدون پیشینه آموزشی و اطلاعاتی راجع به جامعه فارسیزبان، برای نخستین بار با زبان فارسی آشنا میشود و به بیان دقیقتر، فارسیآموز مطلق است.
در سیر تحول و تطور رویکردها و شیوه های آموزش زبان، کتابها و درسنامههای آموزشی نیز همسو با نظریه زبانی، نظریه یادگیری و هم راستا با برنامه درسی هر شیوه تهیه و تالیف شده اند. برای مثال، در دهه 1950 میلادی و با ظهور شیوه آموزشی شنیداری= گفتاری که بر پایه نظریه زبانی ساختگرایی و نظریه یادگیری رفتارگرایی اسکینر استوار بود، در آموزش زبان انگلیسی کتابهایی از جمله - 1964 - English 900 و - 1977 - Lado English Series تهیه شدند - ریچاردز و راجرز، 2014 ص. - 63 و یا در نظام آموزش ارتباطی، درسنامه مشهور Interchange تالیف شد.
نکته حائز اهمیت آنکه، در تهیه این درسنامهها و همچنین سایر کتابها و محتوای آموزشی هر دوره، عمده توجه مولفان درسنامهها، همسویی با روش و رویکردهای آموزشی مطرح در زمان خود بوده است و با افول یک روش، شاهد تغییرات اساسی در برنامه درسی کتابها و چینش محتوای آموزشی هستیم. به بیان دیگر، درسنامه ها و کتابهای آموزشی،عمدتاً »روش محور« تهیه و تدوین شده اند و تولیدات گفتاری و نوشتاری زبان آموزان در تهیه محتوای آموزشی مورد توجه قرار نمی گرفت؛ به بیان دیگر، در تدوین محتوای آموزشی به خطاهای پربسامد زبان آموزی، و راهبردهایی که زبان آموزان برای یادگیری زبان بهکار میبرند، توجه جدی نمیشد.
با افزایش اقبال پزوهشگران به استفاده از شیوه های زبا ن شناسی پیکره ای و توسعه پژوهشهای پیکره بنیاد در حوزه فراگیری زبان دوم/خارجی، حوزه بینارشته ای جدیدی با عنوان »پژوهش های پیکره زبانآموز** « بوجود آمد. به اعتقاد گرانجر - 2009 - ، پژوهش های پیکره زبان آموز، حلقه واسط بین حوزههای فراگیری زبان دوم، زبانشناسی پیکرهای، آموزش زبان و پردازش زبان طبیعی است و استفاده از تحلیل های مبتنی بر پیکرههای زبانآموز، علاوه بر آنکه دادههای عینی برای پژوهشگران فراهم میکند، در تهیه و تالیف محتوای درسی و تکمیلی از جمله فرهنگهای زبانآموز نیز بهکار میروند.
در این مقاله که عمدتا با هدف تاکید بر ضرورت استفاده از پیکرهای زبانآموز در تهیه محتوای آموزشی مناسب تهیه شده، نمونه هایی از به کارگیری از گزارش های پیکره زبان آموز صرب - با نام پیکره زبان آموز سلام فارسی - برای تهیه درسنامه »سلام فارسی ویژه دانشجویان دانشگاه بلگراد«، ارایه می گردد. مقاله در دو بخش تهیه شده است: در بخش نخست، به معرفی کلی پیکره های زبان آموز و کاربردهای آموزشی و پژوهشی آن می پردازیم و سپس گزارش کوتاهی از چگونگی تشکیل »پیکره زبان آموز سلام فارسی«، نشانه گذاری داده ها، تعیین الگوی خطایابی زبانی و برخی از گزارشهای این پیکره ارایه می شود. در بخش دوم، ویژگی های درسنامه سلام فارسی از منظر برنامه درسی، ساختار ارایه محتوای آموزشی و کاربرد دادههای عینی پیکره در تهیه محتوای آموزشی این کتاب تشریح میگردد.
.2 کاربردهای آموزشی و پژوهشی پیکرههای زبانآموز
.2-1 پیکرههای زبانآموز و پژوهشهای زبان دوم
پیکره های زبانی فراهم کننده داده های عینی برای تحلیل های زبانشناختی هستند. نوع تخصصی و ویژهای از پیکرههای زبانی، پیکره زبان آموز است که عمدتا در حوزه فراگیری زبان دوم/خارجی بهکارگرفته می شود - بنت، 2010، ص. . - 4 در تعریف کلی، پیکره زبان آموز را متن های نوشتاری و یا تولیدات گفتاری تشکیل میدهند که زبانآموزان در جریان یادگیری زبان تولید نموده،اند. این تولیدات زبانی چنانکه بر اساس اصول طراحی و تشکیل پیکرهها، جمعآوری و پالایش شوند و پس از تبدیل به متن الکترونیکی، نشانه گذاری گردد، قابلیت ارایه گزارش های مختلف برای استفاده در پژوهشهای فراگیری زبان دوم/خارجی را فراهم میسازند - صفری، . - 1394
پیکره های زبان آموز انواع مختلفی دارد، هانا و همکاران - - 2010، دسته بندی 5 گانه ای از انواع پیکره های زبان آموز ارایه کرده و آنها را بر اساس زبان هدف، نوع داده ها، زبان اول، بسندگی زبانی و نوع نشانه گذاری تقسیم بندی می کنند. در این میان، یکی از شناخته شده ترین پیکره های زبان آموز، بر اساس نوع نشانه گذاری، پیکرههای خطایابی* هستند. از گزارشها و تحلیل های بدست آمده از چنین پیکره هایی در دو سطح کاربردی و نظری می توان استفاده کرد؛ در سطح کاربردی، شناخت نیازهای آموزشی - با تعیین حوزه های دشوار یادگیری برای زبان آموزان با پیشینه زبانی مختلف - ، و بهینه سازی محتوای آموزشی - از جمله تهیه فرهنگ های زبان آموز با هدف شناسایی خطاهای متعارف و مشترک زبان آموزان - با بررسی گزارش های این پیکره ها و در اختیار داشتن دادههای عینی ممکن میگردد و در سطح پزوهشهای نظری، از تحلیل داده های پیکره های خطایابی، برای بررسی نظام زبان میانی، تحلیل های مقابله ای، بررسی بسامد و نوع خطاهای زبانآموزی و نهایتا تحلیل شناختی یادگیری زبان استفاده میشود.
گرانجر - 2002 - تولید و کاربرد پیکره های زبان آموز را »برای مقاصد فراگیری زبان دوم/خارجی« میداند و به اعتقاد وی - 1998 - ، هدف نهایی از تشکیل چ نین پیکره هایی جمع آوری داده های عینی برای بررسی زبان میانی است. پژوهش های پیکره زبان آموز در مقایسه با سایر حوزه های پژوهشی، بسیار نوظهور و جدید است و پیشینه تشکیل و استفاده از آنها به دهه 1980 باز می گردد، با این حال، به اعتقاد گرانجر - 2008 - ، افزایش تعداد پیکرههای زبانآموز طی دو دهه گذشته، بیانگر تاثیر گذاری و مشخص شدن نقش مهم آنها است؛ استفاده از گزارش ها و تحلیل های پیکره های زبان آموز به درک بهتر از زبان میانی و عوامل تاثیرگذار بر آن کمک می کند و همچنین در تهیه و تولید ابزارهای آموزشی که پاسخگوی نیازهای عینی زبانآموزان است، استفاده میشود - همان - .
پژوهش های فراگیری زبان دوم/خارجی نیز پیشینه چندان طولانی ندارد و سابقه پزوهشها در این رشته به میانه دهه 1960 می رسد - لانگ . - 2012 به اعتقاد لانگ، هرچند که این حوزه پژوهشی فعال و رو به گسترش است، اما همچنان »حوزه علمی جوان« محسوب می شود. گرانجر - 2002 - بر این باور است که عمده پژوهشهای فراگیری زبان دوم/خارجی بر مبنای داده های تجربی بوده و به داده های واقعی و اصیل توجهی نشده است. به باور لانگ - 2012 - ، تحلیلهای متعددی که در این حوزه و بر مبنای داده های تجربی صورت گرفته، منجر به ازدیاد نظریههای فراگیری/آموزش زیان شده است؛ بطوریکه هم اکنون در حدود 40 تا 60 نظریه در خصوص فراگیری زبان دوم وجود دارد و این موضوع یکی از موانع اصلی رشد در این حوزه علمی است. گرانجر - 2008 - در این خصوص معتقد است جمعآوری، بررسی و تحلیل تولیدات زبانی زبان آموزان، یکی از مولفه های کلیدی در پژوهشهای فراگیری زبان دوم بوده و در شکل نظری، به پژوهشگران کمک