بخشی از مقاله
توليد شير
لوكوز همه گير گاوي سبب ضررهاي اقتصادي فاحش در ارتباط با هزينه برنامه هاي كنترل وريشه كني مي گردد. در اروپا، به علت آنكه مبارزه جهت ريشه كني آن براي سالها توسط جامعه اروپا، به اجرا گذاشته شد، ضررهاي اقتصادي وسعت آشكاري داشته ،دانمارك از سال 1959 برنامه اي ملي در اين رابطه بنيان نهاده بوده است. و به علت اهميت آن، سوئد در سال 1990 برنامه كنترلي را با هدف ريشه كني كمل ويروس لوكوز گاوي از جمعيت گاوي كشورشان ارائه داد.طبيعت و وسعت ضررهاي اقتصادي مربوط به لوكوز همه گير گاوي بدليل وجود مدارك متناقض، مورد جدل بوده است.
ضررهاي اقتصادي آشكار شامل حذف گاو دچار لنفوساركوم، كوتاه شدن طول عمر و از دست رفتن قابليت توليد ومحدوديت در صادرات گاو ومايع مني به كشورهاي وارد كننده مي باشد. در كشور كانادا گاوهاي نري كه از لحاظ سرمي نسبت به ويروس لوكوز گاوي مثبت مي باشند، اجازه ورود به واحدهاي تلقيح مصنوعي راندارند. البته تاثيرات عفونت تحت درمانگاهي ويروس لوكوز گاوي بر توليد شير، توانايي توليد مثل، طول عمر و ميزان حذف، تغيير پذير مي باشند.
در پاره اي از مشاهدات،گاو سرم مثبت از لحاظ ويروس لوكوز گاوي، طول عمر كمتري نسبت به گاوهاي مشابه سرم منفي وهمچنين تمام جمعيت گاوهاي شيري داشته است.در ميان گاوهاي شيري مسن تر، گاوهاي سرم مثبت در مقايسه با گاوهاي غيرآلوده بطور مداوم حذف مي شدند. در گله هاي آلوده به وبروس لوكوز گاوي در مقايسه با گله هاي غيرآلوده ميزان حذف بالاتر وميزان
توليد شير پايينتر وتاثير بر روي توليد مثل ناچيز بوده است. در ساير مشاهدات، توليد شير، تعداد سلولهاي سوماتيك، سن معدوم كردن حيوان وحذف، تحت تاثير سرم مثبت بودن حيوان نبوده است.
1-7-2-تاثيرات اقتصادي به صورت اختصاصي بر توليد شير:
زمانيكه تاثيرات عفونت لوكوز گاوي درگاوهاي شيري براساس قابليت ژنتيكي در توليد شير وچرب
ي مورد بررسي قرار گرفت، نتايج غافلگير كننده اي بدست آمد.قابليت ژنتيكي در توليد شير درگاوهاي سرم مثبتي كه دچار لنفوسيتوز پايدار بودند ودرگاوهاي سرم مثبتي كه از لحاظ تابلوي خوني طبيعي بودند نسبت به گاوهاي ديگر گله كله سرم منفي بودند بطور قابل ملاحظه اي بيشتر بود. در سطح انفرادي، براساس مثبت بودن سرم به ويروس لوكوز گاوي و يك فاكتور ديگر، گاوهاي آلوده نسبت به گاوهاي غيرآلوده توليد شير بيشتري داشتند. در ميان گاوهاي سرم مثبت، آنهاييكه دچار لنفوسيتوز پايدار بودند در سن پايينتر حذف شده و در آخرين شيردهي خود، توليد شير كمتري در مقايسه با ساير گروه ها داشتند. گاوهاي دچار لنفوسيتوز پايدار، دانه هاي چربيدانه هاي چربي داخل شير را مطابق با تواناييشان توليد نمي كنند.
با استفاده از اطلاعاتي كه در عرض يك دوره 6 ساله جمع آوري شده ،توليد شير وچربي درگاوهاي آلوده به ويروس لوكوز گاوي كه دچار لنفوسيتوز پايدار بودند در مقايسه باساير گاوهاي آلوده گله كه بصورت پايدار به ويروس لوكوز گاوي آلوده نبودند، بطور قابل ملاحظه اي كاهش يافت.
ضرر پيش بيني شده سالانه براي كاهش ميازن توليد شير 366 كيلوگرم به ازاي هر گاوي كه به مدت 2 سال دچار لنفوسيتوز پايدار بوده و 1204 كيلوگرم به ازاي هر گاوي كه به مدت 3 سال دچار لنفوسيتوز پايدار بوده مي باشد. ضررهاي اقتصادي وارده به صنايع شير در ايالات متحده بر پايه
تعدادكل گاوهاي دچار لنفوسيتوز پايدار، قيمت شير، متوسط توليد شير،درآمد خالص حاصل از هر گاو و ميزان افت توليد شير درگاوهاي دچار لنفوسيتوز پايدار تخمين زده شده است.
با فرض آنكه 70% از گاوها آلوده بوده و 20% از گاوهاي آلوده دچار لنفوسيتوز پايدار مي شوند،تخمين زده ميشود كه ضرر اقتصادي در حدود 25/0% درآمد كل حاصل از توليد شير مي باشد. و درصد ضرر سالانه در مورد سود خالص صنايع شير، دراثر لنفوسيتوز پايدار 3% مي باشد.
1-7-3-تاثيرات اقتصادي حاصل از بيماري درمانگاهي:
در سطوح صنعتي ضررهاي حاصل از لنفوساركوم زياد نيست زيرا فقط 5%-1/0% از گاوهاي سرم مثبت و 50%-10% از گاوهاي دچار لنفوسيتوز پايدار دچار لنفوساركوم مي شوند.با اين حال در اشكال انفرادي، وقوع بالاي بيماري مي تواند يك علت عمده ضرورهاي اقتصادي باشد بويژه در گله هاي برگزيده گاوهاي شيري باتوليد بالا، يعني گله هايي كه دامهاي داراي شجره نامه را به فروش مي رسانند. در چنين گله هاي داراي شجره نامه، حيوانات منحصر به فرد تا سن بسيار بالاتري نسبت به ميانگين گله هاي تجاري نگهداري مي شوند و به علت شيوع بالاي لنفوساركوم در گاوهاي بالاي 5 سال ،احتمال دارد كه ضرورهاي ناشي از مرگ، دقيقا در گروهي از گاوها كه براي موفقيت گله ضروري مي باشند، بسيار حاد باشد. بعلاوه معروف شدن گله به داشتن بيماري كه حساسيت ژنتيكي يك فاكتور ايجاد كننده مهم در آن مي باشد، تاثير نزولي شديدي در قابليت فروش آن گله دارد.همچنين، ضرر اقتصادي مي تواند ناشي از كاهش توليد در طي مراحل گسترش بيماري لنفوساركوم باشد.
1-7-4-محدوديتهاي تجاري:
يكي از تاثيرات عمده اقتصادي اين بيماري در محدوديتهاي مهمي است كه توسط بعضي از كشورها در مورد گاو آلوده ومايع مني حاصل از گاو نر آلوده يا گاو نر غيرآلوده اي كه در يك گله الوده بوده است،وضع شده است. مقرراتي كه بخصوص دركشورهاي فاقد اين بيماري به عنوان گواهي عدم آلودگي به اين ويروس در مورد حيواناتيكه قرار است وارد كشورشان شود اعمال مي شود. ميل به
اين عمل، با آلوده شدن كشور انگلستان به اين عفونت، توسط گاوهاي وارد شده از كانادا، افزايش يافت. يكي از دلايل عمده اهميت اين موضوع زمانيست كه گاو از نژاد خالص مي باشد و با قيمت هاي بالا به عنوان حيواناتي كه جهت نسل كشي مورد استفاده قرار مي گيرد، به فروش مي روند.
در حال حاضر، بعضي از كشورها، خواستار آزمايش خون تمامي گاوها وگوشت هايي هستند كه قرار است وارد كشورشان شود و اين به معني از دست دادن بازار صادرات براي برخي از كشورها مي باشد.
1-8-اهميت از ديدگاه بيماري مشترك:
امكان انتقال ويروس از گاو به انسان يك حقيقت است ،ويروس اكثر مواقع در شيرگاوهاي آلوده حضور دارد و بدين طريق ويروس به شامپانزه ها انتقال پيدا كرده است البته طي تحقيقاتي نشان داده شده كه ويروس لوكوز گاوي قادر به آلوده كردن سلولهاي با منشا انسان،سيمين ،گاو، سگ،خوك، گوسفند وخفاش درشرايط آزمايشگاهي مي باشد. با اين حال، به رقم مطالعات دقيق ولي قطعا ناكافي كه انجام گرفته هيچ مدركي اين عقيده كه انتقال بيماري از گاو به انسان صورت مي پذيرد را تائيد نكرده است. يك مطالعه كنترل رخداد در نشان دادن هر گونه رابطه بين لوسمي لنفوئيد حاد انسان با درمعرض بودن انسان با گاوهاي شيرده،نوشيدن شير خام وهمچنين اقامت در محل پرورش گاوهاي شيري، با شكست مواجه شد.
اندازه گيري رخداد بيماري در افرادي كه در گاوداريها زندگي مي كنند يك اندازه گيري بحراني مي باشد، به علت آنكه عمل پاستوريزاسيون كوتاه مدت سبب از بين رفتن عامل عفوني در شير مي شودو بنابراين ساكنان گاوداري كه شير مورد نياز خود را از شير گاوداري قبل از عمل پاستوريزاسيون تامين مي كنند، در معرض اين عامل قرار مي گيرند. البته مطالعه اي جديدتر به منظور دست يابي به پاسخ سه سئوال صورت مي پذيرد اين سه سوال چنين بود :1- آيا انسانها مي توانند بوسيله ويروس لوسمي گاوي آلوده شوند؟2- آيا انتقال چنين عفونتي از طريق مصرف محصولات حاصل از گاوهاي الوده صورت مي پذيرد؟ 3- آيا عفونت با ويروس لوكوز گاوي مي توانند سبب ايجاد سرطان سينه گردد؟ به خوبي مشخص شده كه سرطان سينه درموش بوسيله يك ويروس بنام ويروس تومورپستاني موش ايجاد مي شود كه از طريق شير مادر آلوده به نوزاد شير خوار انتقال مي يابد. تلاشها جهت شناسايي ويروسي مشابه در شير انسان كه سبب انتقال چنين عاملي به نوزاد انسان بشود با شكست مواجه شد.بدليل آنكه انسانها بيشتر از آنكه شير با منشا انساني مصرف كنند از شير گاو استفاده مي كنند، شير گاو مي تواند مكان بهتري براي
تحقيق بر روي احتمال وجود عامل ايجاد كننده سرطان سينه( منتقله در شير)در انسان باشد. همانطور كه قبلا اشاره شد، ويروس لوكوز گاوي مي تواند از طريق شير گاوبه گوساله انتقال يابد وويروس لوكوز گاوي در شير وگوشتي گاوهاي آلوده يافت مي شود. مصرف محصولات لبني غيرپاستوريزه ياگوشت كه به صورت كامل پخته نشده باشد ممكن است سبب انتقال عامل عفو
ني به انسان شود. همانطور كه اشاره شد، در شرايط آزمايشگاهي،اين ويروس توانايي آلوده كردن بسياري از گونه ها از جمله انسان و ساير پريمات ها را دارا مي باشد. همچنين جديدا مشخص شده كه ويروس لوكوز گاوي ممكن است سبب الودگي سلولهاي پستان گاو شده وباعث شود كه اين سلولها بيشتر شبيه به سلولهاي سرطاني رفتار كند بنابراين احتمال مي رود كه وجود اين
ويروس در محصولات دامي كه مورد استفاده انسان قرار بگيرد، در ايجاد سرطان سينه درانسان نقش داشته باشد. دراين پژوهش بافت هاي پستان انسان كه در طول عمل جراحي برداشته شده بود مورد مطالعه قرار گرفت و سلولهاي داخل شير وخون جهت شناسايي تركيبات مختلف مربوط به ويروس لوكوز گاوي توسط تكنيكهاي مولكولي وسلولي مورد بررسي قرار گرفت. وجود DNA ريروس لوكوز گاوي در سلولهاي خوني 9 نفر از 22 نفر داوطلب و 10نفر از 23 فردي كه تحت عمل جراحي برداشت بافت سينه قرار گرفته بودند مشخص شد. وجود پروتئين مربوط به ويروس لوكوز گاوي در بافت پستان 8نفر از 26 بيمار به اثبات رسيد.پادتن ضد ويروس لوكوز گاوي در سرم بيش از نصفي از 100 نفر فرد داوطلب مورد آزمايش قرارگرفته يافت شد اين نتايج اوليه پيشنهاد ميك ند كه انسانها نيز ممكن است توسط ويروس لوكوز گاوي آلوده شوند البته انجام مطالعات دقيق تري جهت تاييد اين موضوع مورد نياز مي باشد.
از سوي ديگر سرم 257 انسان در مطالعه ديگري، از لحاظ وجود پادتن از چهار ايزوتيپ (IgG1,IgM,IgA,IgG) نسبت به آنتي ژون كپسيد ويروس لوكوز گاوي مورد بررسي قرار گرفت و حداقل يك ياز چهار ايزوتيپ پادتن ضد ويروس در 74% از سرم هاي انساني آزمايش شده مشخص شد.اين نتايج نشانگر وسعت در معرض بودن انسانها با ويروس لوكوز گاوي نيست و اين پادتن ها ممكن است در پاسخ به مصرف مواد غذايي حاوي آنتي ژنهاي ويروسي لوكوز گاوي كه دراثر حرارت دناتوره شده اند بوجود آمده باشند. با اين حال، مطالعات گسترده تر در اين زمينه داراي اهميت فراوان مي باشد.
1-8-1-گونه هاي ديگر:
لنفوساركوم به صورت انفرادي در تمامي گونه ها رخ مي دهد،اما عفونت طبيعت توسط ويروس لوكوز گاوي فقط در گوسفند وكاپي بارا به اثبات رسيده است. اگر چه مدركي دال بر وجود ارتباط بين لوكوز همه گيرهاي گاوي وهيچگونه بيماري در خوك وجود ندار، گزارش از لوكوز همه گيري در اينگونه وجود دارد كه ارثي مي باشد.
1-9-پاتوژنز بيماري:
1-9-1-ويروس و جراحت:
ويروس با اضافه كردن DNA خود به داخل DNA سلول ميزبان، عفونتي پايدار را درگروهي از لنفوسيت هاي B ايجاد مي كند. چهار نتيجه ممكن پس از در معرض قرار گرفتن گاو با ويروس لوكوز گاوي در نمودار شماره 1-1 نشان داده شده كه شامل : 1- عدم ابتلا حيوان به دليل مقاومت ژنتيكي 2-پايه گذاري عفونتي دائمي و ايجاد مقادير قابل تشخيص پادتن.(اين حيوانات حاملان پنهان بيماري مي باشد)3-ايجاد عفونتي دائمي كه در آن حيوان از لحاظ سرمي مثبت شده وهمچنين دچار لنفوسيتوز پايدار مي گردد كه ي كنوع تكثير لنفوسيتي خوشخيم مي باشد. اين حالت مرحله پيش درمانگاهي لنفوساركوم نمي باشد.4- حيوانات سرم مثبت آلوده، كه ممكن است در مرحله اي از لنفوسيتوز مقاوم باشند يا نباشند وتومورهاي سرطاني بدخيم(لنفوساركوم) در ميان اين گروه رشد مي كند. آلوده شدن يا نشدن حيوان يا ايجاد هر شكل ديگر بيماري به ساختار ژنتيكي حيوان بستگي دارد.
همچنين اين امر ممكن است تحت تاثير وضعيت سيستم ايمني حيوان و مقدار دزآلوده كننده ويروس باشد. در حدود 80% از حيوانات مبتلا به فرم بالغين بيماري، ميزان مشخص كاهش ايمونوگلوبولين M داشتند. قابليت پاسخگويي سيستم ايمني به پادگن هاي تجويز شده در گاوهاي لوكوزي، در مجموع به صورت آشكار كاهش يافته،بخصوص در مورد ميزان توليد ايمونوگلوبين M به علت كمبود تلويد آن در طحال وگره هاي لنفاوي. لنفوماتوز، يك سرطان سيستم لنفورتيكولر مي باشد كه هيچوقت خوش خيم نبوده و جراحات آن در حيوانات مختلف به ميزان متفاوت مي باشد، بنابراين طول دوره بيماري ممكن است بسيار كوتاه بوده يا چند ماه به درازا بكشد.
1-9-2-جراحات وعلائم درمانگاهي:
درگاو بالغ، تقريبا هر ارگاني از بدن مي تواند محل ايجاد جراحات باشد اما شيردان، قلب و گره هاي لنفاوي عميق و سطحي بيشترين ميزان ابتلا به اين جراحات را دارند. در گوساله ها،گره هاي لنفاوي عميق، طحال و كبد شايعترين محل هاي ايجاد جراحات مي باشند. با توجه به عضوي كه بيشترين ميزان درگيري را دارد، سندرم هاي درماندگاهي متعددي رخ مي دهد. درگيري ديواره شيردان سبب هضم ناكافي و اسهال پايدار مي گردد. زماني كه ديواره دهليزها دچار آسيب شود،نارسايي احتقاني قلب رخ مي دهد. در سيستم عصبي، جراحات اوليه در شاخه هاي اعصاب محيطي قرار دارد و در طول عصب حركت مي كند تا مننژ ونخاع رادرگير سازد. درگيري پرده هاي نخاعي واعصاب سبب ظهور تدريجي فلجي در خلف بدن مي گردد. اكثرا پوست، دستگاه تناسلي وبافتهاي محيطي، درگير ميشوند. در شكل جلدي، ضخيم شدن بين جلدي پايدار رخ دده كه حاصل اجتماع لنفوسيت هاي سرطاني در آن ناحيه مي باشد ولي سبب گيسختگي اپيتليوم نمي گردد.
تهاجه به بافت اطراف چشم غالبا سبب بيرون زدگي چشم مي شود. درگيري گره لنفاوي مدياستن در گوساله ها ممكن است سبب انسداد مري آنها شود.ماهيت دقيق تومورها هنوز در پرده ابهام مانده است. تومورها شامل تجمعي از لنفوسيت هاي سرطاني مي باشند امادربسياري از موارد به صورت صحيح تر مي توان آنها را رتيكولوساركوم توصيف كرد. اين نوع تومورها بسيار بدخيم بوده و به صورت وسيع متاستاز مي دهند. تابلوي خوني متغير بوده اگر چه ممكن است كه با
لنفوسيتوز همراه شود، حضور تعداد زيادي از لنفوسيت هاي نابالغ در گسترش خوني، يكي از نشانيهاي قابل اعتماد وجود بيماري مي باشد. درجاتي از كم خوني نيز شايع مي باشد.
1-10 يافته هاي باليني:
1-10-1-لوكوز همه گير بالغين(لنفوساركوم گاوي):
بيماري با رخداد موارد لنفوساركوم چندكانوني بالغين باتومورهايي كه به سرعت در بسياري از نقاط بدن گسترش مي يابند مشخص مي شود و با علائم باليني وسندرم هاي بسيار گوناگون همراه است. ميزان بروز نشانه هاي مختلف، در نمودار شماره 1-2 نشان داده شده است. دوران كمون بيماري بطور معمول 4 تا 5 سال مي باشد و بيشترين ميزان بروز اين بيماري 4 تا5 سال پس از ورود دام مبتلا به گله و يا انجام عمل انتقال خون از دام مربوط به گله غيرخودي بوده است. اين شكل از بيماري در دامهاي جوانتر از 2 سال به سختي ديده شده وبيشترين ميزان شيوع آن دربين گروه سني 4 تا 8سال مي باشد.
لنفوسيتوز پايدار بدون بروز علائم باليني زودتر از اين موقع رخ ميدهد اگر چه در گاوهاي جوانتر از 2 سال نادرمي باشد. بسياري از گاوها براي سالهاي در دوره پيش درمانگاهي و اغلب براي تمامي دوران بازدهي خود بدون كاهش آشكار در عملكردشان باقي مي مانند، اما بيماري درمانگاهي در تعدادي از اين گاوها پيدا مي گردد. علائم باليني وطول دوره بيماري ازنظر تعداد و اهميت محل هاي درگير و سرعت رشد توده هاي توموري متفاوت مي باشد. در 5 تا 10 درصد از موارد باليني، بيماري فوق حاد بوده وحيوانات بيمار اغلب به صورت ناگهاني و يا به طور غيرمنتظره بدون بروز هيچگونه
علائم بيماري تلف مي شوند. علتهاي شناخته شده براي آن شامل: درگيري غدد فوق كليه، پارگي زخم شيردان ويا طحال درگير به دنبال خونريزي حاد داخلي مي باشند. اينگونه حيوانات اكثرا در وضعيت بدن خوبي مي باشند. در اكثر موارد، بيماري به صورت حت حاد(تا 7 روز) تا مزمن(چندماه) مي باشد و به دنبال از دست دادن وزن واشتها، رنگ پريدگي وضعف عضلاني غيرقابل توضيح آغاز مي شود. ضربان قلب تازمانيكه ميوكارد درگير نشده، افزايش نيافته ودماي بدن طبيعي مي باشد مگر آنكه رشد تومور سريع و وسيع باشد كه در اين صورت دماي بدن به 40-5/39 (103 تا 104
درجه فارنهايت) مي رسد. اگر چه اشكال ويژه بيماري درادامه بحث بصورت مجزا توصيف شده اند در هر حيواني ممكن است هر نوع تركيبي از اين اشكال رخ دهد.در بسياري از موارد، تا زمانيكه درگيري وسيع ارگانها رخ نداده، سبب جلب توجه دامپزشك نشده و درنتيجه امكان ذبح دام به جهت از دست نرفتن گوشت حيوان منتفي شده است. از سوي ديگر، بسياري از موارد، در زمانيكه نشانيهاي درمانگاهي قابل تشخيص در آنها،هنوز آشكار نشده مورد معاينه قرار مي گيرند. زماني كه نشانيهاي درمانگاهي بيماري و گسترش تومور قابل تشخيص مي باشند، روند جريان بيمار
ي سريع شده ومرگ ظرف مدت 2 تا 3 هفته رخ مي دهد.
بزرگ شدن گروهاي لنفاوي سطحي در 70% تا 90% موارد رخ داده و اغلب از اولين يافته هاي درمانگاهي مي باشد، اين حالت معمولا با جراحات زير جلدي كوچك( باقطر 1 سانتي متر) كه اغلب در ناحيه پهلو (Flank) و پرينه (Perineum) رخ ميدهد، همراه مي باشد. جراحات پوستي احتمالا گره هاي همولنف بزرگ شده مي باشند كه از اهميت تشخيصي برخوردار نبوده واغلب در غيبت ساير علائم بيماري رخ مي دهند. در بسياري از موارديكه با درگيري احشايي پيشرفته همرا
ه است ،ممكن است جراحات سطحي اصلا وجود نداشته باشند. بزرگ شدن گره هاي لنفاوي احشايي شايع بوده اما اين حالت اغلب بصورت تحت درمانگاهي مي باشد و با نشاني همراه نبوده مگر آنكه سبب فشار با ساير ارگانها مانند روده و اعصاب گردد.ممكن است بتوان آنها را در معاينه از راه مقعد لمس كرد و در انجام اين كار بايد، توجه ويژه اي به گره هاي لنفاوي مغابني عمقي و ايلياك شود. در موارد پيشرفته ،گسترش وسيع به صفاق واحشا داخل محوطه لگني رخ داده وت
وده هاي توموري به سادگي قابل لمس مي باشند. اگر چه بزرگ شدن گره هاي لنفاوي اغلب به صورت عمومي مي باشد، ولي در بسياري از گاوها فقط بخشي از گره هاي لنفاوي درگير مي باشند. بزرگ شدن گره هاي لنفاوي اغلب به صورت عمومي مي باشند.بزرگ شدگي ممكن است فقط به گره هاي لگني يا يك يا چند گره زير جلدي منحصر شود. گاهي اوقات درگيري گره هاي
سر مشاهده مي شوند.
گره هاي درگير نرم ومرتجع بوده و در گاوهاي شيري به آساني ديده شده، حضور آنها ممكن است با ادم موضعي مشخص گردد. گاهي اوقات تمام سطح بدن بوسيله توده هاي با قطر 5 تا 11 سانتي متر در داخل بافت زير جلدي پوشيده شده است.
1-10-3 جراحات دستگاه گوارش:
جراحات دستگاه گوارش شايع مي باشند. درگيري ديواره شيردان سبب تغيير اشتها، اسهال مداوم كه بي شباهت به اسهال بيماري يون نيست و مدفوع سياهرنگ به دليل حضور خون در آن به علت خونريزي از زخم هاي شيردان
مي شود. تومورهاي گره هاي لنفاوي مدياستن ممكن است سبب نفخ مزمن خفيف گردند.
1-10-4-جراحات قلبي:
اينگونه جراحات اغلب به صورت اوليه به دهليز راست هجوم برده وسبب نارسايي درسمت راست قلب مي شوند. در اين حالت ، جمع شدن مايع در پرده اطراف قلب به همراه مافل شدن صداهاي قلبي،جمع شدن مايع درقفسه صدري كه سبب تنگي نفس و گاهي اوقات، ادم فضاي بين دو شاخه فك پايين از علائم آن مي باشند. معمولا صداهاي قلبي مافل شده هستند وممكن است
ساير اختلالات قلبي آشكار باشند، همچنين افزايش ضربان قلب در اثراحتقان و آرتيمي در اثر بلوك قلبي شايع مي بانشد و صداي مرمر سيستوليك به همراه نبض غيرطبيعي وريد و داج شايع مي باشند. ممكن است كبد بزرگ شده قسمت خلفي تا انحناي دنده اي راست قابل لمس باشد و احتقان كبد وادم احشايي سبب اسهال دائم شوند.
1-10-5- درگيري دستگاه عصبي:
لنفوماتوز عصبي معمولا با آغاز تدريجي فلج درقسمت خلفي بدن تظاهر پيدا مي كند. تپق زدن پاي عقب حيوان در هنگام راه رفتن در اين نوع درگيري رايج بوده وممكن است يكي از پاها از درگيري بيشتر دچار چنين حالتي شود. به دنبال اين حالت اشكال در برخاستن و در نهايت زمين گير و عدم توانايي در بلند شدن رخ مي دهد. در اين مرحله حواس حيوان محفوظ بوده ولي حركت محدود يا كاملا از بين رفته است. ممكن است محدوده اي از افزايش حساسيت در ناحيه مجروح وجود داشته است كه معمولا در آخرين مهره كمري يا اولين مهره خاجي واقع است. اشتها و ساير فعاليتها جدا از اثرات حاصل از زمين گيري، طبيعي مي باشد. متاستاز در پرده هاي مغزي داخل جمجمه موجب بروز نشانيهاي مربوط به جراحات اشغال كننده فضا در مغز به همراه علائم مربوط به محدوده جراحات مي شوند.
1-10-6 جراحات غيرمعمول:
اين جراحات شامل تورم گره هاي لنفاوي رتورفارنژيال بوده كه ممكن است موجب خرناس و تنگي نفس شوند. گاهي اوقات، جراحات قابل تشخيص باليني در بافت اطراف چشم ايجاد ميگردد كه سبب بيرون زدگي كره چشم ميشود و در عضلات پاها، ميزناي، كليه و اندام تناسلي نيز ممكن است علائم بيماري رخ دهد. درگيري بافت رحم ممكن است با لمس كردن بزرگ شدگي هاي گره مانند متعدد درآزمايش ركتال مشخص شود. جراحات اطراف ميزناي ممكن است سبب آب آوردگي كليه ها به همراه تورم منتشر كليه ها شوند در حاليكه تومورهاي داخل بافت كليه سبب تورم گره مانند مي گردند. در هردو حالت، در نهايت اور رخ مي دهد.
1-10-7-لوكوز تك گيرگاو:
اشكال گوساله اي ،تيموسي و جلدي انواع مشخص لوكوزتك گير گاوي مي باشند.
1-10-7-الف شكل جوان يا لنفوساركوم گوساله:
اين شكل لوكوز در گوساله هاي با سن 2 هفته تا 6 ماه رخ داده و با از دست دادن تدريجي وزن بدن، تورم ناگهاني تمامي گره هاي لنفاوي، افسردگي وضعف تظاهر پيدا مي كند تب، افزايش ضربان قلب و فلج اندام خلفي كمتر معمول مي باشد. مرگ ظرف مدت 2 تا 8 هفته پس از آغاز علائم رخ مي دهد. ممكن است نشانيهاي حاكي از فشار بر روي اندام داخلي شامل نفخ
ونارسايي احتقاني قلب رخ دهد. به صورت غيرمعمول، احتمال دارد بيماري در داخل رحم به صورت كامل گسترش يافته باشد، بنابراين گوساله تازه تولد يافته تحت تاثير اين تومورها قرار گرفته و يا اين تاثير تا سن 2 سالگي لوكوز تك گير گاوي در گوساله هاي با سن 3 هفته تا 8 ماه گزارش شده است. در اين حالت نشانيهاي درمانگاهي شامل عدم رشدمناسب ،بي حال، عدم تعادل در اند
ام حركتي خلفي، تورم گره هاي لنفاوي سطحي، لنگش و تنگي نفس مي باشد. درگيري مفصل خرگوشي،دنده ها وكانال نخاعي نيز ممكن است ايجاد شود كه سبب عدم تعادل و فلجي مي گردد. انفاركتوس هاي متعدد استخواني ونكروز مغز استخوان در كالبد گشايي وجود داشت. وجود لنفوساركوم در فك تحتاني يك تليسه 2 ساله نيز گزارش شده است.
1-10-7-ب لنفوساركوم تيموسي:
نفوذ به داخل تيموس يكي از يافته هاي شايع در حيوانات 1تا2 ساله مي باشد و با تورم شديد تيموس و جراحات مغز استخوان وگره هاي لنفاوي موضعي مشخص مي گردد. تورم وريد وداج و ادم مشخص غبغب كه تا فضاي بين دو شاخه فك پايين گسترش پيدا كرده، شايع ميباشد. احتمال ايجاد نفخ ملايم به دليل عدم توانايي در عاروق زدن به سبب فشار وارد بر مري، وجود دارد توده تيموس معمولا قابل لمس نيست. اين شكل بيماري بيشتر در بين گاوهاي گوشتي شيوع دارد تا گاوهاي شيري لنفوساركوم غيرتيپك مشابه باشكل تيموسي در گاو بالغي كه نسبت به ويروس
لوكوز گاوي منفي بوده گزارش شده است همچنين لنفوساركوم تيموسي متاستاتيك در يك گوساله گزارش داده شده است بانضمام يك مورد از متاستاز كه سبب فشار بر نخاع شده است.موارد زيادي از لنفوساركوم تيموسي در گوساله هاي پنج منطقه از فرانسه ظرف مدت 5 سال رخ داد. اكثر اين حيوانات از طرف پدري يكي بوده كه اين امر اشاره بر بنيان ژنتيكي اين بيماري دارد.
1-10-7-ج شكل جلدي:
اين شكل شايعترين شكل لنفوساركوم درگوساله هاي جوانتر از 3 سال مي باشد. اين شكل كمياب بوده و با پلاك هاي پوستي به قطر 1 تا 5 سانتي متر كه بر روي گردن، پشت، كپل و ران حيوان ظاهر مي شود،مشخص مي گردد. اين پلاك ها توسط يك لايه ضخيم از دلمه خاكستري رنگ مايل به سفيد پوشيده شده اند و مو در آن ناحيه ريزش پيدا مي كند. سپس مركز آن فرورفته شده وندول شروع به جمع شدن مي كند. پس از گذشت چند هفته تا چند ماه موها شروع به رشد
مجدد كرده وندول ناپديد مي شود همانگونه كه تورم گره هاي لنفاوي محيطي از بين مي رود. برگشت و عود خود به خودي لوكوز جلدي گاو گزارش شده است. عود مجدد بيماري ممكن است پس از گذشت 1 تا 2 سال با ظهور مجدد جراحات جلدي ونشانيهاي درگيري اندامهاي داخلي به مانند شكل همه گير بيماري رخ دهيد.
1-11 كلينيكال پاتولوژي:
تشخيص قطعي بيماري پس از مرگ به آزمايش آسيب شناسي باليني حيوان بستگي دارد. روشهاي تشخيص متعددي وجود دارد وانتخاب روشي صحيح در هر مرحله خاص از بيماري امري مهم به شمار مي آيد كه بايد مورد توجه قرار گيرد،بنابراين:
-تشخيص عفونت ويروسي توسط روشهاي سرم شناسي وويروس شناسي امكان پذير مي باشد.
-لنفوسيتوز پايدار توسط روشهاي هماتولوژي مشخص مي گردد.
-تشخيص تومورهاي سرطاني توسط آزمايشهاي بافت شناسي بر روي نمونه برداشته ازتومور، انجام مي پذيرد.
1-12 تشخيص وجود آلودگي با ويروس لوكوز گاوي:
1-12-1 آزمونهاي سرمي:
1-12-1-الف آزمون AGID يا آگار ژل ايمونوديفيوژن:
آزمون آگاژل ايمنونوديفيوژن،آزمون خوبي جهت تشخيص حضور آلودگي در يك گاو يا گله مي باشد ويژگي تخميني 8/99% و حساسيت 5/98% بيانگر قابليت اعتماد و صحيح بودن اين روش در تشخيص عفونت ويروس لوكوز گاوي مي باشد. در اين آزمايش پاسخهاي مثبت كاذب ومنفي كاذب ايجاد مي شود كه ممكن است در ارتباط با پاره اي اختلافات در سيستم ايمني بدن بوده و يا ناشي از خطاي انساني باشند. آزمون آگارژل ايمونوديفيوژن،آزمون رسمي مرجع دفتر اپيزئوتيك بين الملل و جامعه اروپا مي باشد و تستي است كه توسط اكثر دولتها جهت آزمايش گاوهاي وارداتي به رسميت شناخته شده است.
1-12-1-ب آزمون RIA يا راديو ايمونوآسه:
اين روش به دليل صحتي كه دارد جهت آزمايش گاوهاي منفرد مناسب مي باشد. نسخه هاي مختلفي كه از اين روش وجود دارد و آن نسخه اي كه از پادگن gp ويريون استفاده مي كند بر بقيه انواع آن ترجيح داده مي شود اين روش يكي از حساسترين روشها بوده و در تشخيص پادتن ضد ويروس لوكوز گاوي در گاوهايي كه كمتر از دو هفته در معرض اين ويروس قرار داشته اند در نمونه هاي شير ودر نمونه اي سرمي دامهاي آبستن قبل از زايمان بكار مي رود.
1-12-1-ج آزمون اليزاسرمي:
اين روش از ساير روشهاي سرمي حساسيت بوده و ميت وان آنرا براي شير هم بكار برد. حساسيت بسيار بالاي اليزا براي نمونه هاي سرمي زياد، امكان تشخيص پادتن در گله اي با شيوع كمتر از 1% را به ما مي دهد در حاليكه روش AGID تنها موفق به تشخيص 50% از گله هايي شد كه وجود ويروس در آنها توسط آزمون اليزا تشخيص داده شده بود.
1-12-1-د آزمون اليزاي شير:
اين آزمون بسيار حساستر از آزمون آگارژل ايمونوديفيوژن بوده وبراي آزمايش كردن شير گاوهاي منفرد و يا تعداد بسيار زياد نمونه هاي شير سازگاري يافته است. مقايه اي بين آزمونهاي اليزا و آگارژل ايمونوديفيوژن جهت تشخيص پادتن ضد ويروس لوكوز گاوي، در سرم وشيرگاو، كاملا اين
موضوع را تاييد كرد. آزمون اليزاي مخزن شير جهت تشخيص گله هاي فاقد آلودگي ويروس لووز گاوي سودمند مي باشد. در آمريكا اين آزمون 80% گله ها را آلوده تشخيص داد وبه صورت ظاهري حساسيت 97/0 و ويژگي 62/0 داشت، ولي پس از در نظر گرفتن حساسيت وويژگي آزمون AGID در حيوانات منفرد، ويژگي آزمون اليزا براي شير 44/0 تشخيص داده شده با وجودو ويژگي كمي پايين تر اين آزمون، گله هايي كه توسط آزمون اليزا مثبت شناخته مي شوند نياز به آزمايشهاي بيشتر درسطح منفرد يا گله دارند تا وضعيت ويروس لوكوز گاوي در آنها كاملا مشخص شود.