بخشی از مقاله
رهبری و اجتهاد
تاریخچه فقه و اجتهاد
همان طور كه در جای خود ثابتشده، هدف از آفرینش انسان، تكامل فردی و اجتماعی در امور مادی، معنوی و اخلاقی است و او برای رسیدن به كمال، احتیاج مبرم به قوانینی دارد كه تمام جنبههای فوق را دارا باشد.
●لزوم فقه و شریعت
همان طور كه در جای خود ثابتشده، هدف از آفرینش انسان، تكامل فردی و اجتماعی در امور مادی، معنوی و اخلاقی است و او برای رسیدن به كمال، احتیاج مبرم به قوانینی دارد كه تمام جنبههای فوق را دارا باشد; از این رو خداوند برای هر امتی شریعت و قوانینی مقرر فرموده: «لكل جعلنا منكم شرعهٔ ومنهاجا». (۹)
و مجموعه قوانینی كه به پیامبران بزرگ، همانند حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد(ص) وحی شده، قانون و شریعت را تشكیل میدهد:
شرع لكم من الدین ما وصی به نوحا والذی اوحینا الیك وما وصینا به ابراهیم وموسی’ وعیسی’. (۱۰)
●فقه و شریعت اسلام را میتوان به چند دوره تقسیم كرد:
۱) در عصر پیغمبر(ص)
در عصر پیغمبر(ص) قرآن و سنت رسول خدا(ص) اساس تشریع بود و مردم مستقیما احكام را از خود پیامبر میشنیدند و سؤالات خود را از او میپرسیدند; در این عصر، چون پیغمبر با منبع وحی ارتباط مستقیم داشت، احتیاجی به اجتهاد نبود.
۲)عصر خلفا
بعد از رحلت پیامبر اصحاب به قرآن و سنت و احادیثی كه از رسول گرامی شنیده بودند عمل میكردند و چون به مسائل جدید و مشكلی برمیخوردند و یا در تفسیر و معنای آیات و روایات اشكال و ابهامی بر ایشان روی میداد به علیبن ابیطالب(ع) كه اهل ذكر و باب علم پیغمبر(ص) بود مراجعه میكردند.
در این عصر حدیث و سنت پیغمبر مهمترین اساس تشریع بعد از قرآن بود، چه در قرآن آمده كه:
«ما آتاكم الرسول فخذوه ومانهاكم عنه فانتهوا; (۱۱)
آنچه پیغمبر برای شما آورده به آن عمل كنید و از آنچه نهی كرده، خودداری نمایید.»
۳) عصر امام حسن و امام حسین(ع)
بعد از شهادت علی(ع)، امام حسن و امام حسین یكی پس از دیگری مرجع حل و فصل احكام پیروان و شیعیان بودند، ولی متاسفانه در ایندوران،حكومت اسلامی وضع اسفناكی داشت و ظلم و استبداد مجالی برای ابلاغ احكام به مردم نمیداد، اولیای دین نیز به خاطر محدودیتهایی كه داشتند،تنها برای پیروان و اطرافیان خود احكام را بیان مینمودند.
۴) عصر امام سجاد(ع)
امام سجاد(ع) با همه مشكلات و محدودیتها و كنترل شدید حكومت غاصب وقت، در ضمن دعا و راز و نیاز با پروردگار، بسیاری از دقایق علوم و احكام الهی و مسائل تربیتی و اخلاقی را بیان میكردند. مجموعه این دعاها به صورت كتاب بسیار نفیسی به نام «صحیفه كامله سجادیه» درآمده است. و رسالهای هم از آن حضرت به جا مانده كه به نام «رساله حقوق» معروف است.
۵) عصر امام محمد باقر(ع)
پس از حضرت سجاد(ع)، فرزند برومندش امام باقر(ع) به جای پدر عهدهدار امر امامت گردید. در این عصر بر اثر انقلاب حسینی و شهادت آن حضرت و اقدامات امام سجاد از یكسو، و شروع مخالفتبنیعباس با بنیامیه از سوی دیگر،زمینه مساعدی برای تعلیم و تربیت و آگاه
ساختن مردم به قوانین ودستورات راستین اسلام فراهم گشت و امام باقر(ع) به خوبی از اینفرصت استفاده كردند و زمینه مساعدتری برای فرزند خود امامصادق فراهم ساختند.
۶) عصر امام صادق(ع)
در عصر امام صادق(ع) هرج و مرج امویان به اوج خود رسیده بود. حضرت این فرصت را غنیمتشمرده و به تبلیغ آیین پیامبر(ص) پرداخت و فقه شیعه را به طور گسترده پایهگذاری كرد.
گفته میشود در حدود چهار هزار شاگرد ازمحضر پر فیضش استفاده میكردند و از گفتهها و درسهای آن حضرت، قریب به چهارصد كتاب در رشتههای مختلف تهیه نمودند.
۷) عصر سایر ائمه(ع)
بعد از امام صادق(ع) دردوره امام رضا(ع) و فرزندانش نیز جنبشهای علمی و فرهنگی فراوانی پدید آمد، ولی رفته رفته بر اثر انتقال امام رضا(ع) به خراسان و امام هادی به سامرا و محدودیت امام حسن عسكری(ع)، این آزادی فرهنگی محدودتر گردید; درعین حال، شاگردانشان در گوشه و كنار به نشر علوم و احادیث پرداختند و از زمان امام علیبن ابی طالب(ع) تا عصر امام حسن عسكری(ع)، شاگردان آنها توانستند در حدود ۶۶۰۰ كتاب از دریای دانش آنها تهیه كنند.
مرحوم شیخ حرعاملی قسمتی از این آثار را در مجموعه بزرگی به نام وسائل الشیعه تنظیم و جمعآوری نموده كه مورد استفاده فقها و مجتهدان است. پیش از او نیز مرحوم كلینی (متوفی ۳۲۹ه.ق.) و شیخ صدوق (متوفی ۳۸۱ه.ق.) و شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰ ه.ق.) در چهار كتاب چندین جلدی به نامهای اصول و فروع كافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار امهات روایات فقهی را گردآوری كرده بودند.
۸) دوران نایبان امام
پس از امام حسن عسكری(ع) فرزند برومندش، حضرت ولیعصر(ع) به امامت رسید. در این عصر مردم به وسیله چهار نفر كه نماینده و نایب آن حضرت بودند، مشكلات و مسائل خود را حل میكردند وپس از مدتی بنا به مصالح عالی الهی امام دوازدهم از انظار پنهان گشت، و طبق مداركی این نمایندگی به طور عموم به فقهای عظام منتقل گردید.
طبق این مدارك، فقهای عظام از زمان غیبتبه وسیله اجتهاد، احكام و مسائل تازهای را كه پیش میآمد از قرآن و حدیث و اجماع و عقل، استنباط نموده و برای مردم بیان میكردند.
۹) پیدایش مكتبهای اهل سنت
در عصر امام صادق(ع) چندین مكتب دیگر فقهی پدید آمد، از جمله مكتبهای مالكی، شافعی، حنبلی، حنفی و چهرههایی همچون داوودبن علی ظاهری اصفهانی، حسن بصری، سفیان ثوریكه مستقلا اهل نظر و فتوا بودند و مردم كم و بیش از آنها پیروی میكردند.
در سال ۶۶۵ هجری، الملك الظاهر در مصر رسما اعلام داشت كه جز چهار مكتب حنفی، شافعی، مالكی و حنبلی هیچ مذهب دیگری رسمیت ندارد و از این تاریخ، عصر تقلید اهل ت
سنن از این چهار مكتب آغاز گردید و درهای اجتهاد بسته شد و فقهای اهل سنتبه جای اجتهاد و گسترش فقه به تقلید از چهار مكتب فوق و شرح كتابهای مختصر و اختصار كتابهای مفصل فقهی پرداختند. (۱۲)
۱۰) عصر نهضت و اجتهاد
این وضع همچنان ادامه داشت تا این كه اخیرا بعضی از فقهای اهلسنت، همانند شیخ محمد عبده و شیخ مراغی بزرگ، شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ محمود شلتوت راه اجتهاد را گشودند و خود رااز تقلید مكتب خاصی آزاد ساختند، به طوری كه اكنون میتوانند فقهخود را مانند فقه شیعه با تطورات و تحولات زمان توسعه و گسترشدهند.
۱۱) عصر فقه مقارن یا تطبیقی
در سالهای اخیر دانشگاه الازهر با مطرح ساختن فقه مقارن، تحولعظیم خود را آغاز كرد و افق نوینی به روی دانشجویان الازهر گشود.
فقه مقارن، فقهی است مشتمل بر فقه شیعه و سنی كه در آن محقق ومجتهد بیآن كه تحت تاثیر مكتب خاصی قرار گیرد، براساس دلیل، پیش میرود و نظری را كه دلیل قویتری دارد، میپذیرد، از هر افقی كه باشد.
در هفدهم ربیعالاول سال ۱۳۷۸ هجری قمری رئیس اسبق دانشگاه الازهر و مفتی اعظم اهل تسنن، شیخ محمود شلتوت، طی فتوای تاریخی خود با صراحت اعلام داشت كه عمل به مذهب جعفری، مانند عمل به مذاهب دیگر صحیح بوده و هر كس میتواند اعمال مذهبی خود را بر طبق فقه شیعه انجام دهد. (۱۳)
او در مصاحبهای اظهار داشت: «من و بسیاری از برادران همكارم در دارالتقریب و مجامع ازهر و كمیسیونهایی كه برای قانون احوال شخصی (قوانین مربوط به خانواده) تشكیل میشد توانستیم كه اقوال و آرایی از مذهب شیعه را بر مذهب تسنن ترجیح دهیم. هرگز فراموش نمیكنم، هنگامیكه به تدریس فقه مذاهب اسلام مشغول بودم و آرا را از نظر میگذراندم، در میان آنها تنها مذهب شیعه توجهم را جلب نمود و چه بسا رای شیعه را به دلیل قدرت استدلالهایش ترجیح میدادم، زیرا در مقابل دلیل قوی و منطق محكم باید خاضع بود.
و نیز فراموش نمیكنم كه در بسیاری از قوانین، به خصوص قوانین مربوط به خانواده (مانند طلاق،ازدواج، ارث و...) طبق مذهب شیعه فتوا دادهام.
این است كه امروز وظیفه خود میدانم كه در دانشكده حقوق اسلامی كه از دانشكدههای الازهر است آنچه را كه سالها آرزومند آن بودم، برقرار سازم و آن فقه مقارن است و هدف ما به دست آوردن حكم صحیح اسلامی از فقه هر یك از مذاهب اسلامی است و قطعا فقه شیعه در این مورد در صف اول قرار گرفته است.»
حركت اجتهاد در آينده، روى به كدام سو دارد؟
تحول اجتهاد بر بنياد دو عامل است كه مشخص مىشود. و نشانههاى راهنماى خود، و نقطهاى را كه رو به سوى آن دارد، به دست مىآورد:
عامل هدف و عامل فن
در لابلاى تحولات و دگرگونيهايى كه هر يك از اين دو دستخوش آن مىشود، خود حركت هم دستخوش دگرگونى مىگردد.
منظور از هدف، همان نتيجهاى است كه حركت اجتهاد به خاطر آن انجام مىگيرد، و مجتهدان براى تحقق بخشيدن بدان و بزرگداشت آن در صحنه زندگى خارجى، تلاش مىنمايند و مقصود از فن، درجه ژرف نگرى در شيوههاى استدلال است كه به دنبال دگرگونى در انديشههاى علمى، به اشكال مختلف ظاهر مىشود.
ما در هنگامى كه مىخواهيم نظرگاههاى آينده حركت اجتهاد را بررسى نمائيم، يا درباره آنها به پيش بينى پردازيم، راهى به سوى اين مقصود نداريم مگر مقدمات و زمينهها و بذرهائى را كه حامل حركت اجتهاد در واقعيت امروز جهان است، به بررسى نهيم، و اين بذرها را به يكى از دو عامل
گذشته (هدف - فن) پيوند بزنيم، و در پرتو اين دو، ارزيابى كنيم كه اين بذرها در يك روز به چه شكلى مىتواند درآيد، و چگونه پرورش مىيابد، و در آينده چه تحولاتى حركت اجتهاد را در بر مىگيرد.
ما مىتوانيم سخن از نظرگاههاى آينده حركت اجتهاد را در دو بخش بياوريم:
يكى نظرگاههاى آيندهاى كه بر بنياد عامل فنى در حركت، مىتوان به پيشبينى آنها پرداخت، و ديگكنيم، و مراحل گوناگون آن را از لحاظ ژرفا و پيچيدگى به پژوهش نهيم تا به ما امكان دهد وضعيتى را كه اجتهاد در رشد فنى خود بدان منتهى مىشود ارزيابى كنيم.
بر بنياد هدف نيز گاهى تحولى از همين ديدگاه به چشم مىخورد. و طبيعى است كه دگرگونى در مسير هدف، آثار و بازتابهائى بر جوانب گوناگون حركت داشته باشد. و در سايه ارزيابى خردمندانهاى از نوعيت اين بازتابها است كه مىتوانيم انديشه خود را درباره نقطه نظرهاى آينده اجتهاد مطرح كنيم.