بخشی از مقاله
روشهاى مربيان در مدرسه بهمنظور ايجاد خلاقيت
دیدگاه مربیان
ساختار کلاس درس
حقّ انتخاب
محدودیتها و استانداردها
تجارب ویژه
فلسفهٔ کلی آموزش
استراتژی روزانهٔ تدریس
برانگیختن استعدادهای برانگیخته نشده
القاء تدریجی عادات خلاقیت
چنانچه اغلب پدران و مادران کودکان مدرسه تشخيص مىدهند، مربيان تأثير بسيار زيادى نه تنها بر موفقيت تحصيلى کودک که بر روش کودک در قبال مدرسه و بهطور کلى بر يادگيرى دارند.
به همين نحو، مربيان توانائى تضعيف حس کنجکاوى طبيعى کودکان را داشته و مىتوانند انگيزهٔ آنان را از ميان ببرند، حس احترام به خود را در کودکان سرکوب کنند و مانع از خلاقيت آنان گردند. در بعضى جهات، مربيان خيلى خوب (يا خيلى بد) مىتوانند نفوذى بسيار قوىتر از پدر و مادران بر روى کودکان داشته باشند.
چرا مربيان چنين قدرتى دارند؟ زيرا آنان فرصتهائى بيش از پدران و مادران براى برانگيختن و يا تضعيف خلاقيت در اختيار دارند. اغلب کودکان در عرض هفته، زمان بيشترى را با مربيان خود مىگذرانند تا با پدران و مادران خود. مربيان بنابر ضرورت شغلى خود مستقيماً مىتوانند کودکان را مورد ارزيابى قرار دهند و از آنجائى که کودکان مشتاقانه به پيشرفت خود علاقهمند هستند، مربيان مىتوانند به نوعى صداى الهى تبديل شوند.
آيا مربيان حقيقتاً مىتوانند خلاقيت را آموزش دهند؟ مربيان مطمئناً قادر به آموزش قلمرو مهارتها يعنى مهارتهاى علمى و فنى در قلمروهاى خاص مانند سخنوري، رياضيات و يا هنر مىباشند. در حقيقت اغلب مردم اين کار را جزئى از شغل مربيان مىدانند. مربيان تا حدى مىتوانند مهارتهاى خلاقيت مانند روشهاى تفکر دربارهٔ مسائل و قوانين علمى براى تدبير راههاى جديد نگرش به مسائل را هم آموزش دهند. چنين مهارتهائى را مىتوان مستقيماً آموزش داد اما بهترين روش انتقال، طرق نمونه بودن خود مربى است.
اما در مورد جزء ديگر خلاقيت يعنى انگيزهٔ درونى چطور؟ آموزش مستقيم انگيزهٔ دروني، غيرممکن است و نمىتوان به کودکان گفت انگيزهٔ درونى داشته باشند. ولى مربيان مىتوانند با بيان آزادانهٔ احساس خود از قبيل کنجکاوي، علاقه، شادى و احساس شخصى مبارزهطلبي، نمونهاى براى کودکان باشند. مهمترين راه براى ترغيب انگيزهٔ درونى در مدرسه، تشکيل کلاس درسى است که محيطى عارى از فشارهاى خارجى که مخرب چنين انگيزهاى است داشته باشد.
پس در واقع، مربيان نمىتوانند بيش از پدران و مادران خلاقيت را به کودکان بياموزند. اما مىتوانند خلاقيت را رواج داده، پرورش دهند و موجب رشد آن گردند.
ديدگاه مربيان
مهمترين راهى که مربيان از آن طريق قادر هستند خلاقيت را در کودکان ترغيب نمايند حمايت از انگيزهٔ درونى آنان است. همهٔ کودکان، قلمرو مهارتها را در مدرسه فرا مىگيرند (بعضى بهتر از ديگران). اغلب آنان از طريق تماس با نمونههاى تفکر خلاق مىتوانند مهارتهاى خلاقيت را بهدست آورند. اما تعداد کمى از کودکان مدرسه را در حالى ترک مىنمايند که انگيزهٔ درونى آنها دستنخورده باقىمانده است.
انگيزهٔ درونى هنگامى رشد مىکند که مربيان معتقد به دادن استقلال نسبى به کودکا
ن در کلاس درس باشند. اما اين سؤال مطرح است که چه نوع مربيانى بيشتر از ديگران قادر هستند کلاس درسى که در جهت استقلال عمل کند تشکيل دهند؟ پاسخ اين است که مربيانى موفقتر هستند که کامل نبودن خود را قبول داشته باشند و براى کودکان احترام عميق قائل باشند. با اين روش، حتى مربيان کودکان بسيار خردسال مىتوانند به آنان کمک کنند در يادگيري، همکارى واقعى بنمايند.
فلسفهٔ کلى آموزش
عناصر اصلى فلسفهٔ آموزش، که موجب ترغيب خلاقيت در کودکان مىگردد، عبارت است از:
- يادگيري، بسيار مهم و تفريحى است.
- کودکان بهعنوان افراد منحصر به فرد قابل احترام و محبت هستند.
- کودکان بايد يادگيرندهٔ فعال باشند. بايد آنان را ترغيب کرد که علايق، تجارب، ايدهها و وسايل خود را به کلاس درس بياورند. بايد به کودکان اجازه داده شود که دربارهٔ هدفهاى کار روزانهٔ خود با مربيان بحث نمايند و به آنان استقلال کارى داده شود تا تصميم بگيرند چگونه آن هدفها را به انجام برسانند.
- کودکان بايد در کلاس درس خود، احساس آسايش و تشويق کنند. همچنين تنش و فشار نبايد وجود داشته باشد.
- کودکان بايد داراى حس مالکيت و غرور دربارهٔ کلاس درس خود باشند. آنان بايد در سر و سامان دادن کلاس و نگهدارى آن دخالت داشته باشند. بايد تشويق شوند وسايلى را از منزل به کلاس بياورند (حتى ”آشغال“) و از آنها در فعاليتهاى آموزشى استفاده کنند. مربيان بايد بگويند ”اين کلاس درس من نيست. اين کلاس درس ماست!“
- مربيان منبع اطلاعات و هدايت هستند نه افراد پليس يا گروهبانهاى مشق نظامى دهنده و يا خدا. کودکان بايد براى مربيان احترام قائل شوند اما در حضور آنان نيز، احساس راحتى نمايند.
- مربيان باهوش هستند اما کامل نيستند.
- کودکان بايد براى بحث بىپرده و دربارهٔ مسائل با مربى يا همکلاسىهاى خود، احساس آزادى نمايند. اين کلاس درس براى همه است و براى حفظ آرامش آن شريک هستند.
- تجارب يادگيرى بايد حتىالامکان به تجارب دنياى واقعى کودکان نزديک باشد. کودکان بايد در کلاس قدرت و مسئوليت داشته باشند.
ساختار کلاس درس
بارزترين تفاوت ميان سبکهاى کلاس درس طى سى سال گذشته، تفاوت ميان کلاس درس ”باز“ و ”سنتي“ بوده است. اگرچه کلاس درس باز اشکال مختلفى به خود مىگيرد؛ اما بهطور کلى داراى ساختار قابل انعطافتر، محدوديتهاى کمتر بر عملکرد دانشآموز و توجه بيشتر به فرديت وى مىباشد.
استراتژى روزانهٔ تدريس
استراتژىهاى خاصى وجود دارد که موجب بالا بردن خلاقيت در فعاليتهاى آموزشى روزانه مىگردد که شامل: ارزيابى و پاداش است.
ارزيابى
ارزيابى مربى از کار دانشآموز بزرگترين کشندۀ خلاقيت در کلاس درس است.
- مربى بايد بهجاى ارزيابى مبهم و غيرملموس، از عکسالعمل منطقى و سازنده استفاده کند.
- از دانشآموزان براى ارزيابى کار خود و درس گرفتن از اشتباهات خودشان استفاده نمائيد.
- بهجاى تأکيد بر ”چگونه انجام داديد؟“ بر روى ”چه ياد گرفتيد؟“ تأکيد کند.
پاداش
نمرهها نه تنها بهعنوان وسايل ارزيابى در کلاس درس بلکه بهصورت پاداش (يا تنبيه) عمل مىکنند. ساير منابع پاداش که بهطور معمول مورد استفاده قرار مىگيرد عبارت هستند از نشانهاى چسباندني، ستارههاى طلائي، تقديرنامهها، جوايز و امتيازهاى خاص.
کودکان چنين پاداشهائى را دوست دارند و بعضى مواقع براى بهدست آوردن آنها هر کارى را انجام مىدهند و مشکل همين است. تحقيق نشان داده است که وقتى فکر کودکان بر روى پاداش بهعنوان دليلى براى انجام کار متمرکز شود، انگيزهٔ درونى و خلاقيت آنان تضعيف مىگردد.
بهترين پاداشها براى کارهاى خوب در کلاس، کارهاى غيرملموس است؛ يک لبخند يا تکان سر به نشانهٔ تأييد، زدن به پشت کودک، گفتن يک کلمهٔ تشويقآميز، فرصت براى نشان دادن و ارائهٔ کار دانشآموزان و کارهاى اضافي. اگر جوّ کلاس درس، کودکان را متوجه مىسازد که همهکس (از جمله مربي) معتقد هستند يادگيرى امرى هيجانانگيز و تفريحى است، کارهاى اضافى بهعنوان پاداش محسوب مىگردد.
کار ”غيرملموس“ و فوقالعادهٔ ديگر آن است که به کودکان اجازه داده شود غرور خود را نسبت به کار خود بيان کنند و آن را با ديگران در ميان بگذارند.
وقتى که از پاداشهاى ملموس مانند نشانها و امتيازات خاص استفاده مىشود بايد براى کودکان غيرمنتظره باشد. براى مثال يک هديهٔ اضافى بهدليل آنکه کودکان، کار خوب خاصى را در موردى انجام دادهاند و يا به اين دليل که آنان کار خيلى مشکلى را انجام دادهاند و يا صرفاً بهدليل آنکه
مربى حوصله داشته است در کار خاصى کودکان را دخالت بدهد! ترفند کار در اين است که پاداشهاى ملموس به طريقى مورد استفاده قرار گيرد که دانشآموزان انتظار آن را نداشته بانشد و در نتيجه با صراحت در جهت آن کار نکنند.
در نهايت وقتى پاداش داده مىشود بايد بهخاطر خلاقيت و همچنين انجام کار صحيح باشد. به اين طريق، کودکان به وضوح، اين پيام را دريافت مىکنند که چون در کلاس درس، خلاقيت مجاز است، تشويق مىشوند و به آن بهاء داده مىشود
حقّ انتخاب
در هر جا که امکان دارد بايد به کودکان حق انتخاب داده شود. مثلاً يک درس علوم بايد حاوى تعداد مختلفى موضوع براى آزمايش باشد؛ يک فعاليت هنرى بايد تا حدّ امکان انواع بسيار متفاوتى از راهها و امکانات را ارائه بدهد؛ براى نويسندگي، کودکان بايد موضوعات خود را انتخاب کنند و مسيرهاى متفاوتى را براى رسيدن به هدف يادآورى نمايند. اگر براى انجام کارى فقط يک راه مخصوص به کودکان ارائه شود آنان نيز مانند موشى که طبق عادت براى رسيدن به غذا و فرار از خطر فقط راه مستقيم، ساده و غير خلاق را انتخاب خواهد کرد، کودکان نيز همين راه را انتخاب مىکنند.
کليد کار، داشتن نوعى فعاليت يادگيرى مىباشد که بىساختار اما در درون يک ساختار باشد. لازم است کودکان بهويژه کودکان کوچکتر، احساس هدفمند بودن داشته باشند. آنان به محدوديتهائى نياز دارند و اغلب يک طرح کلى از طرز انجام آن کار مورد نياز آنها است. هرچه امکان انتخاب آنان در مورد طرز انجام و زمان انجام يک هدف بيشتر باشد، بهتر است.
برانگيختن استعدادهاى برانگيخته نشده
توضيح را با يک مثال شروع مىکنيم: دو کودک که در کلاس، هيچ کارى انجام نمىدادند و اغلب اوقات خود را به خيره شدن به بيرون از پنجره، يا رسم تصاوير از بازيکنان فوتبال و يا دادن يادداشت به همکلاسىهاى خود دربارهٔ بازى شب گذشته مىگذراندند. مربى آنان متوجه شد که اين دو، فعاليتهاى معمول کلاس درس را انجام نمىدهند. جلسهٔ مشاورهاى با آنان تشکيل داد و معلوم شد آن دو شديداً به فوتبال علاقهمند هستند. طى يک برنامه آنان موظف شدند چند پاراگراف دربارهٔ بازيکنان محبوب خود و يا هيجانانگيزترين بازىها بنويسند و براى دوستان خود بخوانند،
همچنين مىبايست آمارهائى دربارهٔ تيمها و بازيکنان تهيه و يک کتاب از نقاشىهائى که خود آنها از بازيکنان ترسيم کردهاند گردآورى کنند.
هر دوى اين پسرها درگير فعاليتهاى جديد خود شدند. زيرا آن فعاليتها بهطور مستقيم به شور و هيجانى که دربارهٔ فوتبال داشتند، مربوط مىشد. در حالى که آنان قبلاً از کلاس درس خسته بودند و يا تکاليف درسى را از سر باز مىکردند، اکنون نوعى ارتباط ميان جهان واقعى با آنچه را که انجام مىدادند، مشاهده مىکردند و سطح چالش آنان با توانائىهاى هر يک، متناسب بوده و استعدادهاى موجود آنان بهتدريج گسترش مىيافت.
محدوديتها و استانداردها
”مشکل اجتماعى شدن“، يا بهعبارتي، پاسخ اين سؤال که آيا بدون فشارهاى خارجى قوى مىتوان قوانين اساسى رفتارى را به کودکان آموخت بسيار دشوار است.
کودکان بايد در انجام وظيفه ”قانونگذاري“ در داخل کلاس درس همکارى کنند و همراه با مربى يک رشته قوانين که براى عملکرد معقول کلاس لازم است، مثل يورش فکرى (طوفان مغزي) همکارى نمايند. پس از بحث دربارهٔ قوانين (و شايد نتايج نقص آن) مىتوان آنها را مانند يک قرارداد نوشت؛ روى تابلو اعلانات چسباند و امضاء کرد. احتمال زيادى وجود دارد که کودکان؛ قوانينى را که در نوشتن آن دست داشتهاند اجراء نمايند و کمتر احساس مىکنند آن قوانين آنان را تحت کنترل برونى قرار داده است.
بهعلاوه اگر قوانين بهصورت اطلاع و خبر ارائه گردد، احتمالاً کودکان احساس نمىکنند که تحت کنترل برونى هستند. بايد به کودکان يک محدوديت رفتارى همراه با دليل خوبى براى آن محدوديت ارائه شود و قبول کرد که ممکن است بدون عبارات کنترلکننده مانند ”اين کارى است که من مىخواهم انجام دهي“ مشتاقانه از آن محدوديتها فرمانبردارى ننمايند.
گاهى اجراء استانداردهاى آموزشى سبب مىشود تا مربيان احساس کنند که بايد ”موضع سختگيرانه“ اتخاذ نمايند. بهويژه با توجه به محبوبيت اخير ”بازگشت به اصول“ و آزمونهاى شايستگى استاندارد شده، مربيان بهشدت مىکوشند تا اطمينان حاصل کنند که دانشآموزان ”وضع را به درستى درک مىکنند“. بهمنظور حفظ خلاقيت در چنين جوي، شناساندن زمينههائى که در آن پاسخ درست يا غلط وجود ندارد، و زمينههائى که در آن ايدهها، سبکها و روشهاى مختلف داراى ارزش مساوى هستند، بسيار مهم است.
القاء تدريجى عادات خلاقيت
مربيان حتى بيش از والدين فرصتهائى بهدست مىآورند که به کودکان در زمينهٔ يادگيرى مهارتهاى خلاقيت، بهوسيلهٔ الگو قرار دادن آن مهارتها، کمک نمايند.
هنگامى که به راههاى مختلف انجام يک فعاليت توجه مىکنيد اجازه دهيد دانشآموزان صداى بلند فکر کردن شما را بشنوند. بعضى از مهارتهاى جديد خلاقيت از جمله نگاه مجدد به مشکلات را بهدرستى بيازمائيد و دانشآموزان را در طى کردن مسير فرآيند تفکر هدايت کنيد. اگر دانشآموزان
پيوسته از شما جملاتى اين چنين بشنوند: ”بيائيد يک راه خلاقانه براى اين کار بيابيم“؛ ”به چه طريق ديگرى مىتوانيم از اين استفاده کنيم؟“ و ”بيائيد تا حد امکان هر تعداد ايدهٔ جديد مىتوانيم تدبير کنيم“، به اين ترتيب، آنان نيز بهتدريج و به شکل يک عادت، روش تفکر خلاقترى را در پيش خواهند گرفت.
تجارب ويژه
اگر در کلاس درس چيزهائى غيرمعمول اتفاق بيفتد کودکان متوجه مىشوند که خلاقيت داراى ارزش است. چند نمونه از ”تجارب ويژه“ که بهطور مؤثر مىتواند مورد استفاده قرار گيرد، عبارت
ند از: مربى براى يک روز، مسافرتها، بازديدکنندگان، کارهاى ويژه روز قبل از تعطيل هفتگي.
مربى براى يک روز (يا يک ساعت)
اين تجربه تا حدى به منزلهٔ اجراء نقش معکوس است که در آن يک کودک براى مدتى بهعنوان مربي، کلاس را اداره مىکند و مربى ”يکى از کودکان مىشود“. مثلاً در کودکستان مىتواند برنامهٔ روزمرهٔ صبح را دربارهٔ تقويم اجراء کند، در حالى که مربى به همراه گروه کودکان به سؤالاتى دربارهٔ آنکه امروز چه روزى از هفته است و يا چند روز ديگر از ماه جارى باقىمانده است و يا تا آن موقع چند روز از سال تحصيلى را گذراندهاند، پاسخ مىدهد. و يا در کلاس بالاتر، يک کودک مىتواند جلسهٔ بحث دربارهٔ کتابى را که همهٔ کلاس خواندهاند و يا فيلمى را که ديدهاند، اداره کند.
مسافرتها
براى بالا بردن خلاقيت کودکان مىتوان موضوع قديمى مورد علاقهٔ همگان يعنى مسافرت را با روشهاى مهم بهصورت جديد درآورد. تا جائى که عملى باشد دانشآموزان بايد در هر مرحله از مراحل برنامهريزى مسافرت شرکت داده شوند. آنان مىتوانند در صورت لزوم ايدههائى براى تأمين بودجه تدبير نمايند و در واقع آن ايدهها را به اجراء درآورند. مىتوان از کودکان خواسته شود چيزهائى دربارهٔ مسافرت که به آن علاقهٔ خاص دارند بيابند و سپس آن جنبه را بهصورت انفرادى يا گروهى مورد تحقيق قرار دهند.
بازديدکنندگان
پدران و مادران مىتوانند با به خانه آوردن بازديدکنندگان بزرگسال که جالب و متفاوت باشند، خلاقيت کودکان خود را برانگيزند به همين ترتيب، مربيان مىتوانند در کلاس درس، خلاقيت کودکان را برانگيزند. گاهى مربيان از يافتن بزرگسالان مشتاقى که به اندازهٔ کافى باشند درمىمانند، اگر اين مربيان، ديد خود را وسعت دهند با کمال تعجب متوجه خواهند شد که چه کسانى مىتوانند براى اين منظور قابل قبول باشند. براى کودکان، بازديدکنندگان متفاوتى از جمله فرد مُسنى که پرورشدهندهٔ گل و گياه است و يا خانم خانهدارى که يک ستون طنز در هفتهنامهٔ شهر در اختيار دارد، مىتوانند برانگيزندهٔ خلاقيت باشند. هدف آن است که کودکان با راههاى مختلف زندگى و کار، روشهاى مختلف تفکر و شيوههاى متفاوت بيان آشنا شوند.
کارهاى ويژهٔ روز قبل از تعطيل هفتگى (يا هر يک از روزهاى هفته)
مربى مبتکر اين ايده و در اصل اين کار را بهعنوان راهى براى ”يافتن“ زمانى که بتواند بهطور انفرادى با کودکان در کلاس درس کار کند انتخاب مىنمايد. ضمناً در جريان کار، ساعتى را تعيين مىکن
د که در آن تمام دانشآموزان، بالا بردن خلاقيت را تجربه کنند.
فعاليتهاى ويژهٔ روز قبل از تعطيل هفتگي، نمايانگر مجموعهاى وسيع و پىدرپى شامل
عروسکسازي، کاغذسازي، زبان علائم، شيرينىسازي، خَلق يک نمايش ويديوئى و اختراع بازى با کلمات مىتواند باشد. براى بسيارى از کودکان، اين دوره را رويداد مهم هفته بهشمار مىآورند. اين فعاليتها موجب گسترش و تقويت قلمرو مهارتهاى آنان شده، و انگيزهٔ درونى آنان را برمى