بخشی از مقاله

خلاقیت،نقش دبیران آموزشی در ایجاد خلاقیت در دانشجویان


خلاقیت چیست؟ و به چه کار می آید؟
خلاق یکی از اسامی خداوند است و به معنی بسیار خلق‌کننده، آفریننده، آفریدگار و… در لغت‌نامه دهخدا معنا شده است. در اصطلاح، خلاق به کسی می‌گویند که در موقعیت‌های لازم و ضروری، در برخورد با مسائل، راه‌حل‌هایی مؤثر و کاربردی برای حل مسائل و رفع موانع ارائه می‌کند.
امروزه بازار خلاقیت خیلی گرم است و افراد زیادی پیدا می‌شوند که ادعای خلاقیت دارند ولی آیا همه آنها طبق ادعایی که می‌کنند خلاق هستند؟از کجا بفهمیم چه کسی خلاق است؟

نشانه‌های یک فرد خلاق چیست؟ اگر بخواهیم خلاق باشیم چگونه باید باشیم؟


از دیدگاهی، نخستین گام‌ها برای شناخت نحوه بازیابی خلاقیت، شناسایی خصوصیات افراد خلاق و درک چگونگی زندگی آنها می‌تواند باشد. بدین صورت که با دریافت این شناخت، خواهیم دانست که چه خصوصیات و ویژگی‌هایی را باید در خود احیا ساخته و از آنها مراقبت کنیم تا از این طریق خلاقیت‌مان در روند احیای مجدد قرار گیرد. با فهم این شاخصه‌ها و مراقبت از آنها در جریان زندگی روزمره بستر و مقدمات تجلی خلاقیت‌مان فراهم خواهد شد.
اما شاید پرداختن به این که چه کسی خلاق است و به چه کسی نباید خلاق گفت، کار چندان ساده‌ای نباشد، از آن جهت که، پاسخ‌گویی به این سؤال، ارتباطی مستقیم به تعریف

ی دارد که از خلاقیت می‌پذیریم. تعاریف مطرح شده برای خلاقیت متفاوت و گوناگون و گاهی ضد و نقیض است و معیارهای شناخت افراد خلاق و در نتیجه تعریف کیستی فرد خلاق را متغییر می‌سازد؛ با این حال در این‌جا سعی شده است آنچه را که اکثر صاحب‌نظران و محققان (درزمینه خلاقیت) مطرح کرده‌اند، عرض کنیم.
[b/]● خلاق یعنی چه؟[b]
خلاق یکی از اسامی خداوند است و به معنی بسیار خلق‌کننده، آفریننده، آفریدگار و… در لغت‌نامه دهخدا معنا شده است. در اصطلاح، خلاق به کسی می‌گویند که در موقعیت‌های لازم و ضروری، در برخورد با مسائل، راه‌حل‌هایی مؤثر و کاربردی برای حل مسائل و رفع موانع ارائه می‌کند. عده‌ای پا را فراتر نهاده و چنین عقیده دارند که فرد خلاق نه‌تنها در موقعیت‌های مختلف، ایده ارائه می‌کند بلکه خود آستین‌ها را بالا زده و تا عملی شدن ایده‌اش کار را پیگیری می‌کند. عده‌ای نیز چون «رابرت ویزبرگ» از آن جهت که خلاقیت را کاری عادی و روزمره تعریف می‌کنند، عقیده دارند که همگان در هر لحظه در حال خلاقیت‌اند و در نتیجه هر کسی شایسته لقب خلاق است و مسئله را این می‌دانند که کسی فعلاً به خلاقیت آنها پی نبرده است.
مثالی از این مورد، افراد خلاقی‌اند که در طی زندگی خود کسی آنها را نشناخت و پس از مرگشان تازه به خلاق بودن آنها پی بردند؛ از جمله وانگوگ، نقاش بزرگ که در فقر و گمنامی مرد. وی را بعدها بنیانگذار سبک اکسپرسیونیسم دانستند و آثار وی، به‌عنوان آثاری خلاق و گرانبها به شمار آمد. ولی در زمان حیاتش، کسی وی را خلاق ندانست و به قابلیت‌های هنری او توجه چندانی نشان نداد.


عبور روزمره ما از خیابان مثال دیگری در تایید این موضوع است که هر کسی را می‌توان خلاق دانست. این پندار براساس این تعریف خلاقیت است که: «خلاقیت کاری است نو که تا به حال کسی آن‌را انجام نداده است.» تصور کنند از خیابانی شلوغ عبور می‌کنید و ماشین‌ها در حال حرکت هستند. کاری که شما انجام می‌دهید هیچ‌کس تابه‌حال در جهان انجام نداده است و انجام هم نخواهد داد و حتی اگر شما دست کسی را بگیرید و با هم از خیابان عبور کنید باز هم هی

چ‌کدام مانند هم عبور نمی‌کنید.
توضیح اینکه، هیچ‌گاه ماشین‌هایی که در حال عبور از خیابان‌اند یک وضعیت توزیع ثابتی ندارند و ثانیاً هیچ دونفری به صورت یکسان از خیابان عبور نمی‌کنند (مکث‌ها و شروع به حرکت‌های آنها با هم متفاوت است). این، مثال قابل تعمقی است که سؤالی را برمی‌انگیزد و آن این که اگر همه ما خلاقیم و دائم در حال خلاقیت، پس چرا خلاقیت عده‌ای به چشم می‌آید و خلاقیت عده‌ای دیگرخیر؟ عده‌ای عنوان «خلاق» را می‌گیرند و مورد تشویق و توجهند و عده‌ای دیگر خیر؟ پاسخ شاید این است که برای درک خلاقیت و شناخت فرد خلاق، باید جامعه و مردم، خلاق‌شناس و پذیرنده خلاقیت باشند؛ باید نگاه «خلاق‌بین» پیدا کنند. مردم خلاقیت‌هایی را که برایشان قابل درک و فهم است، مورد تشویق قرار می‌دهند و نه غیر آن را. در این نگاه هر چه اعمالی که فرد انجام می‌دهد عام‌المنفعه‌تر شده، به‌گرفتن عنوان «خلاق» نزدیک‌تر می‌شود؛ (البته این تنها یکی از عوامل است.)


براساس نظریه‌ای دیگر، عده‌ای بر این عقیده‌اند که هرقدر فرد دانش، مهارت و ممارست بیشتری داشته و از حافظه قوی‌تری بهره‌مند بوده و قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را از ابعاد متنوع‌‌تری دارا باشد، احتمال بیشتری دارد که «خلاق» باشد. اکثر صاحب‌نظران در زمینه خلاقیت با این فهرست صفات موافق بوده و آن را معیاری برای اعطای لقب «خلاق» به فرد می‌‌‌دانند؛ تقریباً تمام کسانی که برای خلاقیت فرمول ارائه می‌کنند.
[b/]● صفات یک فرد خلاق[b]
از دیگر صفاتی که برای افراد خلاق برمی‌شمرند و اکثر صاحب‌نظران با آن موافقند عبارتنداز:
(۱) داشتن تخیل قوی
(۲) کنجکاوی فراوان
(۳) دقت خاص (دقت به مواردی که دیگران به آنها توجه ندارند(
(۴) توانایی نوع دیگر دیدن مسائل و موضوعات
(۵) شوخ طبعی و بذله‌گویی (به‌طور کلی دارای شخصیت غیرمتعارف و غیررسمی(
(۶) توجه به زمان و وقت‌شناسی
(۷) اعتماد به نفس بالا و وقار
(۸) خودانگیختگی
(۹) داشتن تفکر شهودی
(۱۰) داشتن طرزفکر انتقادی
(۱۱) نوعی شجاعت خاص در بیان آرا و نظرات خود و دفاع از آنها
(۱۲) پذیرنده و یادگیرنده (عاشق و آماده یادگیری و دریافت از درون بیرون(
هرقدر نشانه‌های بیشتری از موارد یاد شده در فرد مشاهده شود، احتمال بروز خلاقیت در وی بیشتر خواهد بود. این موارد درواقع همان عوامل سنجش میزان خلاقیت افراد است.
مکانیزم‌هایی که برای سنجش میزان خلاق بودن، از آنها یاد می‌شود، درواقع مکانیزم‌هایی هستند که از طریق آنها میزان حضور و فعال بودن این ویژگی‌ها بررسی می‌شوند. البته باید دقت کرد چنان‌که بیان شد حضور این عوامل و خصوصیات در فرد تنها احتمال بروز خلاقیت توسط وی را

افزایش می‌دهد و وجود اینها دلیل بروز حتمی خلاقیت در اشخاص نیست. به هر حال همیشه استثناء وجود دارد و ممکن است بعضی از افراد خلاق این خصوصیات را نداشته باشند. شاید به هیچ‌وجه نتوان قبل از آن که فرد در عمل، خلاقیتی را به‌خرج دهد گفت که وی خلاق هست یا نیست، تنها می‌توان با مشاهده حضور یا عدم حضور خصوصیات افراد خلاق در وی حدس زد که احتمال بروز خلاقیت از او زیاد است یا کم.
[b/]● نظرات متفاوت[b]
در اینجا سؤالی مطرح می‌شود و آن اینکه آیا خلاقیت، سبب بروز خصوصیات در افراد خلاق می‌شود یا این خصوصیات سبب خلاقیت می‌شوند؟


جواب به این سؤال مشکل و شاید غیر ممکن است. شاید بتوان گفت که خلاقیت و خصوصیات یاد شده لازم و ملزوم یا علت و معلول یکدیگرند و تفکیک‌ناپذیر هستند.
باوجود کلیه خصوصیاتی که برای فرد خلاق برشمرده شد، ویژگی‌های دیگری هم به آنها اطلاق شده است: «خلاق کسی است که از بینش برخوردار است. او آنچه را که هیچ‌کس تا به حال ندیده و نشنیده می‌بیند و می‌شنود و به هستی ارائه می‌کند. از نظر وی خلاق درواقع کسی است که از خود چیزی ندارد و مجرایی بیش نیست. او نه در گذشته زندگی می‌کند و نه برای آینده. او فقط در لحظه و برای این لحظه زندگی می‌کند. این لحظه همه چیز است. او فردی است خودانگیخته. فرد خلاق باورهای زیادی را یدک نمی‌کشد او فقط حامل تجربه‌های خویش است. فرد خلاق نمی‌تواند راه رفته را طی کند بلکه باید خود، در میان جنگل‌های انبوه زندگی راه را بیابد؛ باید تنها گذر کند… کسی که چنین زندگی می‌کند هر لحظه در حال خلق خواهد بود و این همان معنی واژه خلاق است.
به هر حال نظرات گوناگونی در مورد اینکه به چه کسی می‌توان «خلاق» گفت وجود دارد که در بیشتر موارد جای تأمل دارند و اینجا به‌اندازه مجال، به معدودی از آنها پرداختیم. در پایان به ذکر چندین خصوصیت رفتاری افراد خلاق در زندگی روزمره اشاره می‌کنیم. آگاهی از این حالات می‌تواند به مدیران و مسئولان در شناسایی پرسنل خلاق و به اولیاء و مربیان در شناسایی کودکان و افراد خلاق کمک کند تا در صورت مشاهده این عوامل، این افراد را تحت توجه ویژه‌ قرار دهند.


در گذشته، خلاقيت را كه نتيجة انجام عمل تفكر خلاق بود، نوعي عمل پست و سير قهقرايي مي‌دانستند و در واقع انجام تفكر خلاق و در نتيجه ايجاد خلاقيت را سير نزولي و در خدمت نفس بر مي‌شمردند. اما نظريه‌هاي جديد، خلاقيت را بر خلاف گذشته قهقرايي نمي داند و آنرا عملي بسيار مفيد تلقي مي‌كند. به عنوان مثال سيلوانو آريتي خلاقيت را به عنوان "سنتز سحرآسا " شرح داده است. وي عبارت "فرآيند سوم" را براي ايجاد وجه تمايز آن با فرآيندهاي پست (ناخودآگاه) و ثانويه (منطقي و خردگرا) به كار مي‌برد و "رولامي" عقيده دارد فرآيندهاي خلاقيت، غيرعقلاني نيستند بلكه فوق‌ عقلاني‌اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید