بخشی از مقاله
مقایسه ازدواج ادیانی (اسلام و مسیحیت)
اهداف ازدواج از ديدگاه اسلام
اسلام در پرتو تشريع ازدواج، اهداف و انتظاراتي را تعقيب مينمايد و از مزدوجين نيز توقع و انتظار دارد تا اين اهداف را فراهم آورند. به بياني ديگر، در اسلام افزون بر اينكه ازدواج به خودي خود ميتواند هدف قرار بگيرد و به تعبيري مطلوبيت ذاتي دارد، از مطلوبيت غيري نيز برخوردار است و براي رسيدن به اهدافي خاص مورد ترغيب و تشويق قرارگرفته است. از مردان و زناني كه با هم پيمان همسري ميبندند، ميخواهد در مسير اين پيمان الهي و آسماني، به اين مقاصد و اهداف لباس تحقق بپوشانند. از ديدگاه اسلام با فراهم آمدن اين اهداف، هم زمينهي شكوفايي توان
نهفته و استعداد بالقوه در نهاد انسان مهيا ميشود و هم ذخيرهاي گران و سرمايهاي بيپايان و جاودان (مانند تربيت نسل پاك و فرزند صالح) به بشريت ارزاني ميشود. لذا اگر ازدواجي به اهداف بيان شده نرسد يا مسلمانان مزدوج، اين اهداف را فراهم نياورند، نه تنها زمينهي شكوفايي استعداد به وديعه نهاده را تباه كردهاند، بلكه سرمايهاي جاودان را برباد دادهاند؛ در حاليكه اسلام به هيچ يك از اين دو خسران رضايت نميدهد. بر ايـن اسـاس مشاهده ميشـود، اسـلام در
شـرايط انتخاب همسـر، آيين ازدواج و...، توصيههايي را ارائه مينمايد كه تمام اين دستورات و توصيهها به منظور رسيدن به اين اهداف بيان شدهاند. شدت اهتمام اسلام به رعايت اين دستورات وتوصيهها نشانهي آن است كه اسلام هرگز به از دست دادن اين اهداف رضايت نميدهد و نميپسندد كه ازدواجي انجام پذيرد، ولي اهدافش تأمين نشود.
تذكر اين نكته خالي از فايده نيست كه اسلام با بيان اهداف تعريف شده براي ازدواج، مسلمانان را از برخي اهداف نابجا و ناپسند برحذر ميدارد و سخت هشدار ميدهد كه مبادا براي رسيدن به اهدافي غير از آنچه بيان شد يا به غرض نيل به اهدافي كه با فلسفه و جايگاه ازدواج در تعارض است، به سراغ ازدواج بروند.
پس اسلام از ازدواج، اولاً اهدافي خاص و معين را تعقيب مينمايد و براي نيل به اهداف مطلوب در مراحل مختلف انجام ازدواج تدابيري را انديشيده است و با توجه به شدت اهتمام به اين تدابير و توصيهها هرگز به از دست دادن اين اهداف رضايت نميدهد. ثانياً، اهداف ناثواب و نابجا را مردود ميشمارد و مسلمانان را از اين گونه ازدواجها كه به اين نوع اهداف ختم ميشود، منع ميكند.
در بررسي متون دين اسلام، اهداف ازدواج به دو دسته تقسيم ميشوند: اهداف مستقيم و بدون واسطه و اهداف غيرمستقيم و با واسطه. اهداف مستقيم ازدواج كه در ذيل آن، اهداف غير مستقيم قرار دارند، به قرار ذيل است:
1- تشكيل خانواده
از جمله اساسيترين اهداف اسلام از ازدواج، تشكيل خانواده است. اسلام با تعيين اين هدف، به مسلمانان اين پيام را تفهيم ميكند كه تمام علل و چراييهاي ازدواج مانند پاسخ به نيازهاي روحي، رواني، شناختي و جسمي و حفظ نوع بشر و توليد نسل سالم و پاك و... بايد در چهارچوبي تعريف شده و در قالب كانوني به نام خانواده تأمين و فراهم شود.
پس خانواده آن كانون محبت، عاطفه و لطفي است كه با ازدواج پيريزي ميشود و از محبوبترين و عزيزترين كانونها نزد خداوند است كه هرگز بنايي با اين جايگاه ويژه و رفيع بنا نشده است: «ما بني في الاسلام بناء احب الي الله ـ عزّوجلّ ـ و اعز من التزويج.»
اگر ازدواجي انجام پذيرد، ولي به تشكيل اين كانون مهر و محبت منتهي نشود و صرفاً عقد و قراري بين دو انسان باشد، چنين ازدواجي شايد از ديدگاه عرفي و حقوقي يك ازدواج صحيح باشد، ولي از ديدگاه اسلام - به ويژه تربيت اسلامي- ازدواجي مطلوب و مورد پسند نيست؛ هر چند به توليد نسل و بر آوردن برخي نيازهاي جسمي و... بيانجامد.
با اين بيان مشخص ميشود كه چرا اين هدف از اولين و اساسيترين اهداف ازدواج است؛ چرا كه بدون اين هدف، تأمين ديگر اهداف، ناممكن است يا به صورت ناقص فراهم ميشود. اندكي تأمل در اين معنا، آن را از اثبات بينياز ميسازد. واضح است كه اسلام به هيچ يك از اين دو رضايت نميدهد.
اسلام، خانواده را به عنوان يك هدف واسطهاي در نظر ميگيرد تا در پرتو آن به اهداف بعدي خود نايل آيد. در واقع از ديدگاه اسلام تنها با تشكيل خانواده ميتوان به اهدافي خاص دست يافت و هيچ مسيري براي رسيدن به آن اهداف، جز از طريق خانواده وجود ندارد. به عنوان مثال، تأمين
محبت و مودت، يكي از اهداف اسلام از ازدواج است؛ اما اين هدف به صرف ازدواج و تنها از طريق اين قرارداد و پيمان به دست نميآيد. از ديدگاه اسلام، محل ارزاني نمودن محبت و مودت تنها كانون گرم خانواده است. اگر اسلام به محبت فرزندان اهميت ميدهد و بوسيدن آنان را موجب رحمت و حسنه ميشمارد (رك. عندليب، 1422ق: ج1، ص162، ح342)، آن را در كوچه و برزن نميجويد؛ بلكه در كانون خانواده تعقيب مينمايد. در اينجا نكتهاي اجتماعي قابل ذكر است كه اگر اسلام به محبت بر ايتام اهتمام دارد و مسلمانان را به آن ترغيب مينمايد، هرگز آن را جز از طريق خانواده نميطلبد. هر مسلماني از نظر اخلاقي، موظف است يتيمي را در خانه و خانواده خود
تربيت كند و در خانواده به او محبت نمايد؛ نه آنكه در خيابان با مشاهدهي يك يتيم دست ترحم بر سر وي بكشد. بيترديد، اين شكل يتيمنوازي، ضررش بيش از نفع آن است و آن نوازش از صد نيش زبان براي آن يتيم دردناكتر است. يتيمخانه ساختن، تحفهي فرهنگ غير اسلامي است كه دامنگير مسلمانان شده است.
چنانكه بيان گرديد، خانواده خود در پرتو ازدواج تشكيل ميشود و از جمله اهداف بيواسطه ازدواج، تشكيل خانواده است. اما اهداف با واسطهي ازدواج به قرار ذيل است:
- محبت و مودت نسبت به همسر و فرزندان
قرآن كريم با انتساب «آرامش و سكون» به ازدواج، آن را هدف مستقيم ازدواج بيان مينمايد: «خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليهاً ...» (روم، 21) بر طبق اين معنا، هدف از ايجاد زوجيت با همسراني از جنس خود، همانا «آرامش و سكون» است؛ ولي آنگاه كه از«مودت و رحمت» به عنوان اهداف بعدي نام ميبرد، آنها را در يك ظرف ارتباطي ميجويد و لذا با لفظ «بينكم» اين ه
دف را بيان ميكند. از اين شكل بيان ميتوان به دست آورد كه «آرامش و سكون» هدف مستقيم و «محبت و مودت»، هدف غير مستقيم ازدواج هستند و در يك شكل ارتباطي خاص، به نام خانواده تعقيب ميشوند. پس «مودت و محبت» نيز از جملهي اهداف ازدواج هستند كه در قالب روابط خانوادگي (بينكم) قرار ميگيرند.
اسلام تنها به نيازهاي جسمي انسانها توجه ندارد، بلكه به نيازهاي روحي، رواني و معنوي انسانها نيز توجه دارد. يكي از اين نيازها، نياز به محبت و مهرباني است. اين نياز را اسلام در خانواده تأمين مينمايد. لذا از جمله اهداف مستقيم ازدواج، تشكيل خانواده و از جمله اهداف با واسطهي آن، تأمين محبت، مهرباني و مودت همسران و فرزندان نسبت به يكديگر و ديگران است. اين اهداف بايد در فضاي خانواده فراهم شود. اگر خانواده به بر آوردن اين نياز اقدام نمود، جامعه لبريز محبت ميشود و هرگز دچار كمبود و كاستي در محبت نخواهد شد و از تمام مفاسد اين
كاستي در امان خواهد ماند.
- توليد مسلمان كارآمد
در ابتدا لازم به يادآوري است كه پرورش نسل پاك و برخوردار از طهارت، هدف مستقيم ازدواج است و براي رسيدن به آن، ازدواج تنها راه است تا در پرتو عقدي شرعي، نسلي پاك و سالم توليد شود؛ لذا اين هدف جزء اهداف مستقيم ازدواج بيان ميشود. اما اسلام تنها به توليد كمي مسلمانان فارغ از فاكتورهاي كيفي بسنده نميكند؛ بلكه درصدد پرورش انسانهايي آگاه و كارآمد است و اين هدف همانند اهداف پيشين تنها از رهگذر خانواده به دست ميآيد؛ چرا كه عواملي بيش از ازدواج در رسيدن به آن نقش دارند و ازدواج تنها زمينهساز آن است. براين اساس مشاهده ميشود ك
ه اسلام براي رسيدن به اين هدف، مسئوليتهاي فراواني را بر عهدهي خانواده ميگذارد. بيترديد هر مسئوليت سپاري براي رسيدن به هدفي انجام ميگيرد. در اينجا نيز اين مسئوليتها به منظور نيل به «توليد نسل آگاه و مسلمان كارآمد»، بر عهدهي خانواده نهاده شده است. از جملهي مسئوليتهاي سپرده شده به خانواده، همانا دانش آموختن (نك. عندليب، 1422ق: ج2، ص31، ح1619)، قرآن آموختن (نك. همان: ج1، ص502، ح1482)، آموزش عقايد، احكام و مقررات دين (نك. همان: ج2، ص29، ح1608)، حرفهآموزي (همان: ج2، ص33، ح1628) آموزش آداب و سنن
مسلماني (همان: ج2، ص85، ح1789) و... است. گرچه امروز، برخي از اين وظايف را دولت يا نهادهاي ديگر اجتماعي بر عهده دارند، ولي اين موجب سلب مسئوليت از خانواده نميشود. لذا با وجود تعهد اين سازمانها و نهادها، در صورت عدم فراهم شدن اهداف فوق، خانواده مسئول شناخته شده و مورد مؤاخذه قرار ميگيرد. همچنان كه اگر اين نهادها آموزشهاي فوق را بر اساس منابع و آموزههاي اسلام ارائه نكنند، خانواده مسئول خواهد بود. مقصود آن است كه اين
آموزشها به هدف توليد مسلمان آگاه و كارآمد منتهي شود وگرنه ضرورتي براي سنگين ساختن بار مسئوليت خانواده وجود ندارد.
با انجام اين مهم، اهداف بعدي همانند: شكوفاسازي استعدادها، ايجاد روحيهي تعاون، همكاري، همدلي و همراهي، تأمين سعادت فردي، پرورش حس مسئوليتپذيري، رشد و تكامل شخصيت انساني، هدايت به حق و حقيقتطلبي كه خود از اهميت خاصي در ديدگاه اسلام بر خوردار است، نيز فراهم ميشود. پس اسلام هيچ هدفي را فراموش نكرده و در پرتو خانواده به تمام اهداف خود از ازدواج دست مييابد. به اين ترتيب و بر اين اساس، جايگاه اهداف و ارتباط و تعامل آنها با يكديگر و تأثير و تأثر آنها نيز معين ميشود كه اسلام احساس تعهد را در برابر دين، ارزشهاي ديني و انساني ميخواهد، همانگونه كه رشد و تكامل انسان و شكوفاسازي استعدادها، همدلي و تعاون و... را فارغ از تعهد ديني نميجويد. اسلام اهداف خود را از ازدواج، كه همان تربيت انسان كامل كار آمد مسلمان است، در خانواده، آن هم در خانوادهاي بناشده بر پايهي تعاليم اسلام ميطلبد.
2- پرورش نسل سالم و پاك
از جمله اهداف مهم و خطير اسلام از ازدواج، پرورش نسل سالم و پاك است. اسلام اگر خواهان بناي مدينهي فاضله ميباشد كه اينگونه نيز هست و اگر در انديشه سعادت جامعهي انساني است كه اينچنين ميباشد و اگر... اين مهم جز با تربيت انسانهاي سالم و پاك ممكن نميشود. بنابر انديشهي اسلام، هرگز بيوجود انسانهاي سالم و پاك، نميتوان جامعهي پاك بنا نمود و مدينهي فاضله پيريزي كرد و جز از رهگذر ازدواج، نميتوان به اين آمال رسيد. تنها ازدواج مطابق با قوانين و شرايط اسلام است كه ميتواند اين انتظار را برآورده سازد.
به منظور رسيدن به اين هدف، اسلام شرايط خاصي را براي ازدواج در نظر ميگيرد. اين شرايط بسيار متنوع است؛ چرا كه به واسطهي اهميت اين هدف، اسلام حتي شرايط تغذيه، حالات روحي و... موثر را از نظر دور نداشته است؛ لذا به رعايت برخي امور و اجتناب از بـرخي عوامل موثـر ديگر توصيه مينمايد. (الحر العاملي، 1403ق: ج14، صص50-68) به عنوان نمونه، اسلام از ازدواج با فرد شراب خوار و بد اخلاق، كم خرد و احمق نهي مينمايد. (همان: صص59-53) قابـل توجه اسـت كه در بـرخي از اسناد اسلامي توصيه شده است كه اگر با اين افراد تن به ازدواج داديد، از آنها
بچهدار نشويد. (رك. همان: ص57 ، باب 34) اين توصيه از طرف منابع اسلامي نشان ميدهد كه اين شرايط حداقل به منظور تولد نسل سالم و پاك مورد نظر اسلام قرارگرفته است. همچنان كه در برخي اسناد، به اين هدف عالي ازدواج توجه صريح شده و به شرافت خانوادگي به عنوان يك شرط اساسي مينگرد و ميفرمايند: «تزوجوا في الحجر الصالح، فان العرق دساس»، «با خانداني صالح ازدواج كنيد، زيرا عرق (ژن) دساس و بسيار تأثيرگذار است.» (طبرسي، بيتا: ج1، باب 8 ، ص373)
3- حفظ عفت و حياي فردي و اجتماعي
توجه به صفات برجستهي انساني و زمينهسازي به منظور تأمين آنها، از جملهي اهداف مهم و خطيري است كه اسلام از طرق مختلف در صدد تأمين آنها است. عفت و حيا از جملهي اين صفات ميباشند كه يكي از راههاي تأمين اين صفات و سجايا، ازدواج است. اسلام با تشريع و تبليغ ازدواج، به دو شكل مسير نيل به اين هدف را هموار ميسازد: يكي از اين جهت كه ازدواج را بهترين و طبيعيترين راه تأمين نيازهاي جنسي معرفي ميكند. اسلام با ابراز اين انديشه نه تنها به ازدواج به عنوان عملي پست نگاه نميكند، بلكه آن را عملي با ارزش، مقدس و شايستهي ثواب تلقي مينمايد و با ارائهي اين گونه تلقي از ازدواج، مسير صحيح پاسخ به نيازهاي جنسي را معرفي و ترويج ميكند تا آدمي را از پرتگاه رفتارهاي جنسي بيضابطه دور ساخته و به اين نوع رفتار او نظم و قانون بخشد و از رهگذر قانونمندسازي رفتارهاي جنسي، عفت و حيا را به جامعهي بشري ارزاني
نمايد. مسير دومي كه اسلام براي رسيدن به هدف عفت عمومي پيش ميگيرد، همانا تشريع قوانين خاص در محدودهي دروني ازدواج است. يعني اگرچه ازدواج را مسير نيل به عفت و حيا ميداند، ولي به گونهاي ازدواج را ترويج و تشريع نميكند كه خود تهديدي براي عفت اجتماعي محسوب شود و افراد هرزه در قالب ازدواج به اهداف زشت خود برسند و عفت عمومي را به يغما برند. در واقع، اسلام با پيش گرفتن مسير تعادل نه راه ازدواج صحيح را به روي نيازهاي بشر بسته است تا به بيراهه رود و عفت را پايمال سازد و نه با نگاه افراطي به ازدواج، خود ازدواج را وسيلهاي براي بي عفتي قانوني ديگران قرارداده است تا در قالب ازدواج به اهداف پليد خود برسند.
4- تأمين آرامش و سكون دل
آرامش بخشيدن به نهاد ناآرام و دل بيقرار انسان، نيازمند ارتباط با جنس مخالف است كه اسلام آن را با ازدواج براي افراد تأمين مينمايد. آدمي در مراحل مختلف حيات خود به مرحلهاي ميرسد كه افزون بر نيازهاي جسمي و جنسي، خود را نيازمند ارتباط با جنس مخالف ميبيند. اين نياز به گونهاي است كه حتي با ارضاي نياز جنسي هم برطرف نميشود و آدمي حتي در حاليكه به تمايلات جنسي او پاسخ قانع داده شده است، باز هم احساس كمبود ارتباطي و همنوايي با جنس مخالف را دارد. اين نياز، در برخي مواقع، آنقدر شديد ميشود كه تمركز و آرام و قرار را ا
ز دل انسان سلب مينمايد. تنها عاملي كه ميتواند به اين انسان بيقرار، آرامش بخشد و وي را به ساحل امن سلامتي روحي و رواني مسكن دهد، ازدواج است. اسلام هم يكي از اهداف ازدواج را پاسخ به اين نياز دروني معرفي مينمايد و تأمين آن را از جملهي آيات و نشانههاي خداوند ميشمارد: «و من اياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها...» (روم، 21) «از نشانههاي خداوند اين است كه همسراني را از جنس خودتان براي شما آفريد تا در كنار هم آرامش يابيد.»
آرامش و سكون، نياز هميشگي انسانها است. انسان جز در ظرف رواني آرامش و قرار، قادر به
انجام فعاليت نيست و تنها در اين صورت ميتواند به اهداف خويش برسد و حتي وجود خويش را حفظ نمايد. چه روي ديگر سكهي آرامش و قرار، اضطراب و آشوب است. دل آشوبزده و انسان مبتلا به اضطراب، سلامت خود را در معرض تهديد ميبيند تا چه رسد كه در پي اهداف زندگي خود برآيد. آدمي هيچگاه از اضطراب استقبال نكرده و هميشه از آن گريزان است؛ چرا كه آن را بزرگترين تهديد براي خود ميداند. اسلام با تشريع ازدواج و تأمين آرامش و قرار، بزرگترين خواستهي بشر را به او هديه داده است. با تأمين «آرامش و سكون»، كليد سلامت روح و روان در اختيار آدمي قرار ميگيرد و مسير تكامل و تعالي به روي وي باز ميشود.
اهداف مذموم ازدواج از ديدگاه اسلام
اسلام تنها به بيان اهداف مثبت و مورد پذيرش ازدواج نميپردازد، بلكه در كنار بيان اهداف عالي ازدواج، مسلمانان را از ازدواج به منظور رسيدن به برخي اهداف نامناسب و زشت بر حذر ميدارد. براين اساس، اسلام ازدواجهايي را كه به منظور كسب مال و ثروت، فخرفروشي، خودنمايي، رسيدن به موقعيت و منزلت اجتماعي و دنيوي و صرفاً ارضاي غريزهي جنسي انجام ميپذيرد، سخت نكوهش مينمايد. به اين ترتيب ميتوان گفت كه اسلام تنها با نظر ايجابي به ازدواج نگاه
نميكند و تنها به بيان اهداف ايدهآل ازدواج اكتفا نمينمايد، بلكه از ازدواج به قصد رسيدن به اهداف ناپسند و نادرست نيز ممانعت مينمايد و به مسلمانان توصيه ميكند كه تنها به منظور رسيدن به اهداف مقدس و متعالي بيان شده به سراغ ازدواج برويد و به آنها هشدار ميدهد كه اگر به منظور آن اهداف مطرود ازدواج كنيد، به آن اهداف نميرسيد و اگر هم آنها تأمين شوند، سعادتآفرين نيستند و موجب گرفتاري خواهند بود.
ازدواج در مسيحيت
قبل از توصيف و تبيين فلسفه و بيان اهميت و اهداف ازدواج در آيين مسيحيت، توجه به سه نكته ضرورت دارد:
الف)- در اين بررسي، همانگونه كه در توصيف اسلام گذشت، به نظريه و ديدگاه ديني مسيحيت در خصوص ازدواج به عنوان دين الهي پرداخته ميشود و به فرهنگ رايج و آداب و رسوم متداول در بين مسيحيان در ازدواج توجه نميشود. به بيان ديگر، آنچه در اين نوشتار به تطبيق و مقايسه گذارده ميشود، فرهنگ رايج و آداب و رسوم بومي و اجتماعي متداول و مرسوم در جامعهي مسيحي نيست؛ بلكه آموزههاي برگرفته از منابع اصيل و متون قابل استناد مسيحيت ميباشد كه با تعاليم برگرفته از متون اسلامي مقايسه ميشود.
ب)- در اين موضوع، مقايسه صرفاً بر مبناي آموزههاي مستند به متون ديني صورت گرفته و تحليل تحليلگران و پژوهشگران در مورد متون اسلامي و مسيحيت، مبناي تطبيق قرار نگرفته است و بر پايه تحليلهاي انجام شده تطبيق انجام نميشود
؛ لذا تطبيقها بر اساس معارف برگرفته از منابع ديني انجام ميگيرد.
ج)- در بررسي نظريه اسلام، ابتدا به فلسفه و علل ازدواج پرداخته شد؛ ولي در بررسي ديدگاه مسيحيت، اهميت و جايگاه ازدواج بر مبحث علل و فلسفه ازدواج مقدم گرديد. اين اختلاف در بررسي، محصول مقايسه و تطبيق است كه جداي از آشنايي با جايگاه ازدواج در مسيحيت نميتوان به سراغ علل و فلسفهي آن رفت؛ زيرا در سطور بعدي روشن خواهد شد كه مسيحيت بعد از ناتواني در حفظ طهارت و پاكي، ازدواج را تشريع مينمايد و ازدواج در اين آئين از يك جايگاه دست دومي برخوردار است.
الف- اهميت و جايگاه ازدواج در مسيحيت
1- تقديس ازدواج
مسيحيت با معرفي ازدواج به عنوان يكي از آيينهاي مقدس و شعائر ديني، جايگاهي خاص براي ازدواج قائل است. در الاهيات مسيحي شعائر ديني آدابي هستند كه به واسطهي آنها فيض خداوند از طريق نامرئي به انسان ميرسد. (مولند، 1381: ص37) نزد مسيحيان شعار مذهبي عبارت است از يك عمل محسوس كه به موجب تأسيس الهياش تنها شكل و صورت نيست؛ بلكه چيزي است كه در نجات و تقدس انسان اثر دارد. (همان: ص66) هر شعاري يك شكل مرئي و محسوس از فيض نامرئي به شمار ميرود. مسيحيان كاتوليك رم، هفت شعار را به رسميت
ميشناسند كه ازدواج يكي از آن شعائر است.[ii] آن هفت شعار عبارتند از: تعميد، توبه، تاييد (تثبيت ايمان)، عشاي رباني، تدهين نهايي، اعتراف و ازدواج. از بين اين گروه شعائر، پنج شعار اول، براي سلامت روح هر فرد مسيحي انجام ميشود؛ در حاليكه دو شعار اخير، يعني اعتراف و ازدواج براي خدمت به كليسا و تشكيل خانواده انجام ميپذيرد. (همان: صص67-66)
ازدواج مقدس[iii] تنها شامل تشريفات ازدواج كه صرفاً عمل تقديسي است، نميشود؛ بلكه پيمان ميان زن و شوهر و اموري را كه ازدواج با آنها تكميل ميشود را نيز شامل ميشود. از نظر تاريخي، مدرك ازدواج به عنوان يك آيين مذهبي، به كتاب مقدس برميگردد كه از آن به «سر عظيم» تعبير ميكند.[iv] سر عظيم به ارتباط ميان زن وشوهر اشاره دارد. زندگي زناشويي صفت شعاري خود را از اين عقيده گرفته است كه نمونهاي زميني از يك حقيقت آسماني است. (همان: ص80)
بر اين اساس، ازدواج در مسيحيت يك پديده طبيعي و صرفاً عملي دنيوي و انساني تلقي نميشود؛ بلكه جايگاهي آسماني و برتر از حيات دنيوي دارد. شايد بتوان گفت كه ازدواج در
مسيحيت تنها برآورنده نيازهاي مادي نيست و به قصد رسيدن به اين هدف يا به منظور تأمين اغراض دنيوي ـ تا چه رسد به اهداف غريزي و حيواني ـ انجام نميپذيرد. البته پروتستانها معتقدند، اين شعائر جزء ضمائم گزينشي در زندگي مسيحيـان اسـت كه هـر كـس بخواهـد ميتوانـد آنها را بپذيـرد يا رهـا كنـد. چـون پروتستانها به نيت بيش از عمل اهميت ميدهند، معتقدند رستگاري موهبتي است كه از جانب خداوند اعطا ميشود نه از راه برگزاري شعائر مقدس مانند ازدواج. (مكآفي برون، 1920م: ص285)
2- ازدواج اتحادي دايم و ناگسستني
در مسيحيت، ازدواج نشانهي محبت خداوند به بشريت است و به وسيلهي اين عمل، زن ومرد اتحادي مقدس و غير قابل انفصال بر قرار ميكنند. در واقع، در مسيحيت ازدواج عبارت است از يكي شدن محبت دو شخص كه با يكديگر براي زندگي مشترك همراه با امانتداري متقابل و همكاري متعهد ميشوند.(همان: ص286) مسيحيان هنگام ازدواج متعهد ميشوند كه يكي شدن مرد و زن را نشانهي آشكاري براي محبت خدا به بشر و محبت مسيح به شاگردانش قرار دهند. به همين علت، مسيحيان ازدواج را التزام و تعهد در طول زندگي ميشمارند و با طلاق و تجديد فراش در زمان حيات همسر مخالفند. (ميشل، 1377: ص95)