بخشی از مقاله
مقایسه اهداف ازدواج در دین اسلام و مسیحیت
چنانكه واضح است، اسلام و مسيحيت[i] دو دين برجستهي الهي و آسماني هستند و هر دو مدعي اصلاح و تربيت بشر و هدايت انسان به سمت كمال و تعالي ميباشند و «ازدواج» نيز يكي از عوامل و شايد برجستهترين و موثرترين عامل در رهسپاري انسان به سوي كمال و تعالي است. لذا اين دو آيين آسماني بايد در اين مورد سخني و پيامي براي رهروان خود داشته باشند تا از رهگذر ازدواج صحيح و مناسب، مسير ترقي و كمال را به روي پيروان خود بگشايند؛ چرا كه نميتوان دين و مسلكي را يافت كه در مورد مؤثرترين عامل سعادت و كمال آدمي، حرف و سخني نداشته باشد. از اين جهت، براي آشنائي همه جانبه با اهداف، جايگاه و فلسفهي ازدواج، بهترين محمل مقايسه ومطالعهي تطبيقي، اين دو آئين آسماني است.
- اهداف ازدواج در اسلام و مسيحيت
- تأمين آرامش روح و روان و سكون دل و جان
از جمله علل ازدواج در ديدگاه اسلام، تأمين آرامش و سكون است. «من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها و...» (روم، 21)، «از نشانههاي خدا اين است كه از جنس خودتان براي شما همسراني را آفريد تا در كنار آنها آرامش بيابيد.» اين آرامش از اينجا ناشي ميشود كه اين دو جنس مكمل يكديگر و مايهي شكوفايي و نشاط و پرورش يكديگر ميباشند. (مكارم شيرازي، 1368: ج16، ص391)
- حفظ نوع بشر
از ديگر علل تشريع ازدواج در اسلام همانا حفظ نوع بشر در قالب توالد و تناسل سالم و مشروع ميباشد. اين علت تا به آن حد مورد نظر اسلام است كه روايات نقل شده از اولياي دين، فرزندآور بودن را از صفات شايسته زنان براي ازدواج ميشمارد (عندليب، 1422ق: ج1، ص140) و فرزند داشتن را مايه بركت ميداند. (كليني، 1367: ج5، ص474، ح2)
- حفظ دين
ازدواج نوعي تأثير در تأمين مصونيت از انحرافها، كژيها و لغزشها دارد و همين حالت موجب فراهم شدن جايگاهي متفاوت با قبل براي شخص مزدوج ميشود و نوعي، فضيلت، برتري و دوري گزيدن از تخلفات را به همراه دارد و تقيد فرد را به فضايل، آداب ديني و معنوي بيشتر ميسازد. گويا از همين روي اولياي دين ميفرمايند: «كسي كه ازدواج كند، نيمي از دين خود را حفظ نموده است.» (الحر العاملي، 1403ق: ج14، ص5) يا در سخني نوراني و نغز، پيامبر رحمت(ص) ميفرمايند: «مردان مجرد را زن دهيد تا خدا اخلاقشان را نيك و ارزاقشان را وسيع و جوانمرديشان را زياد كند.» (مشكيني، 1366: ص14)
- رشد شخصيت و احساس مسئوليت اجتماعي
مسئوليتپذيري و بيرون آمدن از حصار خودبيني و طبيعت فردي و متعهد شدن در برابر ديگران و به دنبال آن فراهم شدن زمينهي رشد اجتماعي، از ديگر علل و فلسفههاي تشريع ازدواج است. اين تأثير را در هيچ عمل و رفتار فردي و اجتماعي ديگر نميتوان سراغ گرفت. انسان تنها در پرتو ازدواج ميتواند به شخصيت اجتماعي خود دست يابد و پختگي شخصيت پيدا كند. (مكارم شيرازي، 1368: ج14، ص465) ازدواج اولين مرحلهي خروج از خود طبيعي فردي و توسعه پيدا كردن شخصيت انسان است. (مطهري، 1362: صص252-251) اگر راهي غير از اين براي رسيدن به اين مطلوب وجود داشت، به طور يقين اسلام آن را معرفي مينمود. اين پختگي جز در پرتو ا
زدواج و تشكيل خانواده پيدا نميشود.
ج- اهداف ازدواج از ديدگاه اسلام
اسلام در پرتو تشريع ازدواج، اهداف و انتظاراتي را تعقيب مينمايد و از مزدوجين نيز توقع و انتظار دارد تا اين اهداف را فراهم آورند. به بياني ديگر، در اسلام افزون بر اينكه ازدواج به خودي خود ميتواند هدف قرار بگيرد و به تعبيري مطلوبيت ذاتي دارد، از مطلوبيت غيري نيز برخوردار است و براي رسيدن به اهدافي خاص مورد ترغيب و تشويق قرارگرفته است. از مردان و زناني كه با هم پيمان همسري ميبندند، ميخواهد در مسير اين پيمان الهي و آسماني، به اين مقاصد و اهداف لباس تحقق بپوشانند. از ديدگاه اسلام با فراهم آمدن اين اهداف، هم زمينهي شكوفايي توان نهفته و استعداد بالقوه در نهاد انسان مهيا ميشود و هم ذخيرهاي گران و سرمايهاي بيپايان و جاودان (مانند تربيت نسل پاك و فرزند صالح) به بشريت ارزاني ميشود. لذا اگر ازدواجي به اهداف بيان شده نرسد يا مسلمانان مزدوج، اين اهداف را فراهم نياورند، نه تنها زمينهي شكوفايي استعداد به وديعه نهاده را تباه كردهاند، بلكه سرمايهاي جاودان را برباد دادهاند؛ در حاليكه اسلام به هيچ يك از اين دو خسران رضايت نميدهد. بر ايـن اسـاس مشاهده ميشـود، اسـلام در شـرايط انتخاب همسـر، آيين ازدواج و...، توصيههايي را ارائه مينمايد كه تمام اين دستورات و توصيهها به منظور رسيدن به اين اهداف بيان شدهاند. شدت اهتمام اسلام به رعايت اين دستورات وتوصيهها نشانهي آن است كه اسلام هرگز به از دست دادن اين اهداف رضايت نميدهد و نميپسندد كه ازدواجي انجام پذيرد، ولي اهدافش تأمين نشود.
تذكر اين نكته خالي از فايده نيست كه اسلام با بيان اهداف تعريف شده براي ازدواج، مسلمانان را از برخي اهداف نابجا و ناپسند برحذر ميدارد و سخت هشدار ميدهد كه مبادا براي رسيدن به اهدافي غير از آنچه بيان شد يا به غرض نيل به اهدافي كه با فلسفه و جايگاه ازدواج در تعارض است، به سراغ ازدواج بروند.
پس اسلام از ازدواج، اولاً اهدافي خاص و معين را تعقيب مينمايد و براي نيل به اهداف مطلوب در مراحل مختلف انجام ازدواج تدابيري را انديشيده است و با توجه به شدت اهتمام به اين تدابير و توصيهها هرگز به از دست دادن اين اهداف رضايت نميدهد. ثانياً، اهداف ناثواب و نابجا را مردود ميشمارد و مسلمانان را از اين گونه ازدواجها كه به اين نوع اهداف ختم ميشود، منع ميكند.
در بررسي متون دين اسلام، اهداف ازدواج به دو دسته تقسيم ميشوند: اهداف مستقيم و بدون واسطه و اهداف غيرمستقيم و با واسطه. اهداف مستقيم ازدواج كه در ذيل آن، اهداف غير مستقيم قرار دارند، به قرار ذيل است:
1- تشكيل خانواده
از جمله اساسيترين اهداف اسلام از ازدواج، تشكيل خانواده است. اسلام با تعيين اين هدف، به مسلمانان اين پيام را تفهيم ميكند كه تمام علل و چراييهاي ازدواج مانند پاسخ به نيازهاي روحي، رواني، شناختي و جسمي و حفظ نوع بشر و توليد نسل سالم و پاك و... بايد در چهارچوبي تعريف شده و در قالب كانوني به نام خانواده تأمين و فراهم شود.
پس خانواده آن كانون محبت، عاطفه و لطفي است كه با ازدواج پيريزي ميشود و از محبوبترين و عزيزترين كانونها نزد خداوند است كه هرگز بنايي با اين جايگاه ويژه و رفيع بنا نشده است: «ما بني في الاسلام بناء احب الي الله ـ عزّوجلّ ـ و اعز من التزويج.»
اگر ازدواجي انجام پذيرد، ولي به تشكيل اين كانون مهر و محبت منتهي نشود و صرفاً عقد و قراري بين دو انسان باشد، چنين ازدواجي شايد از ديدگاه عرفي و حقوقي يك ازدواج صحيح باشد، ولي از ديدگاه اسلام - به ويژه تربيت اسلامي- ازدواجي مطلوب و مورد پسند نيست؛ هر چند به توليد نسل و بر آوردن برخي نيازهاي جسمي و... بيانجامد.
با اين بيان مشخص ميشود كه چرا اين هدف از اولين و اساسيترين اهداف ازدواج است؛ چرا كه بدون اين هدف، تأمين ديگر اهداف، ناممكن است يا به صورت ناقص فراهم ميشود. اندكي تأمل در اين معنا، آن را از اثبات بينياز ميسازد. واضح است كه اسلام به هيچ يك از اين دو رضايت نميدهد.
اسلام، خانواده را به عنوان يك هدف واسطهاي در نظر ميگيرد تا در پرتو آن به اهداف بعد
ي خود نايل آيد. در واقع از ديدگاه اسلام تنها با تشكيل خانواده ميتوان به اهدافي خاص دست يافت و هيچ مسيري براي رسيدن به آن اهداف، جز از طريق خانواده وجود ندارد. به عنوان مثال، تأمين محبت و مودت، يكي از اهداف اسلام از ازدواج است؛ اما اين هدف به صرف ازدواج و تنها از طريق اين قرارداد و پيمان به دست نميآيد. از ديدگاه اسلام، محل ارزاني نمودن محبت و مودت تنها كانون گرم خانواده است. اگر اسلام به محبت فرزندان اهميت ميدهد و بوسيدن آنان را موجب رحمت و حسنه ميشمارد (رك. عندليب، 1422ق: ج1، ص162، ح342)، آن را در كوچه و برزن
نميجويد؛ بلكه در كانون خانواده تعقيب مينمايد. در اينجا نكتهاي اجتماعي قابل ذكر است كه اگر اسلام به محبت بر ايتام اهتمام دارد و مسلمانان را به آن ترغيب مينمايد، هرگز آن را جز از طريق خانواده نميطلبد. هر مسلماني از نظر اخلاقي، موظف است يتيمي را در خانه و خانواده خود تربيت كند و در خانواده به او محبت نمايد؛ نه آنكه در خيابان با مشاهدهي يك يتيم دست ترحم بر سر وي بكشد. بيترديد، اين شكل يتيمنوازي، ضررش بيش از نفع آن است و آن نوازش از صد نيش زبان براي آن يتيم دردناكتر است. يتيمخانه ساختن، تحفهي فرهنگ غير اسلامي است كه دامنگير مسلمانان شده است.
چنانكه بيان گرديد، خانواده خود در پرتو ازدواج تشكيل ميشود و از جمله اهداف بيواسطه ازدواج
، تشكيل خانواده است. اما اهداف با واسطهي ازدواج به قرار ذيل است:
- محبت و مودت نسبت به همسر و فرزندان
قرآن كريم با انتساب «آرامش و سكون» به ازدواج، آن را هدف مستقيم ازدواج بيان مينمايد: «خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليهاً ...» (روم، 21) بر طبق اين معنا، هدف از ايجاد زوجيت با همسراني از جنس خود، همانا «آرامش و سكون» است؛ ولي آنگاه كه از«مودت و رحمت» به عنوان اهداف بعدي نام ميبرد، آنها را در يك ظرف ارتباطي ميجويد و لذا با لفظ «بينكم» اين هدف را بيان ميكند. از اين شكل بيان ميتوان به دست آورد كه «آرامش و سكون» هدف مستقيم و «محبت و مودت»، هدف غير مستقيم ازدواج هستند و در يك شكل ارتباطي خاص، به نام خانواده تعقيب ميشوند. پس «مودت و محبت» نيز از جملهي اهداف ازدواج هستند كه در قالب روابط خانوادگي (بينكم) قرار ميگيرند.
اسلام تنها به نيازهاي جسمي انسانها توجه ندارد، بلكه به نيازهاي روحي، رواني و معنوي انسانها نيز توجه دارد. يكي از اين نيازها، نياز به محبت و مهرباني است. اين نياز را اسلام در خانواده تأمين مينمايد. لذا از جمله اهداف مستقيم ازدواج، تشكيل خانواده و از جمله اهداف با واسطهي آن، تأمين محبت، مهرباني و مودت همسران و فرزندان نسبت به يكديگر و ديگران است. اين اهداف بايد در فضاي خانواده فراهم شود. اگر خانواده به بر آوردن اين نياز اقدام نمود، جامعه لبريز محبت ميشود و هرگز دچار كمبود و كاستي در محبت نخواهد شد و از تمام مفاسد اين كاستي در امان خواهد ماند.
- توليد مسلمان كارآمد
در ابتدا لازم به يادآوري است كه پرورش نسل پاك و برخوردار از طهارت، هدف مستقيم ازدواج است و براي رسيدن به آن، ازدواج تنها راه است تا در پرتو عقدي شرعي، نسلي پاك و سالم توليد شود؛ لذا اين هدف جزء اهداف مستقيم ازدواج بيان ميشود. اما اسلام تنها به توليد كمي مسلمانان فارغ از فاكتورهاي كيفي بسنده نميكند؛ بلكه درصدد پرورش انسانهايي آگاه و كارآمد است و اين هدف همانند اهداف پيشين تنها از رهگذر خانواده به دست ميآيد؛ چرا كه عواملي بيش از ازدواج در رسيدن به آن نقش دارند و ازدواج تنها زمينهساز آن است. براين اساس مشاهده ميشود كه
اسلام براي رسيدن به اين هدف، مسئوليتهاي فراواني را بر عهدهي خانواده ميگذارد. بيترديد هر مسئوليت سپاري براي رسيدن به هدفي انجام ميگيرد. در اينجا نيز اين مسئوليتها به منظور نيل به «توليد نسل آگاه و مسلمان كارآمد»، بر عهدهي خانواده نهاده شده است. از جملهي مسئوليتهاي سپرده شده به خانواده، همانا دانش آموختن (نك. عندليب، 1422ق: ج2، ص31، ح1619)، قرآن آموختن (نك. همان: ج1، ص502، ح1482)، آموزش عقايد، احكام و مقررات دين (نك. همان: ج2، ص29، ح1608)، حرفهآموزي (همان: ج2، ص33، ح1628) آموزش آداب و سنن مسلماني (همان: ج2، ص85، ح1789) و... است. گرچه امروز، برخي از اين وظايف را دولت يا نهادهاي ديگر اجتماعي بر عهده دارند، ولي اين موجب سلب مسئوليت از خانواده نميشود. لذا
با وجود تعهد اين سازمانها و نهادها، در صورت عدم فراهم شدن اهداف فوق، خانواده مسئول شناخته شده و مورد مؤاخذه قرار ميگيرد. همچنان كه اگر اين نهادها آموزشهاي فوق را بر اساس منابع و آموزههاي اسلام ارائه نكنند، خانواده مسئول خواهد بود. مقصود آن است كه اين آموزشها به هدف توليد مسلمان آگاه و كارآمد منتهي شود وگرنه ضرورتي براي سنگين ساختن بار مسئوليت خانواده وجود ندارد.