بخشی از مقاله
کاربرد بازی در درمان
نظریه پردازان کودک براین باورند که چهارسال اول زندگی ،دوران مهمی در روند رشد کودک است ودر شکل گیری شخصیت و ویژگی های جسما نی او نقش حائز اهمیتی را ایفا می کند .
کودک در این سن مستعد پذیرش محیط است . تحقیقات نشان می دهد که توجه به فعالیتهای روانی واجتماعی کودک توانایی او را برای یادگیری افزایش می بخشد . توانایی های کودک برای یادگیری بیشتر به خاطر نیاز او به وجود یک مکمل می باشد و به منظور به دست آوردن این مکمل ،کودک نیازمند هدایت است . باید گفت تا هنگامی که کودک از لحاظ سیستم عصبی به حد
مطلوبی نرسیده است ،انجام تمارین نمی تواند کودک را برای نشستن یا ایستادن یاری نماید . از سوی دیگر تاخیر در کسب این مهارتها امکان دارد باعث گردد تا کودک از تجاربی که به منظور کسب این توانایی نیازمند است محروم گردد .
باید گفت که هرکس از بازی تعبیری را دارد ،اما بطور کلی رفتاری که بدون در نظر گرفتن سود و زیان و بدون اجبار انجام شود ،بازی نامیده می شود . کودکان در مرحله "حسی و حرکتی "ارتباط بیشتری را با اشیاءبرقرار می کنند ،آنها دوست دارند با اشیاءدر تماس باشند و حتی پیش از شناسایی آنها را احساس کنند ،ببینند وبو بکشند . اشکالات عمده ای که درآموزش پیش از دبستان پیش میآید ،از بی توجهی ما نسبت به برآوردن این نیازها و ضروریات سر چشمه می گیرد .
"پیاژه "اذعان می نماید :"نمی توانید پیش ازآن که کودک به سطح رشدی مناسب برسد ،به وی یاد دهید که ادراکات لفظی داشته باشد ،بایستی روشی برگرفته از عمل را بکار برد . "کودک پیش از دبستان چون هنوز از لحاظ گفتاری رشد کاملی نیافته است ،گفتار برای او وسیله ای نارسا و ضعیف است . بنابراین در این مرحله برای کمک به یادگیری کودک بایستی از روشهای غیر کلامی استفاده کرد و آموزش پیش از دبستان باید تاکید بیشتری بربازی داشته باشد ودر تدوین برنامه
درسی و آموزش کودکان به عنوان یک اصل مورد استفاده قرار گیرد .کوششهایی که برای تقسیم بازی به بخشهای کوچک و مستقل انجام شده بازده چندانی نداشته است ومورد تایید همگان قرار نگرفته است ،برخی آنرا به سه وبرخی دیگر به چهار ،شش وهشت نو تقسیم کرده اند . این مشکل هنگامی حل می شود که بگوییم کودک در طی بازی حداقل به چهار نوع آگاهی در مورد خود واشیاءمی رسد .
کودک در پیرامون اشیاءموجود در محیط اطلاعاتی را کسب می کند ،خصوصا"در هنگام انجام بازیهای حرکتی و بازی کردن با بلوکها ،اسباب بازی ها ،شن وخاک ،درمورد طرح ،حجم وشکل اشیاء چیزهایی را یادمی گیرد و ارتباط و تفاوت اشیاء را کشف می کند واز روی رنگ ،شکل واندازه قادر به طبقه بندی اشیاءمی شود ویاد می گیرد که به وسیله این اشیاءچه کارهایی را می توان انجام داد و چه کارهایی را نمی توان انجام داد.
کودک پیرامون سایر افراد اطلاعاتی را بدست می آورد ،خصوصا"بوسیله بازی های نمایشی و ایفای نقش های گوناگون مانند :نقش های دکتر ،پدر ومادر ،وپلیس . از همه مهمتر اینکه کودک در می یابد که دیگران می توانند عملکرد و عقاید کاملا"متفاوتی را داشته باشند . کودک در مورد خود اطلاعاتی را کسب می کند ،چون در بازیهای نمایشی ،احساسات و خواسته های خود را نشان می دهد وبا هر تجربه جدید کودک چهره دیگری را خود را نشان می دهد وبا کسب هر مهارت جدید به کشف جدیدی نایل می شود و تجربه ای را کسب می کند .
کودک از لحاظ فیزیکی رشد می کند وبه کمک بازی عضلات کوچک و بزرگ خود را تقویت می کند ،استفاده از اسباب بازی های متفاوت نیز این امر را تسهیل می کند .
بازی درمانی روشی است که به کمک آن به کودکان دارای مشکل کمک می شود تابا ناراحتی هایشان مقابله کنند و بازی به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط بین کودک ودرمانگر مورد استفاده قرار می گیرد . این شیوه براساس فرضیه ای استوار است که می پندارد بازی فرایندی است که با استفاده ازآن کودک نخست من را از غیر من جدا می کند وبا جهانی فراتر از خود ارتباط برقرار می کند کودک از طریق بازی با محیط خود ارتباط برقرار می نماید بازی درمانی وظیفه دشوار روان درمانی کودک از طریق بازی با محیط خود ارتباط برقرار می نماید بازی درمانی وظیفه دشوار روان درمانی کودک را در متن بازی برعهده دارد ازآن جا که کودکان به شیوه ای متفاوت از بزرگسالان می اندیشد ورفتار می کنند روش برخورد با آنان بایستی انعکاس دهنده این تفاوت ها باشد بازی درمانی روش های خود را با استفاده از تکنیک های بازی به گونه ای برداشت کرده است که با استفاده از آن ها بتواند به صورت نمادین با کودک ارتباط برقرار نماید .
از حدود سال های (1920) بازی درمانی مورد استفاده قرار گرفت این فعالیت زمانی اتفاق افتاد که آنا فروید (46/ 1926 ) از بازی ها واسباب بازی به عنوان وسیله ای برای برقراری ارتباط با کودکان مراجعه کننده به وی استفاده کرد . روان تحلیل گر دیگری که در زمینه کودک فعالیت می کرد ملانی کلاین (1932 )بودکه ازبازی های کودکان به عنوان پایه ای برای ترجمان خواسته های کودک استفاده می کرد واز سایر سایر پیشگامان بازی درمانی می توان به دیویدلوی (1938) اشاره
کرد . کودکانی که به بازی درمانی فراخوانده می شوند ،به روش خاص خود بازی را انتخاب می کنند وآن رابااسباب بازی ها،ویا سایر وسایل موجود درمحیط اجرا می کنند در این زمان ارتباط میان دنیای بازی ودنیای واقعی مشخص و آشکار نیست در واقع می توان گفت کودکان در هردو جهان زندگی می کنند . اهمیت بازی های تخیلی به این دلیل است که کودوک جهانی را خلق می کند که برآن تسلط دارد ودرآن حضوری قدرتمند را تجربه می کند بازی – درمانی محیط مناسبی رابرای فعالیت های کودک فراهم می آورد که می تواند آزاد و غیر محدود کننده ودر عین حال قابل کنترل باشد و براین اساس درمانگر می تواند در مورد توانایی ها ی کودک در زمینه تخیلات و ادراکات فردی و اجتماعی آگاهی نسبی بدست آورد . بازی درمانی در اتاق بازی انجام می شود ،اتاقی که به صورت ویژه ای طراحی شده است . که درآن – مبلمان ،دکوراسیون ،اسباب بازی – به کمک درمانگر برای ایجاد حالت های حسی مورد استفاده قرار می گیرد . والدین نقش حایز اهمیتیی را در روند بازی درمانی بر عهده دارند . درمانگران به صورت منظم والدین را ملاقات می کنند تا درک درستی از اتفاقات زندگی کودک داشته باشند وآنان را برای درک درست بازی کودکانشان یاری دهند .
امروزه دیگر بازی درمانی رویکردی بر مبنای حدس ،آزمون و خطای بازی درمانگر نیست . بلکه
رویکردی بسیار سنجیده است ،فلسفه آن کاملا" روشن است و پایه های رشدی آن مشخص است و تحقیقات نیز به رشد آن کمک می کنند بازی درمانی رویکردی برای کمک به کودکان برای مواجهه و غلبه بر مشکلاتی است که در زندگی خود باآن روبرو می شوند . شاید ماهها انجام شود و مورد مطالعه قرار گیرد تنها در دانشگاه تکزاس 2000 مقاله پیرامون این موضوع در مجلات معتبر انتشار شده است . در هنگام بازی کودک خود مدیر وراهنما است وقاعده می سازد ،اقدام به خلق جهانی می کند که برآن تسلط می یابد ،مهارت های اجتماعی راازآن طریق بیان می ک
ند . از طریق بازی درمانی کودک به صورت نمادین برتکانه ها و فشارهای روحی خود فایق می آید .
درمانگر این فرصت را فراهم می آورد تا کودکان به بیان مشکلات خود بپردازند وبه جستجوی راه حل مناسب اقدام نمایند . بازی شیوه ای طبیعی برای یادگیری ،رشد کودک است .
بازی درمانی چیست ؟
هدف از بازی درمانی ایجاد یک محیط صمیمانه وراحت است تا کودک بتواند درهنگام درمان از توانایی های خود در حل مشکلات بهره بگیرد . بازی درمانگر بدون توجه به ارزش ها ،و رفتارهای پذیرفته شده ،کودک را درک می کند . او با منعکس کردن آنچه که کودک می گوید ،افکار و احساسات وی را اصلاح می کند . براساس این واقعیت ،بازی به وسیله ای تبدیل می شود که کودک می تواند از طریق آن ،به اظهار ضمیر ناخودآگاه خود بپردازد و احساسات ترس ها و نگرانی های خود را ابراز نماید .
بازی درمانی به دو صورت مستقیم – یعنی با دخالت وراهنمایی بازی درمانگر – وغیر مستقیم – یعنی بدون دخالت بازی درمانگر – صورت می گیرد .در روش غیر مستقیم ،کودک هر جهتی را که می خواهد ،انتخاب می کند وبه طور کلی به او اجازه داده می شود که درهنگام درمان ،آزادانه بازی کند وجز،به جز،تغییر یابد . البته این تغییر ها منوط به تجارب ،طرز تلقی ،افکار واحساسات گذشته کودک است که باعث پدیدآمدن بصیرت – یعنی آنچه لازمه یک درمان موفقیت آمیز است – می شود ،دراین روش ،به کودک اجازه داده می شود خودش باشد .
بازی فرصتی است تاکودک ،احساسات نهفته خود را از عمق به سطح آورد وبا آن ها روبه رو شود ،کنترل کردن آن ها را یاد بگیرد ویا ازآن ها دست بردارد .هنگامی که کودک به حالت رهایی از احساسات وعواطف نهفته خود می رسد ،درک صحیح خویش را آغاز می کند وبه عنوان پاداش ،حق فکر کردن ،تصمیم گرفتن و شناساندن خود را به عنوان یک فرد به دست می آورد .
اتاق بازی درمانی ،محیط رشد ونمو مناسبی است که کودک مهم ترین فرد آنجاست – محیط در اختیار او واو در اختیار محیط است – به طوری که هیچکس به او نمی گوید چه کار بکند ویا هیچکس از او انتقاد نمی کند ؛به کودکی که در اتاق بازی پذیرفته شده است ،احترام گذاشته می شود واو می تواند با آزادی تمام احساسات خودرا ابراز نماید . به همین دلیل برای کودک فرصت مناسبی پیش می آید وآزادی کودک ،جایگزین – پیشنهاد ها ،محدودیت ها ،انتقادها وعدم تایید بزرگسالان می شود .پذیرش ودرک دوستانه دراتاق بازی درمانی به کودک آرامش وامنیت خاطر می بخشد واو می تواند استقلال خود را بدست آورد .
اسباب بازی ها ،وسیله ای برای بیان احساسات کودک هستند وبازی آزاد ،وسیله ای برای بیان و تشریح شخصیت کودک است . بدیهی است که هدف بازی درمانی ،؛جانشین کردن رفتار خاص مورد نظر بزرگسالان ،به جای رفتار کودکان نیست .از این رو پیش از درمان ،مصاحبه تخصصی وجود ندارد وبازی درمانگر ،بدون توجه به نشانه های رفتاری ،کودک رادر همان وضعیت که قرار دارد ،می پذیرد و معتقد است آنچه که در گذشته برای کودک اتفاق افتاده ،فاقد اهمیت است ؛زیرا زندگی همواره در حال تغییر و تبدیل است وحالتی پویا دارد .به این سبب اگر جریان درمان را به تجربه های گذشته بازگردانیم ،؛کودک به همان حالات گذشته باز می گردد وامکان رشد در زمان حال را از دست می دهد . ازسوی دیگر کودک هنگامی که آماده بازی درمانی می شود ،چیزهایی را انتخاب می کند که برای او با اهمیت است .
بازی درمانگر کیست ؟
بازی درمانگر،نقش بسیار فعالی را ایفاءمی کند که لازمه آن ،ذکاوت وحساسیت خاص نسبت به اعمال و گفته های کودک وبررسی و سنجش پیوسته رفتارهای اوست . بازی درمانگر ،طرز تلقی خود را در جریان بازی درمانی برای کودک روشن سازد وبا صداقت به درمان ادامه دهد . یک بازی درمانگر انعطاف ناپذیر و ناآرام ،نمی تواند رابطه انعطاف پذیر وآرامی را با کودک برقرار سازد .
روشهای متفاوت بازی درمانی
اصول بازی درمانی بسیار ساده است . این اصول زمانی مفیدند که به طور پیوسته و با صداقت و تدبیر به کار گرفته شوند . به این سبب بازی درمانگر ،باید رابطه گرم و صمیمانه ای را با کودک داشته باشد تابتواند هرچه زودتربا اوارتباط برقرار کند . برقراری ارتباط بین بازی درمانگر وکودک ،اورا درپذیرش درمان یاری می کند .
بازی درمانگر با نشان دادن طرز تلقی خود ،کودک را بطور کامل می پذیرد وبا برقراری ارتباط دوستانه ،آرام و ثابت با او اقدام می کند . بازی درمانگر نباید از خود ناشکیبایی نشان دهد ؛زیرا کودک بسیار حساس است ومی تواند هر رفتاری ،مبتنی برطرد یارد خود را از جانب بازی درمانگر درک نماید .بنابراین بازی درمانگر باید کودک را همان طور که هست بپذیرد .
بازی درمانگر باید موقعیت مناسبی را برای صحبت کردن با کودک ایجاد نماید تا کودک بتواند با آزادی کامل به بیان احساسات خود بپردازد عمق و ژرفای احساسی که کودک در اتاق بازی ودر خلال درمان نشان می دهد ،با موقعیت به وجود آمده از طرف بازی درمانگر ارتباط مستقیم دارد . به عبارتی دیگر ،احساس آزادی کودک درگروطرز تلقی بازی درمانگر درهنگام بازی است . به عنوان
مثال :اگر کودکی تعامدا" در اتاق بازی آب بریزد وبازی درمانگر ،به سرعت آن را خشک نماید ،کودک احساس می کند که آزادی خود از دست داده است .بازی درمانگر باید به احساسات کودک وبازتاب های آن توجه نماید ونسبت به احساسات کودک – که از طریق گفتگو بیان می شود ویا ازراه بازی ظاهر می گردد- آگاهی کامل داشته باشد .باید گفت که شناسایی احساسات کودک وبازتاب های آن توجه نماید ونسبت به احساسات کودک – که از طریق گفتگو بیان می شود ویا از راهبازی ظاهر می گردد- آگاهی کامل داشته باشد باید گفت که شناسایی احساسات و تفسیر آن ها دو مقوله جداگانه است .می دانیم که کودک احساسات خودرا به صورت نمادی (سمبولیک )ازراه بازی نشان می دهد . به این سبب هرگاه بازی درمانگر بخواهد رفتاری های نمادی را بیان کند ،به زبان آورده است ،با وجوداین ،گریزی نیست وهمین روش نیز تا حدی سودمند است ؛به شرط آنکه درمورد تفسیرها دقت واحتیاط کافی به عمل آید .بازی درمانگر نباید درهنگام بازی به کودک جهت بدهد یااورا هدایت کند؛به عبارتی دیگر بازی درمانگر نباید تعریف وتمجید کند تا کودک ملزم شود تا تا برای تحسین وتمجید بیشتر دریک جهت خاص خاص عمل کند .
بازی درمانگر انتقاد نمی کند تا کودک احساس یاس و دلسردی نکند .اگر کودک کمک بخواهد بازی درمانگر به او کمک می کند؛اگربرای به کار بردن وسیله ای راهنمایی بخواهد ،بازی درمانگر تنها اورا راهنمایی می کند وهرگز پیشنهادی راارائه می نماید به عنوان مثال :بازی درمانگر وسایل بازی را با منظور خاصی جلو کودک نمی چیند .
بازی درمانگر اعتقاد دارد که اگر به کودک فرصت لازم داده شود ،کودک توانایی حل مسئله خود را خواهد داشت . وهر گونه تغییر رفتاری در کودک چنانچه ارزش باقی ماندن داشته باشد باید حاصل بصیرتی باشد که ،خود کودک آن را به دست آورده است . هنگامی که بازی درمانگر مسئولیت تغییر یا عدم تغییر رفتار را به عهده کودک می گذارد ،در واقع درمان را روی او متمرکز می کند واین واگذاری مسئولیت به صورت امری اختیاری است .
بازی درمانگر نباید درجریان درمان تعجیل نماید ودرمان – را روی او متمرکز می کند واین واگذاری مسئولیت به صورت امری اختیاری است .
بازی درمانگر نباید درجریان درمان تعجیل نماید ودرمان – که مراحل آن را خودبازی درمانگر تشخیص می دهد – باید به صورت یک جریان تدریجی وگام به گام باشد . هنگامی که کودک آماده میشود تا احساسات خود رادر حضوربازی درمانگر بیان کند ،نمی تواند این کاررا با شتاب انجام دهد .اگراوراتحت فشار قراردهیم ممکن است از بیان این احساسات خودداری کند .زیرا کودک نیاز به زمان دارد تا مسایل را بشناسد . اجازه دهید .کودک هراندازه که می خواهد وقت صرف کند تا به تعادل لازم برسد .