بخشی از مقاله
چکیده:
آراء قرآن پژوهان در مسأله نسخ به دو دسته عمده مثبتین و منکرین نسخ تقسیم میگردد. در این میان برخی از مثبتین نسخ، کارکردي حداقلی براي آیات منسوخ قائلند به گونهاي که این نوع رویکردها، عملا زمینه را براي مهجور ماندن این دسته آیات فراهم آورده است. نگارنده معتقد است که این دسته از آیات به عنوان بخشی از فرایند نسخ، دلالتهاي تربیتی مهمی براي ساحتهاي تعلیم و تربیت داشته است. این نوشتار با روش تحلیلی- استنباطی به استخراج این دلالتها در آیه نجوا با محوریت قرار دادن رأي مشهور نسخ حکم بدون تلاوت پرداخته است و با توجه به دلالتهاي تربیتی موجود در فرایند نسخِ آیه نجوا، به مفاهیم جدیدي دست یافته که با فرض لغویت آیات منسوخ، استخراج این مفاهیم مغفول میماند.
طرح مسأله
بحث نسخ یکی از مسائلی است که از دیر زمان مورد توجه مفسران و اصولیان بوده و دو جریان منکرین و مثبتین نسخ را بدنبال خود داشته است. برخی منکرین لازمه اعتقاد به نسخ را بیهودگی و لغویت آیات منسوخه، زیر سؤال رفتن استحکام آیات و فراهم شدن زمینه تحریف در قرآن میدانند و لذا براي حل این مسأله به انکار نسخ میپردازند و نیز بعضی مثبتین ضمن اعتقاد به وقوع نسخ، با بیتوجهی نسبت به جنبههاي تربیتی آیات منسوخه، بیش از نسخ، اثر دیگري قائل نمیشوند و حال آنکه اینگونه نگرشها به آیات منسوخه با کارکردي حداقلی که براي این آیات قائلند موجبات غفلت از دیگر جهات آیات از جمله جهات تربیتی آن را فراهم میآورند. این نوع نگاههاي حداقلی به مسأله نسخ سبب گردیده تاکنون استخراج دلالت هاي تربیتی آیات منسوخه مغفول بماند. لذا با اثبات کارآیی آیات منسوخه پس از زمان نسخ، ضمن پاسخ به بسیاري از ادله مثبتین و منکرین، دلالتهاي تربیتی این آیات در جریان فرایند نسخ،آشکار میگردد.
1 مقدمه
یکی از مباحث مهم و کاوش برانگیز قرآن پژوهی، موضوع نسخ و شناخت آیات ناسخ و منسوخ است که می تواند از محورهاي تأثیرگذار در دلالتهاي تربیتی آیات باشد و از دیرباز مورد توجه قرآن پژوهان قرار گرفته است. از صدر اسلام تا قرن چهارم در میان پژوهشگران اسلامی، در خصوص وقوع نسخ، مخالفتی وجود نداشته است تا اینکه در قرن چهارم 322 - ه ق - برخلاف نظر اجماع مسلمین، ابومسلم اصفهانی در کتب خود اعلام مخالفت کرده و در سال 381 ه ق. ابن جنید، فقیه شیعی، به عنوان اولین پیرو نظریه ابومسلم شناخته میشود. از این سال تا نیمه قرن 13 ه ق، آراء وي در دسترس نیست تا اینکه جریانی در قرن 13 و 14 در میان افرادي چون شیخ محمد عبده در مصر، هبه الدین شهرستانی در عراق و ولی االله سرابی در ایران، به بازسازي و دفاع از نظریه ابومسلم پرداختند. قرآن پژوهان در مسأله نسخ در دو گروه منکرین و مثبتین قرار میگیرد.
با این توضیح که در جریان منکرین وقوع نسخ، قرآن پژوهانی از جمله: احمد حجازي نویسنده کتاب - لانسخ فی القرآن - ، عبد المتعال جبري نویسنده کتاب - الناسخ و المنسوخ بین الاثبات و النفی - ، جواد موسی محمد عفانّه نویسنده کتاب - الرأي الصواب فی منسوخ الکتاب - و نصرحامد ابوزید در - التجدید و التحریم و التأویل بین المعرفه و الخوف من التکفیر - و علامه عسکري و شهید مطهري و ..... قرار میگیرند که در آثار خود به انکار وقوع نسخ پرداختهاند. و در جریان مثبتین، قرآن پژوهانی از جمله: آیت االله خویی - ره - ، علامه طباطبایی - ره - ، و آیت االله صادقی تهرانی - ره - ، آیت االله جوادي آملی، علامه محمد تقی مصباح یزدي .... جاي میگیرند. با توجه به تغییر دیدگاه آیت االله معرفت - ره - ، در مقطعی ایشان در زمره مثبتین نسخ و سپس در ردیف منکرین قرار میگیرند.