بخشی از مقاله
دومین همایش ملی هنر تبرستان: معماری بومی (بررسی کوبه های درهای شهمیرزاد از قاجاریه تا امروز)
چکیده
بر در خانه های قدیمی شهمیرزاد که اغلب از چوب گردو ساخته شده بودند کوبه هایی قرار داشت. شهمیرزاد، یا به لهجه ی اهالی آن شامرزا شهرکی است ییلاقی در فاصله ی بیست و چهار کیلومتری شمال سمنان در کوهپایه های البرز. سبک معماری آن با ریشه در اعتقادات دینی مردم و متناسب با اقلیم سرد و خشک، درونگراست. کوبه؛ آلتی فلزی است که بر صفحه ی فلزی زیرین کوبند تا اهل خانه را خبر کنند. در این مقاله جمع آوری اطلاعات به شیوه ی ترکیبی - میدانی و کتابخانه ای- انجام شده و روش بررسی تحلیلی- توصیفی است. کوبه های به جای مانده از قاجاریه همگی دست ساز، آهنی و در عین حال نشانه ی تنگدستی و یا توانگری صاحب خانه بودند . کوبه های ظریف تر با صدای زیر خاص زنان و نوع چکشی شکل بزرگ تر و سنگین تر که صدای بمی داشت مخصوص مردان بود. با گذشت زمان، تک کوبه های کوچک برنجی که سازندگان آنها وقت و سلیقه ی کمتری در تولیدشان به خرج داده بودند، مورد استفاده واقع شدند. امروزه انواع ریخته گری شده، متقارن و پتینه شده بر درهای فلزی با نمای چوب، جلوه گرند. چرا این عنصر جزئی معماری بومی به شکل جدایی ناپذیر از فرهنگ عامه پابرجا مانده است، حال آنکه اغلب انواع قدیمی آنها، تولید چلنگران اصفهانی بوده اند و نه آهنگران بومی؟ به نظر می رسد در دوره ی قاجار کوبه ها عناصری کاربردی و زیبایی بخش بودند، حد دسترسی آن ها حتی برای خردسالان نیز مناسب بود، امروزه بی آنکه به جنبه ی عملکردی آن ها توجه خاصی شود به عنوان بخشی از خاطره ی جمعی مردم منطقه به شکلی تزئینی درآمده اند و این امر به تقلیدی ناخودآگاه از گذشته مانند است.
کلمات کلیدی: در، کوبه، شهمیرزاد، قاجاریه
مقدمه
برای انسان ایرانی تنها راه تحمل مشکلاتی که در تاریخ زندگی او امری روزمره بود، آراستن زندگی و الزامات آن از جمله درها به نوعی زیبایی عارفانه بود. در فرهنگ انسان ایرانی دیگر در، آن مانع سنگین چوبین یا آهنین نیست که بر در کاخی، زندانی یا معبدی بسته شود، حتی در کوچکی بر خانه ای حقیرانه نیست تا داستان از رنج بسراید، بلکه زمینه و بومی است برای کار هنری. روی این درها می توان تاریخ این سرزمین را خواند. درهای ایرانی به شکلی دیگر نیز نمایانگر زندگی و اعتقادات مردم زمان خویشند[1] در؛ محلی برای ورود به فضای سرپوشیده و گاه ناسرپوشیده مانند حیاط است و کارکرد دیگر آن نگهداری، حفظ و نظارت بر ورود و ]خروج[ افراد از فضایی به فضای دیگر. درها در معماری سنتی ایران و بر بنیاد نیازهای اقلیمی ما چوبی بوده اند. درهای ورودی خانه ها نیز چوبی و برای تزئین دارای گل میخٌ های فلزی بوده و دو کوبهٍ جهت اعلام خبر داشته اند.[ 2] دشت شهمیرزادَ در 53 18 طول شرقی و 35 46 عرض شمالی و در ارتفاع 2000 متر قرار گرفته است. این دشت در دامنه جنوبی کوه های البرز
میانی و در بیست و چهار کیلومتری شمال شهرستان سمنان و 6 کیلومتری مهدی شهر (سنگسر) در دره ای خوش آب و هوا و سرسبز واقع است. [3 ]
اطراف شهمیرزاد را کوه هایی با ارتفاعات مختلف احاطه کرده، وجود کوهها عامل کنترل کننده ی هوا در این منطقه به شمار می آید و مانع نفوذ هوای مرطوب مازندران به سمنان می باشد و شرایط اقلیمی ویژه ای را در منطقه به وجود آورده که آن طرف کوه به سمت مازندران دارای هوایی مرطوب و بارانی با مراتع و جنگلهای فراوان می باشد و این سمت آب و هوای خشک و کویری و بی آب و علف دارد. [ 8] معماری شهمیرزاد با توجه به اقلیم سرد زمستانی و معتدل تابستانی شکل گرفته است. طول و عرض پنجره ها، ضخامت دیوارها، شکل و فرم ساختمان،
نوع سقف، جنس مصالح، ارتفاع ساختمان همه و همه هماهنگ با شرایط محیطی است که موثرترین آنها عوامل اقلیمی است. [9] درب وروردی منازل بزرگ و جهت استحکام بیشتر از چوب گردوُ استفاده گردیده و به نحو چشم گیری تزئین شده اند و برای هریک از جنسهای
مذکر و مونث دو آلت متفاوت جهت دق الباب در روی آن تعبیه شده است که با توجه به صدای حاصله از کوبیدن آن اهالی داخل منزل از وجود جنس مذکر و مونث در پشت در مطلع می شوند. واحدهای مسکونی در معماری بافت قدیم معمولاً یک طبقه ساخته بوده و به ندرت واحدهای دو طبقه دیده می شود، عموم واحدهای مسکونی در بافت قدیم با یکدیگر هم شکل ساخته شده اند و فقط از نظر مساحت زیربنا و مساحت محوطه آزاد با
یکدیگر متفاوت می باشند. [10 ] در میان صنایع و هنرهای وابسته به معماری، درودگری و آهنگری نقش عمده ای به عهده دارند. طبیعی است که هر بنا پس از پایان یافتن کار ساختمان، نخست به در و پنجره نیاز دارد. [11]
با اینکه انتظار می رفت بررسی های مبسوطی حول مقوله ی کوبه صورت گرفته باشد، تنها موارد قابل ذکر تصاویری است جهت مستند سازی آثار موجود در سراسر ایران، بی کوچکترین اشاره ای به تحلیل فرم و طرحهای نقش بسته بر آنها، روش ساخت و مراحل تولید و حتی مکان تولید آنها. طبق نظر آقای عبداالله قاسمیِ در عهد قاجار ّ و پس از آن نجاران پنجره های گره چینی و درهای چوبی دقیقی می ساختند، اما آهنگران تنها افزارْ می ساختند و کوبه های آهنی قدیمی که ظریفند و نقوش زیباتری دارند همگی از تولیدات چلنگرانَ اصفهان هستند با وجود اینکه آهنگران شهمیرزاد توان ساخت کوبه هایی دقیق و زیبا را نداشتند، جای شگفتی است که پا برجا بودن بر ارزشهای دینی و ساخت خانه هایی درونگراُ مطابق با اقلیم و تمایل به آراستن تا کجا پیش رفت که آنها درهای خانه های خود را با کوبه هایی تولید اصفهان و دارای کنده کاریًٌ، قلمزنی و حکاکیٌٌ آراستند. و بدین ترتیب یکی از اصول باارزش معماری ایرانی اصل خودبسندگیٌٍ زیر پا گذاشته شد، اما کوبه ها به شکل جدایی ناپذیر از معماری بومیٌَ ماندگار شدند. درهای قدیمی زیبایی ویژه ای دارند، گویی می توان با دیدن آنها وارد فضای دیگری شد. تمامی درها شباهت زیادی با هم دارند اما در طرح و تزئینات با هم متفاوتند. و این تفاوتها منحصر به فرد بودن هر در را نسبت به دیگری نشان می دهد . شاید در کوبه های نمونه های قدیمی تر شباهت هایی دیده شود، اما از آنجا که مراحل تولید کاملاً دستی بوده اند، تفاوتها همچنان وجود دارند و این کار بررسی کوبه ها را جذاب تر می کرده است. تنوع کوبه های نصب شده بر درهای خانه های دوره ی پهلوی و خانه های پس از انقلاب اسلامی زیاد نیست به علت تغییر در روش تولید آنها.
2
سیر کوبه از گذشته تا امروز
بر در خانه های به جای مانده از عهد قاجار در شهمیرزاد دو کوبه قرار داشت، مذهب نقش تعیین کننده ای در این میان به عهده داشته است.ٌُ حتی امروز هم در ایام محرم و سایر سوگواری های مذهبی اهالی شهمیرزاد حضور فعالی دارند و تعداد نه مسجد، چهار حسینیه، چند امام زاده و ... نشانگر ریشه های عمیق اعتقادی آنهاست. تعداد اماکن مذهبی به نسبت وسعت و جمعیت آن شهر زیاد به نظر می رسد.ٌِ رابطه ی هنر و مذهب، از آنجا که هر دو از یک سرچشمه آب می خورند، همیشه یکی از مسائل مهم تاریخ و فرهنگٌّ بوده است. مذهب را نیروی
الهام دهنده ی هنر می شناسند و هنر را خادم ضروری مذهب [21] در هنر معماری متفاوت از سایر آثار هنری، کاربرد و استفاده مطرح است. معماری باید سودمند بوده و بر اساس پاسخگویی به عملکردهای مختلف قابل دسته بندی می باشد. [22] در استفاده از کوبه ها در خانه های قدیمی شهمیرزاد؛ دو اصل مهم معماری ایرانی رعایت شده؛ مردم واری به معنای رعایت تناسب میان اندام های ساختمانی با اندام های انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمان سازی است و دیگری پرهیز از بیهودگی؛ در معماری ایرانی تلاش می شده کاری بیهوده در ساختمان سازی نکنند و از اسراف بپرهیزند. [23]
تصویر :1 در خانه ای قدیمی شهمیرزاد- بازمانده از قاجاریه تصویر 2 :در خانه ای قدیمی شهمیرزاد- بازمانده از قاجاریه
آنچه را که هنوز بررسی نکرده ایم، دنیایی است که اندیشه ی ایرانیان قدیم در آن سیر کرده و آنگاه تحول پذیرفته و هر روز به فرآورده ای تازه دست یافته و آن را بیش و کم با سهولتی در زندگی روزمره، در خانه و در شهر، راه داده است. [ 24] هنرهای ایرانی مجموعه ای است که شخصیتی یگانه دارد و شخصیت هنرمند در پشت آن گسسته و پاره پاره است. علت آنکه ما جز اندکی از هنرمندان ایرانی را نمی شناسیم آن است که آنها شخصیت خود را درون یک شخصیت قومی والا می نهفتند و بر آن بودند که برای شکوه و عظمتی جاودان کار می کنند و نه سود شخصی. [25] بر روی هیچ یک از کوبه های موجود بر درهای شهمیرزاد نشانی از خالق اثر نیست. در دوره ی پهلوی اندازه ی درهای خانه ها باریک تر شدند و به
جای دو کوبه، یک کوبه بر درها نقش بست، و فلز آهن جای خود را به برنج داد. روش تولید به ریخته گری تغییر یافت، شاید ارتباط فرهنگی بین اصفهان و شهمیرزاد، کمتر شده بود، یا حتی با تغییر سریع جامعه، چلنگران اصفهان از تولید کوبه و گل میخ دست کشیده بودند، و شاید تولید به روش سنتی مقرون به صرفه نبود. در هر صورت به علت تغییر اندازه ی درها کوبه های طرح قدیم بر روی درهای جدید بزرگ به نظر می رسیدند و نامتناسب بودند.
3
اینکه چرا به ناگاه، در دوره ی پهلوی یک کوبه ی ساده ی برنجی بر درها نقش بست جای تعجب دارد. با وجود اینکه انرژی برق از سال 1342 در شهمیرزاد مورد استفاده قرار گرفت، چگونگی تغییر کوبه ها از زمانی قبل تر نمی توانسته به علت استفاده از زنگ اخبار و کمرنگ شدن نقش عملکردی آنها بوده باشد. آیا تغییرات سیاسی – اجتماعی جامعه بر این شهر تاثیر گذارده بوده است و یا ارزشهای مذهبیٌْ مردم سست شده بودند؟
تصویر :3 حلقه و کوبه به جای مانده از قاجاریه - شهمیرزاد تصویر4 :کوبه به جای مانده از دوره پهلوی تصویر : 5 در فلزی نمای چوب با کوبه های جدید
وجه تمایز اساسی کهسان را کاملاً از حیوان جدا می سازد، وجدان تاریخی اوست. به این معنا که انسان گذشته را به خاطر می سپارد و آن را هنگام گزینش های آتی خود به طور انتقادی ارزیابی می کند. [21 ] در جوامع سنتی خانه و شکل و سازمان و تقسیمات فضایی آن، قبل از آنکه اقلیم و مصالح و فناوری تعیین کنند، درک انسانها از جهان و حیات و نیز فرهنگ آنان، شامل اعتقادات مذهبی، ساختار قبیله و خانواده، سازمان اجتماعی، روش زندگی، و شیوه ی ارتباطات اجتماعی افراد تعیین می کرده است. آنچه در نهایت انتخاب شده فقط به واسطه ی محدودیت ها و امکانات فیزیکی و بیولوژیکی نبوده است، بلکه فرهنگ نقش موثری در آن داشته است. [ 21] با وجود اینکه بضاعت آهنگران شهمیرزاد در حد کوبه های ارائه شده در تصاویر 6 و7 بوده، که بر در خانه ای نصب شده بودند که صاحبان آنها چندان توانگر نبودند با این حال اعتقادات مذ هبی و نیاز به آگاه بودن از جنسیت افراد پشت در آنها را ملزم به تولید کوبه کرده است. متاسفانه تعداد زیادی از کوبه ها و گل میخ های درهای قدیمی به سرقت رفته اند و بعضی با نرده های فلزی درها را پوشانده اند تا از رویدادهای ناپسند احتمالی بکاهند. تصویر 1
تصویر : 6 حلقه به احتمال قوی تولید شهمیرزاد تصویر:7 حلقه و کوبه احتمال قوی تولید شهمیرزاد تصویر:8 دری قدیمی با کوبه هایی زیبا
کوبه و فرهنگ عامهٌَ
-17 گرایش های متفاوت در معماری قاجار- پهلوی ناشی از اختلاف در گرایش های ایدئولوژیک این عصر از تاریخ ایران است که ریشه در جریان های عقیدتی- سیاسی اواخر دوره ی قاجار و اوایل دوران پهلوی دارد. جریانهای مذکور سه دسته اند: (1 سنت گرایان که اساس تفکر سیاسی و بینش دینی آنها هماهنگی دین با سیاست و احیاء و توسعه ی سنت های هزارساله جامعه ی ایرانی بود. (2 غربگرایان، که اساس ذهنیت ان ها، تقلید از از غرب در همه ی شئون بود، با هسته ی اصلی تحصیل کردگان ایرانی. (3 ملی گرایان، که بنیاد فکری آنها بازگشت به عظمت امپراطوری هخامنشی و ساسانی بود. این گروه بازگشت به فرهنگ آریایی دوهزار و پانصدساله را تجویز می کرد. نقطه ی مشترک غربگرایان و ملی گرایان مخالفت با دین و مذهب بود، این دو جریان فکری سعی داشت هرچه را بوی گذشته می داد از بین ببرد. [ 31 ]
Folklor(e) -18 از دو جزء Folk به معنی توده و lore به معنی دانش تشکیل شده است و برخی آن را فرهنگ و دانش عوام که مشتمل بر آداب، رسوم، عقاید، عادات، قصه ها، افسانه ها، امثال، ترانه ها، اشعار عامیانه و ... است، می دانند. [32]