بخشی از مقاله
دیدگاه آنماری شیمل به زن در آینه ی عرفان
چکیده
یکی از متأخران عرصه شرقشناسی، آنماری شیمل است. وی در تبیین اسلام به موضوعات مختلفـی پرداختـه است از این جمله، کتاب "زن در عرفان و تصوف اسلامی" میباشد. حال باید دید نقش زن در تصوف و عرفان اسلامی چیست؟ وی به بیان دیدگاه قرآن و سنت در مورد زن میپردازد. زن، تجلی الاهی و جمـال خداونـدی است. مراجعه نکردن به منابع اصلی و گاه درست و کامل نشان ندادن دیدگاه اسلام به زن از نقدهای این کتاب به شمار میرود. در عرفان اسلامی، زن در مقام اعجاز مادری، بنیانگـذار رحامـت و جلـوه گـاه اسـم الـرحمن میباشد.
واژههای کلیدی: آنماری شیمل، زن، عرفان اسلامی، تصوف،کتاب زن در عرفان و تصوف اسلام
مقدمه
مطالعات اسلامی از سوی شرقشناسان، تاریخی دیرینه دارد. از دیر باز آموزهها و رفتارهای مسلمانان برای آنان جـذابیت داشت و می کوشیدند از زویای مختلف به این مسئله بنگرند چرا که بررسی رفتارها و آموزه های اسلامی، روزنه های جدیدی از حقیقت انسانیت به رویشان می گشایدیکی. از شرق شناسانی که در این امر جدّیت فراوان از خود نشان داد، آنمـاری شـیمل بود. از وی آثار فراوانی در این زمینه به جای مانده است. آنماری شیمل سالهای بسیاری از عمر خود را به مطالعه بـر جامعـه اسلامی و آموزه های اسلام سپری نمود و توانست نکات ارزشمندی را استخراج کند. آثار وی آن قدر ارزشمند است که میتـوان گفت دست کم، تحولی در شناسایی اسلام در دید خود مسلمانان ایجاد کرد.
شیمل در بررسی هایش از اسلام و سنت عرفانی اسلامی به موضوعی می پردازد که دست یافتن به آن پاسـخ معماهـای زیادی را خواهد داد. مسئله ی جایگاه زن در عرفان اسلامی یکی از مواردی است که ابهامات و پیچیدگی خاصی دارد. در ایـن باره ضد و نقیض های زیادی از سوی افراد مختلف بیان شده است که در اکثر موارد اظهار نظرها مخدوش بوده و چهره ای کـه از اسلام در این مورد نشان می دهند، غیر صحیح است.
شیمل می کوشد نگاه اسلام به زن را بیان نماید. نگاهی از جنبه اجتماعی، فردی و خانوادگی و... . وی نه تنهـا در آثـار ادبیات عرفانی ایران جستجو می کند، بلکه به عرفان اسلامی در دیگر سرزمین ها ازجمله پاکستان، هند و ... می پردازد. کتاب "زن در عرفان و تصوف اسلامی" نوشته ماری شیمل است و بسیاری از یافته های او درباره زن در این کتاب مـنعکس گردیـده است. این کتاب هر چند سیری اجمالی دارد اما نمای کلی خوبی در این موضوع به مخاطب می دهد.
اسلام و خصوصا عرفان اسلامی جایگاه خاصی برای زن قائل شده است. این اهمیت شامل نقـش هـای مختلـف زن مـی شود. زن در نقش همسری می تواند بسیار تاثیر گذار باشد و کانون خانوادگی را تبدیل به مهد ایمان نماید. در تربیت فرزند نیز در نقش مادری سهمی ویژه دارد چرا که فرزندی متولد می کند که امتداد وجودی خود اوست. فرزندی که تمامی خصلت ها و معنویت های روح خویش را از مادر به ارث می برد. متون اسلامی توجه خاصی به رعایت حال زنان دارد حتی در مورد دختران کوچک هم به محبت کردن توصیه می کند.
این نوشتار می کوشد نشان دهد دیدگاه عرفان اسلامی در مورد زن چیست و آن را از دریچه دید ماری شـیمل بررسـی نماید. مطالعه کتاب های وی بهترین راه تبیین این مهم می باشد. در عین حال به تحلیل و نقد دیدگاه وی نیز پرداخته خواهد شد. در این جستار، معیار و ملاک در نقد متونی است که عرفان اسلامی را بیان می دارد و کتاب های تاریخی ای که در مـورد نقش زن در عرفان اسلامی سخن رانده اند.
شخصیت شیمل
آنه ماری برگیت شیمل هفتم آوریل سال 1932میلادی ( 18فروردین 1301شمسی) در شهر ارفورت در مرکز آلمان، در خانواده ای پروتستان آیین به دنیا آمد. مادرش خانواده ای دریانورد داشت که به جهان گردی علاقه ی وافر نشان می دادنـد و پدرش نیز به عرفان و فلسفه مشتاق بود. بدین سبب شیمل از همان دوران کودکی در چنین خانواده ای رشد کـرد. از همـان آغاز دوران نوجوانی به آموختن زبان های شرقی پرداخت و پانزده ساله بود که به فراگرفتن زبان عربی مشـغول شـد. در سـن شانزده سالگی دوره دبیرستان را به پایان رساند و مراحل تحصیلات دانشگاهی را نیز پشت سر نهاد.
ابتدا در دانشگاه برلین تحصیل در رشته های زبان و ادبیات عربی و علوم اسلامی را آغاز نمود و در سال 1941میلادی در سن نوزده سالگی رساله اش را با عنوان "خلیه و قاضی در مصر در اواخر قرون وسطی" به راهنمایی "ریچارد هارتمان" به پایان رساند با گرفتن درجه دکتری از این دانشگاه فارغ التحصیل گردید. (وایدنر، شناخت نامه پروفسور آنه ماری شیمل، آشنایی از آن سوی افق، ص(20 مدتی در وزارت امور خارجه به عنوان مترجم به کار اشتغال داشت. سپس از ژانویه سال 1946تـا سـال 1953 میلادی در دانشگاه ماربورگ در رشته های زبان و ادبیات عربی و معارف اسلامی تدریس کرد و در همین دانشگاه، ضمن تدریس، در سال 1951دوره دکتری تاریخ ادیان را نیز به پایان رساند. دانشگاه الهیات اسلامی دانشگاه آنکارا در سال 1954 وی را برای تدریس در رشته تاریخ ادیان به این دانشگاه دعوت نمود. دوران اقامت در ترکیه فرصت مناسبی بود تا بـانو شـیمل در گستره ادبیات کلاسیک ترکی و نیز در زمینه مسائل اسلام در دنیای جدید به تحقیقات دامنه داری دست بزند.
از سال 1961 به مدت شش سال به عنوان استاد و مشاور علمی در رشته های زبان و ادبیات عربی و مشـاور علمـی در رشته های زبان و ادبیات عربی و علوم اسلامی در دانشگاه بن به تدریس اشتغال داشت. در سال 1967، نخست به عنوان استاد و سپس از سال 1970 اختیار دار کامل کرسی تدریس تاریخ خاوری در دانشگاه هاروارد امریکا شد. وی نخستین استادی بـود که کرسی تدریس در رشته های فرهنگ های هندی- اسلامی را نیز به خود اختصاص داد. علاوه بر این در تابسـتان هـر سـال انستیتوی مطالعات اسلامی در لندن به طور مرتب کلاس های درسی برای وی برگزار می کرد.
پروفسور شیمل از دانشگاه های مختلفی در جهان به کسب دکتری افتخاری نایـل آمـده اسـت. وی دارای سـه دکتـری افتخاری از دانشگاه سند، اسلام آباد و پیشاور پاکستان است که به خاطر تحقیقاتش در زمینه هـای عرفـان اسـلامی، فرهنـگ اسلامی در هند و پاکستان و خطاطی اسلامی به وی اهدا شده است. دانشگاه های اوپسالا سوئد، قونیه ترکیه و دانشـگاه الزهـرا (س) در تهران نیز به وی دکتری افتخاری اعطا کرده اند.
وی مدتی ریاست انجمن جهانی علوم دینی، عضویت آکادمی سلطنتی علوم هلند، عضویت آکادمی ایالت راین وست فالن آلمان، عضویت آکادمی علوم و هنر آمریکا، کارشناس موزه هنر نیویورک و ویراستاری بخش مربوط بـه اسـلام دائـره المعـارف ادیان را به عهده داشت. بین سال های 1963تا 1973به مدت ده سال ویراستار نشریه ی "فکر و فن" بود. ناشر این نشریه که چهل سال است به زبان عربی منتشر می شود، انستیتو گوته آلمان است و در واقع پل ارتباط فرهنگی میان آلمان و سـرزمین های عربی زبان می باشد.
جوایز و نشان های افتخاری از سوی بنیادهای علمی و فرهنگی و مجامع ادبی کشورهای مختلف به بانو شیمل داده شده است از جمله؛ نشان ستاره "قائد اعظم" پاکستان، جایزه "یوهان هاینریش فوس" برای بهترین مترجم از سوی آکادمی زبـان و شعر آلمان، مدال "لووی دلاوبدا" و جایزه صلح اتحادیه ناشران و کتاب فروشان آلمان و ... (رک. خندق آبادی، حسین، افسانه خوان عرفان : نگاهی به زندگی و افکار پروفسور آنه ماری شیمل)
در مورد مطالعاتش انگیزه اش را چنین بیان می نماید؛ هنگامی که در دهه 1950 میلادی در دانشگاه الهیات آنکارا بـه تدریس تاریخ ادیان، مشغول بودم سعی می کردم به محصلین خویش تمایزی را که رودلف اوتو بـین راز هیبـت و جـلال و راز زیبایی و جمال قائل می شود، توضیح دهم. ناگهان یکی از دانشجویان به پا خاست و با غرور گفت: " جناب استاد! ما مسلمانان این مطلب را قرن هاست که می دانیم. خداوند دو وجه دارد؛ یکی جلال، شکوه، قدرت و غضب وی و دیگری جمال، محبـت و رحمت خداوندی" از آن زمان به بعد اندیشه نگرش و برخورد به اسلام از یک زاویه پدیدارشناسانه همواره در ذهن مـن وجـود داشته است، به خصوص که می دیدم اسلام در چند کتاب عمده معدودی که در این رشته وجود داشته، به صورت بسیار بدی
عرضه شده بود. ( شیمل، تبیین آیات خداوند، ص(31 از این جا نگاهش به اسلام تغییر می کند و می کوشد دیدی واقع بینانه کسب کند تا شاید این پرده هایی را که غرب بر افکار اندیشمندان نسبت به اسلام افکنده است، پاک نماید.
او با صراحت لهجه ای که فقط از یک محقق آزاداندیش ساخته است، می گوید: "اسلام، دینی است که بسیار در غرب بد فهمیده شده و حتی توسط عده ای از افراد ناوارد به نوعی بدویت و یا توحش متهم شده است."( همان، ص(3 وی برای زدودن این اندیشه تلاش بسیار می نماید.
شیمل روش هایلر را الگوی کار خود قرار می دهد و می گوید: "من معتقدم که نگرش پدیدار شناسانه بـرای شـناخت و درک بهتر اسلام کاملاً مناسب است. به ویژه الگویی که فردریش هایلر در اثر جامع خویش، صور و ماهیت ادیان به وجود آورده است. چرا که وی می کوشد ابتدا با مطالعه پدیده ها و سپس سطوح عمیق تر و عمیق تر بازتاب های انسانی در مقابل الوهیت( ذات الهی) به کانون یا قلب یک دین وارد شود تا این که به درونی ترین امر مقدس هر دین دست یابد. امر مقدس یـا خـدای
انتزاعی آن دین. "( همان) روش وی در مطالعات اسلام شناسی اش، پدیدار شناسانه است. شیمل خود در این باره می گوید: "به اعتقـاد مـن روش
پدیدار شناختی برای درک بهتر از اسلامکاملاًمناسب است. "( آقایی نبارکی، سید محمد باقر، نگاه آنه ماری شیمل به اسـلام، فلسفه و کلام، ص (29 نگاه پدیدار شناسانه در مطالعات در صدد این است که نگاهی واقع بینانه از آن پدیده ارائـه دهـد. بـه عبارت روشن تر تمام پیش فرض هایی که محقق در آن زمینه دارد، به تعلیق در می آید و نادیده گرفته می شود و اندیشمند می کوشد تنها آن چه را که می بیند و می شنود، گزارشگری کند و بعد در مرحله بعد گزاره هایش را بازخوانی و تحلیـل مـی نماید. شیمل هم در مطالعات خود از همین روش بهره برده است و این امر در کتاب هایش بازتاب شایسته ای دارد.
کتاب زن در عرفان و تصوف اسلامی
پروفسور آنماری شیمل، آثار و نوشته های برجسته ای در حوزه های مختلف دارد. در حدود 46 اثر به زبان آلمـانی، 18 اثر به زبان انگلیسی و یک عنوان به زبان ترکی از وی به یادگار مانده است. ( ر.ک ناقد، خسرو، کتاب شناسی آثار پروفسور آنه ماری شیمل) برخی از مهم ترین آثار وی را می توان به این صورت برشمرد؛ سماع، ارزش و نماد اعداد، تصـویرنگاری اسـلامی، سالنامه اسلامی، سرزمین های اسلامی، شعر عرفانی در اسلام، خاطرات سفر به هند و پاکستان، تصویر عیسی و مریم در عرفان اسلامی، رمز اعداد، زندگی و افکار مولانا، شکوه شمس، ابعاد عرفانی اسلام، سر عشق، خاطرات ترکیه و ...
در این میان، آنچه یکی از نقاط عطف آثار او به شمار می رود، کتاب "زن در عرفان و تصوف اسلامی" است. ایـن کتـاب موضوعی را پی می گیرد که از اهمیت به سزایی برخوردار است و آن بیان نقش زن در منظومه عرفان و تصوف اسـلامی اسـت. در بسیاری از موارد، جایگاه زن در تصوف و عرفان اسلامینادیده گرفته می شود. مثلاً وقتی سخن از منصور حلاج به میان می آید، کسی حرفی از خواهر عارفش نمی زند در حالی که تاریخ تصوف و عرفان اسلامی، وجود زنان عارف بزرگی را گـواهی مـی دهد که توانسته اند نقش تعیین کننده ای در مسیر تعالی عرفان ایفا کنند.
ماری شیمل دست بر موضوعی کلیدی می زند و میکوشد تبیینی از نگاه عرفان به زن ارائه دهد. وی کتابش را در دوازده عنوان از جمله زنان در آیین تصوف، عروسان خدا، ارزش نقش مادری در اسلام، زن به عنوان تجلـی ای از ذات الهـی و ... مـی
نگارد. از سویی به بیان دیدگاه پیامبر اسلام(ص) به زنان می پردازد و در جای دیگر بـه وجـود روح زنـان در اشـعار هنـدی و پاکستانی اشاره می نماید.
این کتاب نگاهی تاریخی به این مسئله می اندازد و در عین حال به بیان نمونه های زنان برجسـته در تـاریخ عرفـان و تصوف می پردازد. با توجه به فضای حاکم، نقش زنان را تحلیل می نماید تا بتواند گزارشگری درستی از زنان در تصوف نشـان دهد.
هر چند کتاب ارزشمندی است اما نقایصی نیز دارد. نگارش آن از سیر منطقی برخوردار نیست. در فصل بندی های کتاب هم این اشکال به چشم می آید. وی می کوشد تا نگاه جامعی در این موضوع به مخاطب دهد اما در نهایت نتوانسته به شـکل دقیق و صحیح تمام ابعاد مسئله را نشان دهد. شاید این امر ناشی از این است که منـابع تـاریخی کـه در دسـترس او بـوده و مطالعه نموده است، دقت کافی را نداشتند. به عنوان نمونه بیان می دارد که زنده به گور کردن دختـران فقـط قبـل از زمـان پیامبر اکرم(ص) بوده است. (شیمل، زن در عرفان و تصوف، ص (34 در حـالی کـه شـواهد تـاریخی (ر.ک سـبحانی، جعفـر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص (18 نشان می دهد که در زمان پیامبر اسلام(ص) نیز رخ داده است و ایشان (ص) با این امر ناپسند در مقابله بود و داستان های تاریخی نشان بیانگر روشن گری هایشان در این زمینه است. قرآن کریم زنده به گور کردن دختران را مورد مذمت شدید قرار می دهد و می فرماید: "و اذا المؤوده سئلت".( سوره مباره تکویر، آیه (8 یعنی در روز قیامت از دختران زنده به گور شده سوال می شود. بنا بر این در زمانی که قرآن نازل شده، این کار را انجام می دادند. از طرفی نـزول قرآن بر قلب پیامیر(ص) بوده است. کنار هم گذاشتن این نکات پرده از این واقعیت بر می دارد که در زمان پیامبر (ص) هنوز هم دختران زنده به گور می شدند و باعث ناراحتی پیامبر(ص) می شد.
عدم ویراستاری صحیح در این کتاب مانع می شود که مخاطب ارتباطی را که شایسته است، با این کتاب برقرار نماید. از آن جا که در این مجال اندک نمی تواند سطر سطر کتاب را در ترازوی نقد گذاشت، بنا بر این تنها به چند محور اساسی در این کتاب خواهیم پرداخت و از یک طرف آن را هم با ملاک خرد می سنجیم و از طرف دیگر، به سـراغ منـابع اصـلی کـه عرفـان اسلامی بر آن استوار است، می رویم تا ابعاد جایگاه زن در عرفان اسلامی آشکار گردد. آنچه در میان بحث هایش بـه روشـنی دیده می شود، بیان زن در قرآن و سنت است. زن در آینه ی قرآن و سنت جایگاه خاصی دارد که در این مجال به قدر نمی از یمی می پردازیم.
زن در قرآن و سنت از منظر ماری شیمل
ماری شیمل در گزارش خود از جایگاه زن، به بررسی قرآن و سنت می پردازد. روشی که به کـار مـی بنـدد، گزارشـی از نمونه های تاریخی است که در قرآن ذکر شده است. اظهار می دارد تنها چهره منفی ای که در قرآن بیان شده است، مربوط به زن ابولهب در سوره ی مبارکه مسد می باشد. اما اغلب درباره زنان مؤمن و با ایمان سخن گفته شده است. با حضور اسلام در سرزمین عربستان، موقعیت زن در جامعه رو به بهبود می گذارد. زن مجاز می شود که اموالش را برای خود نگه دارد و آن را در هر جهتی که مایل بود، صرف نماید. همچنین حق ارث بردن را نیز کسب کرد که این امر تا پیش از ظهـور اسـلام امـری غیـر ممکن و غیر قابل تصور بود.
در روابط خانوادگی، قرآن کریم اهمیت خاصی برای زنان قائل شده است. شیمل اظهار می دارد اجازه شرعی برای تنبیـه (مجازات) کردن همسری نافرمان در قرآن آمده است. البته در مورد این مسئله باید به نقد و بررسی نشست که توضـیحش در ادامه خواهد آمد. همچنین شیمل اعتقاد دارد که در قرآن تأکید شده است باید روابطی عمیق میان زن و شوهر برقـرار باشـد. می فرماید: "آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها." (سوره مبارکه بقره، آیه(187 به راستی در سنت مذهبی، لباس به نشانه ی " ALTER EGO " یا همان روح همزاد است... یعنی نزدیک ترین چیزی که به انسان وابسته باشد.
یکی از نمونه های تاریخی که در قرآن ذکر شده است، مریم عذراء مادر عیسی مسیح( ع) می باشد کـه بـه عقیـده وی نخستین بانویی است که به بهشت قدم خواهد گذاشت. برای او درختی خشکیده، خرماهایی بسیار شیرین به بار آورد. ( سوره مبارکه مریم، آیه 24، 30، (33 شخصیت برجسته دیگری که دیدهمی شود، حوّا- همسر حضرت آدم (ع) - نـام دارد. آیـین اسلام دکترین "گناه اولیه"را نادیده می گیرد به گونه ای که در هیچ جای قرآن نشانه ای مبنی بر این که حوّا مسبب اصلی و واقعی سقوط آدم بوده است، وجود ندارد. ماری شیمل در این باره به بیان داستان سرایی افرادی که نوشـته هـایی دارنـد، مـی پردازد. مثلاً کسائی اظهار می کند که حوا این جمله را شنید: "دیگر مجاز نخواهی بود در ارزشمندترین کاری کـه در زنـدگی وجود دارد، یعنی شرکت در نماز جماعت روز جمعه شرکت کنی!" (شیمل، زن در عرفان و تصوف اسلامی، ص(71
وی در ادامه، هاجر - دومین همسر حضرت ابراهیم(ع) - را معرفی می کند. او هفت بار بین مروه و صـفا دویـد تـا بـرای فرزندش اسماعیل آبی بیابد. سرانجام آب چشمه ی زمزم از زمین جوشید. این روایت موجب شد تا زائران خانه خدا، هفت بـار طواف کنند. نمونه ی دیگری که آن را به نقل از سنت عامیانه نقل می کند، دختر نمرود است کـه تحـت تـأثیر ایمـان قـوی ابراهیم(ع) قرار گرفت و مانند او به داخل شعله های آتش افکنده شد و او نیز سالم از میان شعله ها بیرون آمد.
همچنین با همسر بسیار مؤمن و با ایمان فرعون مواجه می شویم. همان که حضرت موسی (ع) کوچک را نجات بخشید و مفسران نام "آسیه" را به او دادند. این بانوی پارسا، به عنوان مظهر زنی متقی و با ایمان معروف شـد، زیـرا پیـامبر آینـده را از داخل آب گرفت. با وجود مخالفت های شوهرش، او را راضی کرد وحضرت موسی (ع) را مورد حمایت خود قـرار داد. ایـن بـانو برای برخی از مردم مظهر "زن کامل" است و به همراه حضرت مریم(س)، حضرت خدیجه، حضرت فاطمـه زهـرا(س) و دیگـر زنان بهشتی وارد بهشت می شود.
ملکه سبا نیز در قرآن ذکر شده است که در تفاسیر قرآنی "بلقیس" نام دارد. سوره مبارکه نمل به این داستان پرداختـه شده است. او به درخواست حضرت سلیمان(ع) پاسخ مثبت داد و حاضر شد دین او را بپذیرد و به همسری وی درآید. ابن عربی در این باره می نویسد: "به نظر من "بلقیس" به معنای خرد الهی است زیرا او همانا میوه ی "تئوری" است که مـاهیتی ظریـف دارد و "عمل" که دارای ماهیتی زمخت و نابهنجار است می باشد. درست مانند بلقیس که آمیزه ای از معنویت و زنانگی بود و پدرش به نوع جن و مادرش به نوع بشر تعلق داشت. از نگاه جامی، این بانو ملکه ای عاقل و مدبر و داناست."
در دوازدهمین سوره قرآن مجید، که به عنوان زیباترین داستان معرفی شده است، زندگی حضرت یوسف (ع) و جدایی او از پدرش یعقوب و خیانت برادرانش نقل شده است. در این داستان، از افتادن یوسف به قعر چاه و فروخته شدنش به عنوان غلام در مصر و ... تعریف شده است. زلیخا - همسر پوتیفار - به دلیل عشقی که به یوسف (ع) دارد، مورد سرزنش و ملامت همگان قرار می گیرد. این داستان فراز و نشیب های بسیاری دارد اما سرانجام هنگامی که زلیخا به بانویی سالخورده مبدل شده است و امیدی به دوباره دیدن یوسف ندارد، مجسمه ای را که به او کمک نکرده بود به یوسف دست یابد، در هم می شکند. او خود را از قید مجسمه های بی روح رهایی می بخشد. بدین سان معجزه آسا با کمک تقوا و ایمان به خدا به وصال معشوقش می رسد.
ادبیات عرفانی ما منعکس کننده این روایت قرآنی است که به نقل آن می پردازند و از نکات عرفانی اش بهره می برند از جمله ابو المؤید بلخی، شوکت بخاری، عمق بخاری، ناظم هروی، رکن الدین هروی، جامی هراتی و عطار، هجویری، سـنایی ...
این داستان توسط وینسنز ون روزنوایگ - شوانو به زبان آلمانی ترجمه شده است. تعدادی هم نوشته هـای منثـور در ادبیـات فارسی، ترکی و هندی وجود دارد. حتی به زبان کشمیری هم نوشته شده است.
در این بخش نظر ماری شیمل در بیان زن از دیدگاه قرآن و سنت بیان شده است. هر چند برای جلـوگیری از طـولانی شدن کلام، بسیار و مختصر ذکر شد اما مهم ترین مسائل مطرح گردید.
بیانی در باب زن از منظر قرآن و سنت
ماری شیمل می کوشد تا در این میان به نگاه قرآن و سنت در باب زنان بپردازد. منابع مختلفی را بررسی می نماید و در قالب طرح نمونه های قرآنی نمای کلی نگاه به زن را تبیین می نماید. وی به عنوان یک شرق شناس، منابع مهم را سـیر مـی کند و شاید برای وی بیش از این مقدور نبوده است. اما سوال این جاست که آیا شیمل توانسته است به درسـتی نگـاه واقعـی قرآن و سنت را در کتابش منعکس نماید؟
خلأیی که در سیر مطالعاتش دیده می شود، فقدان منابع اصلی می باشد. به عبارت دیگر وقتی در بیان دیدگاه قـرآن و سنت است، باید کار اصلی را بر همین دو منبع متمرکز می نمود و بقیه منابع دست چندم را در اولویت هـای بعـدی قـرار داد. یعنی لازم بود وی ابتدا قرآن را به طور کامل بررسی کند و سپس تفاسیری که در این زمینه است، مراجعه شـود و در مرحلـه آخر منابعی که فقط نقل کننده هستند، تبیین می گردید. شیمل این روش را اتخاذ نکره است و بـه همـین جهـت مطـالبش گاهی از دید یک فردی که در خود سنت اسلامی است، دور از حقیقت به نظر می رسد. چنان که گذشـت وی بیـان مـی دارد اجازه شرعی برای تنبیه (مجازات) کردن همسری نافرمان در قرآن آمده است.
این بحث مربوط می شود به سوره مبارکه نساء آیه 34 که احکام مربوط به زن ناشزه است. در این آیه، سه عمل ارشادی و تادیبی آمده که شامل .1 موعظه .2 هجر( روی تافتن) .3 ضرب(زدن) می گردد. این سه عمل سلسله مراتبی اند. به عبارت دیگر در نشوز زن مرد نخست همسر خود را درباره ترک وظایف الزامی نصیحت کند. اگر فایده نداشت سپس مـرد در بسـتر از زن رو برتابد و به او پشت کند. اگر این رفتار نیز مفید نبود و زن از اطاعت شوهر در وظایف زناشویی سر باز زد، مرد اجازه دارد همسر خود را بزند.
بر اساس نظر امام خمینی (ره)، مصادیق نشوز این گونه است که: عدم تمکین زن از تمتعات جسمانی، پاکیزه نسـاختن بدن از چیزهایی که مانع تلذذند، ترک نظافت و آراستگی ( در صـورتی کـه شـوهر بخواهـد) و خـروج از منـزل بـدون اجـازه شوهر.(الموسوی الخمینی، روح االله، تحریر الوسیله، ج3، ص (544-543
زنانی که بدون اجازه ی همسر در اموری که متداول نیست، از منزل خارج می شوند مثلاً زنی بدون اطلاع همسرش و یا با نارضایتی اش بهسفر برود. مسلماً این گونه رفتارها، بنیان خانوادگی را سست و متزلزل می نماید. کار ناپسند دیگری که می تواند زن را ناشزه کند، سرپیچی از تمکین جنسی همسرش می باشد. به عبارت روشن تـر زمـانی کـه شـوهر انتظـار دارد کـه نیازهایش برآورده گردد، زن از این عمل سرباز بزند.