بخشی از مقاله

خلاصه

معارف پژوهی قرآن یا تفسیر موضوعی که بر دستهبندی آیات و جمعبندی مدلولهای آنها مبتنی است گرچه به صورت محدود سابقه طولانی دارد، در این نوشتار محقق به دنبال ارائه جزئیاتی از تفسیر موضوعی می باشد که دراین روش شماری از متخصصان و هریک براساس تخصص خود به بررسی بخشهایی از قرآن می پردازند و یک موضوع از موضوعات قرآن را گرد آورده و آیات مرتبط با آن را به طور کامل استقصاء می کنند.در تحلیل این روش، نوشتار به دنبال تعاریف تفسیر موضوعی، شیوهها، پیشینه ، و ضرورت و اهمیت آن می باشد که با دیدگاه تحلیلی زبان عربی به ذکر آنها می پردازد.

1.    مقدمه

قرآن محکمترین و معتبرترین سند ماندگار اسلام است. برای دست یافتن به آموزههای قرآن راه شناخته شده تفسیر ترتیبی است که سوره ها و آیات قرآن را براساس چینش کنونی مورد بحث و بررسی قرار میدهد و در صدها تفسیر از آغاز تاکنون دنبال شده است. با این حال همگان اذعان دارند که به رغم مزایایی، این روش برای ترسیم نظرگاههای نهایی قرآن فاقد کارآیی است. تنها شیوهای که میتواند این نیاز را تأمین کند، معارف پژوهی قرآن یا تفسیر موضوعی است. تفسیر موضوعی که بر دستهبندی آیات و جمعبندی مدلول های آنها مبتنی است گرچه به صورت محدود سابقه طولانی دارد، با رویکرد جامع و فراگیر و عطف توجه به گستره موضوعات قرآن شیوهای نو و جوان است؛ چنانکه بازپژوهی مبانی، شیوه و مراحل آن نیز در گامهای نخستین قرار دارد.

2.    تعاریف معارف پژوهی قرآن - تفسیر موضوعی -

باتوجه به این که هدف از تفسیر موضوعی براساس اصطلاح اخیر به دست دادن پیامهای قرآن است، پساولاً در تفاسیر موضوعی جنبههای لفظی، علمی و فنی آیات مورد اهتمام نیستثانیاً. تفاسیری که به این مباحث اختصاص یافتهاندموضوعاً از دایره تفسیر موضوعی خارجاند.اما تمام تعاریف در دو نکته اشتراک دارند: یک، تفسیر موضوعی به عکس تفسیر ترتیبی با عطف توجه به یکی از موضوعات قرآن و با استخراج آیات مرتبط با هم، به دستهبندی و استنتاج آنها میپردازد. دیگری اینکه در عموم تعاریف بر این نکته تأکید شده که هدف از تفسیر موضوعی به دست دادن پیامها و نظرگاه های قرآن درباره یک موضوع است.

این مدعا از سه جهت قابل تأمل استاولاً: برخورداری تفسیر موضوعی از دو اصطلاح قدیم و جدید به سادگی قابل اثبات نیست. بلکه به عکس تشابه و همسانی بر تعاریف و کارکرد این شیوه تفسیری در قدیم و جدید حاکم است. یعنی امروز نیز اگر کسی در موضوعاتی همچون »مجاز در قرآن«، »عام و خاص در قرآن« به روش تفاسیر موضوعی تحقیقی ارائه کند، همچنان میتوان بر آنها تفسیر موضوعی اطلاق کردثانیاً. دلیلی ندارد که هدف تفسیر موضوعی به ارائه »پیام هایی از قرآن« منحصر گردد که بیشتر به گزارشهای ارزشی و دستوری قرآن - بایدها و نبایدها - ناظر است.

ما میتوانیم هدف تفسیر موضوعی را ارائه نظرگاههای قرآن بدانیم کهطبعاً بخشی از آن، پیام های ارزشی قرآن خواهد بود. بر این اساس بررسی مباحثی همچون محکم و متشابه جزو تفاسیر موضوعی خواهد بودثالثاً. گرچه در تفاسیر موضوعی عرضه شده کمتر به مباحث ادبی و فنی آیات پرداخته شده است، همانگونه که در بررسی مراحل تفسیر موضوعی خواهیم آورد یکی از این مراحل اعمال مبانی و قواعد تفسیر آحاد آیات است که علیالاصول شامل مباحث ادبی و فنی هر آیه خواهد شد. زیرا بررسیهای لغوی، صرفی، نحوی، معانی، بیان و بدیع هرکدام در معنا رسانی بهتر و کاملتر از هر آیه مؤثر است.

از سوی دیگر باید دانست که کتب غریب القرآن که به بررسی واژه های قرآن پرداختهاند، نظیر مفردات راغب یا کتبی که به مباحث ادبی قرآن اختصاص یافتهاند نظیر کتاب املاء ما من من الرحمناساساً نباید به عنوان کتب یا گرایشهای تفسیری برشمرده شوند. از این کتب باید به عنوان رویکردی به قرآن یاد کرد که زمینهها و مقدمات تفسیر را فراهم آوردهاند چه، مفسر به هنگام تفسیر به مفاهیم مبین شده واژه ها یا دستاوردهای بررسی ادبی آیات نیازمند است.

برخی این کتب را روش یا گرایش شمردهاند 1]و.[2 جوادی آملی براساس تعریفی که از وی نقل شد جمعآوری و جمعبندی روایات را پس از جمعآوری و جمعبندی آیات از مراحل تفسیر موضوعی دانسته و آن را در تعریف تفسیر موضوعی دخالت دادهاند. اما تفسیر موضوعی ناظر به قرآن و ارائه نظرگاههای قرآن است به عکس فقه الحدیث که اگر به صورت موضوعی و با جمعآوری و جمع بندی روایات دنبال شود، به دنبال ارائه نظرگاه های سنت است.[3]

باری مراجعه به روایات به عنوان مهمترین قرینه فهم و تفسیر آیات در تمام مراحل تفسیر موضوعی بسیار ضروری و راهگشاست. به هر روی جمعآوری و جمعبندی روایات کاری است که در فقه الحدیث دنبال میشود. هرچند در تمام مراحل تفسیر موضوعی اعم از بررسی مفاهیم واژههای آیات، مباحث ادبی و نحوی، سبب و شأن نزول آیات و روایات و ... نقش آفرینی دارند. دانشنامه جهان اسلام همصدا با معرفت وجود نیازها و پرسشهای این روزگار را در تعریف تفسیر موضوعی لحاظ کرده و توسع دامنه مفهومی آن را به هر یک از موضوعات قرآن یا تفسیر قرآن به قرآنتلویحاً مورد نقد قرار داده است. از سویی دیگر از نگاه نویسنده آن مراجعه به مطالعات گذشتگان و آثار تفسیری متقدم جزو مراحل تفسیر موضوعی است.

با عطف توجه به تعاریفی که درباره تفسیر موضوعی ارائه کردیم تعریف ذیل از جامعیت بیشتر برخوردار است: تفسیر موضوعی عبارت است از فهم و تبیین نظرگاههای قرآن در موضوعات و عرصههای مختلف با مراجعه مستقیم یا عرضه پرسشهای بیرونی به قرآن و استنطاق از آن پس از اصطیاد و استخراج آیات، و دستهبندی روشمند و استنتاج از آنها. در این تعریف چهار نکته مد نظر قرار گرفته است:

-1 تفسیر موضوعی بسان تفسیر ترتیبی بر دو مرحله فهم و تبیین استوار است؛ به این معنا که نخست مفسر خود به فهمی صائب از آیات دست مییابد آنگاه آن فهم را در اختیار دیگران میگذارد که مرحله تبیین است.

-2 عبارت »نظرگاه های قرآن در موضوعات و عرصههای مختلف« خود ناظر به دو نکته است: نخست، در تفسیر موضوعی آموزههای بینشی و هستی شناسانه و آموزه های ارزشی - حکمت نظری و علمی - در کنار یکدیگر دنبال میشوند و تنها به آموزه ها و پیام های ارزشی که مورد نظر برخی از اندیشمندان است اختصاص ندارد. دوم، مباحثی همچون زن، حکمت، حیات برزخی، بهشت و دوزخ در بخش موضوعات قرآن و مباحثی همچون: اخلاق، علم، تاریخ در بخش عرصههای قرآن قابل بررسی است.

-3 عبارت »مراجعه مستقیم یا عرضه پرسشهای بیرونی و استنطاق از قرآن« ناظر به این نکته است که گزینش موضوع میتواند برخاسته از مراجعه و تعاطی مستقیم با آیات پدید آمده باشد یا با رویکرد پرسشهای نو پیدا با پیدایش عرصههای نوین در دانش بشری رخ نموده باشد.

-4 اصطیاد و استخراج، دستهبندی و استنتاج، ناظر به مراحل بنیادین در تفسیر موضوعی است که اعمال صحیح آنها نظرگاه های قرآن را به طور کامل و جامع منعکس خواهد ساخت.

3.    پیشینه تفسیر موضوعی

3.1    تفسیر موضوعی از دیدگاه قرآن و روایات معصومان

مهمترین مبنا که در پیریزی شیوه تفسیر موضوعی نقشآفرین بوده است ضرورت استفاده از آیات قرآن در تفسیر و نقش نگاه فراگیر به آیات همگن درباره یک موضوع است. از این رو، میان تفسیر موضوعی و روش تفسیر قرآن به قرآن ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. با توجه به این اصل باید اذعان کرد که نخستین بنیانگذار شیوه تفسیر موضوعی خود قرآن است. آنجا که خداوند کار تبیین قرآن را خود برعهده گرفته ان علینا جمعه و قرآنه ... ثم ان علینا بیانه - قیامت - 19-17/ و یکی از رهگذارهای تبیین قرآن از سوی خداوند تبیین آیات با آیات دیگر است و نیز آنجا که خداوند بازگرداندن آیات متشابه به محکم را بر این اساس که محکمات قرآن ام الکتاب اند: هوالذی انزل علیک الکتاب مند آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات - آل عمران - برای پرهیز از تأویل باطل و ناروا ضروری دانسته، در حقیقت به بررسی آیات متشابه و محکم در کنار هم توصیه نموده است.

در سیره قولی و عملی معصومان - ع - نیز بر جایگاه و نقش آفرینی تفسیر موضوعی تأکید شده است. حضرت امیر - ع - در روایت: »ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعش« - نهج البلاغه، خ - 133 بر تفسیرگری آیات قرآن نسبت به یکدیگر تأکید کرده است و در روایت »ذلک القرآن فاستنطقوه« - همان، خ - 158 بر ضرورت استنطاق از قرآن پای فشرده است. افزون بر آن، معصومان در مواردیعملاً از مقارنه آیات با یکدیگر برای رساندن نظرگاه های قرآن استفاده کردهاند. به عنوان مثال پیامبر - ص - در روایت مبسوطی خطاب به عبداالله بن مسعود با برشمردن آیات قرآن در کنار یکدیگر او را به پایبندی به ارزشهای اخلاقی دعوت کرده است.

در آغاز این روایت از زبان عبداالله بن مسعود چنین آمده است: من با پنج تن از اصحاب در حالی بر پیامبر وارد شدیم که با گرسنگی شدید مواجه بوده و طی چهار ماه متوالی غذای ما تنها آب، شیر و برگ درختان بود. عرض کردیم: ای رسول خدا تا کی این گرسنگی شدید - تنگنای مسلمانان - ادامه خواهد داشت؟ پیامبر اکرم در پاسخ به ابن مسعود با استفاده از آیات قران به موضوعات مختلف اخلاقی از جمله صبر، زهد، عمل به علم و ... اشاره میکند.[4]آیات مورد استشهاد پیامبر از نظر موضوع همگنانند که از سوره های مختلف استخراج و دستهبندی شدهاند.

به عنوان مثال پیامبر برای تبیین ارزش صبر به این آیات استشهاد کرده است: انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب - زمر - 14/؛ اولئک یجزون الغرفه بما صبرو - فرقان - 75/؛ انی جزیتهم الیوم بما صبرو انهم هم الفائزون - مومنون - 15/؛ و جزاهم بما صبروا جنه و حریرا - دهر - 12/؛ اولئک یوتون اجرهم مرتین بما صبروا - قصص. - 54/ از نمونه های بارز دیگر روایت مبسوطی از امام کاظم خطاب به هشام بن حکم درباره جایگاه عقل است که کلینی در کتاب العقل و الجهل کافی منعکس ساخته است . - 20-13/1 - به عنوان مثال امام در تبیین رابطه عقل و علم به این آیات استشهاد کرده است: و تلک الامثال نضربها للناس و ما یعقلها الا العالمون - عنکبوت - 43/؛ و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلا تعقلون - بقره. - 44/

2.3 پیشینه تفسیر موضوعی در آثار اندیشمندان مسلمان

با انشعاب دانش های مختلف اسلامی از دانش حدیث که آن را مادر علوم اسلامی دانستهاند و پیدایش نگرشها و مشربهای مختلف فقهی، کلامی، فلسفی، عرفانی، ادبی که از سده دوم آغاز شد، و رویکرد بنیانگذاران و طرفداران این مشربها به قرآن برای بدست آوردن نظرگاههای قرآن یا در جهت تقویت و تأیید مشربهای مورد نظر خود، به طور طبیعی مطالعات و پژوهشهای موضوعی شکل گرفت و رویکرد ادبی و فقهی به قرآن از رونق و گستردگی زیادی برخوردار شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید