بخشی از مقاله
مقدمه
تداخل در بین زبان ها آمیزش و الفت در بین زبان هاي دنیا دقت زبان شناسان را بخود جلب کرده و بنا بر استناد به این قرابت زبانی ، زبان هارا به عنوان خانواده ها و ساختار هایشان به چند گروپ تقسیم نموده اند . زبان شناسان ، زبان هاي دنیا را از لحاظ مورفولوژیکی به سه گروه تقسیم کرده اند .آنها عبارت اند از : زبان هاي یک هجایی، زبانهاي ترکیبی و زبان هاي تصریفی میباشند . نظر به تصنیف ساختار خانوادگی زبان ها ، زبان هاي دنیا به سه دسته تقسیم شده است عبارت اند از :
اورال – آلتاي
حامی – سامی
و هندي – اوروپاییاست .
در بین زبانها قرابت هاي وجود داشته میباشد علی الرغم اینکه آن زبان ها مربوط به یک ساختار خانوادگی نباشند . در رأس این ها، قرابت هاي جغرافی؛ تاریخی، سیاسی، ادبی، فرهنگیدینیو را میتوان بشمار برد . طبق گفته اقسان زبان ، مهمترین عنصر یک فرهنگ بوده و در فعالیتها فرهنگی و روابط یک جامعه با جوامع دیگر بیشترین تأثیر را بخود حمل میکند . "راغب خلوصی اوزدم" زبان شناس مشهور ترکی - ت -1893 - 1943 چنین بیان دارد : موجودیت عناصر اجنبی در یک زبان ، به موجودیت آثار محیط فرهنگی خلق هاي که مردم بومی با آنها روابط فرهنگی برقرار میکنند اشاره میکند . اسباب عمدة تأثر زبان ترکی از زبان هاي فارسی و عربی قرابت هاي جغرافی، فرهنگی، ادبی، دینی و تاریخی بوده است . در این تبلیغ خود میخواهیم بر این تأثیر پذیري زبان ترکی از زبان فارسی سخنی چند بزبان آریم .
تأثیر زبان فارسی بر زبان ترکی
در تصانیف تاریخ ادبیات ترکی بعنوان "ادبیات دیوان" و یا بگفته دیگر "ادبیات
کلاسیک ترکی" بطور قابل ملاحظهادبیاتی را در بر میگیرد که در تأثیر ادبیات عربی و فارسی بمیان آمده است . پس از مسلمان شدن ترکها ونیز با تأثیر این مدنیت زبان عربی در علم و زبان فارسی در ادبیات شروع به استعمال شده است . فواد کوپرولو - - 1966 -1890 صد ها سال نمونه وسر مشق بودن ادبیات فارسی را براي ترکها و نه تنها کلمات عجم و و زن عجم و اشکال نظم فارسی و حتی روح و ذوق فارسی در ادبیات را ترکی را تآکید مینماید،اوتأثیر ایرانی در ادبیات ترکی را بیرون از حد فکر میکند.
تأثیر زبان فارسی بر زبان ترکی در ساحه ادبیات شروع، و با گرفته شدن بعضی اوزان شعري، نوشته شدن نظیره ها به بعضی از آثار و بخصوص اوزان شعري که در ادبیات دیوان ترکی استعمال شده مناسبت آن به کلمات عربی و فارسی عواملی استند که سبب انتقال بعضی عناصر اجنبی به زبان ترکی وفراموشی بعضی کلمات در زبان ترکی شده است.
در نتیجه تداخل زبان فارسی و ترکی نه فقط کلمات فارسی داخل زبان ترکی شده بلکه بعضی قواعد گرامري نیز داخل زبان ترکی شده است . مثلا : جملات متشکل از ادات "که" در زبان ترکی قبلا موجود نبوده و از طریق زبان فارسی به ترکی داخل شده است .
جمله:
- تو که درست نبودن اینرا میدانی - میتوان مثال این باشد .
بعضی اضافت ها عربی و ترکی مستعملدر زبان ترکی در ساختار جمله هاي ترکی
همانگونه مثل عناصر اجنبی در برابر ما قرار میگیرد . حسین کاظم قدري - 1934 – 1870 -
در کتاب خود بنام "ترك لغاتی" چنین میگوید :" غیر از اینکه ما کلمات عرب و عجم را در لسان خود گرفتیم بر علاوه قواعد ساختار آن زبان هارا نیز در زبان خود تصاحب نمودیم. و همچنین در زبان خود - ترکی - آنقدر اسمهاو صفت هارا به قاعدة فارسی شکل دادیم که دراصل عربی بودند و آنهارا بیک شکلی در آوردیم که نه فارسی زبانان میدانند
نه عربها . این هارا در زبان خود و بشکل گرامر خود شکل میدادیم خوب میشد" . بگفته او گرفتن وتقلید گرامر یک زبان در زبان دیگر خطا است .