بخشی از مقاله

چکیده

موضوع خوارق عادات و معجزات انبیا و کرامات اولیا از دیر زمانی است که فکر بشر را به خود مشغول داشته و براي تبیین و توضیح آن، اندیشمندان زیادي از زاویهي نگاه خود بدان پرداختهاند. متکلّمان و فیلسوفان و عارفان اسلامی نیز از قرون اولیه اسلامی تاکنون مطالب بسیاري پیرامون این موضوع با برهانهاي استوار عقلی و فلسفی و با استناد به آیات و روایات در آثار منثور و منظوم خویش مطرح کردهاند. جلالالدین محمد مولوي، از جمله عارفان محقّقی است که در کتاب گرانسنگ مثنوي دربارة خوارق عادات انبیا و اولیا مطالب ارزشمندي مطرح کرده و به مصادیق بسیاري از معجزات انبیا و کرامات اولیا اشاره کرده است.

او ضمن پرداختن به قدرت معنوي مردان حق و تصرّف آنان در نفس خود، باطن دیگران، اشیا و طبیعت و کاینات، این موضوع را به ولایت تکوینی اولیا و تقرّب آنان به حق پیوند زده و بر این باور است که اولیاي خاص خداوند به سبب آن که مظهر اراده و قدرت و سایر صفات حق هستند، میتوانند به نیابت از او بر همهارکان عالم وجود فرمانروایی کنند.نگارنده در این مقاله سعی کرده تا ضمن اشاره به معانی لغوي و اصطلاحی معجزه، کرامت و استدراج و پیشینه این موضوع در آیات و روایاتسخنان متکلّمان و فیلسوفان و عارفان، دیدگاه خاص مولوي را در این باره توضیح دهد.

کلیدواژهها: خوارق عادات، معجزه، کرامت، استدراج، مولوي، مثنوي.

پیشگفتار

از جمله اموري که از ابتداي ظهور و بعثت انبیا و به تبع آنان، اولیا، تا به امروز براي اکثر قریب به اتّفاق انسانها، جالب، شگفتانگیز و گاه غیرقابل باور بوده، موضوع خوارق عاداتی است که به انگیزهها و اهداف خاص، به دست انبیا و اولیا صادر شده است. الهیون و پیروان انبیا در ادیان مختلف، به سبب مشاهده یا شنیدن خوارق عاداتی که به دست پیامبران انجام شده به آنان ایمان آوردهاند و یا در ایمان خود استوارتر و در یقین خویش به باورهاي الهی و ماورایی راسختر گشتهاند. با وجود این، همواره این پرسش ذهن کنجکاو آنها را به خود مشغول داشتهمی که علّت و سبب صدور خوارق عادات چیست؟ و چگونه امکان دارد که این گونه امور به وسیله یک انسانی که به ظاهر از نظر صورت بشري و زندگی و حیات انسانی با آنان تفاوتخاصی ندارد و مانند ایشان به صورت طبیعی از مادر متولّد شود،می رشد و نمو بشري دارد، میخورد و میآشامد، دوران مختلف عمر را سپري میکند و سرانجام مانند همه انسانها میمیرد، انجام شود.

برخی از پیروان انبیا و باورمندان به راستی و صدق اولیا، بدون کندوکاو در بارة علّت و هدف این امور، مقلّدانه به آناندنگریستهوخوارق عادات انبیا و اولیا را برهانی بر حقّانیت آنان دانسته و صرفاً منشاء اینگونه امور را به خداوند نسبت دادهاند. گروهی دیگر، ضمن اعتقاد به این امر، از جنبه برهانی و عقلی و نقلی نیز به کندوکاو درخصوص علل و اسباب و انگیزه و اهداف و امکان ظهور خوارق عادات پرداخته و ضمن پاسخ دادن به پرسش ذهنی خود، حکمت خوارق عادات و علل و اسباب آن را نیز براي دیگران تبیینکردهاند تا بر مرتبه ایمان و یقین آنان بیفزایند.

در میان مکاتب فکري بشري و جویندگان معرفت، صوفیه و عرفا بخصوص در اسلام از اواسط قرن دوم هجري قمري تا به امروز، بیش از بقیه به این موضوع پرداختهاند و آن را براي انبیا و اولیا با توجه به مرتبه تقرّب ایشان به حق و برخورداري ازلایتو تکوینی امري عادي دانستهاند، بلکه صدور خوارق عادات را بر دست »نبی« و »ولی« ضروري پنانداشته؛هرچند که فلاسفه مشّاء و اشراق و متکلّمان نیز، دیدگاه خاص خود را در مورد این امر در آثار خویش بیان کرده، به بررسی علل و اسباب صدور خوارق عادات پرداخته و برهانهاي عقلی و شواهد نقلی بسیاري براي اثبات آن اقامه نمودهاند.

تعریف خرق عادت

»خرق« در لغت به معنی شکافتن و پاره کردن - انعام - 100 / و گاه دروغ و افتراء - اصفهانی، :1363 ذیل واژة خرق - و به ندرت در معانی دیگري نیز به کار رفته است - ر.ك: رضانژاد، . - 239 :1381در اصطلاح، »خرق عادترویدادي« است که برخلاف جریان عادي و قوانین شناخته شدة بشري است، که معجزات انبیا و کرامات اولیا از روشنترین مصادیق خرق عادت به شمار میرود - خرّمشاهی، . - 45 :1365 خرق عادت »در عرف علما، همان امري است که برخلاف عادت بروز میکند« - تهانوي، 1967م: ج 1، - 444،یعنی اموري که بشر در زندگی روزمرّة خود عادت به دیدن آن ندارد و چیزي نیست که از نظر علما و عقل جزوي و ناقص بشري قابل توجیه باشد. پس خارق، یعنی بر هم زنندة نظام طبیعی معلوم و امري که فراتر از توان انسان باشد، نه برتر از نظام طبیعت؛ مانندرتق تصرّف انبیا و اولیا بر جسم و روح و ارادة خود و سپس دیگران و عالم طبیعت و حتّی ماوراي طبیعت و در مجموع، عالم تکوین.

پیشینه خوارق عادات

صدور خوارق عادات بر دست انسان، به نخستین دوران حیات بشري، یعنی دورة آدم ابوالبشر - ع - ، کهیکی از پیامبران الهی است و آگاه به تمامی حقایق نامهاي پرودرگار و داراي ولایت تکوینی برمیگردد.

بوالبشر کاو علّم الاسماء بگ است                                       صد هزاران علمش اندر هر رگ است
اسم هر چیزي چنان کآن چیز هست                                     تا به پایان جان او را داد دست - مثنوي، د 1، ب - 1235-1234

پس از وي، خوارق عاداتسیاريب توسط انبیاي الهی به ظهور رسیده که اندکی از مصادیق آنها در کتب مقدس یهودیان و مسیحیان و قرآن مسلمانان، از قول خداوند ذکر شده است. در کتب داستانهاي پیامبران و تذکرههایی که در شرح احوال صوفیان از قرن سوم به بعد نوشته شده نیز موارد بسیاري از این خوارق درج گردیده است - ر.ك: غنی، :1356 ج 2، 261 .- - 260هرچند که برخی از صوفیه محقّق به پیروان خود توصیه کردهاند که کرامات خود را بپوشانند که مبادا به دام شهرت و رعونات نفس گرفتار آیند و ازاصل هدف، که سیر به سوي حق و فناي در اوست، باز مانند - سرّاج طوسی، . - 355 :1388در شرح احوال امامان بزرگوار شیعه - ع - و آثار کلامی و فلسفی آنان نیز مصادیق بسیاري از کرامات و معجزات اهل بیت رسول - ص - نقل گردیده که تواتر آن در حدي است که جاي هیچگونه تردید و انکاري را باقی نمیگذارد. در اینگونه کتب، به طور مفصل به علل و اسباب ظهور کرامات به دست انبیا و اولیا اشاره شده و برهانهاي عقلی و شواهد نقلی بسیاري نیز اقامه گردیده است - ر.ك: همایی، :1360 ج 1، 68 و معروف الحسنی، 371 :1369 و سروش، . - 270-268 :1378

اقسام خوارق عادات

خوارق عادات، هر چند که به ظاهر، به هم شباهت دارند و مردم عادي در اکثر اوقات از درك تفاوت باطنی هاآنناتوانند، ولی از نظر باطنی و حتّی لوازم و آثار ظاهري و انگیزه و هدف صاحب خرق عادت، تفاوتهاي اساسی میان آنها وجود دارد.ابن عربی در کتاب فتوحات مکّیه، با توجه به علل و انگیزه و منشاء صدور و قدرت تأثیر خوارق، آنها را به سه دسته »معجزه«، »کرامت« و »استدراج= مکر و حیله« تقسیم میکند - ابن عربی، :1384 ج 3، - 412-411، و بر این باور است که بیش از این سه نوع، امر خارقالعادة دیگري وجود ندارد - ر.ك: همان: ج - 3،. 425سدیدالدین محمد غزنوي، علاوه بر این سه نوع،م» خرقه« را نیز به عنوان نوع چهارم از خوارق عادات مطرح کرده - ر.ك: غزنوي، - 238 : 1388، و لاهیجی در کتاب گوهر مراد، خوارق را به سه قسم

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید