بخشی از مقاله

چکیده:

هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطهی بین مولفههای حاکمیت شرکتی و محافظهکاری حسابداری است. محافظهکاری در این تحقیق با معیار مدل باسو سنجیده شده است. حاکمیت شرکتی نیز با مشخصههای نسبت اعضای غیر موظف هیات مدیره، جدایی وظیفهی مدیرعامل و رئیس هیات مدیره و نسبت مالکیت سهامداران نهادی به عنوان متغیرهای مستقل مورد استفاده قرار گرفته است. دادههای تحقیق با استفاده از جامعهی آماری شامل 48 شرکت پتروشیمی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، برای دورهی زمانی 1385 تا 1390 به روش دادههای ترکیبی و رگرسیون حداقل مربعات معمولی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند . نتایج حاصل از تخمین مدل رگرسیون بیان میدارد که زمان-بندی گزارشگری مالی در شرکتهای پتروشیمی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از شاخصهای سودآوری اثر میپذیرند. نتایج تحقیق بیانگر رد فرضیههای تحقیق بوده و نشان داد که ارتباط معناداری بین نسبت اعضای غیر موظف هیات مدیره، جدایی وظیفهی مدیرعامل و رئیس هیات مدیره و نسبت مالکیت سهامداران نهادی به عنوان مولفههای حاکمیت شرکتی و محافظهکاری حسابداری وجود ندارد.

کلمات کلیدی: حاکمیت شرکتی، محافظهکاری، اعضای غیر موظف هیات مدیره، سهامداران نهادی

1 -مقدمه:

اطلاعاتی برای کاربران صورتهای مالی مفید است که دارای خصوصیات کیفی باشد. خصوصیات کیفی اصلی مرتبط با محتوای اطلاعات، مربوط بودن و قابلیت اتکا است و احتیاط یا همان محافظه کاری یکی از ویژگیهای اصلی قابلیت اتکاست. در مفاهیم نظری گزارشگری مالی محافظهکاری عبارت است از کاربرد درجهای از مراقبت که در اعمال قضاوت برای انجام برآورد در شرایط ابهام مورد نیاز است. بهگونهای که درآمدها یا داراییها بیشتر از واقع و هزینهها یا بدهیها کمتر از واقع ارائه نشود. محافظهکاری واکنشی محتاطانه نسبت به ابهام است. اگر ابهام وجود نداشته باشد، نیازی به محافظهکاری نیست و هرچه ابهام و ریسک بیشتری وجود داشته باشد، نیاز بیشتری به محافظهکاری وجود دارد - شباهنگ، . - 1383

باسو - 1997 - 1 معتقد است که محافظهکاری در حسابداری حداقل صد سال قبل با هدف جلوگیری از ارائهی غیر واقعی وضعیت واحد تجاری و کاهش ریسک ورشکستگی از طرف گروههای مختلف به ویژه تامین کنندگان سرمایه مطرح شده است. از نظر باسو محافظهکاری الزام به داشتن درجهی بالایی از تأیید برای شناخت اخبار خوب مانند سود، در مقابل شناخت اخبار بد مانند زیان است. یکی از وظایف مهم حاکمیت شرکتی، اطمینان از کیفیت فرآیند گزارشگری مالی میباشد. در صورت وجود ساختار مناسب و عملکرد مطلوب اعضای هیأتمدیره و نقش نظارتی آنها بر کیفیت گزارشهای مالی، میتوان تا حدودی از این تخلفات کاست. از نظر سازمان بین المللی توسعه و همکاریهای اقتصادی2، حاکمیت شرکتی چنین تعریف شده است: " مجموعهی روابط میان مدیریت حاکم - اجرایی - ، هیأت مدیره، سهامداران و سایر ذینفعان یا طرفهای ذیربط در یک شرکت". حاکمیت شرکتی، گسترهی وسیعی از کنترل و توازن3را در بر دارد که عملکرد و انگیزههای مدیران بنگاهها را تحت تاثیر قرار میدهد.

-2 مبانی نظری تحقیق :

اطلاعاتی برای کاربران صورتهای مالی مفید است که دارای خصوصیات کیفی باشد. خصوصیات کیفی اصلی مرتبط با محتوای اطلاعات، مربوط بودن و قابلیت اتکا است و احتیاط یا همان محافظه کاری یکی از ویژگیهای اصلی قابلیت اتکاست. محافظه کاری یکی از مفاهیم اساسی حسابداری بوده که توسط هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی و در بیانیه مفهومی شمارهی 2 مورد توجه قرار گرفته شده است.4 هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی محافظه کاری را چنین تعریف میکند: واکنش محتاطانه برای اطمینان از اینکه وضعیت اقتصادی و مالی شرکت به میزان کفایت ارائه شده است - بیدل، ما و سونگ5، . - 2011 فلتهام و اولسن - 1995 - 6 محافظه کاری را از دیدگاه ترازنامهای چنین تعریف مینماید: در مواردی که تردیدی واقعی در انتخاب بین دو یا چند روش گزارشگری وجود دارد، آن روشی باید انتخاب شود که کمترین اثر مطلوب بر حقوق صاحبان سهام داشته باشد.

در تعریف دیگری از محافظه کاری که متکی بر دیدگاه سود و زیانی است، باسو - 1997 - 7 چنین بیان میکند که محافظهکاری الزام به داشتن درجهی بالایی از تأیید برای شناخت اخبار خوب مانند سود، در مقابل شناخت اخبار بد مانند زیان است. تعریف سوم دربارهی محافظه کاری توسط گیولی و هین - 2000 - 8 بر پایهی دیدگاه ترکیبی ترازنامه و سود و زیان است. در این دیدگاه، محافظهکاری، یک مفهوم حسابداری است که منجر به کاهش سود انباشتهی گزارش شده از طریق شناخت دیرتر درآمد و شناخت سریعتر هزینه، ارزیابی پایین دارایی و ارزیابی بالای بدهی میشود. از نظر سازمان بین المللی توسعه و همکاریهای اقتصادی9، حاکمیت شرکتی چنین تعریف شده است: " مجموعهی روابط میان مدیریت حاکم - اجرایی - ، هیأت مدیره، سهامداران و سایر ذینفعان یا طرفهای ذیربط در یک شرکت". حاکمیت شرکتی، گسترهی وسیعی از کنترل و توازن10را در بر دارد که عملکرد و انگیزههای مدیران بنگاهها را تحت تاثیر قرار میدهد.

در صورت نامناسب بودن حاکمیت شرکتی، در مواردی که مدیر مالک شرکت نیست ممکن است مدیر برای حداکثرسازی سود سهامداران تلاش نکرده و هزینهها را کاهش نداده و وظایفش را به بهترین نحو انجام ندهد. در چنین شرایطی، حتی ممکن است دزدی و فریب کاری نیز در راستای منافع مدیران بوجود آید. تفاوت میان اهداف سرمایه گذاران - یعنی مالکان - و نمایندگان آنها - یعنی مدیران - "مشکل نمایندگی"11 نامیده میشود. همسوکردن انگیزههای مدیران، به گونهای که به جای آن که به دنبال منافع خود باشند، در راستای منافع مالکان عمل کنند، چالش اصلی حاکمیت شرکتی است. حاکمیت شرکتی مکانیزمی است نظارتی که قابلیت اتکای سود حسابداری را افزایش میدهد. بنابراین، نقش آگاه کنندگی سود حسابداری را افزایش میدهد. ساز و کارهای حاکمیت شرکتی به دو گروه تقسیم میشود: -1 حاکمیت داخلی - مانند ساختار و استقلال هیأت مدیره - و -2 حاکمیت خارجی - مانند تمرکز مالکیت سرمایه گذاران نهادی - - یو12، . - 2006

یکی از مهمترین و اصلیترین عوامل نظام حاکمیت شرکتی، ترکیب اعضای هیأتمدیره13 است. مسئولیت هیأت مدیره فراهم کردن مستقل بر عملکرد مدیران اجرایی و الزام مدیران به پاسخگویی در قبال سهامداران است. اعمال کنترل و نظارت از سوی سهامداران، به ویژه سهامدارانی که به طور مستقیم دارای عضویت در هیأت مدیره شرکت باشند، میتواند به عنوان ابزار نظارتی مؤثری برای بهبود کیفیت گزارشگری مالی - کیفیت سود - مورد توجه قرار گیرد - اسماعیلی، . - 1385 باور عمومی بر این است که زمانی که هیأتمدیره از استقلال بیشتری - عدم وجود دوگانگی مسئولیت مدیر عامل - 14 برخوردار باشد، نظارت مؤثرتری بر مدیران اجرایی اعمال میکند. ارتباط اعضای هیأتمدیره و مدیر عامل که مسئولیت تهیه صورتهای مالی را بر عهده دارند، با اثرگذاری بر سطح کیفیت گزارشگری مالی، منجر به تأمین منافع کاربران شده و باعث اخذ تصمیمات راهگشا توسط آنها میشود - حساس یگانه، . - 1385

سرمایه گذاران نهادی15 یکی دیگر از سازو کارهای حاکمیت شرکتی هستند که میتوانند بر مدیریت شرکت نظارت داشته باشند زیرا، آنان هم میتوانند بر مدیریت نفوذ چشمگیر داشته باشند و هم منافع سهامداران را تامین کنند. اگرچه می توان در حاکمیت شرکتی از تمرکز مالکیت به عنوان سازوکار مهم یاد کرد که مشکلات نمایندگی را کنترل میکند و حمایت از سرمایه گذاران را بهبود میبخشد، با این حال چنین تمرکزی می تواند اثرات منفی هم داشته باشد. به عنوان مثال دسترسی سهامداران عمده به اطلاعات محرمانه سبب عدم تقارن اطلاعاتی بین آنان و سهامداران کوچکتر میشود یعنی تضاد منافع مدیران و سهامداران به تضاد منافع بین سهامداران اکثریت و اقلیت تغییر مییابد.

حاکمیت شرکتی به عنوان موتور محرکهی بنگاههای اقتصادی، نقش زیادی در تعیین خط مشی شرکتها چه از نظر عملیاتی و چه از نظر گزارشگری دارد. هر چه حاکمیت شرکتی قویتر باشد، موجب ارائهی گزارشهای مالی با کیفیتتر میشود . سطح محافظهکاری اعمال شده روی صورتهای مالی یکی از جوانب کیفیت سود جسابداری را تعیین میکند - دچو، جی و شراند16، . - 2010 محافظهکاری مشروط - یا محافظه-کاری وابسته به اخبار - به این ایده اشاره میکند که سودها، اخبار بد را خیلی سریعتر از اخبار خوب منعکس میکنند. با توجه به مباحث فوق، انتظار میرود که حاکمیت شرکتی رابطهی معناداری با میزان محافظهکاری اعمال شده در بنگاههای تجاری داشته باشد.

-3 فرضیههای تحقیق:

فرضیههای تحقیق با توجه به مبانی نظری و تحقیقهای پیشین و برای پاسخ به سوال تحقیق به شرح زیر تدوین شدند:

فرضیهی اصلی:

بین حاکمیت شرکتی ومحافظهکاری حسابداری رابطهی معناداری وجود دارد.

فرضیههای فرعی:

فرضیهی اول: بین تعدادا عضای غیر مؤظف هیات مدیره شرکت و سطح محافظهکاری اعمال شده درآن رابطه معناداری وجود دارد.

فرضیهی دوم: بین جدا بودن رئیس هیات مدیره از مدیر عامل در شرکتها و سطح محافظهکاری اعمال شده درآن رابطهی معناداری وجود دارد.

فرضیهی سوم: بین نسبت سرمایهگذاران نهادی شرکت و سطح محافظهکاری اعمال شده در آن رابطه معناداری وجود دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید