بخشی از مقاله

چکیده

مهمترین رکن هر نظامی را نیروی انسانی تشکیل میدهد، که کشور را به سوی اهداف توسعه هدایت کند. استفاده صحیح از نیروی انسانی به مثابه ارزشمندترین ثروت هر جامعه به صورت مسئلهای حائز اهمیت مورد توجه دولتها بوده است، با توجه به اهمیت جایگاه آموزش سازمانی در توانمندی کارکنان و ارتقاء شاخص بهرهوری و در نتیجه افزایش کمیت و کیفیت تولید ملی، هدف این مقاله نخست تعریف و بیان هدف آموزش سازمانی و بهرهوری و سپس بیان رابطه آنها با افزایش رشد اقتصادی و تولید ملی است. پس از بیان دیدگاههای مختلف به این نتیجه میرسیم، که آموزش سازمانی تأثیر مستقیم بر روی سایر شاخصهای بیان شده دارد. آموزش دادن به کارکنان در زمینههای مختلف میتواند، موجب افزایش کارایی، بهرهوری و رضایت شغلی افراد شود. فلسفه بهبود بهرهوری در سازمانها موجب میشود، نیروی انسانی بهتر فکر کند. بیندیشد بیافریند نوآوری کند و نگرش سیستمی پیدا نماید. سرمایه گذاری و توسعه منابع انسانی یکی از نیازهای اصلی ساختاری جهت رسیدن به توانمندی و کارایی سازمان جهت تسهیل در رسیدن به مزیت رقابتی و پیشرو بودن در محیط تجاری و خدماتی میباشد. مطالعات تجربی فراوان اثر آموزش بر بهره وری کارکنان را به اثبات رسانیدهاند.

واژههای کلیدی: آموزش، بهره وری، انسانی، سازمان

مقدمه

در عصر حاضر اطلاعات یعنی مجموعه داده های پردازش شده ای که بن پایه علوم و دانش را شکل می دهد و گسترش روز افزون دانش بشری به معنی افزایش حجم و گستردگی اطلاعات است. تحت چنین شرایطی افراد سازمانها و جوامعی توان سازگاری با شرایط پیچیده امروزی را خواهند داشت که از پتاسیل استفاده بهینه از فن-آوری و روش های نو اطلاعات و دانش های موجود، در موقعیت های سازمانی و زندگی فردی برخوردار گردند. از آنجاییکه آموزش یا یادگیری، ساز و کاری علمی و دقیقی است که اطلاعات موجود در محیط، سازمان ها و انسان را درونی می نماید بالطبع بکار گرفتن اطلاعات، فرد را برای همسازی با شرایط جدید توانمند می نماید. امروزه پیشرفت و توسعه کشورها، سازمانها و موسسات کوچک و بزرگ درگرو علم و دانش بشری است افزایش علم و دانش و تغییرات پرشتاب سبب شده است که سازمانها، آموزش و پرورش را در راس برنامه های خود قرار دهند.

زیرا آموزش و پرورش یکی از مهمترین عوامل توسعه کشورهاست. - - 1 زیر بنای توسعه کشورها و سازمانها با خلاقیت و نوآوری منابع انسانی مرتبط است. تدوین دوره های آموزش مناسب برای بحداکثر رساندن اثربخشی و کارایی افراد سازمان است. آموزش کارکنان مانند نگهداری اموال و تجهیزات است. ابزار و تجهیزات برای آن که ازکارایی بیشتر برخوردار باشند به تعمیر و تنظیم نیاز دارند. برای به حداکثر رساندن اثربخشی و کارایی افراد سازمان، ضمن آشنا ساختن با محیط و توجیه آنها بر اساس نیاز، دوره های آموزشی مناسب را باید برای آنها تدوین نمود. بهره وری بر دانش، مهارت و نگرش نیروی کار بستگی دارد میتوان گفت: مهارت نقش اصلی در دستیابی به انعطاف و اثربخشی سازمانی بازی میکند. آموزش نیروی کار میتواند آن را اصلاح نموده و برای تطابق با فرایندها و تکنیک های جدید آماده کند و به بهرهوری اجازه رشد سریع دهد

تعریف آموزش

آموزش به مفهوم تغییر دانش، نگرش و تعامل با همکاران است. - رابینز - 1988 آموزش کوشش در جهت تغییر آگاهیهای افراد است که فرد را برای کسب آگاهیهای تازه؛ برانگیخته و در جهت تغییر عادات و رفتارها پرورانده و جهت فکری و سرنوشت انسانها را عوض میکند. آموزش تجربه ای مبتنی بریادگیری و به منظور ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در فرد، تا او را قادر به انجام کار و بهبود بخشی، تواناییها، تغییر مهارتها دانش، نگرش و رفتار اجتماعی نماید. بنابراین آموزش به مفهوم تغییر دانش، نگرش و تعامل با همکاران است. آموزش مجموعه روشهایی است که بوسیله آن مهارتهای لازم برای انجام دادن کارها به مستخدمان متناسب با نیازشان یاد داده میشود. - - 2

تاریخچه آموزش

آموزش دوره های مختلف تاریخی را پشت سرگذاشته است. دوره هایی که سبب پیشرفت آن شده است و امروزه با روشهای مدرنی انجام میگیرد. دوره اول از ابتدای تمدن آغاز میشود و تا اوایل انقلاب صنعتی ادامه پیدا کرد. در این دوره مهارت بیش از دانش اهمیت داشت و تغییرات در آن به کندی صورت می گرفت و ارتباطات ضعیف وکند بود. تصمیم گیری های اجتماعی معمولا توسط فرد و براساس اراده او صورت می پذیرفت. با اندکی پیشرفت مهارتهای محلی در سطحی بسیار محدود و با توجه به شرایط زمان مورد توجه قرار گرفت. پیشرفتهای بعدی از آغاز عهد رنسانس در قرت 14 میلادی در اروپا آغاز شد. کسانی مثل راجربیکن - 1210م - فرانسیس بیکن و کوسینوس را میتوان پدران این دوره تاریخی دانست اینان اولین کسانی بودند که از دوره نسبی آموزش و پرورش و از آموزش عمومی، مشابه چیزی که امروزه وجود دارد، نام برده اند.

شروع دوران دوم آموزشی را میتوان از قرن نوزدهم دانست. ابزارها در این سالها کاملتر و پیچیده تر شده و به مهارتهای انسانی کمتر توجه میشد. تغییر در این دوران سرعت بیشتری یافت و بدلیل تولید انبوه کاره گاههای کوچک از رونق افتاد، ساختار تصمیم گیری متمرکز شده و روابط اجتماعی پیچیده شد. در این دوران امکان تمرکز در یک فرد وجود نداشت و باید عده بیشتری در اخذ تصمیمات دخیل میشدند. در این میان به نظامی نیاز بود که بتواند آموزش را بصورت یک دستورالعمل مشخص در آورد و همه را براحتی مورد آوزش قرار دهد. آموزشهای استاندارد، دوره ها و سطوح استاندارد در این زمان ایجاد شد. آموزش در این دوران کاملا علمی و مبتنی بر نظریه علمی دانشمندان شکل گرفت. اما در دوران سوم شبکه گسترده ای از موضوعات علمی که بهم وابسته اند وجود دارد. ابزارها دچار تحول جهشی شده و آموزش ابزاری از بخشهای مهم آموزش تلقی میشوند. محیط تعیین کننده نیاز دانش بوده و ارتباطات مسئله حضور شخص را متحول ساخته است و میتوان با وجود فاصله های زیاد،آموزش را در کنار اشتغال قرار داد. - - 2

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید