بخشی از مقاله

چکیده

مقدمه:خشونت به هر طریقی در خانواده، تدوام یابد میتواند مهم ترین عامل از هم گسیختگی ساختاری بنیادی خانواده باشد. پیشگیری و کنترل خشونت علیه زنان در خانواده و پیامدهای فردی و اجتماعی آن مستلزم شناخت درست از وضعیت، علل و نتایج آن است. به همین منظور، پژوهش حاضر به بررسی رابطه اختلالات شخصیتی و خشونت خانوادگی در بین قربانیان و متجاوزان می پرازد. روش بررسی: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و علی مقایسه ای بود. تعداد 40 زوج از افرادی که در سال 94 به پزشکی های قانونی و مجتمع های قضایی خانواده شهر شیراز مراجعه کرده بودند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.

شرکت کنندگان از طریق پرسشنامه خشونت خانوادگی علیه زنان محسنی تبریزی و همکاران - - 1391، پرسشنامه بالینی چندمحوری میلون - MCMI-III - 3 وپرسشنامه شخصی مورد ارزشیابی قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی نشان داد که اختلالات شخصیتی اسکیزوئید، خودشیفته، ضداجتماعی، دیگرآزاری متجاوزان با خشونت جسمانی و روانیادراک شده قربانیان رابطه مثبت و معناداری دارند. همچنین بیننمره های اختلالات شخصیتی اسکیزوئید، دوری گزین، افسرده، وابسته و منفی گرایزنان و نمرات خشونت جسمانی و روانی ادراک شده آنان رابطه مثبت و معنی داری مشاهده شد.

در نهایت براساس نتایج حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیره بین قربانیان و متجاوزان خشونت خانوادگی در همه الگوهای بالینی به جز اختلال شخصیت اسکیزوئید و خودآزاری تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر، بیماران مبتلا به اختلالات روانپزشکی بیشتر نسبت به همسرانشان اعمال خشونت می کنند و شدت مشکلات روانپزشکی و شخصیتی، میزان خشونت را افزایش می دهد. همچنین ممکن است، زنان درگیر در چنین روابطی دچار مشکلات شخصیتی و روانپزشکی شده و اختلالات شخصیتی را به عنوان پاسخ های سازگارانه به شرایط نابهنجار اختیار کنند یا این که مشکلات روانپزشکی خود دلیل بدرفتاری همسران باشد.

مقدمه

خشونت نسبت به همسر5در خانواده، واقعیتی آزاردهنده است. این نوع خشونت، عرصه زندگی را برای زن و شوهر تنگ می کند و اثرهای گوناگون و قابل توجهی بر کودکان و نوجوانان شاهد این خشونت به جای می گذارد. صرف نظر از توجهات جهانی به مسأله خشونت نسبت به زنان در خانواده، آن چه که برای جامعه ایرانی دارای حساسیت وافر می باشد این است که خشونت به هر طریقی در خانواده، تدوام یابد میتواند مهم ترین عامل از هم گسیختگی ساختاری بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده باشد. پیشگیری و کنترل خشونت علیه زنان در خانواده و پیامدهای فردی و اجتماعی آن مستلزم شناخت درست از وضعیت، علل و نتایج آن است.

خشونت نسبت به همسر یکی از انواع خشونتهاست که مورد توجه بسیاری از جوامع قرار گرفته است. این نوع خشونت نه تنها بر زنان تأثیر دارد، بلکه فرزندان و آشنایان را نیز تحت تأثیر قرار می دهد - کااِتانو، وایث و رامیستی-مایکر،6 . - 2008 خشونت نسبت همسر تحت تأثیر تلاش های سازمان های زنان و شواهد برآمده از تحقیقات، مورد توجه جهانی قرار گرفته و تهدید مهمی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی تلقی می شود.

به گونه ای که خشونت علیه زنان هم به عنوان تظاهر نابرابری جنسیتی مفرط و هم ابزار تداوم آن به شدت با اهداف توسعه هزاره ارتباط دارد - سازمان بهداشت جهانی، 2005، به نقل از وامقی، خدائی اردکانی و سجادی، . - 1392 از دیدگاه گانلی و شکتر - 1996 - 7  خشونت نسبت به زن عبارت است از الگوی رفتارهای تهاجمی و سرکوبگرانه شامل حملات جسمی، جنسی، روانی و فشارهای اقتصادی است که افراد بزرگسال یا نوجوان علیه شریک عاطفی و یا جنسی خود به کار می برند و براساس نوع رفتار فرد آزارگر به انواع خشونت جسمانی - سیلی زدن، هل دادن، مشت زدن و ... - ، روانی - تهدید، آزار عاطفی، جداسازی و منزوی کردن و .... - ، جنسی - رابطه جنسی با زور و فشار، اشکال ناخواسته رابطه جنسی و ... - ، اقتصادی - قطع هزینه رفت و آمد، غذا، پوشاک، سرپناه و پول - تقسیم می شود. این نوع خشونت در بسیاری از کشورها شایع است.

در پژوهش ریچاردسون8و همکاران - 2002 - یک پنجم مراجعان به مراکز بهداشتی درمانی حداقل یک نوع خشونت را تجربه کرده بودند. گاتلیب - - 20089 میزان شیوع خشونت جسمی و جنسی نسبت به همسر را در بین زنان آمریکایی25 درصد گزارش کرده است. براساس پژوهش لیت10و همکاران - 2000 - حدود 30 درصد از زنان کانادایی خشونت و حمله همسر را گزارش کرده بودند. البته خشونت نسبت به همسر در کشورهای در حال توسعه بسیار بیشتر است.

به طوری که در نیجریه 80 درصد - اوجین رین12، - 1995، یونان، بیش از 30 درصد - آنتونوپولو13، - 1999، هند حدود 60 درصد - رویکا و پراتینیدهی14، - 2008 و در ایران در پژوهش شهنی ییلاق - 1376 - میزان خشونت روانشناختی - حدود 80 درصد - و خشونت جسمانی نسبت به زن 24 درصد گزارش شده بود - همه به نقل از عاطف وحید و همکاران، . - 1389 پژوهش فتاحی مفرح - 1379 - در شیراز نشان داد که 16/5 درصد زنان تجربه خشونت در خانواده شان را تأیید کرده بودند که از این میزان 14/5 درصد خشونت شدید و متوسط و 2 درصد خشونت خفیف را تجربه کرده بودند.

میزان همسر آزاری در جمعیت دانشجویی کشور 55 درصد گزارش شده است - قهاری، عاطف وحید و یوسفی، . - 1384 پدیده خشونت نسبت به همسر به عنوان یکی از مسائل جدی و شایع، سبب انجام تحقیقاتی جهت کشف عوامل مرتبط با آن شده است. بررسی آسیب شناسی روانی15عاملان 16خشونت نسبت به همسر در دهه های اخیر کانون مطالعات زیادی بوده است. مطالعات انجام شده، نشان داده اند که اختلالات شخصیت17بیشترین آسیب های روانی در بین عاملان خشونت نسبت به همسر است. 

اختلالات شخصیت، می تواند فرد را مستعد سایر اختلالات روانی کند، با نتایج درمانی آن ها تداخل کرده و ناتوانی بیماران را افزایش دهد - ساودک و سادوک21، . - 2007 در راهنمای تشحیصی و آماری اختلال های روانی22انجمن روانپزشکی آمریکا23، ویرایش چهارم، - - DSM-IV، اختلال شخصیت به سه دسته تقسیم می شوند: دسته اول اختلال شخصیت پارانوئید24، اسکیزوئید25و اسکیزوتایپی26را در بردارد که دارای ویژگی عجیب و غریب و نامتعارف بودن هستند؛ دسته دوم اختلالات شخصیت مرزی27، ضد اجتماعی28، نمایشی29و خودشیفته30را شامل می شود که افراد مبتلا نامتعادل و هیجانی هستند. در دسته سوم نیز اختلالات دوری گزین31، وابسته 32و وسواسی- جبری33قرار دارند که افراد مبتلا به این اختلالات اغلب مضطرب و هراسان به نظر می رسند.

براساس همه گیرشناسی کلی در دسته اول اختلالات شخصیت، میزان شیوع اختلال شخصیت پارانوئید ./5 تا 2/5، میزان اختلال شخصیت اسکیزوئید به درستی مشخص نیست، اما ممکن است 7/5 درصد در جمعیت عمومی وجود داشته باشد و میزان اختلال شخصیت اسکیزوتایپی 3 درصد است. در دسته دوم اختلالات شخصیت میزان اختلال شخصیت ضد اجتماعی 3 درصد در مردان و یک درصد در زنان، میزان اختلال شخصیت مرزی 1 تا 2 درصد، میزان اختلال شخصیت نمایشی 2 تا 3 درصد و میزان اختلال شخصیت خودشیفته کمتر از 1 درصد است و در دسته سوم، میزان شیوع اختلال شخصیت دوری گزین 1 تا 10 درصد، میزان اختلال شخصیت وابسته 2/5 درصد و میزان اختلال شخصیت وسواسی-جبری نیز مشخص نشده است.

از نظر جنسیت میزان اختلال شخصیت پارانوئید، اسکیزوئید و ضد اجتماعی در مردان، اختلال شخصیت مرزی، نمایشی و وابسته در زنان بیشتر است و نسبت جنسیتی در سایر اختلالات شخصیت معلوم نیست - سادوک و سادوک، . - 1389 رویکرد روان شناختی منبع خشونت خانگی را در شخصیت یا اختلالات روانی جستجو می کند. هالتزورث-مونروئه و همکاران - 2003 - 34 معتقدند؛ تفاوت در شدت خشونت نسبت به همسر با صفات شخصیتی ناسالم ارتباط دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید