بخشی از مقاله

چکیده

هدف این تحقیق بررسی رابطه بین خلاقیت و تمایل در بکارگیری الگوهای انطباقی تدریس در معلمان دوره متوسطه شهر ماهان بود. روش تحقیق همبستگی و با استفاده از پرسشنامه بود. جامعه آماری شامل 100 نفر معلم شهر ماهان بود که به دلیل محدودیت جامعه آماری، نمونه آماری به صورت تمام شمار انتخاب گردید. ابزار تحقیق شامل یک پرسشنامه استاندارد الگوهای انطباقی تدریس استیزبرگ و فینچ و پرسشنامه خلاقیت قهرمان تبریزی بود.

در تحقیق حاضر پایایی پرسشنامه های مذکور توسط آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب 0/894 و 0/83 بدست آمد. از آزمون آماری اسپیرمن جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین خلاقیت و تمایل در بکارگیری الگوهای انطباقی تدریس در معلمان و مولفه های آن وجود دارد.

کلمات کلیدی: خلاقیت، الگوهای انطباقی تدریس، معلمان.

مقدمه

همه پیشرفت های امروز ریشه در یادگیری انسان دارد. یادگیری فرایند تطابق و سازش با محیط است. این فرایند در همه جا به طور یکسان انجام نمی شود و فراگیران نیز به یک میزان و با یک سرعت نمی آموزند امروزه آموزش و پرورش و کسب مهارت های لازم در زمینه های تخصصی، به عنوان یک ضرورت اجتماعی از اهمیتی بالا برخوردار است. این اهمیت در ساختار اداری دو چندان می شود زیرا که نیروی انسانی به مدد آموزش توام با پرورش خواهد توانست توانایی های بالای خود را در میدان عمل به ظهور برساند.

فعالیت های آموزش و پرورشی و نظام های حاکم بر آن با توجه به بستر فعالیت های هر سازمانی تعریف می شود. علاوه بر این، تحولات و فاصله زمانی هر تغییر و اصلاح ساختاری تاثیر بسزائی در شکل گیری فعالیت های آموزشی و بروز رسانی نظام های حاکم بر آن دارد.سابقاً تدریس را درس دادن یا انتقال معلومات و تجارب معین از ذهن معلم به ذهن دانش آموزان تعریف می کردند. بر اساس این تعریف، وقتی معلم وارد کلاس می شد به فعالیت و سخن گفتن می پرداخت و فراگیران جز گوش دادن و اجرای دستورها و یا انجام تکالیف تحمیلی او، وظیفه و نقشی نداشتند؛ لیکن امروزه تدریس را تحریک، راهنمایی، سازمان دادن یا درگیری فراگیران تعریف می کنند.

از این رو معلم درس را با سؤال شروع می کند مهمترین فرق این تعریف با تعریف قبلی، این است که در تعریف اخیر، معلم فقط نقش محرک و راهنما و سازمان دهنده دارد و فراگیر است که باید فعالیت کند؛ زیرا یادگیری وقتی درست انجام می گیرد که با فعالیت یادگیرنده همراه باشد و یادگیری مطمئن و مؤثر، تنها هنگامی امکان پذیر است که یادگیرندهشخصاً فعالیت کند. از طرف دیگر در تدریس به این معنا، معلم نقش ضبط صوت متحرک را ایفا نمی کند بلکه وظیفه سنگین تر راهنمایی و سازماندهی را به عهده دارد.

تدریس اثر بخش، یادگیری معنادار را نتیجه می دهد؛ یعنی یادگیری، وقتی اتفاق می افتد که برای فراگیرانکاملاً معنادار باشد و یادگیری در صورتی معنادار خواهد بود که فراگیران علاوه بر شناخت مفاهیمو ارزش آن شخصاً در امر یادگیری سهیم بوده و نسبت به آن موضوع احساس نیاز نمایند در نهایت مجموعه فعالیت های از قبل طراحی شده و هدفمند معلم که وضعیت را برای تغییر و بهبود رفتار و کسب تجربه در دانش آموزان ایجاد کند الگوهای تدریس گفته می شود.

اصولاً برای اجرای هر برنامه ای لازم است ابتدا چارچوب و خط مشی کلی فعالیت ها مشخص گردد و سپس روش های اجرا و وسایل و امکانات مورد نیاز برای فعالیت و تحقق هدف های آموزشی، تعیین و انتخاب گردد الگوی تدریس، چارچوب ویژه ای است که عناصر مهم تدریس در درون آن قابل مطالعه است و شناخت و آگاهی از عناصر و عوامل مذکور می تواند معلم را در اتخاذ روش های مناسب تدریس کمک کند.

در فعالیت های یادگیری محور، دانش آموزان مختلف سبک های یادگیری متفاوتی دارند و معلم نیاز به استفاده فنون مختلف تدریس دارد. معلم باید بصورت یک به یک نیازهای دانش آموزان را ارزیابی نماید و در کلاس به گونه ای رفتار کند که تعامل برای دانش آموزان در فرایند یادگیری بسیار آسان گردد. در نهایت معلم باید به دنبال انعطاف پذیری باشد و دانش را به دانش آموزان منتقل کند.

معتقد است که مهمترین مسئولیت معلمان این است بفهمند که ذهن دانش آموزان چگونه کار می کند یک معلم باید بداند که دانش آموزان به روش های متفاوتی از هم یاد می گیرند که این موضوع بیان کننده تفاوت سبک های یادگیری فراگیران است. از دیدگاه پیاژه، هنگامی که معلمان چگونگی یادگیری و تفکر فراگیران را بفهمند این فهم معلمان را قادر می سازد تا اطلاعات مناسب را برای یادگیری دانش آموزان ارائه کنند.

در این فرایند معلم نقش اصلی را ایفا می کند. تنها معلم خلاق است که می تواند روش ها و الگوهای مناسبی را برای تدریس تطبیق دهد. اما نکته قابل تامل آن است که هر آموزش و پرورش و هر معلمی نمی تواند این بار سنگین را به مقصد برساند. تنها آموزش و پرورش پویا، خلاق، متحول می تواند در تحقق این رسالت تاریخی خویش موفق باشد و این دیقاً همان نیازی است که رهبر اندیشمند انقلاب اسلامی تحت عنوان تحول بنیادین آموزش و پرورش از آن یاد کرده است. هسته اصلی تحول در نظام آموزشی، هم چنان که مقام معظم رهبری تاکید کرده اند خلاقیت است بنابراین داشتن افرادی که توانایی پرورش پویایی و خلاقیت را دارند از اهمیت خاصی برخوردار است.

شناسایی سبک های یادگیری دانش آموزان و ایجاد سازگاری و انطباق الگوهای تدریس با سبک های یادگیری فراگیران دارای نقش و اهمیت فراوانی در اثر بخشی فرایندهای تدریس و یادگیری در نظام آموزشی است. بنابراین یکی از لازمه ها ی رسیدن به این هدف مهم، معلمان می باشند که خلاقیت آنها می تواند بسیار تاثیرگذار باشد از آنجایی که الگوهای تطبیقی تدریس مبحث نوین در روش تدریس می باشد، تحقیقات اندکی در این زمینه انجام شده است و خلا پژوهشی کاملا حس می شود.

نتایج تحقیقات نشان می دهد که سبک های یادگیری هر یک از معلمان بر روی تدریس آنان تأثیر می گذارد. آموزش دهندگان به طور طبیعی متمایل به روش تدریسی هستند که از چگونگی یادگیری آنها متأثر است. ارزیابی سبک تدریس معلمان، زمینه فهم سبک تدریس آنها را مهیا می کند. بسیاری از معلمان مطالب زیادی درباره شیوه های تدریس و سبک های یادگیری خود می توانند مدنظر داشته باشند تا رویکردهای تدریس خود برای کمک به دانش آموزان موثر واقع گردد .

رابطه سبک های یادگیری با الگوی تدریس انطباقی را در دانش آموزان مقطع دبیرستان رشته ریاضی فیزیک شهر زنجان را در سال تحصیلی 93- 92 بررسی کرد و بیان کرد که بین تمام سبک های یادگیری با الگوی تدریس انطباقی رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد و سبک یادگیری همگرا به عنوان قویترین عامل در پیش بینی الگوی تدریس انطباقی بود کریمی مونقی و همکاران ، در پژوهش خود نشان دادند که بر حسب محتوا و شرایط آموزشی، دانشجویان از سبک های گوناگون و در مواردی ترکیبی از آنها استفاده می کنند و سبک های یادگیری دانشجویان تحت تأثیر سبک های تدریس و یاددهی مربیان است.

یافته های پژوهشی قلیزاده و احقر نشان داد که انواع سبک های یادگیری واگرا، همگرا، جذب کننده و انطباق یابنده بر خودکارآمدی دانش آموزان تأثیر داشته و میزان خودکارآمدی دانش آموزانی که از سبک واگرا استفاده می کنند به طور معنی داری بیشتر از سبک های همگرا و جذب کننده است. همچنین در آن تحقیق بین سبک یادگیری و رشته تحصیلی، روش تدریس گروهی و تدریس نمایشی ارتباط معنی دارد وجود داشت.

دریافتند که بین روش های آموزشی و سبک های یادگیری ارتباط معنی داری وجود دارد. عملکرد تدریس انطباقی متکی بر خلاقیت معلمان است. چرا که خلاقیت معلمان در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نقش مهمی دارد لذا با توجه به اینکه از راه های ثمر بخش و مواجهه مناسب با پیچیدگی های یادگیری دانش آموزان، استفاده از الگوی تدریس انطباقی است. بر این اساس با توجه به اهمیت هماهنگی بین خلاقیت معلمان و الگوی تدریس انطباق پذیر با شرایط یادگیری دانش آموزان که در موارد بالا طرح شد- هرچه معلمان از الگوهای تدریس انطباق پذیر در یادگیری دانش آموزان استفاده کنند باعث یادگیری سریعتر و اثربخشتر خواهند شد.

لذا هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین خلاقیت و تمایل در بکارگیری الگوهای انطباقی تدریس در معلمان است. بنابراین فرضیه های زیر در این پژوهش مطرح است:بین فعالیت های یادگیری محور و خلاقیت معلمان رابطه معنی داری وجود دارد.بین ارزیابی نیازهای دانش آموزان و خلاقیت معلمان رابطه معنی داری وجود دارد.بین مشارکت در فرایند یادگیری و خلاقیت معلمان رابطه معنی داری وجود دارد.بین انعطاف پذیری برای توسعه شخصی و خلاقیت معلمان رابطه معنی داری وجود دارد.بین خلاقیت و تمایل در بکارگیری الگوهای انطباقی تدریس در معلمان رابطه معنی داری وجود دارد.

روش شناسی

این پژوهش، پژوهشی کاربردی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان متوسطه دوره اول شهر ماهان به تعداد 100 نفر بود که به دلیل محدودیت جامعه آماری، روش نمونه گیری به صورت تمام شمار انتخاب گردید. ابزار پژوهش، پرسشنامه 8 سوالی استاندارد الگوهای انطباقی تدریس استیزبرگ و فینچ و پرسشنامه 21 سوالی خلاقیت قهرمان تبریزی با طیف اندازه گیری پنج ارزشی لیکرت بود که کوتاه شده پرسشنامه خلاقیت رندسیپ می باشد.

در پژوهش حاضر، پایایی پرسشنامه های مذکور توسط آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب 0/894 و 0/83 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده شد که نشان داد توزیع داده ها نرمال و طبیعی نیست بنابراین از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده گردید.

یافته ها

نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه اول حاکی از وجود رابطه مثبت و معناداری بین خلاقیت و فعالیت های یادگیری محور می باشد. نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه دوم حاکی از وجود رابطه مثبت و معناداری بین خلاقیت و ارزیابی نیازهای دانش آموزان می باشد. نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه سوم حاکی از وجود رابطه مثبت و معناداری بین خلاقیت و مشارکت در فرایند یادگیری می باشد. نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه چهارم حاکی از وجود رابطه مثبت و معناداری بین خلاقیت و انعطاف پذیری برای توسعه شخصی می باشد. نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه پنجم حاکی از وجود رابطه مثبت و معناداری بین خلاقیت و تمایل در بکارگیری الگوهای انطباقی تدریس در معلمان می باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید