بخشی از مقاله

چکیده

نقش افکار و باور ها را در شکل گیری هیجانات و رفتار ها، غیر قابل انکار است و از آنجایی که رفتار انسان نیز معلول افکار اوست در نتیجه، باور های غلط مبتنی در این افکار را موجب شکل گیری اختلالات مختلف و به خطر افتادن سلامت روانی فرد می شود لذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه راهبرهای کنترل فکر با سلامت روان دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان درمیان در سال تحصیلی 1391- 92 می باشد.

تعداد 400 دانش آموز به صورت چند مرحله ای از بین دبیرستان های دخترانه شهرستان درمیان طبق جدول مورگان انتخاب شده اند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه کنترل فکر ولز و دیویس - 1994 - ، و سلامت روان گلدبرگ - 1988 - است داده ها از طریق مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل گرد. نتایج حاکی از آن است که برخی از مؤلفه های کنترل فکر - حواس پرتی, خودتنبیهی و نگرانی - باعث کاهش اضطراب و - خودتبیهی و نگرانی - منجر افزایش علائم روان تنی شده و همچنین بین کنترل اجتماعی، حواس پرتی و ارزیابی مجدد با عملکرد اجتماعی رابطه منفی و معناداری وجود دارد.

در نتیجه می توان گفت دیدگاه و طرز بینش و تلقی هر انسانی نسبت به مسائل، رویدادها و موضوعات، مولد احساسات و هیجانات و بعضی اوقات عصبانیت های شدید اوست، هر چه بینش، افکار و نگرش افراد متعادل تر، مهذب تر، منطقی تر، روشن تر و حتی منصفانه تر شود، هیجانات نامناسب و عصبانیت های نابهنجار و کنش های نامتعادل کاهش یافته، رفتار طبیعی تر، متعادل تر و منطقی تر خواهد شد.

مقدمه

سلامت از نیاز های اساسی انسان است که در توسعه پایدار نقش حیاتی دارد و علاوه بر سلامت جسمی، بشر به جنبه های دیگر سلامت از جمله سلامت روان توجه کرده است. مفهوم سلامت روان شامل احساس درونی خوب بودن و اطمینان از کار آمدی خود، خود اتکاء به خود، ظرفیت رقابت، وابستگی بین نسلی و خود شکوفایی، توانایی های بالقوه فکری و هیجانی و . . . . می باشد.[1] سازمان بهداشت جهانی - 2004 - سلامت روانی را به عنوان حالتی از بهزیستی که در آن فرد توانمندی خود را شناخته از آنها به نحو مؤثر و مولد استفاده کرده و برای اجتماع خود مفید است، تعریف می کند. هر فرهنگی بر اساس معیار خاصی به دنبال سلامت روان است.

[2] هدف هر جامعه این است که شرایطی را که سلامت اعضای جامعه را تضمین می کند آماده نماید زیرا سلامت روانی قسمتی از سلامت روانی کلی است. خوش بینی و به طور کلی باورهای مثبت بر بیماری و    سلامت روانی و جسمانی انسان تاثیر زیادی می گذارد. پژوهشگران در این زمینه بیان می کنند، که اگر ادراک عادی انسان با یک مفهوم مثبت از خود و کنترل شخصی یک دیدگاه خوش بینانه حتی کاذب در مورد آینده همراه شود نه تنها در اداره جزر ومد زندگی روزانه بلکه در کنار آمدن با حوادث بسیار استرس زا و تهدید برای زندگی به افراد کمک می کند.[3]

از این رو امروزه بسیاری از روانشناسان نقش افکار و باور ها را در شکل گیری هیجانات و رفتار ها، غیر قابل انکار می دانند و رفتار های انسان را معلول افکار وی می دانند در نتیجه، باور های غلط مبتنی در این افکار را موجب شکل گیری اختلالات مختلف میدانند و    بر این اساس دیدگاه های معروفی شکل گرفته که دیدگاه شناختی و    شناختی رفتاری از این دسته اند. برخی معتقدند که شناخت ها، باور ها و افکار ما، تعیین کننده رفتار های ماست و برای درمان اختلالات روانی، چاره ای نداریم به جز این که افکار غلط را اصلاح کنیم. افکار صحیح، منشا رفتارهای هنجار معقول می باشد و افکار منفی، فرد را به چالش می کشند.[4] راهبرد های کنترل فکر عبارت اند از مجموعه ای از روش های مقابله ای که در پاسخ به تجربه ی هیجان های ناخوشایند با هدف غلبه بر فشار حامل از هیجان ها بر انگیخته می شود.[5]

ویلزدیویس - 1994 - این راهبرد ها شامل نگران کردن - من به نگرانی های خود توجه می کنم - ، خودتنبیهی - من به خاطر داشتن این افکار از خودم عصبانی هستم - ، حواس پرتی - من به نگرانی های خود توجه می کنم - ، ارزیابی مجدد - من این فکر را به طور منطقی تعطیل می کنم - و کنترل اجتماعی - من از دوستانم می پرسم که آیا آنها چنین افکاری دارند - را در بسط مدرن فراشناختی اختلالات هیجانی به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی مدل توسعه داده اند.[5] یکی از معروف ترین راهبردهای کنترل فکر در اسیب شناسی روانی سرکوب است که پژوهش ها رابطه ی قوی را بین شدت سرکوب با شدت اختلال وسواس اجباری نشان داده اند.

[5] افکار مزاحم و رخنه کننده از خصوصیات اصلی انواع مختلفی از اختلالات اضطرابی از جمله اختلال وسواس- اجباری اختلال اضطراب منتشر و اختلال استرس پس از سانحه است این گونه افکار در اختلالاتی چون افسردگی و خود بیمار انگاری نیز مشاهده می شود.[6] به کمک افکار می توانیم مشخص کنیم که ما در موقعیت خاص چه نوع حالت خلقی را تجربه می کنیم. هر وقت هیجانی را تجربه می کنیم، همراه با آن افکاری را هم تجربه می کنیم که پشتوانه ی آن حالت هیجانی به حساب می آیند و موجب تقویت آن می شوند. برای مثال، افراد خشمگین در باره ی این که چه طور مورد رنجش و آزار قرار گرفته اند، فکر می کنند. افراد افسرده در این باره فکر می کنند که زندگی چه قدر برای شان ناگوار و تلخ است.

افراد مضطرب، همه جا احساس خطر می کنند، حالت های خلقی قوی تر، حکایت از حالت های افراطی در تفکر می کنند. این بدان معنا نیست که وقتی ما حالت خلقی شدیدی را تجربه می کنیم، تفکر ما راه نادرستی را می پیماید. بلکه بدان معنا است که وقتی ما حالت خلقی شدیدی را تجربه می کنیم، احتمال این که اطلاعات ناسازگار با این حالت های خلقی و باورها را مورد کژ فهمی قرار دهیم و یا این اطلاعات را نادیده بیانگاریم و بی توجهی به آن نشان بدهیم، بالاست. اما خوب است توجه کنیم که چه مواقعی تفکر ما کژدیسکی پیدا می کند، چرا که این توجه، گامی نخست در حرکت به سوی تفکر و حالت های خلقی متعادل به شمار می رود.[7]

بسیاری از پژوهش هایی که در حوضه ی کنترل فکر انجام شده است بیشتر در مورد افرادی دارای اختلال صورت گرفته است از آن جمله حسن شاهی - 1382 - در پژوهشی با عنوان نگرش های نا کارآمد و راهبرد های کنترل فکر در بیماران وسواسی اجباری غیر بالینی به این نتیجه رسید که افراد دارای اختلال حواس در مقایسه با افراد به هنجار تنبیه، نگرانی و ارزیابی مجدد و کنترل اجتماعی را بسیار به کار می برند اما پرت کردن حواس بیشتر از جانب افراد سالم مورد استفاده قرار می گیرد.

8] همچنین موریسون و ولز - 2000 - 1، راهبرد های کنترل فکر را در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افراد بهنجار مقایسه کردند. نتایج نشان داد که بیماران اسکیزوفرن بطور معناداری راهبردهای کنترل مبتنی بر تنبیه و نگرانی را بیشتر بکار می برند و بطور معناداری راهبردهای کنترل مبتنی بر حواس پرتی را کمتر از آزمودنیها عادی بکار می برند. بعلاوه نتایج نشان داد که افراد سالم حواس پرتی را بیشتر از تنبیه و نگرانی و راهبردهای کنترل اجتماعی بکار می برند.[9] لذا با توجه به آنچه در زمینه نقش افکار و راهبردهای کنترل فکر در زمینه سلامت روان عنوان شد و با وجود پژوهش های بسیاری که در مورد افراد دارای اختلال صورت گرفته است, پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه کنترل راهبردهای کنترل تفکر با سلامت روان بر روی افراد عادی صورت گرفت.

بدنه اصلی مقالات

روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی می باشد در این تحقیق از تحلیل رگرسیون چند گانه و مدل یابی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر عبارتست از کلیه دانش آموزان دبیرستانهای دخترانه شهرستان درمیان که به تعداد 1250 نفر در سال تحصیلی 91B92 مشغول به تحصیل می باشند را تشکیل می دهد. در پژوهش حاضر روش نمونه مورد نظر به صورت خوشه ای چند مرحله ای است که از بین کلیه دانش آموزان دختر مقطعه متوسطه شهرستان درمیان 400 نفرطبق جدول مورگان انتخاب شدند که این تعداد به تفکیک رشته های تحصیلی شامل104 نفر دانش آموز علوم انسانی،103 نفر علوم تجربی، 31 نفر علوم ریاضی 79 نفر رشته های کار دانش و تعداد 83 نفر در سال اول دبیرستان هستند.

ابزارهای مورد استفاده شامل:

-1 پرسشنامه کنترل فکر، ولز و دیویس - :2 - T.C.Q

این پرسشنامه در سال - - 1994 توسط ولز و دیویس ساخته شده است. یک پرسشنامه ی گزارش شخصی 30 سؤالی در رابطه با شیوه های مقابله ای شناختی است. بر اساس یک مقیاس لیکرت 5 درجه از "هرگز" تا" تقریباً همیشه" نمره گذاری می شود. دارای پنج زیر مقیاس راهبردی - حواس پرتی, خودتنبیهی, ارزیابی مجدد, نگرانی و کنترل اجتماعی - می باشد.[10] در پژوهش حاضر پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ برای کنترل فکر در کل و تمام مولفه های نگرانی، خودتنبیهی، کنترل اجتماعی، حواس پرتی و ارزیابی مجدد بیش از 0/6 به دست آمد.

برای محاسبه روایی از روش تحلیل عاملی استفاده شده است. با توجه به اینکه شاخص کفایت نمونه برداری 0/66 می باشد و آزمون بارتلت نیز معنادار است می توان به نتایج تحلیل عاملی اطمینان کرد، لذا برای تحلیل عاملی از روش تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخشی ابلیمین استفاده شد که ساختار ساده 5 عاملی بدست آمد که عامل کنترل اجتماعی 15/46 درصد، عامل حواس پرتی 14/38 درصد، عامل نگرانی 9/18 درصد، عامل ارزیابی مجدد 8/22 درصد و عامل خود تنبیهی 7/03 درصد - در مجموع 54/26 درصد - از کل واریانس کنترل فکر را تبیین می کنند.

-2 پرسشنامه سلامت عمومی - :3 - GHQ

در سال - - 1988 توسط گلدبرگ و ویلیامز تهیه شده است. پرسشنامه اصلی دارای 60 سؤال می باشد، اما فرم های کوتاه شده، 28 سؤالی و 12 سؤالی در مطالعات مختلف استفاده شده است. در این پژوهش از فرم 28 سؤالی استفاده شده است که دارای 4 خرده مقیاس - روان تنی, اضطراب, عملکرد و افسردگی - می باشد. در بررسی پایایی آزمون در مطالعه ای چان و چان - - 1983 به منظور بررسی وضع سلامت عمومی 244 نفر که در چین انجام گرفت، بر اساس روش ساده نمره گزاری لیکرت ضریب هماهنگی درونی این مقیاس را با روش آلفای کرونباخ 0/85 گزارش نموده اند.  ضریب اعتبار آزمون را با کمک روش باز آزمایی، با فاصله زمانی 2 تا 4 هفته با استفاده از ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن به میزان 0/55 براورد نموده اند.[11] در این پژوهش به علت روایی و پایایی بالایی که این پرسشنامه در تحقیقات قبلی نشان داده، نیاز به سنجش دوباره نبود.

نتایج

به منظور بررسی رابطه بین کنترل فکر با سلامت روان دانشآموزان در بعد روانتنی از آزمون رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. نتیجه آزمون مذکور نشان داد مدل می تواند حدود %11 متغیر سلامت روان در بعد روان تنی را تبیین کند که از نظر آماری معنی دار بود p<0/001 - و . - F=7/53 نتایج ضرایب رگرسیون در جدول - 1 - نشان می دهد بین مولفه حواس پرتی با سلامت روان در بعد روانتنی رابطه منفی و معنی دار و بین مولفههای خودتنبیهی و نگرانی با سلامت روان دانش آموزان در بعد روانتنی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد . - p<0/05 - همچنین نتایج نشان داد که متغیر خودتنبیهی سهم بیشتری در تبیین متغیر سلامت روان در بعد روانتنی بر عهده دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید