بخشی از مقاله

چکیده

هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین راهبردهای خودتنظیمی با سبک های تفکر در دانشآموزان مقطع متوسطه شهرستان اهواز در سال تحصیلی 1393-94 بود. از جامعهی آماری پژوهش، نمونه ای به تعداد 320 نفر با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های راهبردهای یادگیری و مقیاس سبک های تفکر استفاده شد. برای تحلیل دادهها روش های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد.

نتایج همبستگی نشان داد که بین متغیرهای راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و سبک های تفکر با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای راهبردهای یادگیری خودتنظیمی سبک های تفکر قضایی، قانونگذارانه و اجرایی به ترتیب پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی می باشند و حدود %16 از واریانس پیشرفت تحصیلی توسط متغیرهای راهبردهای یادگیری خودتنظیمی سبک های تفکر قضایی، قانونگذارانه و اجرایی تبیین میشود.

-1 مقدمه

در سال های اخیر یادگیری خود-تنظیمیٌ به طور وسیع در موقعیت های یادگیری و تحصیلی به کار برده شده و بر اساس آن چندین مدل برای تبیین یادگیری و انگیزش مطرح شده اند. یکی از نظریه های که مقوله شناخت، یادگیری و انگیزش را به صورت تعاملی مورد بررسی قرار داده است، مدل یادگیری خود- تنظیمی زیمرمنٍ - 1986 - می باشد. چارچوب اصلی این نظریه بر این اساس استوار است که یادگیرندگان چگونه از نظر شناختی، فراشناختی، انگیزشی و رفتاری یادگیری خود را سامان می بخشند - زیمرمن و مارتینز- پونزَ، . - 1990 دومین نظریه مدل یادگیری خود- تنظیمی پینتریچُ و دی گروتِ - 1990 - می باشد که به سه جزء مهم عملکرد کلاسی اشاره دارد.

اول خود- تنظیمی شامل راهبردهای فراشناختی جهت طراحی، نظارت و اصلاح شناخت است. دوم راهبردهای مدیریتی است که در برگیرنده کنترل یادگیرنده بر روی تلاش هایش در وظایف و تکالیف تحصیلی است. سوم، راهبردهای شناختی است که یادگیرندگان در مواقعی مثل یادگیری، یادآوری و فهم مطالب استفاده می کنند. بالاخره، سومین نظریه مدل یادگیری خود- تنظیمی بوکارتسّ - 1997 - می باشد، که شش مؤلفه خود- تنظیمی انگیزشی، خود- تنظیمی شناختی، راهبردهای انگیزشی، راهبردها شناختی، دانش فراشناختی و محتوای دانش دارد.

الگوی شش مؤلفه ای می تواند به عنوان چارچوب تشریح کننده یادگیری خود- تنظیمی در سه سطح اهداف، راهبردها - انگیزشی، شناختی و فراشناختی - و دانش خاص در نظر گرفته شوند - بوکارتس، . - 1996 تحقیقات مربوط به یادگیری خود- تنظیمی در ابتدا به صورت غیر آزمایشی بود ولی از سال - 2005 - راهبردهای یادگیری خود- تنظیمی به عنوان یک مداخله قومی و تأثیر گذار بر رشد و اصلاح انگیزش و یادگیری دانش آموزان مطرح شده است - شانکٌ، . - 2005 پینتریج و دی گروتٍ - 1990 - اشاره می کند که تعاریف گوناگونی از یادگیری خودتنظیمی وجود دارد. اما سه جزء مهم برا ی عملکرد کلاسی ضروری به نظر می رسد. اول اینکه خود تنظیمی شامل راهبردهای فراشناختی جهت طراحی، نظارت و اصلاح شناخت است.

دوم راهبردهای مدیریتی است که در برگیرنده کنترل دانش آموز بر روی تلاش هایش در وظایف و تکالیف تحصیلی است. سومین جنبه مهم خودتنظیمی که برخی از محققین به آن اشاره نموده اند، راهبردهای شناختی است که دانش آموزان از آن در مواقعی مثل یادگیری، یادآوری و فهم مطالب استفاده می کنند، معمولاً راهبردهای شناختی و فراشناختی برای رشد و پیشرفت دانش آموز کافی نیست و آنها همچنین باید برای استفاده از این راهبردها در حد بهینه انگیخته شوند.

اجرای برنامه های آموزش راهبردهای یادگیری خود-تنظیمی در مقاطع مختلف تحصیلی ضروری است - پینتریج و دی گروت، . - 1990 از سوی دیگر، دانش آموزان بعد از ورود به مدرسه دارای مشکلات انگیزشی و یادگیری بوده و اصلاح انگیزش و یادگیری آنها امری ضروری به نظر میرسد. همچنین شناخت سبکهای تفکر به افراد کمک میکند تا آنها فکر خود را به منظور سازگاری با سبکهای تفکر مختلف تعدیل کنند و در عین حال در ارتباطات خود موفق شوند. سبکهای تفکر به این دلیل با اهمیت هستند که پلی برای موفقیت تحصیلی به حساب میآیند - عاشوری، . - 1393 سبک های تفکر یک توانایی نیست بلکه چگونگی استفاده فرد از توانایی هایش می باشد. توانایی به خوب از عهده کاری برآمدن اشاره دارد، در حالی که سبک به این معنی که فرد دوست دارد چگونه کاری را انجام دهد، اشاره دارد.

بر اساس نظریه خود مدیریتی ذهنی استرنبرگ سبک های تفکر به شیوه های ترجیحی افراد در استفاده از توانایی های فردی آنان اشاره دارد و بیان می کند همان گونه که برای مدیریت جامعه راه های متفاوتی وجود دارد، افراد نیز برای بهره گرفتن از توانایی های خود از شیوه های متفاوتی استفاده می کنند - ژانگ،. - 2004با توجه به مطالب گفته شده می توان به اهمیت رابطه متغیرهای راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و سبک های تفکر دانش آموزان پی برد. بنابراین، پژوهش حاضر بر این است که به بررسی رابطه بین راهبردهای خودتنظیمی و سبک های تفکردر دانشآموزان مقطع متوسطه شهرستان اهواز بپردازد.

روش تحقیق

به منظور دستیابی به اطلاعات پژوهش با مراجعه به اداره آموزش و پرورش شهر اهواز لیست مدارس متوسطه دخترانه دریافت گردید و با مراجعه حضوری به مدارس و توزیع پرسشنامه ها بین دانش آموزان مورد نظر با همکاری مدیران و ارایه توضیحات لازم در خصوص تکمیل آنها با دقت کامل، اطلاعات مورد نیاز جمع آوری گردید. جامعهی آماری این پژوهش را، تمام دانشآموزان دختر پایه سوم دبیرستان شهر اهواز در سال 93-94 تشکیل میدهند.

با توجه به فهرست تهیّه شده از ادارهی آموزش و پرورش، جامعهی آماری تعداد 3590 نفر می باشد. در این تحقیق حجم نمونه براساس جدول کرجسی و مورگان 320 نفر می باشد که از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شده است. به این صورت که از نواحی چهارگانه شهر اهواز نواحی 1 و 4 به تصادف انتخاب شدند سپس از دبیرستان های این نواحی 10 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب و از بین مدارس مورد نظر و به نسبت تعداد دانشآموزان در هر مدرسه، در کل نمونهای به حجم 320 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد.

پس از انتخاب نمونه، پرسشنامهها در اختیار آنها قرار گرفت که تعداد 310 نفر به پرسشنامهها پاسخ دادند و در نهایت دادههای جمعآوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به منظور گردآوری اطلاعات و دادهها از ابزارهای زیر استفاده شده است: مقیاس یادگیری خودتنظیمی پنتریچ و دی گروت - - 1990 - - MSLQ و پرسشنامه سبکهای تفکر استرنبرگ و واگنر - 1997 - استفاده شد.مقیاس یادگیری خودتنظیمی پنتریچ و دی گروت : - MSLQ - - 1990 - جهت اندازه گیری میزان استفاده آزمودنی ها از راهبردهای یادگیری خودتنظیمی ، از مقیاس یادگیری خودتنظیمی - - MSLQ که توسط پنتریچ و    دی گروت - 1990 - تهیه شده است؛ استفاده شد. این مقیاس دارای 47 گویه است که در دوبخش باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، تتنظیم شده است.

خرده مقیاس راهبردهای یادگیری خودتنظیمی شامل 22 گویه است که از این تعداد، 13 گویه به مقوله شناخت اختصاص دارد و دربردارنده راهبردهای تکرارو مرور، راهبردهای بسط و گسترش و راهبردهای سازماندهی و راهبردهای درک مطلب است. راهبردهای فرا شناختی و مدیریت تلاش یک عامل واحد تحت عنوان خود نظم دهی را تشکیل داده اند که تعداد 9 گویه را در پرسشنامه حاضر به خود اختصاص داده است و شامل سه دسته راهبردهای برنامه ریزی، کنترل و نظارت و نظم دهی است.

بخش باورهای انگیزشی دارای 25 گویه است که شامل چهار جزء خودکارآمدی ، جهت گیری هدف، ارزش گذاری درونی و اضطراب امتحان است. از این تعداد، 9 گویه آن به مقوله خودکارآمدی؛ 5 گویه به مقوله جهت گیری هدف، 4 گویه به مقوله ارزش گذاری درونی و 7 گویه باقیمانده به اضطراب امتحان اختصاص داده شده است. پنتریچ و دی گروت - 1990 - برای بررسی روایی پرسشنامه MSLQ از روش آماری تحلیل عاملی استفاده کرد ند. این محققان با به کار بستن روش تحلیل عاملی ، برای مقیاس باورهای انگیزشی سه عامل خودکار آمدی، ارزشگذاری درونی و اضطراب امتحان و برای مقیاس راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دو عامل استفاده از راهبردهای شناختی ، و استفاده از راهبردهای فرا شناختی ومدیریت تلاش - خودنظم دهی - را بدست آوردند.

پینتریچ و دی گروت - 1990 - برای بررسی پایایی پرسشنامه 06/4 از روش آلفای کرانباخ استفاده کردند و برای خرده مقیاس های خودکارآمدی ، ارزش گذاری درونی ، اضطراب امتحان ، استفاده از راهبردهای شناختی و خودنظم دهی - استفاده از راهبرد های فراشناختی و مدیریت تلاش - به ترتیب ضرایب آلفای 0/89 ،0/87 ، 0/75 ، 0/83 و 0/74 را بدست آوردند . والترز ، پنتریچ و کارابنیک - 2003 - نیز پایایی بخش های مختلف این آزمون را با توجه به تحقیقات و نمونه های مختلف در سراسر دنیا به شرح زیر گزارش نمودند : درایران نیز موسوی نژاد - - 1376 برای بررسی روایی پرسشنامه از روش روایی محتوایی و تحلیل عاملی استفاده کرده است که در این تحلیل سه عامل راهبردهای شناختی سطح پایین ، راهبردهای شناختی سطح بالا و خودنظم دهی فراشناختی استخراج گردیدند . موسوی نژاد برای تعیین پایایی عوامل فوق به ترتیب ضرایب آلفای 0/98 ، 0/79 و  0/84 را گزارش داد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید