بخشی از مقاله

چکیده:

تمایز از خود، سازه اصلی در نظریه ی سیستم های خانواده بوئن است و به عنوان توانایی پیوستن به دیگران بدون واکنش پذیری بیش از حد احساسی نسبت به جذر و مد ذاتی در رابطه تعریف شده است و به عنوان یکی از معدود تعاریف فراگیر در توسعه روانشناسی از یک منظر نظام مند مورد ملاحظه قرار گرفته است. افرادی که به خودمتمایزسازی رسیده اند، توانایی بیشتری برای اتخاذ "موقعیت من" دارند، این توانایی برای اتخاذ "موقعیت من" همراه با اضطراب مزمن کم و نیز سازگاری روانی بالاست. به نظر می رسد، عدم ابراز هیجانهای مثبت و منفی به شکل سالم، سرکوب کردن هیجان های منفی و تعارض در ابراز یا عدم ابراز و یا سرزنش کردن خود بعد از ابراز هیجان ها، آن چنان می تواند تأثیرات منفی روانی در پی داشته باشد که سلامت عمومی افراد را به خطر اندازد. این مؤلفهها بیانگر شایستگی هیجانی دانشجویان است که می تواند به طور مستقیم یا غیر مستقیم، موفقیت تحصیلی آنها را تحت تأثیر قرار دهد.

هدف اصلی در این پژوهش بررسی رابطه هیجانات تحصیلی مثبت و منفی با ترس از ارزیابی منفی و خود متمایز سازی و سبک های ابراز هیجان دانشجویان می باشد. در این پژوهش برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه های استاندارد استفاده گردید که توسط دانشجویان در سه رشته در موسسه غیرانتفاعی دانشستان این پرسشنامه ها تکمیل گردید.این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و دارای رابطه ای همبستگی می باشد.برای تحلیل نیز از نرم افزاز spss استفاده شده که از آزمون ضریب همبستگی پیرسون بهره گرفته شده است.نتایج این پژوهش به شرح زیر می باشد:بین خود متمایزسازی و ابعاد آن، در بین دانشجویان با هیجان های تحصیلی مثبت و منفی رابطه وجود دارد بین سبک های ابراز هیجان در بین دانشجویان با هیجان های تحصیلی مثبت و منفی رابطه وجود دارد بین ترس از ارزیابی منفی در بین دانشجویان باهیجان های تحصیلی مثبت و منفی رابطه وجود دارد.

واژگان کلیدی: تمایز از خود،هیجانات، برانگیختگی هیجان،خانواده و والدین 

مقدمه:

هر عضو، در نظام خانواده را به عنوان یک نظام عاطفی مجزا و در مجموع یک نظام ارتباطی در نظر می گیرند. سیستم عاطفی به نیروهای طبیعی مشترک در موجودات زنده اشاره دارد. با وجود تنوع این خانواده ها از لحاظ ارزش ها و باورها و اصولشان فرآیند ابتدایی در برقراری تعامل و ارتباط در هر کدام از آنها با یکدیگر متفاوت است.بوئن - 1988 - تأکید کرد که سیستم عاطفی و عملکرد آن یک فرآیند خودتنظیم شده نیست، بلکه عمدتاً در چارچوب روابط و مناسبات با دیگران و محیط اطراف رخ می دهد. عملکرد فردی اغلب بخشی جدا از چارچوب رابطه است، که فرد در آن به طور فردی شرکت می کند. نظام احساسی، ارگانیسم را تحریک می کند، این مستلزم غریزه طبیعی است که رفتار موجودات زنده را هدایت می کند.نظام عاطفی به عنوان "نظام هدایت درونی ارگانیسم " عمل می کند. به عنوان مثال در انواع موجودات ساده نظام عاطفی ماننددستگاه تعیین واکنش شیمیایی عمل میکندو درموجودات پیشرفته تر این نظام عاطفی همچون نظام عصبی مرکزی عمل میکند .سیستم عاطفی فعالیت هایی مانند تولید مثل، تغذیه، گریز یا ساز و کار مبارزه فرزندان را در بر می گیرد. به عنوان مثال افزایش ضربان قلب و سرعت تنفس، تعریق و عضلات محکم در پاسخ بهحمله ی حیوان محصول نظام هیجانی فرد است.

وقتی یک مادر، صدای فریاد کودک تازه به راه افتاده خود را می شنود، به سرعت به بررسی محیط اطراف کودک می پردازد و به طور متعهدانه با فعالیت او درگیرمیشود .در یک حالت عاطفی، نظام عاطفی واکنش هایی را منجر می شود که مشابه به بازتاب های بیولوژیکی هستند، نظام عاطفی، در تعامل مستمر با سیستم فکری و احساس است که توسط بوئن مطرح شدهاست. نظام فکری، اشاره به ظرفیت تفکر، استدلال و اندیشه دارد که منحصراً به انسان تعلق دارد و در نتیجه سبب تمایز انسان از همه موجودات زنده دیگر شده است. بوئن از نظام فکری به عنوان یک نظام هدایت ثانویه اشاره می کند که اجازه می دهد تا دریابد تفکر و منطق در زندگی یکی است. با وجود ظرفیت منحصر به فرد انسان برای عملکرد فکری، بوئن مشاهده کرد که اکثر فعالیت های انسانی توسط نظام فکری هدایت نمیشوند و در برخی از آنها توسط نظام احساسی هدایت می شود، نظام احساسی در میان سیستم هیجانی و سیستم فکری ارتباط برقرار می کند، این عملکرد سیستم لیمبیک است و نظام احساسی به آگاهی ذهنی وتفسیر اشاره می کند، بوئن احساسات را به عنوان یک " آگاهی فکری و شناختی از جوانب بیشتر نظام احساسی معرفی می کند.

ادبیات تحقیق:

تعریف خود متمایز سازی:

خودمتمایزسازی عبارت است از، توان مقاومت در برابر ذوب شدن در واکنشهای شخصی دیگر که از طریق توانایی جداسازی افکار از احساسات صورت می گیرد، افراد تمایز یافته با احساس خویش در تماس هستند و راجع به آنچه برایشان بهترین هست می اندیشند، نه دست یافتن به آمال و امیال دیگران، یا تلاش برای اعمال نفوذ. این افراد مایلند همسرانی را انتخاب کنند که به همان سطح از تمایز یافتگی که خودشان رسیده اند، دست پیدا کرده باشند، هدف رسیدن به سطحی از تمایزیافتگی است که فرد را قادر می سازد به طور مستقل بیندیشد و عمل کند. "خودبودن" یعنی اینکه شما بتوانید با احساسات و افکار خود تماس داشته باشید و راجع به آنچه برای شما بهترین است بیندیشید، نه اینکه چهکاری ازدست شما میتواند برآید، تاصلح وآرامش حفظ شودیاتأیید شخص دیگری را بدست آورید. شخصی که احساس خوبی از خودش دارد با خودش مصالحه نمی کند تا به هماهنگی برسد یا از موقعیتی نمیگریزد تاموضعش را از دست ندهد.

بنابراین  دیدگاه موری بوئن، مقیاس نظری تفکیک خویشتن قادر است میزان ادغام یا تفکیک مان کارکردهای هیجانی، عاطفی و عقلی را نشان می دهد.افرادی که در پایین ترین سطح - 0-25 - قرار دارند، به لحاظ عاطفی با خانواده و دیگران در آمیخته اند و در زندگی احساسشان بر افکار غلبه می کند. افرادی که در دامنه - 50-25 - قرار دارند، هنوز تابع نظام عاطفی و نظر سایرین هستند، با این حال رفتار خودگردان نیز وجود دارد، اما به منظور کسب تأیید دیگران صورت نمیگیرد. افرادی که در دامنه - 50-75 - قرار دارند از رشد مناسب تفکر برخوردارند ودرشرایط بروز فشار روانی، تحت سلطه احساسات و هیجانات زود گذر قرار نمیگیرند و احساس هویت در حد معقول در آنها پرورش یافته است و اما گروهی که - 75-100 - قرادارند، دائماً افکار خود را از احساسات جدا کرده و براساس افکار صرف تصمیم می گیرند، با این حال در دوستی های صمیمی پایدارند.

بوئن کسی را که در سطح 75 قرار دارد، فردی می دانست که در سطح تفکیک بالایی دارد و کسانی که بالاتر از 60 هستند، به نظر وی درصد ناچیزی از جامعه را تشکیل می دهند. میزان تفکیک در سطوح متوسط بالای این مقیاس باعث می شود که فرد امکان تعامل با دیگران را بدون ترس از هم آمیختگی - ازدست دادن هویت - در آن رابطه داشته باشد. احساس گناه خانواده وبزرگ کردن ارزش اعضای خانواده در نزد فرد از کودکی توسط خود نظام، در تک تک اعضا شکل می گیرد وبعدها براساس آن، فرد برنامه ریزی وکنترل میشود، این موضوع از لحاظ تاریخی قابل بررسی است، مثلاً به لحاظ فرهنگی ارزشی که برای والدین گذاشته شده بنای این امر است که در "من جمعی نامتمایز" بوئن مطرح می شود.

فرددر برابر توهین سایرین به اعضای خانواده اش بدون هیچ فکری مقاومت می کند، درحالیکه عقل سلیم حکم می کند حدالاقل امکان بررسی برای توهین ها فراهم شود. تفاوت فرد تمایزیافته و تمایز نیافته در این است که، فرد تمایزیافته همواره عاقلانه امکان بررسی خطای اعضای خانواده اش را باز میبیند اما فرد تمایزنیافته خانواده خود را معصوم میداند و حتی اجازه فکر خطا درباره ی آنها را نمی دهد.در نهایت، باید به این نکته توجه کرد که در زندگی انسان هیچ نهادی مؤثرتر و مهم تر از خانواده نیست که در رشد و پرورش افراد تأثیرگذار باشد، خانواده اساسی ترین وابتدایی ترین واحد اجتماعی است که انسان به طور غیر ارادی و اکتسابی عضو آن است.

ویژگیهای افراد با سطح تمایز پایین:

افراد با سطح تمایز پایین بسیار هیجانی هستند، این میزان بالای هیجانات در واکنش به فشارها و اضطراب هایی است که افراد در زندگی تجربه می کنند و در بعد روابط نزدیک بین فردی این افراد قادر نیستند خودشان را در برابر افراد مهم زندگی مثل اعضای خانواده و دوستان نزدیک ابراز کنند، این افراد جهت اجتناب از به وجود آمدن تعارض، مستعد سازش و مدارا در افکار و عقاید خود هستند. این گونه از افراد به علت ترس از ترک شدن با فاصله گیری و کنار کشیدن خودشان از دیگران، به جای اینکه تفاوت هایی که افرادی که در روابط وجود دارد را به چالش بکشند، خود را سازگار می کنند. عجیب این که موقعی که این افراد یک رابطه نزدیک را بوجود می آورند، به علت ترس از صمیمی شدن، تلاش یم کنند که رابطه را از بین ببرند، اصولاً این افراد به هر قیمتی شده می خواهند خرسند باشند و تعارض را تحمل نمیکنند به جای اینکه صریحاً درباره موقعیت های تعارض آور فکر کنند، تلاش میکنند سریعاً آن را برطرف کنند. اغلب سعی میکنند طبق انتظارات دیگران رفتار کنند، تفکرات هیجانی بیش از حد در مورد اینکه به راحتی توسط دیگران آسیب ببینند، یا اینکه دیگران در مورد آنها چه فکر می کنند، اعتماد به نفس و آرامش را از آنها می گیرد.طبق نظر

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید