بخشی از مقاله
چکیده:
هیجان های تحصیلی به عنوان هیجان هایی تعریف می شود که مستقیماً با پیامدهای و فعالیتهای پیشرفت ارتباط دارد. تصور می شود که هیجان ها تأثیر عمیقی بر یادگیری و عملکرد یادگیرندگان داشته باشد . با توجه به نقش مؤثر هیجان های تحصیلی، در یادگیری فراگیران این امر ضروری به نظر می رسد عوامل روانشناختی مؤثر بر آن ها شناسایی گردد. داشتن یک هویت مستقل و متعادل در مواجه با تعلق و فاصله گرفتن مناسب از خانواده و تنش ها و مدیریت مناسب اضطراب تحت عنوان خودمتمایزسازی، اهمیت جلوه های هیجانی افراد برای سازگاری و ارزش این جلوه های هیجانی برای بقاء و عدم توجه افراطی به ارزیابی های دیگران و بطور خاص تر، ارزیابی های منفی دیگران که در مقایسه با ارزیابی های مثبت، اضطراب بیشتری را به فرد تحمیل می کنند، میتوانند از جمله عوامل روانشناختی و عاطفی-روانی تأثیرگذار بر هیجان های تحصیلی دانشجویان در محیط آموزشی باشد.
هدف اصلی در این پژوهش بررسی رابطه هیجانات تحصیلی مثبت و منفی با ترس از ارزیابی منفی و خود متمایز سازی و سبک های ابراز هیجان دانشجویان می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشجویان غیرانتفاعی دانشستان ساوه می باشند. این جامعه مشتمل است بر 1023 دانشجو مشغول به تحصیل می باشند. در پژوهش حاضر 125 نفر از دانشجویان در سه رشته با استفاده از جدول تعیین حجم مورگان و به روش نمونه برداری تصادفی ساده، توسط جدول اعداد تصادفی انتخاب شدند.در این پژوهش از شاخص های آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. این تحقیق براساس هدف، تحقیقی کاربردی بوده و از نوع هدف همبستگی می باشد.
واژگان کلیدی: جلوه های هیجانی،ارزیابی دانشجویان، هیجانات دانشجویان
مقدمه:
نوجوانی دوره ای است از حیات انسان که خصوصیات و مسائل خاصی خود را دارد.ازاین رو برای نفوذ عمیق در ادراکات آنان، باید حیطه های جسمانی،اجتماعی، آموزشی، اخلاقی و عقلانی آنان مورد بررسی و اکتشاف قرار گیرد. راجرز - 1943 - معتقد است که رفتار هر فرد ناشی از ادراک او نسبت به خودش است،تجربه هایی که متناقض با درک فرد باشند، مردود و تجربه هایی که سازگار باشند، پذیرفته می شود. تمایز از خود، سازه اصلی در نظریه ی سیستم های خانواده بوئن3 است و به عنوان توانایی پیوستن به دیگران بدون واکنش پذیری بیش از حد احساسی نسبت به جذر و مد ذاتی در رابطه تعریف شده است و به عنوان یکی از معدود تعاریف فراگیر در توسعه روانشناسی از یک منظر نظام مند مورد ملاحظه قرار گرفته است. بوئن معتقد است فشارهای روحی به وسیله خودمتمایزسازی، ملایم می شوند.افراد تمایز یافته تعریف مشخصی از خود و عقایدشان دارند و در موقعیت های شدیدأ عاطفی که در بسیاری منجر به بروز رفتارهای غیرارادی می شود، کنترل خود را از دست نمی دهند و به صورت کاراتر و مؤثرتر در محیط خانواده و جامعه فعالیت می کنند.
در مقابل افرادی که تمایزنیافته اند، هویت تعریف شده ای از خود ندارند و در مسائل بین شخصی موجود همراه با موج عاطفی خانواده حرکت می کنند. دوسوگرایی در ابرازهیجان ، یعنی اینکه فرد ترکیبی از هیجان های مثبت و منفی را در مورد هیجان و ابراز هیجان تجربه کند .دوسوگرایی در ابراز هیجان اشکال مختلف از قبیل تمایل به ابراز ولی قادر به ابراز نبودن، ابرازکردن بدون تمایل واقعی و ابراز هیجان و پشیمان شدن بعد از ابراز را شامل می شود. پژوهش ها نشان داده اند که دوسوگرایی در ابرازگری با ابرازگری همبستگی منفی دارد و بازداری و نشخوار در ابراز هیجان را منجر میشود.دوسوگرایی در ابراز هیجان بهترین نشانه ابرازگری پایین و تعارض بالاست.به نظر می رسد، عدم ابراز هیجانهای مثبت و منفی به شکل سالم ، سرکوب کردن هیجان های منفی و تعارض در ابراز یا عدم ابراز و یا سرزنش کردن خود بعد از ابراز هیجان ها، آن چنان می تواند تأثیرات منفی روانی در پی داشته باشد که سلامت عمومی افراد را به خطر اندازد. این مؤلفهها بیانگر شایستگی هیجانی دانشجویان است که می تواند به طور مستقیم یا غیر مستقیم، موفقیت تحصیلی آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
ادبیات پژوهش:
تمایز از خود:
ویلیامسون - 1981 - 4 این نظریه را مطرح کرد که تمایز خود به خوبی با وجود اقتدار شخصی در روابط بین والدین و فرزندان بزرگسال، توصیف می شود. مفهوم ویلیامسون - 1982 - از اقتدار شخصی در سیستم خانواده به "دستیابی به صمیمیت در تعاملات با همه ی افراد از جمله والدین و در عین حال حفظ فردیت" اطلاق میشود. تصور می شود افرادی که اقتدار شخصی بیشتری در روابط خود دارند بیشتر قادر به دستیابی به فردیت و در عین حال تجربه صمیمیت عاطفی با دیگران، می باشند. ویلیامسون - 1981 - بر این عقیده بود که اقتدار شخصی وقتی بدست می آید که فرزندان بزرگسال از عهده مذاکره دوباره ی5روابط خود با والدین براساس احترام متقابل، همکاری و انتخاب در عوض تعهدات ، آمیختگی یا استفاده از ترس یا تهدید بر آیند.تصور می شود که این فرآیند بازسازی در بزرگسالی اتفاق می افتد - یعنی دهه چهارم زندگی - و بر تغییر ساختار قدرت در روابط والدین - فرزند فرآیند بزرگسال متمرکز است، بنابراین ایجاد یک رابطه متقابل و همتا مانند را ممکن می سازد.
اجزاء تمایزیافتگی:
طبق نظر بوئن چهار عامل بر سطوح تمایزیافتگی شخص وجود دارد:
-1واکنش عاطفی: فرد واکنشی می باشد و بیشتر انرژی اش را به سمت تجربه و شدت احساساتش متوجه ساخته است. برای چنین فردی مشکل است که در پاسخ به عواطف دیگران آرام باقی بماند. این افراد در یک دنیای هیجانی و احساسی به دام افتاده اند.
-2گسلش عاطفی: وقتی تمایلات میان فردی شدید هستند، افراد کمتر تمایز یافته ممکن است با گسلش عاطفی عکس العمل نشان می دهند. با گسلش عاطفی، افراد کمتر تمایزیافته خودشان را همانند احساساتشان از دیگران جدا می کنند، در حالی که افراد با سطح تمایز بالا احساس نیاز به جدایی از نظر عاطفی را ندارند. افرادی که از نظر عاطفی جدا می شوند وگسلش عاطفی دارند، بطور عمیقی صمیمیت را تهدید آمیز می یابند و بنابراین اغلب تمایل دارند تا خودشان را از دیگران و عواطف جدا کنند. آنها اهمیت خانواده را انکار می کنند و یک نمای افراطی از استقلال را نشان می دهند - پاپکو. - 2002 بطور کلی هر چه میزان اضطراب و وابستگی هیجانی بیشتر باشد احتمال گسلش عاطفی افراد از خانواده بیشتر خواهد بود.
-3آمیختگی با دیگران: طبق نظر بوئن مشکل اصلی در خانواده ها آمیختگی عاطفی است و راه حل اساسی آن تمایزیافتگی است. افراد کمتر تمایزیافته در روابط نزدیک شان بیش از اندازه درگیر یا آمیخته با دیگران هستند. بوئن توجه خاصی بر وقوف بر احساسات و افکار و جدا کردن آنها از یکدیگر دارد، وقتی افکار و احساسات از هم متمایز نمی شوند، هم جوشی روی میدهد. افراد با تمایزیافتگی بالا به خوبی از عقایدشان آگاهی دارند و احساس فردیت می کنند. کسانی که در اختلافات خانوادگی بین هیجانات و عقل خویش تفکیک قائل می شوند، میتوانند حق خودشان را بگیرند، در حالی که اسیر امتزاج و هم جوشی احساسات و افکار باعث می شود، به جای مطرح کردن ارزش ها و عقاید حقیقی خویش، خود کاذب، خویش را بروز دهند
فرآیند بهبود تمایزیافتگی:
از آنجا که هدف تئوری بوئن کسب یک سطح بالاتر از خودتمایزیافتگی است تا بدین وسیله اضطراب را کاهش دهد. شیوه های درمان بوئن برای افزایش سطح تمایزیافتگی و کاهش نشانه های وابستگی متقابل بر سه قدم زیر استوار است:
-1کار برروی خانواده اصلی، بااستفاده از ژنوگرام برای کشف میزان آمیختگی و وابستگی های حل نشده و نحوه کاهش یا جذب اضطراب در یک خانواده خاص.
-2به کار گیری مواضع شخصی، جداسازی سیستم تفکر از احساس برای کاهش برخورد واکنشی به سیستم عاطفی خانواده و عدم مثلث سازی.
-3 اتصال مجدد گسلش عاطفی، کاهش برخورد واکنشی و حفظ کنترل عاطفی با افراد مهم دیگر
تعریف هیجان:
درخاستگاه اولیه، فلاسفه تلاش نمودندکه هیجان هارابطورمجزاتعریف کنند که با موفقیت های کم همراه بود، تقریباً 150 نظریه وجود دارد که منشأ، شدت، ماهیت و هدف هیجان ها را مدنظر قرار میدهد.هیجان ها پدیده های چند وجهی هستند. هیجان ها تا اندازه ای حالت های عاطفی، ذهنی هستند که باعث میشوندتا به شیوه های خاص احساس کنیم. مثلاً خشمگین یاشادمان شویم. هیجان هاپاسخ های زیستی واکنش های فیزیولوژیکی هستند، که بدن را برای عمل سازگاری آماده می سازند. بدن ما هنگام هیجان زدگی طوری فعال می شود که با حالت بی هیجانی فرق دارد، در این حالت افزایش ضربان قلب، عضلات تنیده و تنفس سریع را تجربه می کنیم. البته هیجان ها بیشتر کارکردی هستند، مثلاً خشم، ما را برای جنگیدن با دشمن آماده می کند و ترس ما را برای گریختن آماده می سازد.