بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با هدف رابطه خلاقیت با اینده نگری در دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور واحد سبزوار انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور سبزوار بودند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از دانشجویان دختر که به روش تصادفی ساده انتخاب گردید. داده ها از طریق دو پرسشنامه خلاقیت و اینده نگری جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار آماری spss و از روشهای آماری توصیفی - میانگین و انحراف معیار و... - و امار استنباطی - ضریب همبستگی پیرسون - استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان میدهد که: بین آیندهنگری و خلاقیت دانشجویان رابطه وجود دارد. و دانشجویان خلاق اینده نگر ترند.
کلمات کلیدی: خلاقیت، انگیزه پیشرفت.اینده نگری
مقدمه
برای اولین بار انسان علاقه مند شد بداند چرا افراد با هم تفاوت دارند. در جوامع مختلف همیشه افرادی بوده اند که از خود توانایی ها و برجستگی خاص نمایان می ساختند که این امر موجب تحریک حس کنجکاوی دیگران می گردید و سوء ظن، نفرت و یا ترغیب و تشویق آنها را در پی داشت. اشخاصی بوده اند که با استعداد فراوان و نبوغ فوقالعاده خویش در طول زندگی، توجه و تحسین همه را به خود جلب نموده اند و یا بدون توجه مردم، زندگی کرده اند و گاه پس از مرگشان به نبوغ آنها پی برده شده است.
گرچه تمدن و فرهنگ انسانی نتیجه تلاش تمام افراد بشر است اما غنا و عظمت آن مدیون افراد خلاق، متفکران، نوابغ، کاشفان و مخترعان بوده است. از این رو، اهمیت شناخت و پرورش این افراد آشکار می شود. بنابراین در دنیای پیچیده کنونی که شاهد رقابتهای بسیار فشرده جوامع مختلف برای دستیابی به جدیدترین تکنولوژیها و منابع قدرت هستیم، افراد تیزهوش و خلاق و صاحبان اندیشه های نو و متکبر همانند گرانبهاترین سرمایه ها از جایگاه بسیار بالایی برخوردار هستند.
زیرا هرقدر جهانی که در آن زندگی می کنیم پیچیده تر شود نیاز به شناسایی و پرورش ذهنهای خلاق و آفریننده محسوس و روشنتر می گردد. در همین رابطه، توین بی1 معتقد است که شانس برای به دست آوردن خلاقیت بالقوه می تواند موضوع زندگی و مرگ هر جامعه ای باشد. همچنین تورنس به نقل از کفایت استدلال می کند که تصاویر آگاه و ناخودآگاه از آینده نیروی محرکه مهمی در پس دستاوردهای آینده اند.
تصاویر مثبت آینده نیروهای پرتوان مغناطیسی هستند که ما را به تحرک واداشتند و به ما انرژی لازم را برای حرکت به پیش، به سوی امکانات، راه حلها و دستاوردهای خلاق و جدید - می دهند، از طرفی برای آنکه بتوانیم قدرت تصور خود را پرورش دهیم و تصاویر مثبتی از آینده خلق کنیم باید خلاقیت خود را پرورش دهیم. چه نیاز به خلاقیت اجتناب ناپذیر است به همین دلیل امروزه جوامع ما، بیش از هر زمان دیگر به افراد هوشمند و خلاق نیاز دارد و در شرایط کنونی مسأله خلاقیت از مهمترین مسائل در قلمرو روانشناسی آموزشگاهی است.
به طوری که در اصل 25 کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران مصوب شورای تغییر بنیادهای نظام آموزش و پرورش تحت عنوان پرورش توان تفکر، نقد و ابتکار آمده است که: در تدوین و اجرای برنامه های آموزش و پرورش باید از شیوه هایی استفاده شود که توان تفکر، تحلیل و نقد، ابتکار و خلاقیت را تقویت کنند و زمینه مناسب را برای خودآموزی دانشجویان فراهم نمایند. همچنین این اصل می افزاید که برنامه ریزی آموزشی و درسی باید.به گونه ای باشد که به دانشجویان مجال تفکر داده شود و آنان را به اندیشیدن و تفکر ترغیب نماید. تعلیمات باید به گونه ای باشد که در دانشجویان رشد فکری قوّه تجزیه و تحلیل را تقویت بنماید.
بیان مسئله
امروز ثابت شده است که برخلاف باور بسیاری که خلاقیت را خصوصیت ذاتی بعضی از افراد میدانند، این استعداد در نوع بشر به اندازه حافظه عمومیت دارد و می توان آن را با کاربرد اصول و فنون معین و ایجاد محیطی مناسب پرورش داد. به طوری که می توان گفت خلاقیت به عنوان یک استعداد، حاصل تعامل پیچیده وراثت و محیط است بنابراین، خلاقیت موضوع بسیار پیچیده ای است و شناخت و شکوفاسازی آن به عنوان یک استعداد، نیازمند فراهم آوردن روش های تربیتی نوین است و اهمیت این موضوع در جامعه صنعتی امروز به ویژه در دنیای رایانه ها، مملوس تر می شود. همچنین نقش مدرسه و مربیان در جهت پرورش افکار خلاق و رشد تواناییهای این گونه افراد از اهمیت بسزایی برخوردار است.
در تنظیم و محتوا و مواد درسی و تدریس باید از شیوه هایی استفاده شود که متکی بر مشارکت فعال دانشجویان در درس و بحث باشد و به دانشجویان فرصت کافی جهت ارائه یافته های خود، راه حلهای مختلف برای حل مسایل و شیوه های ابتکاری داده شود. در کلیه فعالیتهای فوق برنامه باید برای دانشجویان میدان عمل جهت بروز و پرورش ابتکارات و خلاقیت داده شود و از جاذبه این گونه فعالیتها جهت پرورش روح تفکر و تحقیق در دانشجویان استفاده شود. همچنین در برنامه های تربیت معلم، روشهای پرورش استعداد ابداع و خلاقیت به معلمین در مراحل مختلف تحصیلی تعلیم داده شود. در مورد خلاقیت و شناخت کودکان خلاق، باید خاطر نشان سازیم، قبل از اینکه کودکی بتواند خلاق شود به شرایط و یا محیط مناسب نیاز دارد.
با توجه به مطالب فوق در این پژوهش برآنیم تا به این مسأله پاسخ دهیم که خلاقیت به عنوان یک استعداد چه ارتباطی با اینده نگری دارد. و راههای پرورش و رشد خلاقیت در دانشجویان چیست و چه عواملی مانع رشد خلاقیت در دانشجویان می شود.
ضرورت و اهمیت پژوهش
تفکر خلاق یا خلاقیت است که سالهاست متخصصان علوم رفتاری توجه ویژه ای را به آن مبذول داشته اند. محققان بر این باورند که خلاقیت سرنوشت جهان را رقم خواهد زد و اظهار داشته اند که خلاقیت توشه راه حیات بشری است به بیان دیگر انسان بدون این توشه راه حیاتی کمال را طی نمی نمود و در سطح انسان ماقبل تاریخ باقی می ماند. به راستی چگونه می توان مشکلاتی که به عنوان بخشی جدا نشدنی از زندگی انسان محسوب میشود حل نمود؟ آیا برای حل اساسی ترین تا ساده ترین مشکلات انسان، نیازمند تفکر خلاق نیستیم؟ افزایش جمعیت، کاهش منابع غذایی در جهان، بیماری ها، بحران های اخلاقی و اجتماعی ده ها مشکل اساسی دیگر از مشکلات بشری هستند که تفکر خلاق انسان او را قادر می سازد تا بر آنها فائق آید.
البته مشکلات تنها در برگیرنده مشکلات اساسی بشر نیست بلکه هر روزه انسانها با مشکلاتی مواجه می شوند که بدون تفکر خلاق خود را در بن بست می بینند. وقتی کودکان و نوجوانان نمی توانند راه حلهای موثری برای حل مشکلات خود بیابند، زمانی که نحوه تربیت والدین که بر اساس الگوهای تربیتی والدینشان بوده است تاثیر چندانی ندارد، هنگامی که جوانان برای ادامه رضایتمند زندگی، اندیشه های چندانی ندارند، بی توجهی جامعه به تفکر خلاق و پرورش خلاقیت بخوبی نمایان می شود.
در واقع پیشرفت بشر نیازمند خلاقیت بزرگسالان است و احتمال انجام فعالیت های خلاق در افرادی بیشتر است که در کودکی تفکر خلاق در آنان پرورش یافته باشد. نکته قابل توجه آن است که در کشور ما در کلیه بخش های جامعه اعم از بخش صنعت، تعلیم و تربیت، اقتصاد و واحدهای فرهنگی از خلاقیت رانده می شود. مثلا در ارزشیابی عملکرد آموزشی معلمان، عنصر خلاقیت و فعالیتهای ابتکاری و بدیع مطرح است. در محیط آموزشی و مدرسه خلاقیت معلم سنجیده می شود.
اما با کمی بررسی در خواهیم یافت که تفکر خلاق و خلاقیت را به شکل علمی و نظام مند نمی شناسند از این رو در پرورش این تفکر چندان موفق نبوده اند. لذا ضروری است که والدین، معلمان و مدیران آموزشی و اجرایی با یاری چنان طرحی در اندازند که رشد استعدادهای خدادادی دانشجویان تامین گردد.و به قول حافظ شیرازی:بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم. فلک را سخت بشکافیم و طرحی نو در اندازیم.و اگر خلاقیت سمت و سوی هدفمندی داشته باشد می تواند جامعه را به سوی تعالی سوق بدهد این امر می تواند برای بشر حائز اهمیت باشد.
خلاقیت
سال 1950 را می توان نقطه عطفی در برخورد نسبت به مفهوم خلاقیت، میزان و توزیع آن در افراد اجتماع تلقی نمود. در این سال، گیلفورد در کنگره روان شناسان آمریکا که خود ریاست آن را برعهده داشت به دنبال یک سلسله تحقیقات و بررسیها اظهار داشت: خلاقیت نباید فقط از زاویه مخصوص مربوط به اعمال و فرآورده های ابداعی مورد توجه قرار گیرد، بلکه باید بطور قطعی یعنی به عنوان استعداد ذهنی بالقوه که به درجات مختلف در همه افراد بشر اعم از کوچک و بزرگ وجود دارد مورد مطالعه قرار گیرد.
به عقیده گیلفورد تا موقعی که انسان به مشکلی برخورد نکند و زندگی او از روی عادات و یا بر مبنای دور زدن مشکلات سپری شود، خلاقیتی در کار نیست، ولی همین که به مشکلی برخورد کرد و خواست آن را حل کند فرآیند فکری و اعمالی که متعاقب آن برای حل مشکل ایجاد شود خلاقیت نام دارد. و هرچه فرد هوشمندتر باشد کنجکاوی بیشتری دارد.
انگیزه کنجکاوی، زیربنای خلاقیت است، البته کنجکاوی واگرا نه همگرا - همان منبع - . با توجه به اینکه در این سال و سالهای متعاقب آن توجه زیادی به این مسئله شده است ولی به نظر می رسد که هنوز اندیشمندان در مورد خلاقیت و تعریف آن با همدیگر اختلافات زیادی داشته باشند چراکه هر کدام به گونه ای آن را تعریف کرده است. برای مثال وارن1درباره تعریف خلاقیت می گوید: خلاقیت به منزله ظرفیت پاره ای از افراد است و پدید آورندگان آنها قبلاً ناشناخته بوده اند.
استاین خلاقیت را این گونه تعریف می کند: خلاقیت منجر به ایجاد یک کار جدید میشود که در زمان خود به عنوان یک چیز قابل دفاع یا مفید و خشنودکننده مورد قبول گروه قابل توجهی قرار می گیرد. ایزنک3می گوید: خلاقیت، ظرفیت دیدن روابط جدید، پدید آوردن اندیشه های غیرمعمول و فاصله گرفتن از الگوهای سنتی تفکر می باشد کفایتدر تعریف خلاقیت اظهار می دارد: خلاقیت فرآیندی است مشتمل بر حساسیت به مسائل، کمبودها، تنگناها و ناهماهنگی ها، این حساسیت در پی تشخیص مشکل یا مشکلاتی به وجود می آید و به دنبال آن جستجو برای یافتن راه حلهایی جهت رفع آن مشکلات و طرح فرضیه هایی برای این منظور آغاز می گردد.
پس از آن فرضیه های مطرح شده و راه حلهای ناشی از آنها مورد آزمایش قرار می گیرد و در صورت لزوم دستکاری می شود و تغییرات لازم در آنها به وجود می آید و بالاخره نتایج حاصل از این آزمایش منتشر می گردد.مارکسپری می گوید: نتیجه تولید خلاقیت تعیین کننده نیست و آن فقط موقعی نیست که فرد خلاق چیزجدیدی ارائه کند که قبلاً وجود نداشته است بلکه اختراع مجدد نیز نوعی خلاقیت به شمار می رود.
با توجه به آراء اندیشمندان تعاریف معتبر خلاقیت و آفرینشگری را می توان در چهار دسته تقسیم نمود: ممکن است آفرینشگری از دیدگاه خلاق یعنی برحسب فیزیولوژی فرد مانند عادتها و ارزشهای او مورد ملاحظه قرار گیرد. همچنین آفرینشگری می تواند از طریق فرآیندهای ذهنی مانند انگیزش، ادراک، یادگیری، تفکر و ارتباط تعیین شود که در کنش خلاق ظاهر می شوند. سومین تعریف آفرینشگری متوجه تأثیرات فرهنگی و محیطی است. سرانجام ممکن است آفرینشگری را بر حسب نتایج حاصل از آن مانند نظریه ها، اختراعات، نقاشیها، کندوکاو و اشعار شناخت.