بخشی از مقاله
چکیده
در جهان رو به پیشرفت امروز میتوان یکی از مهمترین چالشهای مهم فراروی مدیریت شهری را پدیده مهاجرت، حاشیهنشینی و اسکانغیررسمی در اطراف شهرها و مناطق محروم شهری دانست. از پیامدهای صنعتی شدن و شهرنشینی شتابان، میتوان به پدیده حاشیهنشینی و سکونتگاههای غیررسمی اشاره کرد. حاشیهنشینی شهری که شاید همزا د شهر و شهرنشینی باشد، در شرایط امروزین ابعاد بزرگتری یافته و یکی از مسائل مهم کشورها، بهویژه کشورهای کمتر توسعه یافته، محسوب میشود . در این پژوهش به بررسی عوامل ایجاد حاشیهنشینی پرداختهایم که با توجه به توسعه صنعتی منطقه خواف دور از ذهن نخواهد بود سپس به ارائه راهکار جهت جلوگیری و ساماندهی این گونه اسکانها پرداختیم
مقدمه
حاشیهنشینی را میتوان یکی از مهمترین و اساسیترین مشکلات جوامع شهری نام برد. محل سکونت انسانها، نقش اساسی در ساخت تمدن بشر و توسعه جوامع داشته است. در ساخت این تمدن نقش شهرها از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است و همچنان تداوم دارد لذا ساخت شهرهائی با محیط مناسب زیستی ، مولد وپایدار و حافظ محیط زیست اجتناب ناپذیر است. حاشیهنشینی بهعنوان یک مشکل عظیم اجتماعی، فرهنگی از عمدهترین پدیدههای ناپایدار کننده شهری میباشد.[1]
حاشیهنشینی وسکونتگاههای غیر رسمی علاوه بر آنکه نشانهای از فقر اجتماع میباشد، از دیدگاه دیگر بیانگر کم وکاستیهای سیاستهای دولتی و بازار رسمی و مدیریت کلان شهری است. افزایش این امر به دلیل افزایش فقر باعث تخریب محیطزیست و تحمیل هزینههای گزاف برای حل معضلات در رابطه با آن نسبت به هزینه پیشگیری از آن ، تاثیری شدید بر پایداری و انسجام جوامع کنونی بوده و نیازمند برنامهریزی مناسب جهت جلوگیری و ساماندهی وضعیت کنونی و کاهش آن در آینده است.[ 1 ]
امروزه در جهان، توسعهخواهی تبدیل به جنبشی فراگیر و جهانی شده است، اغلب دولتها و همه ملتها خواهان توسعه هستند، اما مراد از توسعه در این میان بسیار متفاوت است. از گذران امور روزمره گرفته تا فراغت، از فقر مطلق تا بهبود دسترسی به خدمات اساسی اقتصادی و اجتماعی و نیز بهبود مستمر و ارتقای مداوم کیفیت زندگی در این مقوله میگنجد.[2 ] شهرنشینی در ایران نیز با بروز و ظهور مشکلاتی چون بیمسکنی و بدمسکنی، معضل حاشیهنشینی و رشد زاغهها و سکونت-های غیررسمی، چالشهای زیستمحیطی، عدمدسترسی به آب آشامیدنی سالم و بهداشتی، معضل دفعزباله، مشکل ترافیکی ، گسترش انحرافات اجتماعی، مسئله تامین کار، انواع نارضایتیهای جمعی و احساس عدمتعلق و بیگانگی با شهر، همراه بوده است.
عدم مشارکت، احساس تبعیض، نداشتن روحیه شهروندی، کامرواییهای معوق و... از ویژگیهای عمده شخصیتی حاشیهنشینان است. حاشیهنشین این احساس را دارد که شهر خانه او نیست. لذا پیوسته در تضاد میان عینیت و ذهنیت به سر میبرد. اگر به حاشیه رفتن کامل شود ما با بحران اجتماعی روبرو می شویم و به نظر میرسد که بررسی آن از در حوزه جامعه شناسی بحران قرار گیرد. [3] شهر خواف نیز از این امر مستثتی نبوده و به دلیل رشد و توسعه صنعتی که در آیندهای بسیار نزدیک با آن مواجه خواهیم گشت، در صورت عدم مدیریت و برنامه ریزی شاهد پدیدهها و معضلات گوناگون فراروی مدیریت و توسعه پایدار شهری از جمله حاشیهنشینی خواهیم بود که خود نشان از اهمیت وضرورت انجام پژوهش های گوناگون را به ما گوشزد میکند.
مبانی نظری
حاشیهنشینی در اصل مفهومی بسیار کلی دارد که ابعاد متفاوت و مصادیق مختلفی را در متون علوم اجتماعی و انسانی در بر میگیرد. حاشیهنشینی بیشتر اشاره به موقعیت جغرافیایی دارد و البته در برخی مواردی از نظر اجتماعی نیز کاربرد دارد. حاشیهنشینی، در اصل سکونتگاههائی را گویند که از طریق نقض مقررات موجود در جامعه اقدام به تصرف زمین و ایجاد بنا در آن نمودهاند اطلاق میشود. این اجتماعات بدوا بطور غیرقانونی و بدون مالکیت قانونی زمین و عموما در کمترین زمان ممکن و با استفاده از مصالح نامرغوب و غیراستاندارد و غیر مقاوم در برابر حوادث طبیعی خصوصا زلزله و بدون نظارت صحیح و اغلب در مناطق غیر قابل سکونت شهر نظیر حاشیه گود کانالهای آب و مسیلها ، تپههای طبیعی ویا اراضی خارج از شهر، شکل میگیرند.
اگر بخواهیم تعریفی از حاشیهنشینی ارائه دهیم و افرادی را که در این مناطق اسکان دارند را نیز هدف قراردهیم باید گفت حاشیهنشینان کسانی هستند که در محدوده اقتصادی شهر زندگی میکنند ولی جذب نظام اقتصادی و اجتماعی آن نشده اند. همچنین حاشیهنشین به فردی طلاق میشود که به دلیل مشکلات معیشتی در نظام شهری تاب مقاومت نیاورده و به حاشیه شهرها پناه آورده است تا از هزینههای زندگی در متن شهر در امان باشد اما تعاریف دیگری نیز میتوان ارائه داد و آن اینکه حاشیهنشینان کسانی هستند که به دلیل بضاعت کم مالی با توجه به توان اقتصادی نتوانستهاند خود را با ساکنین تطبیق دهند این عدم سازگاری اجتماعی سبب نفی آنها به مناطقی است که بتوانند زمینه جذب آنها را فراهم کند. [5]
امروزه پدیده شهری کره زمین را تسخیر کرده است. توسعه فیزیکی شتابان و نامتعادل شهرها، پیامدهای نامطلوب اقتصادی، اجتماعی و کالبدی داشته است. یکی از آثار و پیامدهای توسعه فیزیکی ناموزون و نامتعادل شهری، حاشیهنشینی و اسکان غیررسمی است. حاشیهنشینی، دو وجه بیرونی و درونی دارد. معمولاً وجه بیرونی و ظاهر آن مورد توجه عموم مردم و مبنای قضاوت درباره این پدیده است. افراد در این وضعیت در مناطقی اقامت میکنند که با جامعه میزبان ارتباط کمی دارند و بین محل سکونت آنها و منطقه اصلی شهر نوعی جدایی وجود دارد.
این امر ممکن است به دلیل وضعیت نامطلوب اقتصادی و عدم توانایی مالی خانوادهها باشد که به علت هزینههای بالای زندگی قادر به زندگی در مناطق اصلی شهر نیستند. علت دیگر آن وجود موانع جذب در جامعه میزبان است. از آنجا که بسیاری از مناطق سنتی به آسانی نمیتوانند وجود این مهاجرین را بپذیرند، لذا آنان به مناطقی روی میآورند که امکان کنترلهای اجتماعی و هنجاری کمتری در آنجا وجود دارد. این مناطق بیشتر در حاشیه شهرهای بزرگ قرار دارند. [6]
اما وجه درونی حاشیهنشینی با نظام فرهنگی اجتماعی و نیز موقعیتروانی افراد مرتبط است. بر این اساس وضعیت حاشیه-نشینی آن گونه که رابرت پارک - - 1981 بیان میدارد، شرایط یا عالمی است برزخ گونه که فرد را از نظر اجتماعی و فرهنگی به حالتتعلیق در میآورد. فرد خود را در شرایطی مییابد که در آن، روابط اجتماعی و ارزشهای فرهنگی و ملی تا حدودی دستخوش تزلزل شده، ولی روابط و ارزشهای دیگری هنوز بهطور کامل جایگزین آنها نشده است.
به اعتقاد وی تجربه چنین شرایط بحرانی موجب شخصیت متمایزی برای فرد میشود. در اغلب موارد چنین فردی در برابر برخورد فرهنگها، حالت کناره-گیری از خود نشان میدهد و نمیتواند در متن جامعه با عقیده راسخ به فعالیت خویش ادامه دهد. بهعبارت دیگر، به علت ناباوری نسبت به ارزشها، بیگانگی با موقعیت جدید، فرد از جامعه کناره میگیرد و در حالتی معلق در حاشیه اجتماع مینشیند. [7]
اسکان غیررسمی به سبب ایجاد فقر و گسترش آن و نیز به مخاطره انداختن محیط زیست و تحمیل هزینههای سنگین برای حل مشکلات، تهدیدی جدی برای پایداری و انسجام جامعه شهری تلقی شده بهگونهای که نیاز جدی به اتخاذ تدابیر ویژهای برای ساماندهی وضعیت کنونی و جلوگیری از گسترش آن در آینده بایستی در دستور کار مدیران و دولتمردان قرار بگیرد. [3] کیفیت زندگی در مناطق شهری در مقایسه با سطح زندگی روستاییان بهتر و دسترسی به انواع خدمات اجتماعی و اقتصادی اساسی بیشتر است و همین امر یکی از دلایل گرایش تاریخی روستاییان به سکونت در شهر میباشد، زیرا هجوم روستاییان به شهر بهویژه کلان شهرها برای دستیابی به همین امکانات و برخورداریها رخ میدهد و تا زمانی که این فاصله وجود داشته باشد باید منتظر موجهای مهاجرت از روستاها به نقاط شهری بود. جاذبههای شهری در مقابل دافعههای روستایی، موجب تشدید روند مهاجرت روستا شهری در ایران و در نتیجه شکلگیری مناطق حاشیه و اسکان غیررسمی شده است.
بنابراین شهر و شهرنشینی در ایران با بروز و ظهور مشکلاتی چون بیمسکنی و بدمسکنی؛ معضل حاشیهنشینی و رشد زاغهها و سکونتگاههای غیررسمی؛ چالشهای زیستمحیطی؛ عدم دسترسی به آب آشامیدنی سالم و بهداشتی؛ معضل دفع زباله و عدم بازیافت آن؛ مشکلات ترافیکی و آمد و شد؛ گسترش آسیبها و انحرافات اجتماعی؛ گسترش آسیبهای روانی و شخصیتی؛ مشکل توزیع عادلانهتر امکانات و خدمات شهری مورد نیاز شهروندان؛ مسئله تأمین کار و درآمد برای همه آحاد شهروندان؛ انواع نارضایتیهای جمعی و ظهور پدیده وندالیسم و احساس عدم تعلق و بیگانگی با شهر همراه بوده است. [8]
چالش های عمده حاشیه نشینی [9]
· تحمیل هزینههای پیشبینی نشده و سنگین
· تحمیل تغییرات ناخواسته در برنامهریزیهای کلان
· توسعه آثار منفی زیستمحیطی و عقب ماندن از توسعه پایدار
· بلااستفاده ماندن بخشی از سرمایهگذاری های ناشی از ساخت و ساز به دلیل عدم وجود امکانات و تاسیسات زیربنایی
· افزایش روند جذب در حاشیههای شهری علیرغم وجود معضلات انباشته قبلی