بخشی از مقاله
چکیده
هدف پژوهش،بررسی رابطه زیرساختهایمدیریتدانش و هوشسازمانی پردیس قم دانشگاهتهران و روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعهآماری 125 نفر از اعضای هیئت علمی و 185 نفر از کارکنان پردیسقم بودند که در نیمسال دوم 93-94 در سطوح مختلف مشغول انجاموظیفه بودند نمونهیآماری 67نفر از اعضای هیئتعلمی و102 نفر ازکارکنان بودند که براساس جدول مورگان و کرجسی بهشیوهی تصادفیطبقهای انتخابشدند.برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه مدیریتدانش و هوش سازمانی به ترتیب حاوی 28و49 سؤال بسته پاسخ در طیف 5درجهای لیکرت با پایایی معادل 0,80و 0,84براساس آلفایکرونباخ استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها،براساس ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره، آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، درقالب نرمافزار SPSS نشان داد: -1بین زیرساختهای مدیریت دانش و هوش سازمانی رابطه معنیداری وجوددارد.-2بین زیرساختمدیریتی مدیریتدانش و هوشسازمانی رابطه معنیداری وجوددارد. -3بین زیرساخت فرهنگسازمانی مدیریت دانش و هوش سازمانی رابطه معنیداری وجود دارد. -4بین زیرساخت فنآوریاطلاعات و هوشسازمانی رابطه معنیداری وجوددارد. -5 علیرغم تفاوت معنی دار همبستگی بین زیر ساخت مدیریتی مدیریت دانش و هوش سازمانی بین اعضای هیات علمی و کارکنان، این تفاوت بین زیرساخت فناوری و فرهنگی معنی دار نیست -6 تفاوت میزان همبستگی بین زیر ساختهای مدیریتدانش و هوشسازمانی بر اساس مرتبهعلمی اعضایهیئتعلمی معنیداری نیست.
واژگانکلیدی:مدیریتدانش،هوشسازمانی، پردیسقم دانشگاه تهران.
مقدمه
عصر حاضر،عصر تغییر و تحول سریعدانش است و سازمانها به منظور بقا،باید پیوسته برای جمعآوری دادههای مناسب از محیط خارجی و داخلی و تبدبل آنها به دانش،اقدام کنند. در چنین شرایطی، دانش که یک دارایی و منبع ارزشمند استراتژیک بشمارمیرود،جایگزین سرمایه و انرژی شدهاست و به موقعیتی استوار برای اداره حیات در سازمانهایپویا و نوآور تبدیل شده و رمز موفقیت سازمانها در عرصهی رقابتجهانی محسوب میشود. در این میان،یکی از ابزارهایی که میتواند سازمانها را در تأمین این اهداف یاری کند،مدیریتدانش1 است - نیکوکارودیگران،. - 1393
گذر از عصر مزیترقابتی بر مبنای اطلاعات به عصر مزیترقابتی بر مبنای خلقدانش ،ویژگی برجسته دنیای رقابتی امروز است. جهان دانش دورهای را تجربه میکند که در آن دانش،یک کالای اساسی است.حرکت شتابان در جهت دسترسی به یک جامعه،مبتنی به دانش مقولهای است که امروزه در تمام سازمانها مورد توجه واقعشدهاست. ظهور و بروز فنآوریاطلاعات و ارتباطات2 و نفوذ آن به تمام ابعاد زندگی بشر،پارادایمهای3 جدید را پیشروی همگان قرارداده و زندگی را متحول ساخته است. دانشگاهها نیز از این امر مستثنی نبوده و دچار تغییرات و تحولات زیادی شدهاند تا بتوانند مزیت رقابتی خود را جهت ادامه بقا و حیات و مقابله با شرایط متغیر محیط با استفاده از ابزارهای مدیریتی نوین،تکنیکها و اصول نو حفظ نمایند. مدیریتدانش به عنوان یکی از آخرین مباحث سازمانی در راستای کمک به سازمانهای مذکور که به عنوان یک رشتهی نوظهور حاصل کار صاحبنظرانی همچون پیتر دراکر4 در دهه 1970، اریک اسویبی در دهه 1980 و نانوکا و تاکچی در دهه 1990 بودهاست. علیرغم گذشت بیش از دو دهه از طرح آن ، هنوز یکی از جدیدترین و کلیدیترین مباحث مدیریتی در دانشگاهها ومراکز آموزشعالی است. هدف از پیادهسازی مدیریتدانش،افزایشنوآوری و در نهایت،دستیابی به مزیت رقابتی است.
در این زمینه پیتردارکر معتقداست،بنیان سازمان قرنبیست و یک به پول ،سرمایه و حتی فنآوری نیست بلکه دانش است و دانش فراتر از سرمایه یا کار،و به منزله تنها منبع اقتصادی باارزش و مهم در جامعه دانشمحور مطرح است. دانش یکی از عوامل بنیادی است که کاربرد موفق آن، دانشگاهها را یاری میکند تا خدمات بدیع ارائه داده،بتوانند برتریهایعلمی و مزیتهای رقابتی خود را حفظ نمایند و برای بهرهبرداری مطلوب از آن با تبدبل دانشضمنی5 به دانشصریح6 با قابلیت ثبت،ذخیره سازی وانتقال به کلیه اعضا و انتشار و کاربرد موثر آن با کشف و ارتقا داراییها به پیشبرداهداف سازمان خود بپردازند و در جهت رشد و توسعه پایدار و ایجاد محیطیپویا در سازمان حرکتکرده،با بکارگیری و هدایت مهارتها و تخصص کارکنان خود،سازمان را به سمت یادگیری مداوم و خلاقیت سوق دهند - فضل الهی و نوروزی،. - 1390
جوامع علمی بر این باورند که سازمانها با قدرتدانش میتوانند برتریهای بلند خود را در عرصههای رقابتی حفظ کند. در این راستا عوامل مهمی با مدیریتدانش در ارتباط تنگاتنگ هستند. هوشسازمانی، به عنوان یک عامل مؤثر در عملکرد سازمان به حساب میآید و موجب تحقق هر چه بهتر اهداف مدیریتدانش میشود.کاربرد مدیریتدانش در سازمانها سبب نتایجی خواهد شد که این نتایج جزئی از اهداف هوشسازمانی1 بشمار میرود. کاربرد مؤثر دانش،به شکلگیری سازمانهای هوشمند میانجامد،اما این امر مستلزم کاربرد خلاقانه دانش،توسط رهبران سازمان است.لذا سازمانهایآموزشی باید به دانشآموزان،دانش،مهارت و کارآیی وبهرهگیری از دانش را توامان بیاموزند تا استعدادهایبالقوه آنها را تقویت کنند. بنابراین هوش سازمانی،مهمترین توانایی برای تحقق بخشیدن به این امر است،زیرا هوشسازمانی با تمرکز بر درک دانش و یادگیری،موجب خلقسازمان هوشمند میشوند،سازمانی که یاد میگیرد،دانش را هوشمندانه مدیریت - رهبری - می کند. - سوما استیفایی،1392، - .
مدیریت دانش
افزایش حجماطلاعات در سازمانها و لزوم استفاده از آن در تصمیمهای سازمانی طی دو دهه اخیر باعث ظهور پدیدهای به نام مدیریتدانش شدهاست. اینامر، ضرورت برنامهریزی، سازماندهی، رهبری و پایشدانشسازمانی، همچنین مدیریت،فرآیند دسترسی به دانش درست به گونهای که کارآیی2 و اثربخشی3 داشته باشد را نشان میدهد. بنابراین مدیریتدانش تلاشنوین قرنموسوم به عصردانایی، برای حفظ، هدایت و افزایش هدفمند سرمایههای دانشی سازمانها است و به این اشاره دارد که سرمایهگذاری در علم بهترین و بیشترین سود را به بار میآورد. مدیریتدانش فرآیندی است که به سازمانها یاری میدهد تا اطلاعات مهم را بیابند، گزینش، سازماندهی و منتشر کنند.
بهطور کلی میتوان گفت: مدیریتدانش فرآیند ایجاد، تایید، ارائه، توزیع و کاربرد دانش میباشد. این پنج عامل در حوزهی مدیریتدانش در یک سازمان، زمینه آموزش، بازخورد و آموزش مجدد را فراهم میآورد که به طور معمول برای پدید آوردن، نگهداری و احیای قابلیتهای سازمان مورد استفاده قرار میگیرد - محسن کرمی،. - 1391 ابتدائیترین تعریف برای مدیریتدانش عبارتاست از:شکار و توزیع دانشسازمانی به افراد نیازمند آن. مدیریتدانش،فرایند گستردهای است که امرشناسایی،سازماندهی،انتقال و استفاده صحیح از اطلاعات و تجربیات داخلی سازمانی را مورد توجه قرار میدهد - جعفری و دیگران،. - 1390 ویچ - 2000 - 4 معتقداست مدیریتدانش دربرگیرندهی رفتارهای انسانی، نگرشها و قابلیتهایانسانی، فلسفههای کسبوکار، الگوها،عملیات، رویهها3 و فنآوریهای پیچیده است. مدیریت دانش برای مؤسسات آموزشعالی ایدهی جدیدی نیست،به عبارتی مدیریتدانش بهرهبرداری و توسعه داراییهای دانش یک سازمان در جهت تحقق اهداف آن است - فضل الهی و نوروزی،. - 1390