بخشی از مقاله

چکیده:

مشکلات رفتاری، یکی از شایعترین مسائل دوران کودکی است که رابطه بین کودک و محیط را خدشهدار میسازد. نوع سبکهای فرزند پروری و نوع کمالگرائی والدین بر افزایش یا کاهش اختلالات رفتاری کودکان موثر میباشد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه شیوههای فرزندپروری وکمالگرائی والدین با اختلالات رفتاری کودکان مدارس ابتدائی شهر زنجان انجام گرفته است.روش پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود.جامعه آماری این پژوهش را مادران کلیه دانشآموزان دختر پایه ششم شهر زنجان در سال تحصیلی 1395-96 به تعداد306 نفر تشکیل میداد. حجم نمونهای - از طریق فرمول کوکران - به تعداد 150 نفر با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای تصادفی بر اساس ناحیه و دبستان انتخاب شدند.. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های کمالگرایی مثبت و منفی تری - شورت و همکاران - - 1995 ، شیوههای فرزندپروری بامریند - - 1991

و نیز از پرسشنامه اختلالات رفتاری کودکان - ویژه والدین-راتر - برای ارزیابی رفتار، جهت تمایز گذاشتن بین کودکان بهنجار و کودکان دارای اختلالات رفتاری و مشکل دار - استفاده شد. و نیز از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که بین سبک فرزندپروری مقتدرانه و کمالگرایی مثبت مادران با اختلالات رفتاری کودکان رابطه معکوس معنیدار - p <0/01 - و بین سبکهای فرزندپروری مستبدانه و سهلگیرانه وکمالگرائی منفی مادران با اختلالات رفتاری کودکان رابطه مستقیم معنیدار وجود دارد - - p <0/01 و همچنین سبکهایفرزندپروری و کمالگرائی مادران توان پیشبینی 23/4 درصد واریانس اختلالات رفتاری دختران را دارند - . - p <0/01 پژوهشگر نتیجه گرفت اختلالات رفتاری در کودکانی که مادران کمالگرای مثبت داشته و در تربیت فرزندان از روشمقتدرانه سود میجویند، کمتر مشاهده میشود.

کلیدواژهها: اختلالات رفتاری، کمالگرائی مثبت - منفی، سبکهای فرزندپروری 

مقدمه

مشکلات رفتاری، یکی از شایعترین مسائل دوران کودکی است که رابطه بین کودک و محیط را خدشهدار میسازد. این مشکلات دادههایی مهم دربارهی نیازهای کودک، تکالیف مربوطه، بافت اجتماعی و جهتگیری درمان ارائه میدهد. یک رفتار هنگامی مشکلآفرین تلقی میشود که برای فرد و دیگران، مزاحمت ایجاد کرده و زندگی عادی آن را مختل نماید - گلدشتاین1،1995؛ به نقل از بشارت، عزیزی و حسینی،. - 1389 و یا مشکل رفتاری هنگامی به وجود میآید که الگوهای رفتار به محیط و فرصتهای یادگیری خلل وارد سازند - ساندز2 ،کوزلسکی3و فرنچ4،. - 2000در ایران نیز میزان شیوع مشکلات رفتاری در بین کودکان دبستانی طی تحقیق اسلامیه - - 1387 بر روی 1420، 31 درصد و درتحقیق خدام و همکاران - 1387 - بر روی 2600 کودک دبستانی شهر گرگان 21 درصد برآورد شده است؛ آنچه مسلم است مشکلات رفتاری کودکان اختلالات شایع و ناتوان کنندهای هستند که برای معلمان، خانواده و خود کودکان مشکلات بسیاری را ایجاد میکنند و با میزان بالایی از معضلات اجتماعی همراهند - خدام ، مدانلو، ضیایی و کشتکار،. - 1387

کودکان دچار اختلالات رفتاری از دامنه توجه کوتاه و عزت نفس پایین برخوردارند و در ارتباط با اعضای خانواده، مردم واطرافیان دارای مشکلات متعدد بوده و به آسانی ناکام می شوند - ساوسر5 و والر6، . - 2006 از مهمترین عوامل در علت شناسی این مشکلات متغیرهای خانوادگی هستند - بیرامی، - 1388 و ازجمله عوامل خانوادگی که طرز رفتار فردی و اجتماعی و سایر خصوصیات رفتاری و شخصیتی فرد را تعیین میکند شیوههای فرزندپروری و کمالگرائی والدین میباشدمعمولاً. هر خانواده شیوههای خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کارمیگیرد. این شیوهها که شیوههای فرزندپروری نامیده میشود، متأثر از عوامل گوناگونی، ازجمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی است - هاردی7 وهمکاران،1993؛ به نقل از شکوهی یکتا و پرند، . - 1384

بنابراین، نگرشها، اعتقادات و رفتارهای والدین، که در قالب الگوی خانوادگی یا شیوههای فرزندپروری نمود پیدا میکند، عامل بسیار مهمی در تکوین شخصیت و تثبیت خصوصیات اخلاقی فرزندان وهویتشان محسوب میشود - کارگرشولی وپاک-نژاد،. - 1382بامریند، سبکهای فرزندپروری را شامل سه سبک اقتداری، استبدادی یا آمرانه و سهلگیر میداند - بشارت، عزیزیو حسینی،. - 1389 سبک مقتدرانه با پذیرش و روابط نزدیک، روشهای کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب مشخص می-شود. سبک مستبدانه از نظر پذیرش و روابط نزدیک پایین، از نظر کنترل اجباری بالا و از نظر استقلال دادن پایین است و والدین با سبک فرزندپروری آسانگیرانه روشی مهرورز و پذیرا نشان داده، متوقع نیستند و کنترل کمی بررفتار فرزندان خود اعمال میکنند.

این والدین به فرزندان خود اجازه میدهند در هر سنی که باشند خودشان تصمیمگیری کنند حتی اگر هنوز قادربه انجام این کار نباشد - شهامت و ثابتی و رضوانی، . - 1389کمالگرایی والدین نیز یکی دیگر از علل اثرگذار بر بروز اختلالات رفتاری کودکان است. کمالگرایی عبارت است ازگرایش فرد به داشتن مجموعهای از معیارهای بالای افراطی و اهداف بلندپروازانه و جاهطلبانه و تلاش افراطی برای رسیدن به این اهداف و معیارهای بسیار بالا برای عملکرد همراه با خود ارزشیابیهای انتقادی و افراطی وعدم اعتمادبه نفس - هوایت وفلت1،. - 1991 هاماجیک - 1978 - 2 کمال گرایی را به دو بعد کمالگرایی بهنجار و کمالگرایی نابهنجار تقسیم میکند و معتقد است کمالگرایی نابهنجار عبارت است از نگرانی زیاد درباره اشتباهات و ترس از داوری دیگران.

دگرگونیهای سریع درجوامع انسانی به مرور زمان به شیوههای فرزندپروری برروی انسانها اثرگذاشته و خانوادهها سعی میکنند که بچههای خود را از همان اوایل کودکی برای بردن گوی سبقت از همسالانشان آماده کنند و فرزندان زمانی خود را با ارزش میدانند که موردتأیید والدین خود قرار گیرند و تلاش خود را دوبرابر میکنند که به انتظارات آنها پاسخ مثبت دهند و گاهی همین انتظارات بیش از حد والدین به برخی عوامل شخصیتی و روانشناختی فرزندانشان اثر میگذارد. والدین کمالگرا، پاداش دادن به کودکان را دشوار میپندارند و به جای تأیید، آنها را به انجام کارهای بهتر وامیدارند و کودکانشان هیچگاه احساس خرسندی نمیکنند زیرا نمیتوانند نظر والدین خود را جلب کنند واین کمالگرایی میتواند بر شخصیت کودکان اثرگذار باشد؛ در واقع والدین کمالگرایی خود را در سبک فرزندپروریشان به نمایش میگذارند و آرزوهایی که خود به آن نرسیده-اند از فرزندانشان انتظار دارند - بلت3،1995؛به نقل از مهرابیزاده هنرمند و وردی، . - 1382

نتایج تحقیقات گذشته نشان داده است فرزندپروری مقتدرانه که با ترکیبی از کنترل به همراه حمایت عاطفی بالا، سطوح مناسبی از استقلال و ارتباط دوسویه کودک و والدین مشخص میگردد، نقش مهمی در پیشگیری از مشکلات رفتاری در کودکان دارد، همچنین سبک سهل گیرانه که با نظارت کم و بیتفاوتی والدین نسبت به رفتار کودک مشخص میگردد، میتواند
منجر به بروز مشکلات رفتاری در کودکان گردد - شفیعپور، شیخی، میرزایی و کاظم نژاد،. - 1394 همچنین در پژوهش امیرخانی - - 1390 شاهد هستیم که بین میزان سطوح کمالگرایی مادران و اختلالات رفتاری- عاطفی کودکان رابطه معنیدار مستقیم وجود دارد.

راجرز4 و همکارانش 2007 - ؛ به نقل از امیرخانی، - 1390 نشان داد که والدین با شیوه فرزندپروری اقتدارگری با مسائل روان شناختی رابطه منفی داشت. والدین کودکان غیربالینی، سطوح بالاتری از فرزندپروری مقتدرانه رانسبت به والدین گروه بالینی گزارش دادند.همچنین اوربیک، هاو، ولبرگ و گرف - 2007 - 5 نتیجه گرفتند فقدان مراقبت مادران و پدران و بیش حمایتی آنها به طور معناداری با شیوع و وقوع چندین اختلال روانی همراه شده است و بیش حمایتی والدین،یک عامل خطر در اختلالات اضطرابی می باشد. و نیز فینزی دتان6 و همکارانش - 2006 - نتیجه گرفتند که تقویت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید