بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش دو فرضیه را بررسی می کند اول اینکه، فراشناخت با علائم وسواس و اضطراب رابطه دارد و دوم اینکه فراشناخت های پیش بینی کننده اضطراب با فراشناخت های پیش بینی کننده وسواس متفاوتتد. شرکت کنندگان پژوهش ، شامل 270 نفر از دانشجویان دانشگاه های پیام نور اصفهان بودند که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. پژوهش با استفاده از پرسشنامه، باورهای فراشناختی ، پرسشنامه صفت - حالت اسپیلبرگر و پرسشنامه وسواس اجباری مادزلی گرد آوری و از طریق روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین باورهای فراشناختی و علائم وسواس و اضطرب رابطه مثبت معنی داری وجود دارد.

در تحلیل رگرسیون ، خرده آزمونهای اطمینان شناختی، کنترل ناپذیری وخطر، قوی ترین پیش بینی کننده های اضطرب و نیاز به کنترل فکر، کنترل ناپذیری و خطر و باورهای مثبت نیز ، قوی ترین پیش بینی کننده های علائم وسواس در جمعیت غیر بالینی بودند. نتایج پژوهش نیز نشان داد که پیش بینی کننده های فراشناختی علائم وسواس با اضطراب متفاوتند. یافته های پژوهش حاضر با حمایت از الگوی فراشناختی وسواس ، نشان می دهد که باورهای فراشناختی نقش مهمی در علائم وسواس و اضطراب دارند ، اما پیش بینی کننده های آنها یکسان نیستند .

مقدمه

فراشناخت1 فرآیند تفکر در ارتباط با تفکر است . دانش در باره ی آنچه می دانیم و آنچه نمی دانیم و توانایی فرد در کنترل و نظارت بر افکار خود است. فراشناخت اشاره به ساختار های دانش ، حوادث و فرآیند هایی دارد که در کنترل و اصلاح و تفسیر تفکر نقش دارند.[1]فراشناخت به عنوان یک عامل مهم در ایجاد و حفظ اختلال های روانی مختلف در نظر گرفته شده است . [2]فراشناخت در اختلال وسواسی[3] و اختلال اضطراب فراگی ر [4] مؤثر بوده است.

رویکرد فراشناخت ، بر اساس نظریه ی بنی ادی " الگوی کارکرد اجرایی خود تنظیمی"2 استوار است. این الگو ، دلیل آسیب پذیری به اختلالات هیجانی را الگوی توجه معطوف به خود افراطی، فعالیت های باورهای فراشناختی نا کار آمد و فرایند ها ی بازتابی خاص می داند[1] .این فرآیند ها هنگامی راه اندازی می شود که نوعی نا هماهنگی بین اهداف درونی و شرایط بیرونی در فرد ایجاد شود.

در چنین موقعیت هایی راهبر دها ی خاصی مانند انتقال اطلاعات به درون باورها، سرکوب کردن فکر، نشخوار فکری و نگرانی به منظور جلوگیری از ورود محرک های ناراحت کننده به هشیاری یا حل مشکلات ناشی از نا هماهنگی نظارت بر حالات جسمی - روانی در برابر خطر ، به منظور کاهش این ناهماهنگی توسط الگوی کارکرد اجرایی خود تنظیمی وجود دارد.ولز و کاترایت- هاتون[1] 3 یک تعدادی از فراشناخت ها را شناسایی کرده اند که با افکار مزاحم و نگرانی در ارتباط می باشند.و عبارتند از:

-1 باورهای مثبت در مورد نگرانی - عقایدی که نگرانی می توانند به حل مشکلات کمک کند - .

-2 باورها ی منفی در مورد افکار و خطر ناک بودن و غیر قابل کنترل بودن آن - باوری که فرد برای کنترل افکار و یا خطرات جسمی و روانی آن دارد - .

-3 اطمینان شناختی - اطمینانی که می توان به حافظه و توجه داشت - .

-4 باورهای منفی در مورد مسؤ لیت پذیری و تنبیه - عقیده ای که فرد می تواند به خاطر داشتن و یا نداشتن فکر تنبیه شود - .

-5 خود آگاهی شناختی - بیانگر تمرکز فرد روی فرآیند های فکریش می باشد - .در سال های اخیر فراشناخت به عنوان پایه و اساس بسیاری از اختلال های روان شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. [5]بنابر این محققان یک تعدادی از الگو ها را به منظور تبیین مبدأ و علت شناسی علائم وسواس و اضطراب مطرح کرده اند. آنها ، همچنین بر تفسیر و ارزیابی افکار ناخوانده و اهمیت به چنین افکاری تأکید کرده اند.

[6]سا لکوسکیس[7] 4 جزء اولین افرادی بود که بر نقش باور های ناکارآمد در مورد سرزنش خود در افراد وسوا سی تأکید کرد. راچمن[8]5 نیز، علت وسواس را ، سوء تعبیر غم انگیز افکار مزاحم می دانست، همچنین او اعتقاد داشت تعدادی از افراد وسواسی ، سر درگمی فکر و عمل را تجربه می کنند، یعنی باوری که افکار می تواند بر حوادث و رخداد ها تأثیر بگذارد و افکار معادل اعمال است.کلرک و پاردون [9] 6 بر نقش عوامل فراشناختی در وسواس تأکید کرده و اینکه افراد وسواسی برداشت های نادرستی از پیامد های شکست در کنترل افکار مزاحم ناخواسته دارند.نخست ، ولز و ماتیوس[10] 7 و بعد ولز [11] بر نقش عوامل فراشناختی در اختلال های روانی ، خصوصا وسواس تأکید کرده اند.

آنها باور ها ی ناکارآمد فرآیند های شناختی را یک عامل مهم در سبب شناسی وسواس می دانند. هر چند که باورهای ناکارآمد در سبب شناسی برخی از انواع وسواس ها تأثیری ندارد.برخی از محققان ، معتقد به علل مختلفی در سبب شناسی انواع وسواس می باشند و اینکه باور های ناکارآمد در سبب شناسی یکی از انواع آن مؤثر است.[12]کاترایت- هاتون و ولز [1] در پژوهش خود به این نکته پی بردند که بیماران وسواسی و اضطراب فراگیر ، با گروه کنترل که هم شامل آزمودنیهای اختلالات خلقی - غیر از اضطراب - و هم کنترل سالم بودند در خرده آزمونهای کنترل ناپذیری افکار و خطر و باورهای منفی در مورد افکار از پرسشنامه باور های فراشناختی با یکدیگر فرق داشتند.

همچنین خود آگاهی شناختی - تمایل تمرکز به افکار - تنها خرده آزمونی بود که بیماران وسواس را از اضطراب فراگیر مجزا می کرد. دی براین8 ، راسین و موریس[13]9 نشان دادند که خود آگاهی شناختی همبستگی متوسطی - - r=./57 با فرانگرانی داشت و هم با عوامل وسواس و هم با نگرانی در ارتباط بود. ولز و پاپا جور جیو[3]10 متوجه شدند که هنگامی که همپوشی بین علائم وسواس و نگرانی کنترل می شود. شواهدی وجود دارد که باورهای فراشناختی آنها متفاوت است.

این نتایج نشان داد که همبستگی دو گانه ای بین وسواس و نگرانی ، بواسطه فرایند های فراشناختی تعدیل می شود. و بر این نکته تأکید می کند که وسواس ها مستقیما از اضطراب متأثر نمی شوند اما باورهای فراشناختی یک نقش واسطه یا تعدیل کننده را بین وسواس و اضطراب دارد به طور کلی نتایج ای ن مطالعات نشان می دهد که رابطه مثبت پایداری بین فراشناخت ، آسیب پذیری هیجانی و طیف وسیعی از اختلا های روانشناسی وجود دارد. لذا پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به دو سوال است : اولا” آیا ارتباط معنی داری بین باور های فراشناختی و علائم وسواس و اضطراب در جمعیت غیر بیمار وجود دارد؟ثانیا آی ا باورهای فراشناختی افراد وسواس با افراد مضطرب متفاوت است؟

بررسی

روش تحقیق در این پژوهش ، توصیفی از نوع همبستگی است که به منظور بررسی رابطه باورهای فراشناختی و علائم وسواس و اضطراب در جمعیت غیر بالینی پرداخته است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاههای پیام نور استان اصفهان تشکیل می دادند که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی دو دانشگاه انتخاب شد،و نمونه مورد مطالعه آن ، شامل 270نفر - 110مرد و 160زن - از دانشجویان بودند که میانگین سنی آنها - 21 - و انحراف معیار - 1/9 - بود. در این پژوهش پرسشنامه های" باور های فراشناختی، اضطراب صفت- حالت و وسواس- اجباری ماد زلی" به عنوان ابزار گرد آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت.

-1 پرسشنامه باورهای فراشناختی - MCQ30 - پرسشنامه فراشناختی 65 سوالی 1 - MCQ - توسط کاترایت و هاتون [14]ساخته شد که باور ها در مورد افکار مزاحم را اندازه می گرفت و فرم تجدید نظر آن یعنی - MCQ30 - بوسیله ولز و کاترایت در سال[1] ساخته شد که شبیه مقیاس اولیه آن بود.این پرسشنامه یک مقیاس 30سوالی خود گزارشی است که حیطه های فراشناختی را در پنج مقیاس جداگانه اندازه گیری می کند: -1 باور های مثبت در مورد نگرانی-2 باور های منفی در مورد نگرانی -3 اطمینان شناختی ضعیف -4 لزوم کنترل افکار - 5 خود آگاهی شناختی.[5] سوالات بر روی مقیاس لیکرتی از موافق نیستم 1= تا کاملا موافقم= 4 مرتب شده است.

ضریب آلفای کرونباخ خرده مقیاس های از ./72 تا ./93 می باشد. همبستگی بازآزمایی برای نمره های کل برابر با ./75 ، مقیاس باورهای مثبت ./79، کنترل پذیری و خطر ./59 اطمینان شناختی ./69 ، لزوم کنترل افکار ./74 و خوداگاهی شناختی ./87 بود.[1] شیرین زاده [15] ضریب همسانی درونی آن را با کمک ضرایب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس ./91 و برای خرده مقیاس آن ./71 تا ./87 و اعتبار باز آزمایی این آزمون را در فاصله چهار هفته برای کل مقیاس ./73 و برای خرده مقیاس های آن در دامنه ./59 تا ./83 گزارش کردند.

-2 سیاهه اضطراب صفات - حالت - STAI - نخستین فرم پرسشنامه صفات - حالت اضطراب2 ، این سیاهه توسط اسپیلبرگر در سال 1970 ساخته شده است. این سیاهه حاوی 40 گویه می باشد که
  20 گویه اضطراب حالت و 20 گویه اضطراب صفت را می سنجد. گویه ها بر حسب مقیاس 4 درجه ای لیکرت از - هرگز تا خیلی زیاد در اضطراب حالت و از تقرباًی هرگز تا تقرباًی همیشه در اضطراب صفت - ،نمره گذاری می شوند.در این سیاهه تعدادی از گویه ها به صورت مستقیم و تعدادی به صورت معکوس ارائه شده اند.  جهت بررسی پایایی و روایی این مقیاس از گروه بزرگی از دانشجویان در سطح کارشناسی استفاده شد. ضریب آلفای در گروه های مختلف در مقیاس حالت اضطراب،0/92 و برای صفت اضطراب،0/90 گزارش شده است.

به منظور هنجار یابی سیاهه اضطراب صفت- حالت برای جمعیت ایرانی، پناهی شهری و همکاران[16] آن را روی گروه های چهار گانه ، دانش آموزان مونث - 394 نفر - ، و مذکر - 395 نفر - ، و دانشجویان مونث - 419 نفر - و مذکر - 387 نفر - ، اجرا نمودند. نتایج بیانگر همسانی درونی بالای مقیاس مذکور است. مهرام[17] بر اساس روش آلفای کرانباخ و با مطالعه 600 آزمودنی بهنجار ، اعتبار ./91 را برای مقیاس حالت اضطرابی و اعتبار ./90 را برای صفت اضطراب بدست آورد . همچنین او برای مطالعه روایی از شیوه ملاکی همزمان استفاده کرد و روایی ابزار مورد تأ یید قرار گرفت.

-3 سیاهه وسواس - اجباری مادزلی - MOCI - سیاهه وسواس

- اجباری مادزلی1 دارای 30 سوال دو گزینه ای - درست یا نادرست - است که برای اندازه گیری علائم وسواس فکری و عملی طراحی شده است . این سیاهه انواع گو ناگون ، نشانه های وسواس فکری و عملی را در بیمارانی که وسواس دارند ، مشخص می کند. این آزمون یک ابزار تشخیصی بکار نمی رود ، ولی ابزاری پژوهشی برای دسته بندی بیماران مبتلا به نشانه های وسواس است. اعتبار آزمون به طور کلی در هر چهار مقیاس آن - وارسی، شستشو، کندی، شک و تردید - ./8 است.[18]در ایران داد فر[19] ضریب اعتبار کل آزمون را ./84 و روایی همگرای آن را با مقیاس وسواس-اجباری یل براون ./87 گزارش کرده است.

یافته ها

به منظور بررسی ارتباط بین باور های فراشناختی با علائم وسواس و اضطراب از روش همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون در جدول شماره یک آمده است. بر اساس نتایج جدول شماره یک، باور های فراشناختی کلی ، همبستگی مثبت معنی داری با نمره کل اضطراب داشت - S <0/01 ، U=0/52 - .همچنین از میان خرده آزمونهای باورهای فراشناختی ، کنترل ناپذیری و خطر با S <0/01 - ، - U=0/63 و اطمینان شناختی با S <0/01 - ، - U=0/34 بیشترین همبستگی و باورهای مثبت با S < 0/01 - ، - U=0/24 و خود آگاهی شناختی - S <0/01 ، - U=0/24 کمترین همبستگی را با اضطراب دارند. 

باورهای فراشناختی کلی نیز همبستگی مثبت معنی داری با نمره کل وسواس داشت S <0/01 - ، . - U=0/50از میان خرده آزمونهای باور های فراشناختی ، کنترل نا پذیری و خطر با S <0/01 - ، - U=0/51 و نیاز برای کنترل افکار S <0/01 - ، - U=0/43 بیشترین همبستگی و اطمینان شناختی با S <0/01 - ، - U =0/15 و خود آگاهی شناختی با S <0/01 - ، - U=0/31 کمترین همبستگی را با وسواس داشت. برای بررسی فرضیه بعدی، مبنی بر اینکه باورهای فراشناختی علائم وسواس، از اضطراب متفاوت است از روش تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد که نتا یج آن در جدول شماره 2 ارائه شده است. دو تحلیل رگرسیون انجام شد .

در تحلیل رگرسیون اول متغیر پیش بینی شده ، نمره کل اضطراب و متغیر ها ی پیش بینی کننده خرده مقیاس های باورهای فراشناختی بود.به منظور کنترل واریانس مشترک بین نمره کل وسواس و اضطراب ، نمره کل وسواس ، در مرحله اول و خرده مقیاس های باورهای شناختی در مرحله بعدی وارد معادله گردیدند. همانطور که در جدول شماره 2 مشاهده می شود، از بین خرده آزمونهای باورهای فراشناختی ، کنترل ناپذیری وخطر و اطمینان شناختی وارد معادله شده است.

متغیر کنترل ناپذیری و خطر به تنهایی ./23 تغییرات - واریانس - اضطراب کل را تبیین می کند که این مقدار در سطح - - S= ./001 معنی دار است. اطمینان شناختی نیز ./03 واریانس اضطراب کل را تبیین می کند و در مجموع ./27 واریانس اضطراب بواسطه باورهای شناختی تبیین می شود. در حالیکه سهم نمره کل وسواس در این زمینه ./25 است. در تحلیل رگرسیون دوم ، متغیر پیش بینی شده نمره کل وسواس، و متغیر پیش بینی کننده خرده مقیاس های باورهای فراشناختی می باشد.

.به منظور کنترل واریانس مشترک بین نمره کل وسواس و اضطراب ، نمره کل اضطراب ، در مرحله اول و خرده مقیاس های باورهای شناختی در مرحله بعدی وارد معادله گردیدند. همانطور که در جدول شماره 3 مشاهده می شود، از بین خرده آزمونهای باورهای فراشناختی ،نیاز به کنترل افکار، کنترل ناپذیری وخطر و باورهای مثبت شناختی وارد معادله و اطمینان شناختی و خودآگاهی شناختی از معادله خارج شده است. از میان خرده آزمونهای باورهای شناختی، نیاز به کنترل افکار بیشترین واریانس را با نمره کل وسواس دارد - . - ./16و درمجموع ./26 واریانس وسواس بواسطه باورهای شناختی تبیین می شود. سهم نمره کل اضطراب در این زمینه ./21 است.تنها خرده آزمونی که بین علائم وسواس و اضطراب مشترک است کنترل ناپذیری و خطر است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید