بخشی از مقاله
چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش فراشناخت ،هوش و خود کار آمدی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال سوم متوسطه بود.نمونه ی پژوهش که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب گردید،شامل 298 دانش آموز 123 - دختر و 175 پسر - سال سوم دبیرستان شهرستان سنگان از توابع استان خراسان رضوی بود.برای اندازه گیری متغیر های پژوهش از پرسشنامه ی آگاهی فراشناختی شراو و دنیسون ،خرده مقیاس خود کار امدی پینتریچ ودی گروت ،و ،زمون هوشی پیش روند ه ی ریون استفاده شد
.برای سنجش پیشرفت تحصیلی نیز از نمرات آزمون هماهنگ پایان ترم درس ریاضی و فارسی استفاده گردید.نتایج حاصل از محاسبه ی پایایی و روایی ابزارها حاکی ا ز پایا یی و روایی قابل قبول آن ها بود.یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چند گانه به شیوه همزمان نشان داد که هوش بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دارد b=0/51 - - و بعد از آن به ترتیب خود کار آمدی - b=0/16 - و فراشناخت - b=0/11 - قرار می گیرد .همچنین ،از بین مولفه های فراشناخت تنها دو مولفه دانش موقعیتی - b=0/19 - و راهبرد مدیریت اطلاعات - b=0/23 - سهم معنا داری در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دارند .
مقدمه :
از آن جا که در هر نظام آموزشی ، پیشرفت تحصیلی به عنوان مهم ترین شاخص توفیق فعالیت های علمی و آموزشی محسوب می شود ، بررسی عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از اهمیت خاصی نزد پژوهشگران علوم تربیتی و رواشناسی برخوردار است . پژوهش هایی که در اوایل در مورد پیشرفت تحصیلی انجام می شد عمدتاً بر روی نقش هوش متمرکز بود ، اما محققان اخیر مدعی شده اند که توسل به هوش عمومی به تنهایی برای تبیین موفقیت افراد کافی نیست و در بهترین شرایط ، هوش بهر فقط می تواند تا 20 درصد از موفقیت افراد را پیش بینی کند به همین دلیل ، امروزه بیشتر به تحقیقاتی پرداخته می شود که به جای بررسی نقش تنها یک متغیر به بررسی تأثیر همزمان چندین متغیر بر پیشرفت تحصیلی بپردازند . در همین راستا سازه های فراشناخت و باورهای خودکارآمدی در کنار هوش مورد توجه صاحب نظران تعلیم و تربیت واقع شده اند .
اگر چه تعریف واحدی از هوش وجود ندارد اما عناصری از هوش مورد توافق اغلب پژوهشگران قرار دارد. به اعتقاد گیج و برلاینر این عناصر عبارت اند از : توانایی پرداختن به امور انتزاعی ، توانایی حل کردن مسائل ، و توانایی یادگیری . دیدگاه روان سنجی از جمله قدیمی ترین دیدگاه ها در مورد هوش است که با اندازه گیری کارکردهای روانشناختی سر و کار دارد . در این دیدگاه ، هوش نه فقط یک توانایی کلی واحد ، بلکه متشکل از مجموعه ای از توانایی ها یا عامل ها شناخته می شود. براساس این دیدگاه آزمون هایی برای سنجش هوش طراحی شده است که آزمون ریون نمونه ای از آن ها است .
برخی یافته ها حاکی است که هوش اندازه گیری شده به وسیله ی آزمون استاندارد ریون بهترین عامل برای پیش بینی پیشرفت تحصیلی در همه ی پایه ها است
. پژوهش های دیگری نیز بیانگر رابطه ی مثبت بین هوش و پیشرفت تحصیلی بوده اند - برای مثال : آلوجا و بلانچ ، . - 2004 در مقابل ، چو - 2010 - مشاهده کرد که افراد دارای هوش بهر بالا همیشه از راهبردهای موثر استفاده نمی کنند . علاوه بر این ، از زمانی که تحقیقات نشان داده اند که دانش آموزان موفق بیشتر کسانی هستند که بطور مفید و مؤثر مطالعه می کنند ، در آموزش و پرورش به جای هوش ، صحبت از مفاهیم جدیدی همچون فراشناخت یا باورهای خودکارآمدی به میان آمد .
فراشناخت در اواسط دهه ی 70 میلادی به وسیله ی فلسوم مطرح گردید و به عنوان هر گونه دانش یا فعالیت شناختی که موضوع آن جنبه هایی از اقدامات شناختی و تنظیم آن است تعریف شد
میشنباوم فراشناخت را آگاهی فرد از نظام شناختی خود و چگونگی کار کردن آن تعریف می کند و زیمرمن - 1990 - آن را عبارت از نظارت فعال بر شناخت و راهبردهایی می داند که از طریق آن ها از شناخت استفاده ی بهینه به عمل می آید. شروا و دنیسون - 1994 - صحبت از آگاهی فراشناختی می کنند و آن را مشتمل بر دانش شناخت و تنظیم شناخت می دانند . آن ها دانش شناخت را شامل دانش بیانی ، روشی - روش کار - و موقعیتی می دانند . دانش بیانی به آگاهی فرد در مورد خودش به عنوان یک یاد گیرنده ، عوامل مؤثر بر یادگیری و حافظه اش ، مهارت ها و راهبردها ، و منابعی که برای انجام یک تکلیف مورد نیاز است اشاره دارد
دانش بیانی همان دانش واقعی درباره ی یک موضوع است . برای مثال ، دانش روش کار شامل آگاهی و دانش درباره ی فعالیت های گوناگونی است که در هنگام کار باید انجام شود . این نوع دانش به چگونگی انجام کار مربوط می شود ، برای مثال ، دانش آموز بداند چگونه اطلاعات را مرور کند . دانش موقعیتی آن نوع دانشی است که فرد بداند چرا و چه موقع از یک راهبرد یا یک مهارت در مقایسه با یک راهبرد یا یک مهارت دیگر استفاده کند ، برای نمونه ، دانستن این که چه موقع به مرور اجمالی بپردازد و چه موقع به پردازش عمیق بپردازد .
تنظیم شناخت نیز شامل فعالیت هایی است که با هدف تنظیم و کنترل یادگیری و تفکر انجام می گیرند . تنظیم شناخت شامل پنج فرایند برنامه ریزی ، راهبردهای مدیریت اطلاعات ، وارسی ادراک ، راهبردهای عیب زدایی و ارزیابی یادگیری می شود
برنامه ریزی شامل انتخاب راهبردهای مناسب و تخصیص منابعی می شود که روی عملکرد تأثیر می گذارد ، مانند پیش بینی قبل از خواندن و رعایت سلسله مراتب استفاده از راهبرد . برنامه ریزی می تواند شامل تصمیم گیری در موارد زیر باشد : برای انجام یک تکلیف و دستیابی به یک هدف چقدر زمان لازم است ؟ باید جمع آوری گردد ؟ به چه مطالبی باید سرسری نگاه کرد و به چه چیزهایی باید توجه دقیق کرد
راهبردهای مدیریت اطلاعات شامل مرحله بندی و دسته بندی مهارت ها و راهبردهایی است که به طور پیوسته برای اثر بخش تر شدن پردازش اطلاعات استفاده می شود
وارسی ادراک نیز به آگاهی مداوم از انجام یک عمل یا تکلیف ، اشاره دارد . توانایی خودآزمایی لحظه به لحظه ، مثال خوبی برای وارسی ادراک است
به عنوان مثال ، در وارسی ادراک فرد به طور مداوم از خود می پرسد که من چگونه این کار را انجام می دهم ؟ آیا این مطلب قابل فهم است ؟ آیا باید سریع از این مطلب بگذرم
راهبردهای عیب زدائی راهبردهایی هستند که برای تحصیح خطاهای عملکرد و ادراک ، استفاده می شوند و در نهایت ، ارزیابی فرایند یادگیری اشاره به ارزشیابی فرآورده ها و فرایندهای یادگیری در مورد شخص و تکلیف دارد ، مثل ارزیابی مجدد اهداف و نتایج کار
تحقیقات مختلفی در مورد نقش فراشناخت در پیشرفت تحصیلی انجام شده است . برای مثال ، پلانتس - 2000 - مشاهده کرد که دو عامل دانش شناخت و تنظیم شناخت بر روی هم %12 از واریانس عملکرد تحصیلی را تبیین می کنند و امینی - 1382 - به این نتیجه رسید که %11 از واریانس پیشرفت تحصیلی توسط راهبردهای شناختی و فراشناختی تبیین می شود .
یافته های مشابهی مبنی بر همبستگی بین فراشناخت و یادگیری گزارش شده است - برای مثال : پرینس ، وینمن و الشوت ، 2006 ؛ وینمن و اسپانس ، 2005 ؛ اونیل و عابدی ، . - 1996 برخی پژوهش های آزمایشی نیز نشان می دهند که آموزش دانش و مهارت های فراشناختی منجر به یادگیری بهتر و افزایش عملکرد و یادگیرندگان در حل مسأله می گردد
در مقابل ، برخی از پژوهش ها نشان داده اند که پیشرفت تحصیلی و اندازه های توانایی نشانگر داشتن مهارت های فراشناختی نمی باشند
پینتریچ و دی گروت - 1990 - دریافتند که فراشناخت و استفاده از راهبردهای آن با پیشرفت تحصیلی بالا رابطه ندارد
به دلیل یافته هایی نظیر فوق برخی صاحب نظران عنوان کرده اند که یادگیری موفق علاوه بر عوامل شناختی و فراشناختی در برگیرنده ی سازه های غیرشناختی نیز می باشد
بندورا یکی از نظریه پردازان شناختی اجتماعی معتقد است که خودکارآمدی یا باورهای فرد در مورد توانایی های خود مهمترین عامل انگیزشی تأثیرگذار بر عملکرد انسانی است .
بندورا - 1997 - خودکارآمدی را به عنوان باور و قضاوت فرد از توانایی خود برای انجام تکلیف خاص تعریف کرده است . پاجارز و میلر - 1994 - خودکارآمدی را ارزیابی خاص و وابسته به بافت از قابلیت خود برای عمل در یک تکلیف ویژه می دانند . یک حس خودکارآمدی بالا باعث تلاش ، مقاومت و انعطاف بیشتری می شود . همچنین در مقدار استرس و اضطرابی که افراد هنگام انجام یک فعالیت تجربه می کنند تأثیر دارد
براساس نظریه شناختی - اجتماعی بندورا ، افراد گرایش به مشغول شدن و پرداختن به کارهایی دارند که احساس قابلیت و اطمینان دارند و از کارهایی که نسبت به آن ها احساس قابلیت و توانایی ندارند دوری می کنند . باورهای خودکارآمدی به تعیین اینکه افراد چه مقدار وقت صرف یک فعالیت می کنند ، چه مدت زمان در مقابل موانعی که مواجه می شوند پشتکار دارند ، چه مقدار در مقابل موقعیت های متضاد و مخالف انعطاف دارند کمک می کنند
تحقیقات زیادی حاکی است که از بین مولفه های انگیزش ، خودکارآمدی مهمترین آن ها است . زیمرمن - 1990 - مشاهده کرد که باورهای خودکارآمدی فرایندهای خود تنظیمی را سخت تحت تأثیر قرار داده ، بر کاربرد راهبردهای شناختی و فراشناختی مؤثر می باشد و از این راه موجب پیشرفت تحصیلی می گردد . نیکسون و فراست - 1990 - خودکارآمدی را یک پیش بینی کننده قوی برای موفقیت تحصیلی دانسته اند . چمرز ، هو و گارسیا - 2001 - نیز نشان دادند که خودکارآمدی با متغییرهای خود تنظیمی و استفاده از راهبردهای یادگیری مرتبط است .
کوتینو - 2006 - ملاحظه کرد که خودکارآمدی %16 از واریانس عملکرد تحصیلی را پیش بینی می کند و در مقایسه با فراشناخت و سبک های یادگیری رابطه ی قویتری با عملکرد دارد . با این حال ، امینی - 1382 - گزارش داد که خودکارآمدی می تواند تنها 2 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیین کند .
با توجه به مطالب بالا ، بررسی سهم هر یک از متغیرهای هوش ، فراشناخت ، و خودکارآمدی در پیشرفت تحصیلی از لحاظ کاربردی و نظری اهمیت زیادی دارد . یافته های موجود در مورد نقش هر یک از این متغیرها در پیشرفت تحصیلی ناکافی و گاهی ناهماهنگ به نظر می رسند و همان طور که صاحب نظران اظهار می دارند . نیاز به تحقیقات بیشتری در این زمینه ، به ویژه بر روی دانش آموزان نظام های آموزشی مختلف وجود دارد .
لیپنویچ و رابرتز - 2012 - معتقدند به منظور طراحی مداخلات آموزشی باید رابطه ی بین سازه های شناختی و غیر شناختی مورد بررسی قرار گیرد . بر این اساس ، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش فراشناخت ، هوش و خودکارآمدی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال سوم متوسطه می باشد .
سوالات پژوهش حاضر عبارتند از :
-1 از میان متغیرهای فراشناخت ، هوش ، و خودکارآمدی کدامیک پیش بینی کننده ی قویتری برای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال سوم متوسطه است ؟
-2 کدامیک از مولفه های فراشناخت سهم بیشتری در تبیین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال سوم متوسطه دارند ؟
روش
جامعه ، نمونه و روش نمونه گیری جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان سال سوم متوسطه ی شهرستان سنگان می باشد . این جامعه به تعداد 1341 نفر بود که شامل 580 دختر و 761 پسر بودند . از این تعداد براساس فرمول کوکران ، 298 نفر 123 - دختر و 175 پسر - به شیوه ی تصادفی خوشه ای انتخاب آزمودنی ها ابتدا از 29 دبیرستان منطقه ی فوق به شیوه ی تصادفی 11 دبیرستان انتخاب شدند و سپس از بین کلاس های این دبیرستان ها به شیوه ی تصادفی یک کلاس به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه ها را تکمیل نمودند .
ابزارهای سنجش
-1 پرسشنامه آگاهی فراشناختی : مقیاس آگاهی فراشناختی - MAI - در سال 1994 توسط شروا و نیسون به منظور بررسی فراشناخت یادگیرندگان نوجوان و بزرگسال ابداع گردید . این مقیاس شامل 52 گویه است که عوامل متمایز دانش شناخت و تنظیم شناخت را در بر می گیرد . دانش شناخت توسط 17 گویه سنجیده می شود و شامل سه فرآیند فرعی دانش بیانی ، دانش روشی ، و دانش موقعیتی است .
راهبردهای مدیریت اطلاعات ، وارسی ادراک ، راهبردهای عیب زدایی و ارزیابی فرآیند یادگیری است . پاسخ ها براساس یک مقیاس 5 درجه ای از نوع لیکرت محاسبه می شود . حداقل نمره در آن 52 و حداکثر نمره 260 می باشد . پایایی و روایی این ابزار توسط محققان مختلف - از جمله : کوتینو ، 2006 ؛ پلانتس ، 2000 ؛ شروا و دنیسون ، 1994 ؛ دلاورپور ، 1376 ؛ متحدی ، - 1386 مطلوب گزارش شده است .
در پژوهش حاضر ، برای محاسبه ی پایایی از ضرایب آلفا کرونباخ و بازآزمایی - با فاصله زمانی دو هفته - استفاده شد - جدول . - 1 همچنین ، همبستگی گویه ها با نمره ی کل در دامنه 0/25 تا 0/67 قرار داشت . برای انجام تحلیل عاملی ، ابتدا شاخص KMO که گویای میزان کفایت نمونه گیری محتوایی پرسش نامه است محاسبه شد که برابر با 0/79 بود . آزمون بارتلت که بیانگر معنادار بودن ماتریس همبستگی داده های موجود بود ، منجر به ضریبی برابر با 3570/15 شد که از نظر آماری معنادار است
در تحلیل عاملی از روش مولفه های اصلی استفاده شد و سپس بر پایه ی درصد واریانس عوامل و نمودار اسکری تعداد عوامل انتخاب و مورد چرخش به روش ابلیمن قرار گرفت . نتایج این تحلیل عاملی در جدول 1 آورده شده است .
جدول : 1 ابعاد و شماره گویه های مربوطه به پرسشنامه آگاهی فراشناختی ابعاد
-2 آزمون پیشرونده ریون : این آزمون غیر کلامی توسط ریون - 1938 - ساخته شده است
این ابزار برای کودکان بالاتر از 9 سال 60 سوال دارد که در کتابچه ی اصلی به 5 بخش 12 سوالی تقسیم و سوالات هر بخش از 1 تا 12 و گزینه هر سوال از 1 تا 6 و یا 1 تا 8 شماره گذاری شده اند . مدت زمان اجرای آن 45 می باشد . ضریب پایایی آزمون در گروه های مختلف در سنین بالاتر بین 0/70 تا 0/90 گزارش شده است . همبستگی این آزمون با دیگر آزمون های هوش از قبیل استنفورد بینه و وکسلر بین 0/40 تا 0/75 است