بخشی از مقاله

چکیده

هدف از این تحقیق بررسی رابطه مؤلفههای مدیریت دانش و هوش سازمانی در کارکنان اداره کل بنادر و دریانوردی استان بوشهر بود. جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارکنان اداره کل بنادر و دریانوردی استان بوشهر 650 - نفر - تشکیل دادند.نمونه این تحقیق بر اساس جدول مورگان 242 نفر بود. برای سنجش میزان مدیریت دانش نمونههای تحقیق از پرسشنامه مدیریت دانش با الگوگیری از کار خامدا استفاده شد. بعلاوه برای سنجش و اندازه گیری میزان هوش سازمانی - پرسشنامه هوش سازمانی آلبرشت - که هوش سازمانی کل و هفت مؤلفه آن را مورد سنجش قرار می دهد، استفاده شد.

پایایی پرسشنامهها با استفاده از آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مدیریت دانش - - 0/86 و برای پرسشنامه هوش سازمانی - 0/88 - به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافتههای تحقیق نشان داد بین مدیریت دانش و همچنین مؤلفههای آن با هوش سازمانی ارتباط معنی داری وجود دارد. بهعلاوه نتایج آزمون رگرسیون نشان داد، مدیریت دانش میتواند پیش بین مناسبی برای هوش سازمانی باشد. استفاده از هوش سازمانی میتواند قدرت رقابت پذیری یک سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمان ها متمایز نماید، که یکی از این عوامل میتواند ارتقاء مدیریت دانش در سازمان باشد.

کلمات کلیدی: بنادر، مدیریت دانش، هوش سازمانی، دریانوردی

مقدمه
فناوریهای نوین با سرعتی سر سامآور در حال پی شرفت ه ستند، به طوری که جوامع به صورت عام و بازار به صورت خاص با شتابی وصف ناپذیربه دنبال ترفندهایی میگردند که بقایشان را در این عرصه آشفته و متلاطم تضمین کنند. سازمانها باید بپذیرند که فلسفه حیات شان تغییرکرده ا ست و دیگر زنده بودن به معنای ر سیدن به و ضعیت سوددهی مداوم نمیبا شد و باید به دنبال رقابت و ابزار آن باشند، چرا که امروزه کمتر شرکتی در این عرصه به صورت سنتی و به دور از قواعد جدید بازی کسب و کار میکند و برای اینکه بتواند پا به پای رقبا باقی ماند یا شاید به سختی و با مهارت بسیار بتواند یک قدم از آنها پیش گرفت، میبایستی به قواعد بازی کاملاً مسلط بوده تا شاید روزی بتوان خود یک قاعده جدید انگاشت. بنابراین تسلط بر فناوریها وابزارهای جدید در کسب و کار یک الزام و ضرورتی اجتناب ناپذیر تلقی شود.[1]

بدنه اصلی
یکی از ابزارهای بینظیر و جدید به منظور بقا در میان رقبای خویش استفاده از هوش سازمان میباشد. هوش سازمانی به عنوان راهبردی مهم و ضروری برای حفظ مزیت رقابتی سازمانها و صنایع تو سعه یافته و به عنوان یک ضرورت برای د ستیابی به بهرهوری بیشتر در سازمانها و صنایع کوچک و بزرگ مطرح شده است. شناسایی هوش سازمانی این امکان را به سازمان میدهد که بتواند نیاز به تغییرات را تشخیص دهد و امکان بهینه سازی فرآیند و بهبود عملکرد خود و زیر مجموعه وابسته را فراهم سازد و با به کارگیری راه حل های هوش سازمانی می تواند میزان تعهد کارکنان نسبت به سازمان را افزایش داده و زمینه مناسبی جهت شکوفایی استعدادهای بالقوه کارکنان و افزایش بهره وری در سازمان را فراهم نمایند.

بررسی های محققان نشان داده است که هوش سازمانی تحت تأثیر یک سری عوامل تعیینکننده مانند مدیریت دانش، فرهنگ، استراتژیهای سازمانی و ساختار سازمانی میباشد، که توجه به آنها میتواند گامی مهم در جهت بهبود کارایی و اثر بخ شی و افزایش هوش سازمانی در سازمان با شد . [2 ] همانگونه که بیان شد یکی از عوامل مؤثر و تأثیرگذار بر هوش سازمانی، مدیریت دانش میباشد.مدیریت دانش از طریق اطلاعات و دانش به برنامه ریزی، هدایت و تصمیمگیری صحیح درسازمان کمک میکند. دانش میتواند در سازمان توزیع شود و مهمتر آن که برای اتخاذ ت صمیمات منا سب با شد و از این طریق منجر به ک سب رقابتی برای سازمان گردد و در نهایت میزان هوش سازمانی را به صورت چشمگیر افزایش دهد.
 
هوش سازمانی سبب می شود که سازمانها آگاهتر در بازار رقابتی ظاهر شوند و همانند ان سانها که از طریق هوش خود با محیط به ارتباط میپردازد و از دانش وتجربه خود برای حل مشکلات استفاده میکنند. سازمانها نیز در کسب و کار از طریق ابزارها، چهارچوبها و روشهای هوش سازمانی به صورت هوشمندانه به تطبیق با محیط، حل مشکلات، کاهش هزینهها و افزایش سود میپردازد. سرمایهگذاری در این زمینه سبب ک سب مزیت رقابتی برای سازمان می شود. از سوی دیگر مدیریت دانش به عنوان فرآیندی من سجم دانش ضمنی و صریح را برای نیل به این هوشمندی فراهم می سازد واین تعامل به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم حاصل میگردد. مدیریت دانش از طریق گامهای خود به صورت متمایز با چرخه هوشمندی سازمان ارتباط برقرار میکند و از طریق ایجاد و کسب دانش به هدایت و برنامهریزی بهتر و دقیقتر هوشمندی کمک میکند.

در این مسیر، دانش صریح از کل سازمان گردآوری و در اختیار برنامه ریزان و هدایتگران سازمانی قرار میگیرد. این دانش میتوان در قالب الکترونیکی به عنوان ورودی برای ابزارهای سازمان باهوش مورد استفاده قرار گیرد.[3]دانش و تجربه افراد در کنار هم ، بویژه در تنظیمات سازمانی موجب توسعه هوش سازمانی میگردد. هدف کلیدی هوش سازمانی نگهدا شتن سازمان در و ضعیت منا سب اطلاعاتی و ایجاد آمادگی برای سازمان در مقابل چالشها ا ست. اتحاد و هم افزایی میان هوش سازمانی و مدیریت دانش به تعیین جریان دانش و شکافها برای ارزیابی بهتر موقعیتی که سازمان در آن قرار دارد، آنچه لازم ا ست بداند و آنچه بهتر است دنبال کند، کمک میکند. مدیریت دانش از طریق مدیریت بهتر ایدهها، افزایش توانمندی و بهرهوری کارکنان و رهبری مؤثر دانش می تواند منجر به افزایش هوش سازمانی گردد.

بنابراین مدیریت دانش از طریق تزریق اطلاعات و دانش در سازمانها به هوش سازمانی در فرآیند تصمیمگیری، برنامهریزی، هدف گذاری کمک میکند.[4]دانش سازمانی به زعم غالب مدیران موفق دنیا، یکی از مهمترین سرمایهی شرکتهای سده بیست و یکم محسوب میشود که مدیریت بهینه آن موجب ارتقا سطح کیفی سازمان میگردد. [ 5 ] مدیریت دانش فرآیندی است که به سازمانها در شناسایی، انتخاب، سازماندهی، انتشار و انتقال اطلاعات مهم و مهارتهایی که بخشی از سابقه سازمان هستند و عموماً به صورت ساختار نیافته در سازمان وجود دارند، یاری میرساند .[6] در واقع مدیریت دانش" فرآیند نظاممند و یکپارچه هماهنگی در سطح سازمانی به منظور دستیابی به اهداف سازمانی است"، که هدف از فعالیتها ی آن در سازمان، اطمینان از رشد و تداوم فعالیتها در جهت حفظ دانش حیاتی در تمام سطوح، به کارگیری دانش موجود در تمام چرخهها، ترکیب دانش در جهت هم افزایی، کسب مداوم دانش مربوطه و توسعه دانش جدید از طریق یادگیری مداوم است که به وسیله تجارب درونی و دانش بیرونی ایجاد میشود .[7]

از طرفی دیگر امروزه صحبت از انواع مختلف هوش ا ست. در هر مورد، هوش به توانایی دریافت، درک و کاربرد نمادها و سمبلها که نوعی توانایی انتزاعی ا ست، ا شاره دارد. امروزه هوش، پیشوند بسیاری از مفاهیم مدیریتی شده است و این نشان دهنده تغییر نگاه سازمانها و متفکران سازمانی از هوش تستی بر رویکرد های نوین به مقوله هوش ا ست. یکی از انواع هوش، هوش سازمانی ا ست. هوش سازمانی یعنی دا شتن دان شی فراگیر از همه عواملی که بر سازمان مؤثر است. داشتن دانشی عمیق نسبت به همه عوامل مثل مشتریان، رقبا، محیط اقتصادی، عملیات و فرآیندی سازمانی که تأثیر زیادی بر کیفیت ت صمیمات مدیریتی در سازمان میگذارد، وما را برای ت صمیمگیری سازمانی توانمند می سازد.[8] ایده و مفهوم هوش سازمانی مهم است چرا که پارادایم های جزیی دیگری همچون مدیریت دانش را در بر میگیرد.

تمرکز اصلی هوش سازمانی بر دانش میباشد، تا آنجایی که هوش سازمانی درحقیقت قابلیت یک سازمان درافزایش اطلاعات، نوآوری، دانش عمومی و عمل مؤثر بر پایهی ایجاد دانش است.[9]در سالهای اخیر مدیریت دانش به موضوعی مهم و حیاتی برای موفقیت سازمانها تبدیل شده است. به گونهای که اثربخشی آنها در گرو ایجاد، ذخیره سازی، انتقال و بکارگیری به هنگام دانش میبا شد. با این وجود ب سیاری از سازمانها آمادگی لازم را برای بهرهگیری موفقیتآمیز از استراتژی مدیریت دانش ندارند .[6] امروزه با اطمینان کامل میتوان ادعا کرد که شناسایی و استفاده از هوش سازمانی میتواند قدرت رقابت پذیری یک سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمانها متمایز نماید. ضرورت بررسی هوش سازمانی در حال حا ضر پا سخ به شرایط فعلی و نیاز مدیران ا ست.

سازمان با بهره گیری از هوش سازمانی، اثربخ شی ا ستفاده از ساختارهای اطلاعاتی موجود را در راستای اهداف خویش افزایش داده و اطلاعات از حالت عملیاتی و محدود شده به استفاده در لایههای اجرایی سازمان برای استفاده مدیران توسعه داده میشود. با توجه به اینکه مدیران در سازمانهایی فعالیت میکنند که متأثر از محیط داخلی و خارجی خود میبا شند و در مقابل پا سخگویی به م سایل و م شکلات خود مثل ان سانها نیازمند قدرت یادگیری ه ستند. بنابراین م سئله هوش سازمانی می تواند در این مهم کمک شایانی به مدیران کرده و آنها را قادر سازد تا با توجه به حافظه سازمانی خود پا سخگوی نیازها ومشکلات و عکس العمل به مو قع به تغییرات محیطی با شند. بنابراین مدیران برای پی شبرد اهداف سازمانی و د ستیابی به آنها نیاز به هوش سازمانی دارند که بتوانند با اتکای به آن عملکرد خود را بهبود بخ شند.[3]

امروزه صنعت دریانوردی و بنادر و در نهایت ک شتی رانی به عنوان یکی از پردرآمدترین و تأثیرگذارترین صنایع در چرخه اقت صاد یک ک شور شناخته شده ا ست که حتی در روزهای رکود شدید اقتصادی، نسبت به دیگر صنایع از رکود کمتری برخوردار بوده است. از این رو بنادر و دریانوردی باید بکوشند تا در این محیط پر تلاطم از دیگر ک شورها عقب نیفتند تا بتوانند به اقا صاد آن ک شور کمک کنند. یکی از مهمترین ا ستراتژیهایی که میتواند در شرایط کنونی تاثیر ب سزایی در این زمینه دا شته با شد، مدیریت دانش ا ست. ایجاد زمینه و پیش شرطهای سازمانی منا سب از جمله هوش سازمانی مناسب، اولین اقدامی است که باید برای پیادهسازی موفقیتآمیز این استراتژی انجام شود.

همانگونه که در دنیای ان سانی و در حیات پرتلاطم ب شری ان سانهایی موفق و کارآ خواهند بود که دارای هو شی سر شار و بهرهمند از درجهی هوشی بالا باشند، قطعاً در دنیای سازمانی نیز وضع به همینگونه خواهد بود، به خصوص این که در عصر حاضر هر چه زمان به جلوتر می رود با توجه به پیشرفت علوم و فنون و پیدایش نیازها و چالشهای جدید، سازمانها نیز پیچیدهتر و ادارهی آن ها نیز م شکلتر می شود و نیاز به دانش جدید بیش از پیش مورد تأکید قرار میگیرد.[10] اکثر مدیران اجرایی بر این باور ه ستند که دانش مهمترین موهبت یا نعمت در سازمان است. آنها باور میکنند که آگاهی مغزی، ذهنی و هوشیاری، اصلی عمده و مهم در سازمان آنها است، همان چیزی که موجب ایجاد رقابت در سازمان میشود، لذا تلاش میکنند تا از هوش سازمانی بهره ببرند تا به یک رقابت صحیح دست یابند.[11]

در دنیای امروز ارتقاء هوش سازمانی یکی از الزامات غیرقابل انکار برای اغلب سازمانهااست تا بتوانند از طریق کسب و تجزیه و تحلیل اطلاعات، و همین طور افزایش دانش و ایجاد آگاهی، بر قابلیتهای خود بیفزایند. از طرفی نیز افزایش هوش سازمانی موجب میگردد سازمانها اطلاعات محیط اطراف خود را سریعتر و با دقت بیشتری تجزیه و تحلیل کرده و نتایج حاصل را به طریق سودمند ذخیره و در مواقع مقت ضی در د سترس ت صمیمگیرندگان قراردهند. این امر جریان تبادل اطلاعات و دانش را در ب ستر سازمان تسریع کرده و اثربخشی فرآیند تفکر و تصمیمگیری جمعی را به نحو چ شمگیری بهبود می بخشد.[5] میزان هوش سازمانی سازمانها، مانند انسانها، متغیر و متفاوت است. یعنی مجموعه ای از عوامل درونی و بیرونی در بروز و رشد آن تأثیر میگذارد. سازمانها نیز همانند ان سانها، درجهای از هو شمندی را به نمایش میگذارند.

برخی از سازمانها ب سیار کند ذهن ه ستند.آنها حتی نمیتوانند سیگنالهای بسیار قوی از تغییرات محیط خود را تشخیص دهند و در پاسخ به این محرکها بسیار ناتوانند. این سازمانها به آرامی یاد میگیرند و بدون هیچگونه درک و بینش اشتباهات قبلی خود را تکرار میکنند.[10]با توجه به نکات ذکر شده و با توجه به تأکید دولت به اقتصادهای دانش محور در افق توسعه کشور، و همچنین مزایای مدیریت دانش و شناخت بهتر عوامل موفقیت آن به ویژه هوش سازمانی، و همچنین اینکه هم اکنون موضوع مدیریت دانش و هوش سازمانی به عنوان یک نیاز شناخته میشود و موضوع جدیدی میباشد و به د لیل کمبود پژوهشهای صورت گرفته در رابطه با موضوع هوش سازمانی در ایران، و بخ صوص در سازمانهای دریانوردی، این مو ضوع نیازمند بحث بی شتری میبا شد.

تا از یک طرف مدیران و د ست اندرکاران سازمانها با مقوله مدیریت دانش و هوش سازمانی و همچنین ابعاد آن آشنا باشند و هم بتوانند عملکرد خویش را با توجه به ابعاد هوش سازمانی بهبود بخشند. بنابراین سازمان بنادر و دریانوردی میتوانند ضمن ارزیابی وضعیت مدیریت دانش به کمک هوش سازمانی به ایجاد تنوع در منابع مالی، تحلیل برنامهها و عملکردها، توسعه چشم اندازها، باز تعریف ماموریتها و طراحی راهبردهای منا سب بپردازد. بنابراین پژوهش حا ضر به منظور فراهم سازی شواهدی از رابطهی بین زیر سی ستم مدیریت دانش و هوش سازمانی انجام خواهد گرفت و در نهایت بدنبال برر سی این م سئله ا ست که آیا بین مدیریت دانش با هوش سازمانی در جامعه ی مورد مطالعه رابطه معناداری وجود دارد

روش پژوهش

روش تحقیق حا ضر از نوع همب ستگی بود که از نظر هدف نیز جزء تحقیقات کاربردی مح سوب می شود. جامعه آماری مورد مطالعه این تحقیق را کلیه کارکنان اداره کل بنادر و دریانوردی استان بوشهر تشکیل دادند، که تعداد آنها 650 نفر بود. با استفاده از جدول مورگان 242 نفر به عنوان نمونه تحقیق به صورت تصادفی انتخاب شدند. لازم به ذکر است که از تعداد 242 پرسشنامهای که بین شرکت کنندگان در تحقیق پخش شد، تعداد 230 پر س شنامه در ست و تعداد 12 پر س شنامه نیز دارای اطلاعات کامل نبودند و از روند تحقیق کنار گذاشته شدند.
دادهها از طریق توزیع پرسشنامه در بین کارکنان اداره کل بنادر و دریانوردی استان بوشهر جمعآوری شد. نحوه توزیع پرسشنامه به این شکل بود که محقق هر یک از پرسشنامهها را به هر یک از کارکنان ارائه کرده و سپس نسبت به جمعآوری آنها اقدام نمود. لازم

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید