بخشی از مقاله

چکیده

حق بر غذا یکی از مصادیق حقوق بنیادین انسانی به شمار میآید که ارتباط امنیت غذایی با امنیت ملی و اصل کرامت انسانی هیچگاه پوشیده نیست. حق بر محیط زیست نیز از مصادیق برجسته نسل سوم حقوق بشری است که موجب توسعه پایدار شده و باعث تجلی جامعه توسعه یافته میگردد. غذای انسان از آب و خاک به دست میآید و آلوده کردن آنها سبب اختلال در تامین مواد غذایی خواهد شد.

به خوبی واضح است که در امنیت غذایی و تجلی حق بر محیط زیست موضوع اصل حکمرانی خوب مطرح است که در این حکمرانی، حکومتها با مشارکت بخش خصوصی و حقوق مدنی تعهدات را انجام میدهند. تحقق حق بر غذا و حق بر محیط زیست از جمله تعهدات حقوق بشری دولتها است و در سایه حکمرانی خوب امکان تبلور این دو حق وجود دارد. حق بر غذا و حق بر محیط زیست نه در تعارض بلکه در تلازم و همراهی با یکدیگر هستند و تخریب و صدمه به یکی موجب بروز آسیب در دیگری خواهد شد. بنابراین در سایه همراهی این دو حق است که میتوان تجلی زندگی شایسته را در جامعه انسانی مشاهده نمود.

مقدمه

در جهان کنونی، نابرابری و نابسامانی در بخش تولیدات کشاورزی و محصولات غذایی بسیار زیاد است و امنیت غذایی بخش وسیعی از مردم در کشورهای در حال توسعه تامین نشده است. چالشهایی چون افزایش گرسنگی در سطح دنیا، عدم وجود تعادل در رژیم غذایی روزانه افراد، نابودی محیط زیست و منابع طبیعی و مسایلی از این قبیل باعث گردیده که موضوع امنیت غذایی به یکی از مهمترین موضوعهای جامعه بشری تبدیل گردد.

امنیت غذایی طبق تعریف بانک جهانی عبارت است از: »دسترسی همه مردم به غذای کافی در تمام اوقات به منظور یک زندگی سالم و فعال.« اما سازمان فائو در سال 1996 تعریف کاملتری را از امنیت غذایی به این شرح ارائه داد: »امنیت غذایی هنگامی وجود دارد که همه مردم در تمام ایام به غدای کافی، سالم و مغذی دسترسی فیزیکی و اقتصادی داشته باشند و غذای در دسترس نیازهای یک رژیم تغذیهای سازگار با ترجیحات آنان را برای یک زندگی سالم و فعال هموار سازد.« به این ترتیب باید مفاهیم امنیت غذایی را در این سه بحث جای داد: غذای کافی، دسترسی، زندگی سالم و فعال. با این توصیف مشخص میشود که غذای کافی از محیط زیست سالم به دست میآید.

زیرا در نبود محیط زیست سالم امکان کشاورزی و تولیدات غذایی یا فراهم نخواهد شد و یا غذای ناسالم وارد چرخه مصرف خواهد گردید که این موضوع با مباحث امنیت غذایی در تعارض آشکار است. امروزه بشر متوجه اهمیت حفاظت از محیط زیست به عنوان پایه و رکن اساسی بستر توسعه پایدار گردیده است. زیرا هر نوع توسعه و فعالیت بدون حفاظت از محیط زیست، زندگی جامعه انسانی را در معرض خطر و نابودی قرار خواهد داد و امکان زیست را در کره خاکی از او سلب خواهد نمود.

واضح است که با نابودی محیط زیست، جامعه انسانی نیز میبایست هلاکت تدریجی خود را به نظاره بنشیند. با این رویکرد، متجلی شدن حقوق نوپایی هم چون حق بر توسعه و حق بر محیط زیست میتواند بستری برای تولد حقوق نوین بشری گردد که از آن تعبیر به نسل سوم حقوق بشری یا به عبارتی دیگر حقوق همبستگی میشود و توجه به آن در قواعد حقوقی امری لازم و ضروری است. برای حفظ و حراست از محیط زیست و بهرهبرداری از آن در تامین نیاز غذایی یک جامعه و به پویایی رساندن افراد آن، میبایست اندیشه تاسیس قواعد مختلف حقوقی در سطح جامعه جهانی شکل بگیرد و نگرشی جدید بر محیط زیست در این موضوع به وجود آید.

این قواعد به تدریج در کنفرانسها و اسناد بینالمللی تکامل یافته و معیارهای جهانی مشترکی برای نظم بخشی به فعالیتهای زیست محیطی شکل گرفته است که در ارتباط با امنیت غذایی دارای اهمیت زیادی هستند. با تصویب منشور جهانی حقوق بشر در سال 1948 میلادی و تعهد جهانی کشورها مبنی بر پایبندی به مفاد آن و سپس ظهور میثاقین در عرصه حقوق بینالملل، موضوع حقوق محیط زیست و حفاظت از طبیعت نیز وارد مراحل جدیدی شد و در سال 1972 در اعلامیه استکهلم بین حقوق بشر و محیط زیست پیوندی همیشگی برقرار گردید.

در ماده یک اعلامیه استکهلم در مورد حفاظت از محیط زیست چنین آمده است: »انسان از حقوقی بنیادین برای داشتن آزادی، برابری و شرایط مناسب زندگی در محیطی که به او اجازه زندگی با حیثیت و سعادتمندانه را بدهد، برخوردار است. او رسما حفاظت از محیط زیست و بهبود آن را برای نسلهای حاضر و آینده بر عهده دارد.« از آن تاریخ به بعد موضوع محیط زیست وارد مقولات حقوق بشری شد و حق بر محیط زیست در اسناد بینالمللی مورد تاکید قرار گرفت. پیش طرح سومین میثاق بینالمللی حقوق همبستگی 1982 دارا بودن حق بر محیط زیست را یکی از اشکال کرامت و حیثیت انسانی تلقی کرده که مکمل حقوق بشر برای نسل حاضر و شرط تحقق آن برای نسلهای آینده است.

بر اساس ماده 15 این پیش طرح دولتهای عضو متعهد میگردند که شرایط طبیعی حیات را دچار تغییرات نامساعدی نکنند که به سلامت انسان و بهزیستی جمعی صدمه وارد نماید. منشور جهانی طبیعت نیز که جزو اسناد مهم بینالمللی در زمینه حفاظت از محیط زیست است، اصول 14 تا 24 خود را به نحوه به کار بستن و اجرای اصول مربوط به دارا بودن حق بر محیط زیست و حفاظت از آن اختصاص داده است. بیتردید اهمیت حق بر محیط زیست نقطه تلاقی حقوق بشر و محیط زیست را تبیین میکند و این موضوع را میتواند در اذهان متبادر کند که حق بر محیط زیست، حق پیش نیاز حقوق بشری میباشد و این حق موضوع امنیت غذایی را تحقق میبخشد.

با توجه به مفهوم امنیت غذایی در این تحقیق، هدف اصلی بر این موضع استوار است که اول حق بر محیط زیست به عنوان یکی از حقوق بنیادین بشری تبیین گردد و سپس ارتباط ماهوی و غیر قابل گسستنی امنیت غذایی با حفاظت از محیط زیست بازگو گردد. زیرا بدون حفاظت از محیط زیست نمیتوان انتظار تحقق امنیت غذایی را داشت. در این پژوهش با بیان کلید واژگان به پرسشهای زیر پاسخ داده میشود:

پرسش اصلی تحقیق: حق بر غذا و حق بر محیط زیست چه تعارضها و یا تلازمهایی با هم دارند؟

پرسشهای فرعی پژوهش عبارتند از:

.1چگونه میتوان ارتباط بین حق بر محیط زیست را با مبانی حقوق بشری توجیه نمود؟

2.    حکمرانی خوب در تحقق حق بر غذا و حق بر محیط زیست چه نقشی دارد؟

3.    رویکرد قوانین کشور نسبت به حفاظت از محیط زیست برای تحقق امنیت غذایی چگونه میباشد؟

در مورد سازماندهی این پژوهش باید گفت که تحقیق حاضر به دو فصل تقسیم میگردد. در فصل نخست، شالودهها و مبانی نظری بیان شده و مفهوم کلید واژگان تحقیق به بوته بحث گذاشته میشود. در فصل دوم نیز به بیان ارتباط بین تحقق امنیت غذایی با حفاظت از محیط زیست پرداخته شده و ضمن پاسخگویی به پرسشهای تحقیق، قواعد و قوانین نظام حقوقی ایران در این ارتباط نقد و بررسی میشوند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید