بخشی از مقاله
مقدمه: سازمان آموزش وپرورش برای حفظ حیات و کارکرد خود نیازمند معلمانی است که بتواند به نحو اثربخش به وظایف خود عمل کنند. به همین منظور یکی از مسئولیت ها و وظایف خطیر آموزش وپرورش توجه به نیازهای معلمان میباشد. چراکه سازمان های کنونی در صورتی موفق خواهند شد که به طور کامل به ابعاد زیستی، اجتماعی و روانی کارکنان خود توجه نمایند. معلمان نیز به دلیل حساسیت و اهمیت نقش معلمی در اموری مانند آموزشوپرورش استعدادهای بالقوه دانش آموزان، انتقال فرهنگی جامعه، تربیت دینی و معنوی، کمک به هویت یابی و به طور خلاصه انسانسازی و تربیت نسل آینده همیشه تحت فشار می باشند.
همچنین از طرف دیگر به دلیل بافت متفاوت مدارس از سایر سازمانها و تعارضات حاصل از ساختار بوروکراتیک و حرفه ای، الگوهای رفتاری ویژه ای از معلمان انتظار می رود که این عوامل در کنار سایر عوامل فشارزا نظیر عدم وجود امکانات رفاهی رضایت بخش، کافی نبودن حقوق و مزایا و...سبب تحلیل رفتگی، فشارهای روحی و روانی و بالاخره فرسودگی حاصل از شغل در معلمان میشود - اشرفی سلطان احمدی و همکاران، . - 1389 فرسودگی شغلی1 یکی از مفاهیمی است که در سال های اخیر توجه روانشناسان صنعتی- سازمانی را به خود معطوف کرده است.
فرسودگی شغلی نوعی استرس شغلی خاص است که درنتیجه الزام های هیجانی و روانشناختی شغل و رابطه میان فرد شاغل و مراجع رخ میدهد - گاروسکا و همکاران،. - 2010 واژه فرسودگی شغلی اولین بار توسط باردلی2 در سال 1969 مورداستفاده قرار گرفت و فردنبرگ3 در سال 1974 در مقاله ای تحت عنوان فرسودگی کارکنان آن را معرفی کرد - وحدانی و همکاران، - 1391تقریباً. هم زمان با وی پژوهشگری دیگر به نام مسلش4 نیز به موضوع فرسودگی شغلی علاقمند شد و آن را نوعی استرس شغلی تعریف کرد - رئیسی فر و ملتی،. - 1393 فرسودگی شغلی سندرم خستگی فیزیکی و هیجانی است که درنتیجه افزایش گرایش های منفی شغلی و از دست دادن احساس علاقه نسبت به همکاران ایجاد می شود.
- زمینی و همکاران،. - 1390 در حقیقت فرسودگی شغلی استعاره ای است که برای توصیف وضعیت کسالت ذهنی به کار می رود - شافلی و باکر، - 2004، و واکنشی به استرس مزمن شغلی میباشد - گونزالزروما و همکاران،. - 2006 تعریفی از افسردگی که موردتوافق همه صاحب نظران باشد وجود ندارد و عمده تعریف های این مفهوم متأثر از تعریف مسلش و جکسون5 میباشد که طبق آن فرسودگی عبارت است از نشانگانی از خستگی هیجانی6، زوال یا مسخ شخصیت7 و کاهش کفایت یا موفقیت های شخصی8 - بیانی و سمیعی،. - 1393 منظور از خستگی هیجانی، تهی شدن فرد از منابع هیجانی و دارا بودن این احساس است که فرد دیگر در سطح روانشناختی، چیزی برای ارائه به دیگران ندارد - رئیسی فر و ملتی، - 1393، خستگی هیجانی با فقدان انرژی و اشتیاق
و تقلیل منابع هیجانی مشخص میشود - بیانی و سمیعی،. - 1393 زوال یا مسخ شخصیت، به ایجاد نگرشهای منفی و سنگدلانه در فرد نسبت به دیگران اشاره دارد - رئیسی فر و ملتی، - 1393، که می توان آن را به نگرش منفی به مراجعه کنندگان، همکاران و سازمان توصیف کرد، و کاهش موفقیتهای شخصی نیز زمانی رخ میدهد که فرد از خود و دستاوردهای کاریاش دیگر رضایت نداشته باشد - رئیسی فر و ملتی،. - 1393 کاهش کفایت شخصی با گرایش فرد به خودارزیابی منفی و نارضایتی از عملکرد در شغل آشکار میشود - بیانی و سمیعی،. - 1393 این نشانهها در بین افرادی اتفاق میافتد که بهنوعی کار مردم را انجام می دهند - بیانی و سمیعی،. - 1393 ازاینرو فرسودگی ابتدا در مشاغلی که خدمات انسانی داشتند موردبررسی قرار گرفت اما بعدها مشخص شد که فرسودگی می تواند در سایر مشاغل نیز اتفاق بیفتد.
- بیانی و سمیعی،. - 1393 فرسودگی شغلی عوارض و پیامدهای منفی زیادی در سازمان، خانواده، زندگی فردی و اجتماعی به جای می گذارد که از مهمترین این عوارض می توان به غیبت های مکرر در محیط کار، شکایت های مختلف روان - تنی، کشمکش ها و تضادها در محیط خانه و محیط کار، تغییر شغل با مشاغل دیگر، و درنهایت کاهش بازدهی، توانمندی، تعهد، وفاداری و ترک خدمت اشاره کرد که همه، باعث کاهش توان بدنی، ذهنی و روانی خواهد شد - اشرفی سلطان احمدی و همکاران، . - 1389 شایانذکر است آسیبهای فرسودگی شغلی تنها به کار محدود نمیشود و بهکل سبک زندگی فرد تسری مییابد - رئیسی و ملتی،. - 1393 اولین آسیب فرسودگی شغلی رنج بردن از فرسودگی بدن است. افرادی که به آن دچار می شوند،اصولاً دارای انرژی کم و احساس خستگی بیشازحد هستند و برخی از نشانههای فشار بدنی نظیر سردرد، تهوع، کمخوابی و تغییراتی در عادات غذایی را به طور فراوان گزارش می دهند.
از آثار دیگر آن، فرسودگی عاطفی می باشد که از نشانه های آن میتوان افسردگی، احساس درماندگی، احساس عدم کارایی در شغل خود، وجود نگرشهای منفی به خود، شغل و سازمان و بهطورکلی نسبت به زندگی را نام برد و همچنین اغلب مبتلایان احساس پایین بودن پیشرفت و ترقی شخصی را گزارش میکنند - اشرفی سلطان احمدی و همکاران، . - 1389 فرسودگی شغلی با تأثیرگذاری بر اضطراب و احساس درماندگی، باعث افزایش مواردی نظیر غیبت از محل کار و ترک محل کار می گردد که این امر در طولانی مدت به کاهش بهره وری، کاهش اثربخشی، عدم رضایت شغلی و کاهش تعهد نسبت کار و سازمان میشود - علیپورو همکاران،. - 1392 بنابراین اگر به فرسودگی شغلی کارکنان توجهی نشود فرد و سازمان تحت تأثیر عوارض مخرب آن قرار میگیرند.
با توجه به آثار مخرب فرسودگی شغلی یافتن راهبردهایی جهت کاهش آن و همچنین اندیشیدن تدابیری جهت جلوگیری از بروز آن ضروری به نظر میرسد. برای این مهم در اقدام نخست باید علل به وجود آورنده آن را شناخت و همچنین لازم است عواملی که با این پدیده ارتباط دارند را شناسایی کرد تا در آینده بتوان برای آن ها چاره جویی کرد. تحقیقات زیادی به بررسی این موضوع پرداختهاند و علل زیادی در این رابطه شناسایی شده است - اشرفی سلطان احمدی و همکاران، . - 1389 که اسویدر9 آن ها را در 3 گروه سازمانی، شغلی و شخصی طبقه بندی کرده است. که در سطح سازمانی اثر محیط روانی سازمانها، در سطح شغلی، خصوصیات تعاملی کارکنان، و در سطح شخصی تفاوتهای شخصی موردبررسی و بحث قرارگرفته شده است. - وحدانی و همکاران،. - 1391
گروهی تأثیر شدت محرک های بیرونی - درون سازمانی/ برون سازمانی - را بر جنبه های مختلف فرسودگی شغلی عامل اساسی در بروز و شدت فرسودگی می دانند و گروهی دیگر نوع شخصیت و تفاوت های فردی را درشدت بروز این عارضه مهم قلمداد میکنند - وحدانی و همکاران،. - 1391 باوجوداینکه عوامل پیشایند به دست آمده از تحقیقات در سه گروه کلی فردی، شغلی و سازمانی قرار می گیرند اما آنچه قابل تأمل می باشد این است که بیشتر بررسیها در سطوح شغلی و سازمانی بوده و اغلب ویژگی های جمعیت شناختی، ویژگی های شغلی، نگرشهای مربوط به شغل، محیط اجتماعی را موردبررسی قرار دادهاند - روشه و هار، - 2011 و عواملفردی عمدتاً یا نادیده گرفتهشده و یا بسیار کم به آن پرداختهشده است.
حتی در اندک تحقیقات صورت پذیرفته درزمینه هایفردی، صرفاً تعداد کمی از ویژگی های شخصیتی مانند منبع کنترل، نداشتن عزتنفس کافی و همدلی بررسی شده است درنتیجه تصویری ناقص از نقش تفاوت های فردی و شخصیتی ارائهشده است - رئیسی و ملتی،. - 1393و این در حالی است که فرسودگی یک سازهای چندبعدی است که در اثر فشارهای موجود در محل کار، نوع کار و سرخوردگی در کارکنان ایجاد می شود و یک اصطلاح روانشناسی است که از حس ادراک از شکست حرفهای مداوم در کار و از تغییرات منفی در نگرش، روحیه و رفتار افراد در مواجهه با فشارهای شغلی ناشی میشود.