بخشی از مقاله

چکیده

درمقاله حاضر، ارزیابی فرهنگ سازمانی و بررسی رابطه بین مولفه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در سازمان بهزیستی در شهرستان تبریز مورد بررسی قرار گرفته است. نوع پژوهش براساس هدف، بنیادی و براساس نحوه گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان سازمان بهزیستی که در شهرستان تبریز مشغول به کار می باشند را شامل می شود. این تعداد برابر 242 نفر می باشد و با استفاده از روش کوکران حجم نمونه آماری 68 نفر تعیین شد که در اجرای پژوهش 84 پرسشنامه تکمیل گردید. برای گردآوری دادهها، از دو پرسشنامه ارزیابی فرهنگ سازمانی کامرون و کویین - 24 سئوال - و مدیریت دانش مارکوس و سیمون - 16 سئوال - استفاده شد.

براساس مدل کامرون و کویین فرهنگ سازمانی در شش بعد ویژگی های غالب، رهبری سازمانی، مدیریت کارکنان، انسجام سازمان، تاکید و تمرکز بر استراتژی سازمان و معیارهای موفقیت و برمبنای مدل مارکوس و سیمون مدیریت دانش از سه بعد اکتساب دانش، توزیع دانش و پاسخگویی به دانش مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی ، آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتیجه آزمون فرضیه اصلی پژوهش حاکی از وجود رابطه معنی دار و مثبت بین مولفه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش است بدین معنی که با رشد فرهنگ سازمانی و تغییر سطح آن در سازمان، مدیریت دانش نیز ارتقا خواهد یافت. همچنین نتایج آزمون سایر فرضیه ها بیانگر رابطه مثبت و معنی دار بین همه انواع فرهنگ سازمانی - گروهی، سلسلهمراتبی، بازاری، وضعیت ویژه سالار - و مدیریت دانش است.

واژگان  کلیدی:  فرهنگ  سازمانی  -  مدیریت  دانش  -  مدل  مارکوس  و  سیمون  -  مدل 

مقدمه:

امروزه سازمان ها به سرمایه های نامشهود و معنوی که همان دانش1 نامیده می شوند بعنوان یک عامل مهم حیاتی می نگرند. دست یابی به اندوخته های دانش سازمانی2،بدون یادگیری  ممکن  نمی  باشد - افراز،   - 1384  فرهنگ  سازمانی3  در  دهه 80 میلادی توس  پیترز و واترمن مطرح شد - - Peters&Waterman,1982 از آن زمان تاکنون سازمانهای مختلف در  توسعه  و  غنای  مفاهیم  مرتب  با  فرهنگ  سازمانی  کوشیده اند - میرفخرالدینی،فرید،صیادی تورانلو، . - 1388 ویروساک - 2010 - 4 معتقد است که سازمان ها قبل از اقدامات دانشی، بایستی نگاهی دقیق به فرهنگ سازمانی خود داشته باشند. فرهنگ سازمانی بعنوان یک عامل اصلی در صحنه مدیریت دانش مطرح می باشد.

قابلیت و توانایی استفاده از اطلاعات و تکنولوژی و قابلیت نوآوری در مدیریت و فرایندها به نوبه خود متکی بر توانایی یادگیری نهفته درون سازمان است. سیستم مدیریت دانش - KMS - 5 درون یک سازمان یادگیرنده 6، باید قادر باشد که فعالیت های کاری و یادگیری افراد را با هم هماهنگ سازد و نیز باید دربرگیرنده محرک ها و انگیزه های کافی باشد تا بتواند همه اعضا را جذب نموده و آنها را درگیر فعالیت های درون سازمانی نماید. - ویروساک، . - 2010اسکات - 2008 - سازمان دانش محور و دانش مدار را سازمانی می داند که خلق دانش و فرآیند سهیم شدن دانش در آن درونی شده و به عنوان راه هدایت عملیات مورد قبول واقع شده است - اسکات، - 2008

دانپورت و پروسات - 2009 - 7 اعتقاد دارند که مدیریت دانش در سازمانهای پیشرو به ایجاد فرهنگ اشتراک دانش میان کارکنان کمک می کند و با تبدیل سرمایه های انسانی به دارایی های فکری سازمان یافته برای سازمان ایجاد ارزش می کند - دانپورت و پروسات، . - 2009 مارکو و آرت - 2009 - 8 معتقدند که خلق و انتقال موثر دانش مستلزم وجود ساختار خاصی درسازمان است. ساختار درونی سازمان می تواند مشوق یا مانع مدیریت دانش باشد. انتقال و خلق دانش مستلزم وجود فرهنگ سازمانی است که در آن افراد و گروهها تمایل داشته باشند با یکدیگر همکاری نموده و در راستای منافع متقابلی که دارند، دانش خود را با یکدیگر تقسیم نمایند - مارکو و آرت، - 2009از جمله تعاریف فرهنگ سازمانی می توان به موارد ذیل اشاره کرد:>>مجموعه باورها و ارزش های مشترک یک سازمان - Schein,1985 - << یا >>قوانین و هنجارهای مشترکی که مبنای راه کارهایی قرار می گیرند که اعضای سازمان در مواجهه با

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید