بخشی از مقاله
چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین دو متغیر هوش هیجانی و رضایتمندی زناشویی کارمندان متاهل شهر قم اجرا گردید. روش تحقیق، همبستگی و توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارمندان متاهل شهر قم می باشند که بر اساس نمونه گیری تصادفی 165 نفر مرد و 85 نفر زن انتخاب و پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش هوش هیجانی بار آن و رضایت زنا شویی انریچ است. اطلاعات تحقیق با استفاده از نرم افزار spss و با روش ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین هوش هیجانی و رضایتمندی زناشویی به صورت کلی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد و همچنین بین انعطاف پذیری و تحمل فشار با رضایتمندی زناشویی رابطه معنا داری وجود دارد اما بین روابط بین فردی، واقع گرایی، خودآگاهی، با رضایتمندی زناشویی رابطه معنا داری وجود ندارد.
کلید واژه: هوش هیجانی، رضایتنمدی زناشویی،کارمندان، واقع گرایی.
-مقدمه
در سال های اخیر هوش هیجانی به عنوان یکی از متغیر های روان شناختی، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است - گلمن،1995،شات و همکاران،1998، مه یر ، کارسو، سالووی ف. - 2000به اعتقاد پژوهشگران هوش هیجانی مجموعه ای از توانایی ها، قابلیت ها و مهارت هایی است که فرد را برای سازگاری با محیط و کسب موفقیت در زندگی تجهیز می کند. - بار- اون،1999افرادی که از لحاظ هیجانی با هوش هستند،حالت های هیجانی خود را به نحو صحیح درک و ارزیابی می نمایند،می دانند چگونه و چه موقع احساسات خود را بیان کنند و می توانند به نحو موثری حالت های خلقی خود را تنظیم نمایند.این قابلیت ها به وسیله جریان های معینی ،مقابله موفق را میسر می سازند و این جریان ها شامل بصیرت دقیق هیجانی و آشکار سازی می باشد.دانش هیجانی به تنظیم هیجان کمک می کند.
با توجه به این مطلب، افراد باید توانایی های مربوط به این سطح را به منظور استفاده از دانش های آن در عمل پرورش دهند. توانایی تنظیم هیجان منجر به حفظ خلق و راهکارهای بهبود خلق و خو می شود. - ایربر،1996؛به نقل از جنا آبادی، - 1388از نظر بار- ان هوش هیجانی یکی از عوامل مهم تعیین موفقیت فرد در زندگی است و به طور مستقیم بهداشت روانی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد.از جمله متغیرهایی را که می توان در ارتباط با هوش هیجانی و اثرات آن بر بهداشت روانی افراد در نظر گرفت رضایت زناشویی می باشد.نیازانسان به زندگی اجتماعی وتشکیل خانواده ،نیازی فطری است ؛وتطابق نیازهای درونی وامکانات بیرونی - که از مصادیق تام حکمت الهی است -این امکان رافراهم آورده تا انسان ها با روی آوردن به ازدواج ،به این میل باطنی وخواسته ی طبیعیخویش پاسخ دهند .
تعلیمات دینی ،ازجمله آیات قرآنی ،درتبیین فلسفه ی ازدواج به همین اصل توجه داشته وپیوند زناشویی را که از زیباترین لحظات زندگی زنان ومردان است ،از آیات الهی ومنشاءآرامش وآسایش میداند.در گرماگرم عشق نخستین ،تفاوتها خود رانشان نمی دهند .اما دیری نمی پاید که این وحدت رؤیایی واین همگونی عاشقانه ،در مواجه با واقعیات همسر ،رنگ می بازد .تفاوت سلیقه ها ودیدگاه ها در رویارویی با مسائل گوناگون زندگی هر روز بیش ازگذشته خود رانشان می دهند .بی تجربگیو بی توجهی همسران جوان در مواجهه یدرست با واقعیتها می تواند در همین روزها ی آغاز زندگی ،آنان رابا چالشهای فراوان روبه روکند .وگاه تبعات آن تا سالها باعث ناراحتی ورنجش طرفین شود - محمد جواد حاج علی اکبری،. - 1386
ازاین رو زوج های بسیاری هستند که در روابط زناشویی خویش مشکل دارند.آنها بهشریک زندگی خویش عشق می ورزند اماوقتی تنشی میان آنهارخ می دهد، نمی دانند برای رفع آن وبهتر شدن اوضاع چه کاری انجام دهند.از طریق درک کامل تفاوتها یمیان زن ومرد ،می توانید روشهای تازه ای رابه منظور ارتباطی موفقیت آمیزوگوش دادن به حرفهای همسرتان وحمایت از او پیدا کنید وعشق ومحبتی راکه شایسته آن هستید ،بیافرینید .از این راه می توان سوءتفاهم ها رابه حداقل رساند ویا از بروز آن جلوگیری کرد وبدین ترتیب زن وشوهر انتظارات زیادی ازیکدیگر نخواهند داشت - دکترجان گری . - 1951
بیان مسأله
ابهامات گوناگونی پیرامون ارتباط بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی وجود دارد.از جمله عواملی که میتواند کیفیت زندگی را ارتقا دهد و در نهایت منجر به بالا رفتن سطح بهداشت روانی فرد شود، میتوان به هوش هیجانی و از همه مهمتر به مولفه های آن اشاره نمود. تحقیقات متعددی پیرامون ارتباط دو متغیر فوق صورت گرفته است. نتایج تحقیقات جکسون و هالبرگ1 در سال 2006 نشان داد که هوش هیجانی در زنان متفاوت از مردان است.هوش هیجانی، ارتباط معناداری با جنس، وضعیت زناشویی، کیفیت زندگی ، ترس ها و نیازهای افراد دارد. افرادی که دارای هوش هیجانی پایینی هستند، به طور معنیداری کیفیت زندگیشان با سلامتی کمتری مرتبط است.
طبق مطالعاتی که صورت گرفته است ارتباط معنیداری بین هوش هیجانی ضعیف و کیفیت زندگی روانی پایین وجود دارد. امروزه بهزیستی و کیفیت زندگی جهت دهندگان اصلی عملکرد انسان ها در جوامع بشری هستند که شناسایی هوش هیجانی افراد در سطوح مختلف زندگی می تواند بهزیستی و کیقیت زندگی آنان را تحت تاثیر خود قرار داده و بدون تردید آنها را برای رویارویی با چالش های زندگی آماده سازد.هوش هیجانی موضوع بسیاری از پژوهش های در ارتباط با سازگاری افراد در زندگی اجتماعی و محیط های شغلی ،با در نظر گرفتن کیفیت زندگی فردی و شغلی آنها بوده است.در حد فاصل سال های - 1994B1997 - ،دانیل گلمن نویسنده پر فروش ترین کتاب سال با عنوان " چرا هوش هیجانی مهم تر از هوش شناختی است؟" هوش هیجانی را به عنوان پیش بینی کننده موفقیت افراد در زندگی و کیفیت مطلوب زندگی آنان معرفی کرده است.
همچنین محدودیتهای هوش عمومی که در پژوهش ها مشخص شده است نشان داد که در عمل، هوشبهر بالا تضمین کننده شخصیت اجتماعی، موفقیت، خشنودی و سلامت روان در زندگی نیست. تا جائیکه هوش هیجانی بعنوان عامل مهم و قابل تأمل توجه روانشناسان را به خود جلب کرده و ابهام همگان را برانگیخته است. در زمینه هوش هیجانی و خرده مقیاسهای آن و همچنین تأثیر آن بر سلامت عمومی، روابط بین فردی، آسیبهای روانی، موفقیت، خشنودی که می توان تمامی این عوامل را در شکل گیری کیفیت مطلوب زندگی در نظر گرفت، ابهامات گوناگونی وجود دارد که میتوان از آن به عنوان منبع مسأله یاد نمود.
رضایت مندی زناشویی2 یکی از مهمترین مسئله در خانواده هاست ،همه ی زوج ها به دنبال دست یابی به احساس رضایت از زندگی ودورشدن از نارضایتی می باشند .ماامروز شاهد افزایش اختلالات خانوادگی وبه دنبال آن ،افزایش آمار طلاق در کشور می باشیم .البته این مسئله به ایران محدود نمی شود .بلکه در جوامع دیگر واز جمله آمریکا نیز طلاق به شدت افزایش یافته است - برنشتاین وبرنشتاین1990 3،نقل از حیدری ،. - 1386یکی از علل عمده ی طلاق وشاید مهمترین آن ها ،عدم رضایت از رابطه زناشویی است وبه طور منطقی رضایت زناشویی زن یا شوهر تابعی است .از خوشایندی به نا خوشایندی ،هرچه نسبت ناخویشاوندی بسش تر باشد احتمال طلاق هم افزایش می یابد.
بنابراین مهمترین نقش خانواده ،یعنی برقراری روابط سالم زناشویی وارضای نیاز جنسی در قالب تشکیل خانواده ،تنهاُبا رضایت زوجین از روابط فیما بین در خانواده تحقق می یابد - حیدری ،. - 1385برای بسیاری ،کسب خشنودی از رابطه زناشویی مهمترین منبع خشنودی ،حتی مهمترازمنابعی همچون کار،دوستان وحتی فرزندان به شمارمی آید. - گلن 4وویور5،1981،نقل از رسولی ،1380،.نقل از ابراهیمی ، - 1387پژوهش های علمی نشانگر آن است که خیلی از زن وشوهرها نه تنها نسبت به زندگی زناشویی خویش هیچگونه تعهد ومسئولیتی را نمی پذیرد،بلکه حتی در پذیرش مسئولیت ضروری ترین مسائل مورد نظر چون پذیرش کار وتامین درآمد ه،چگونگی نگه داری وتربیت فرزندان وچگونگی تامین اوقات فراغت فرزند وهمسر و.... نیز از خود سهل انگاری وبی تفاوتی محض نشان می دهند .
روان شناسان ،بی قید ونداشتن تعهد لازم در زندگی زناشویی را نقطه تاریک وپایانی برای هر ازدواج می پندارند . - مصعتی ،. - 1379چرابرخی افراد از زندگی زناشویی خود رضایت دارند وبرخی ازآن ناراضی می باشند.این پرسش است که در ذهن پژوهشگران بسیاری مطرح گردیده است.از آنجا که انسان موجودی پیچیده ودارای ابعاد مختلف فردی ،خانوادگی ،اجتماعی،حرفه ای و.....می باشد ،بنابراین در تعیین میزان رضایت آنها از زندگی زناشویی شان نیز عوامل زیادی باید دخیل باشد که لازم است با پژوهش های دقیق وکنترل شده این عوامل شناخته شوند .یکی از مفاهیمی که وارد عرصه ی روان شناسی گردیده است .
مفهوم "بهزیستی ذهنی یا روانی "است که به گونه ای مفهوم آن سلامت روان واحساس خوشبختی می باشد.فردی که از بهزیستی ذهنی برخوردار است احتمالا در جنبه های مختلف زندگی از قبیل خانوادگی،شغلی،روابط بین فردی و... از رضایت کافی برخوردار است.این امر مسلم است که اگر یک فرد در یک جنبه از زندگی،احساس نارضایتی داشته باشد، این نارضایتی موجب عدم احساس بهزیستی ذهنی در فرد خواهد شد.بنابراین به نظر می رسد که بین بهداشت روانی و رضایت زناشویی ارتباط متقابلی وجود داشته باشداز بسترهای مناسبی که می-توان به بررسی هوش هیجانی در آن پرداخت رضایت زناشویی و ارتباط آن با عملکردها و برداشت های افراد از خود می باشد.در همین راستا منبع مسأله پژوهش حاظر نیز پی بردن به نوع ارتباط این دو متغیر می باشد.