بخشی از مقاله

چکیده :  

هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین وابستگی خاص نسبت به همسر با رضایت زناشوئی در دانشجویان متأهل دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان دورود درسال1395 وجامعه آماری شامل 420 دانشجوی متاهل مشغول به تحصیل بود. نمونه شامل دویست نفر از دانشجویان متاهل بود که به صورت نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده عبارت بودند از: پرسشنامه وابستگی خاص نسبت به همسر و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ این پژوهش از نوع همبستگی بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون چند متغ یری و آنوا استفاده گردید یافته های حاصل از پژوهش حاکی از آن بود که بین وابستگی خاص نسبت به همسر و رضایت زناشویی رابطه معنادار وجود دارد. وهمچنین وابستگی خاص نسبت به همسر قابلیت پیش بینی رضایت زناشویی را دارند.

مقدمه

خانواده را مؤسسه یا نهاد اجتماعی معرفی کرده اند که ناشی از پیوند زناشویی زن و مرد است.از جمله مظاهر زندگی اجتماعی انسان، وجودتعامل سالم وسازنده میان انسان ها و برقرار بودن عشق به همنوع و ابرازصمیمیت و همدلی به یکدیگر است . خانواده محل ارضای نیازهای مختلف جسمانی و عقلانی و عاطفی است و داشتن آگاهی از نیازهای زیستی و روانی و شناخت چگونگی ارضاء آن ها و تجهیز شدن به تکنیک ها شناخت تمایلات زیستی و روانی ضرورتی انکار ناپذیر است.

رضایت یک فرد از زندگی زناشویی به منزله رضایت وی از خانواده محسوب می شود و رضایت از خانواده به مفهوم رضایت از زندگی بوده و در نتیجه تسهیل در امر رشد و تعالی و پیشرفت مادی و معنوی جامعه خواهد شد - عدالتی و ردزوان 1 ، - 2010 رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضعیت رابطه ی زناشویی یا رابطه عاشقانه کنونی فرد است. رضایت زناشویی می تواند انعکاسی از میزان شادی افراد از روابط زناشویی ویا ترکیبی از خشنود بودن به واسطه بسیاری از عوامل مختص رابطه زناشویی باشد.

می توان رضایت زناشویی را به عنوان یک موقعیت روان شناختی در نظر گرفت که خود به خود به وجود نمی آید بلکه مستلزم تلاش هر دو زوج است. به ویژه در سال های اولیه ، رضایت زناشویی بسیار بی ثبات است و روابط در معرض بیشترین خطر قراردارند - احمدی وهمکاران ، - 2010 رضایت زناشویی به شادی و لذت ازروابط میان زوج ها مرتبط است. رضایت زناشویی به معنای داشتن احساس مطلوب از ازدواج است.

کاپلان و مادوکس - 2002 - 2 بیان می کنند که رضایت زناشویی یک تجربه شخصی در ازدواج است که تنها توسط خود فرد در پاسخ به میزان لذت رابطه زناشویی قابل ارزیابی است. آن ها باور دارند که رضایت زناشویی به انتظارات افراد بستگی دارد. وابستگی به عنوان یکی از مهمترین ویژگی های است که در بسیاری از مشکلات بالینی از جمله اختلال وحشت زدگی و هراس از مکان های باز - هامن 3 وهمکاران - 1986 افسردگی - نیتزل و هاریس 4 ، - 1990 و اختلافات زناشویی - بریتنل 5 ، - 1986 دیده می شود. بسیاری از پرسشنامه های خود گزارشی جنبه های متفاوتی از وابستگی ، از جمله افسردگی ثانوی، سبک شناختی نابهنجار - بک 6 و همکاران ، - 1983 یا ویژگی های شخصیتی - هیرسفلید 1 و همکاران ، - 1911 رامی سنجد . علی رغم مشکلات فراوان مرتبط با حفظ و یا درمان مشکلات مربوط به حوزه روابط زناشویی - پیچ 2 و همکاران ، - 1990 مقیاسی به منظور سنجش رابطه زناشویی وجود ندارد.

بیشترین تمرکز در زمینه های وابستگی در روابط زناشویی، بر روابط خصومت آمیز بنا شده است. گزارش های بالینی و یافته های حاصل از مطالعات کنترل شده حاکی از آ ن است که همسر آزاران - در اینجا منظور آزار رساندن به زنان است - به شدت به همسرانشان وابسته هستند . - مورفی 3، - 1994 همسر آزاران در برخی رفتارهای محدود کننده ، کنترل کننده که خود مختاری همسران شان را کم می سازد درگیر هستند - فولینگ ستدو همکاران 1990، موروفی و کاسکاردی - 4 1993 و گمان می رود که وابستگی شدید آنها در صورتی کامرواساز خواهد بود که همسرانشان را به شدت در روابط زناشویی محدود سازند.

درواقع این نوع وابستگی یک وضعیت هیجانی و رفتاری ایجاد کرده که برتوانایی فرد برای داشتن یک رابطه متقابل رضایت بخش وسالم اثر می گذارد و به عنوان »اعتیاد رابطه5 « نیز شناخته می شود، زیرا افرادی با این شکل اغلب روابطی را شکل می دهند یا حفظ می کنند که یک طرفه و از لحاظ هیجانی مخرب ویا متجاوزانه است. وابستگی را نیز می توان به عنوان مجموعه ای از رفتارهای نازسازگارانه و وسواسی دید که شخص فرار می گیرد تا در خانواده ای که درد و استرس هیجانی فوق العادهای را تجربه می کند، مثل اعضای الکلی خانواده یا دیگر اعتیار ها، سوء استفاده جنسی ویا سایر بدرفتاری ها درخانواده یا اعضای مبتلا به بیماری های مزمن یک خانواده ، روزگار را سپری کند.

افراد وابسته تمایل شدیدی به ورود به رابطه با افرادی را دارند که به لحاظ هیجانی در دسترس ونیازمند هستند و تلاش می کنند تا یک رابطه را کنترل کنند بدون آنکه نیاز ها و تمایلات خود را ابزار کند و دریک حالت عدم کامروایی مداوم قرار می دهد. آنها سعی می کنند از شخصی که دچار یک وضعیت بحرانی است مراقبت کنند، اما مراقبت و توجه به یک وسواس و ناکامی تبدیل می شود. در واقع این نوع وابستگی رابطه ای است که با زندگی کردن به خاطر دیگری، کنترل دیگران، حل کردن مشکل دیگران ونگرانی بیش از حد درباره صمیمت مشخص می شود. وهنگامی رخ می دهد که شخص - همسر، شریک زندگی - خود با رفتار های اعتیاد گونه و ناکارآمدش ، وافکار واحساسات و رفتار اشخاص دیگر را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

وابستگی یک رفتار اعتیادی و یک الگوی روانی است که دست کم هشتاد میلیون انسان به آن گرفتار متخصصان بهداشت روانی متعقدند که توانایی تشخیص علایم و نشانگان وابستگی برای اجتناب از هرگونه آسیب روانشناختی ، فیزیکی و هیجانی بسیار حائز اهمیت است. برخی از این نشانگان عبارتند از : دشواری در خوشگذرانی و تفریح کردن وحساسیت بیش از حد به انتقاد، وابستگی به دیگران و ترس از تنهایی ، فقدان اعتماد به نفس در تصمیم گیری ها، کناره گیری و ترس از مردم، تنفر از اقتدار طلبی و بیماری های جسمانی مرتبط با استرس می توان به اختلالات معده ای ، روده ای ، زخم معده، فشار خون بالا، افسردگی ، بیش فعالی در افراد مبتلا به وابستگی شناسایی شده است . 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید