بخشی از مقاله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مدیریت کارآمد و مؤلفههای آن با میزان سوددهی بنگاههای اقتصادی غیر دولتی بود. نمونه این پژوهش شامل 66 نفر از مدیران بنگاههای اقتصادی غیر دولتی تهران بود که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه سنجش مدیریت کارآمد و فیش برداری و تهیه چک لیست و برای تحلیل دادهها از آزمونهای تحلیل رگرسیون ساده و آزمون F استفاده شد. یافتههای بدستآمده از آزمون رگرسیون ساده نشان داد که بین مدیریت کارآمد با میزان سوددهی بنگاههای اقتصادی غیر دولتی r = /93 - ، - p< 0/001 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. سایر نتایج پژوهش حاکی از اثرگذاری مؤلفههای مختلف مدیریت کارآمد بر میزان سوددهی بنگاههای اقتصادی غیر دولتی را داشت.
واژگان کلیدی: مدیریت کارآمد، میزان سوددهی، بنگاههای اقتصادی، مدیریت منابع انسانی، مدیریت مشارکتی.
.1 مقدمه
مدیریت به عنوان یکی از عمدهترین ارکان توسعه در سالهای اخیر نقش مهم وگستردهای را در سرنوشت ملی بسیاری ازکشورها داشته است. تمام مدیران، در همه سطوح و در انواع سازمانها، مسئول فراهم نمودن شرایطی هستند تا افراد بتوانند بهترین مشارکت را در اهداف گروه داشته باشند و مدیران، هنگامی میتوانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند که درک کاملی از عوامل بیرونی، نظیر عوامل اقتصادی، تکنولوژی اجتماعی، سیاسی و اخلاقی که در عملکردشان تاثیرخواهدگذاشت را داشته باشند.[1 ] مهارتهای نیرومند مدیریتی، اساس هر کسب وکاری هستند. مدیران هسته اصلی الگوهای مدیریتیاند. آنان، کسب و کار را حفظ و موفقیت آن را تضمین میکنند. مدیرخوب، باید حائز مهارتهای ادراکی، فنی و انسانی باشد. اعمال مدیریتی شامل برنامهریزی، سازماندهی، رهبری و نظارت بر فرآیند نیل به اهداف هستند.[13] بیشتر شرکتها مملو از کارکنانیاند که هیچ اطلاعی از تصویر بزرگ شرکت- اهدافی که شرکت به دنبال آنها است، ندارند چون احساس میکنند وجود و مشارکتشان اهمیتی ندارد، پس فقط انجام وظیفه میکنند.
انگیزهبخشی و حصول اطمینان از توجه کارکنان به اهداف تعیینشده، جزو وظایف اصلی هر مدیر کارآمدی است.[10] از نظر هربست - 2003 - ، مدیریت از چهار وظیفه تشکیل شده است. اولین وظیفه، برنامهریزی است؛ عملی که از هدف گذاری و تصمیمگیری برای چگونگی دستیابی به اهداف حاصل میشود. وظیفه دوم، سازماندهی است؛ این گام از مدیریت، شامل طرحریزی شغلی، نیرویانسانی و منابع مورد نیاز برای نیل به اهداف است. وظیفه سوم، رهبری است که مبتنی بر الهامبخشی به کارکنان جهت تلاش بیشتر و دستیابی به اهداف تعیینشده است. و اما وظیفه آخر، نظارت است؛ این مفهوم، عملکرد افراد را ارزیابی میکند و اطمینان میدهد نتایج مورد انتظار حاصل شدهاند.[11] مدیریت کارآمد فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت میگیرد.[12]
مدیریت کارآمد داری زیر مؤلفههای مهمی است که برخی از مهمترین مؤلفههای آن را میتوان در زیر نام برد: .1 مدیریت مشارکتی: یعنی مدیران در تمام تصمیمگیرها، ارزیابیها و شور و مشورتها شریک میشوند، و همه سازوکارهای لازم را برای شرکت هرچه بیشتر اعضا و کارکنان در امور مختلف سازمان فراهم میآورند.[2] . 2 توانمندسازی: توانمند سازی به معنای دادن اختیار عمل بیشتر به مدیران، کارکنان، گروهها و شبکههای سازمانی در رابطه با حوزه عمل و مسئولیت آنهاست و معطوف بر این باور است که مسئولیت داشتن و سهیم بودن ردههای مختلف اعضای سازمان به رشد و تکامل تواناییهای آنها کمک و موجب بهبود عملکرد سازمان میشود.[12]
. 3 کارآفرینی: یکی از مهمترین راهکارهای مدیریت کارآمد و بهینه برای مواجه با چالشهاست. که باعث محرکی قوی جهت فعالیت اعضای سازمان در جهت پیشبرد از پیش طراحی شده میشود.[2]
. 4 مدیریت منابع انسانی: یعنی انجام کلیه امور مربوط به تامین و توسعه نیروی انسانی،این مدیریت ماموریت خود را با مرکزیت دادن به مشتریان به عنوان محور ارائه خدمات و با تکیه بر تعهد مداری و بهره گیری از شایستگیهای کارکنان، تعهدات خود را بر پایه اصول علمی و با مشارکت کارکنان به صورت اثربخش و کارا به انجام خواهد رساند.[2] هیرن - 2004 - بیان میکند که تفویض اختیار فرآیندی است که ماهیت مدیریت را سادهتر و ممکنتر میکند. این امر اجازه میدهد کارها از طریق دیگران صورت پذیرد. مدیر باید اطلاعاتی که کارکنان نیاز دارند را در اختیارشان بگذارد و درباره اهداف تعیین شده با آنان بهطور شفاف سخن بگوید. سرانجام، بر اساس نظریه هیرن، مدیران باید با کارکنانشان ارتباط برقرار کنند تا محیطکار لذتبخشی فراهم آید. مادامیکه مدیران و کارکنان در کنار هم و درجهت هدفی مشخص کوشش میکنند، با کار کمتر، اهداف بیشتری بهدست میآید.[13]
امروزه مدیران فقط میکوشند بهگونهای عمل کنند که مدیران مافوق خود را راضی کنند. آنان با حداقل کیفیت و استانداردهای لازم کار را پیش میبرند تا بتوانند کسب وکار را حفظ کنند.[14] الگوی جدید مدیریت کارآمد، مفهوم کلاسیک مدیریت را به سمت مدیریت چند وظیفهای و هدفگرا تغییر میدهد. میتوان مشاهده کرد که مدیر، کارمندان را رهبری و الهامبخشی کرده است تا اهداف بیشتری کسب کند. برای موفقیت درکسب وکار، میزان سود دهی و جذب سرمایه جهت بقای بنگاههای اقتصادی، مدیر باید الزاماً نسبت به همه تغییروتحولات، آگاه و بهروز باشد.[3 ] فلسفه وجودی مدیریت بیانگر این حقیقت است که بنگاههای اقتصادی به عنوان یک تشکیلات گسترده و در عین حال پیچیده نیاز به داشتن مدیران ماهر و کارآمد در سطوح مختلف دارند. بنابراین وجود مدیرانی کارآمد و اثر بخش برای سازمانها امری بدیهی و اجتناب ناپذیر است.
واقعیت این است که مدیران و مسئولان از اهمیت بنگاههای اقتصادی کوچک در تولید و رشد و توسعه اقتصادی غافلاند. امروزه به همان نسبت که درآمدهای ملی صرف بنگاههای اقتصادی میشود در بعضی از بنگاهها در کوتاه مدت و در بعضی دیگر در درازمدت میتوان میزان برگشت سرمایه را به صورت مستقیم و غیرمستقیم مشاهده نمود. به دنبال سرمایه گذاری در بنگاههای اقتصادی میزان اشتغال مستقیم و غیرمستقیم افزایش مییابد و در کنار آن امکان جذب درآمد افزایش می یابد.[4] مانع اصلی در روند سرمایه گذاری در بخش بنگاههای اقتصادی کشورها عدم وجود مدیران کارآمد و عدم آشنایی با رؤیت منافع قابل برگشت حاصل از این سرمایه گذاری به صورت مستقیم میباشد. در حالی که نگرش مثبت به سرمایهگذاری و امور جنبی آن سودهای سرشاری را به طور مستقیم و غیرمستقیم در آینده نصیب آنان مینماید.
از آنجایی که نتایج برخی تحقیقات نشان داده که سوء مدیریت، عدم حمایتهای مالی دولتی، بی رغبتی سرمایهگذاران در مقوله بنگاههای اقتصادی و عدم بازگشت سرمایه از عوامل عدم سود دهی بنگاههای اقتصادی در ایران است و هر روز بر ادامه روند بنگاههای اقتصادی که به دلیل عدم توانایی مالی در جهت پرداخت بدهیهای خود اعلام ورشکستگی کرده و خود را از میدان رقابت خارج میکنند، افزوده میشود هک بعضاً این سیر صعودی عدم درآمدزایی به مدیریت ناآشنا و ناکارآمد نسبت داده میشود که به دلیل عدم آگاهی از دانشروز مدیریت سبب هدر رفت سرمایههای کشور و عدم موفقیت میشود از این رو در این پژوهش اصلیترین سؤالی که پژوهشگر درصدد پاسخگویی به آن است این است که: آیا بین مدیریت کارآمد با میزان سوددهی بنگاههای اقتصادی رابطه وجود دارد یا خیر؟
.2 روششناسی
پژوهش حاضر به لحاظ هدف، جزء تحقیقات کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری دادهها، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران بنگاههای اقتصادی کوچک غیر دولتی در استان تهران را شامل میشد. نمونه پژوهش شامل 66 نفر از مدیران بنگاههای اقتصادی غیر دولتی در دسترس بود که حاضر به شرکت در این کار پژوهشی شدند. با توجه به اهداف پژوهش حاضر از ابزار - -1 پرسشنامه سنجش مدیریت کارآمد -2 فیش برداری و تهیه چک لیست - استفاده شد. برای سنجش و ارزیابی میزان کارآمدی مدیران از پرسشنامه میزان کارآمدی مدیران استفاده شد. این پرسشنامه در کل دارای 20 گویه مختلف میباشد که مدیران را در چهار مؤلفه - مدیریت مشارکتی، توانمندسازی، کارآفرینی، مدیریت منابع انسانی - مورد ارزیابی قرار میدهد. در این مجموعه با استفاده از طیف لیکرت در طبقه بندی سطوح کیفی و سنجه پذیر نمودن معیارهای مطرح شده که به تشریح ویژگیهای فردی و سازمانی مدیران کارآمد میپردازد، و امکان ارزیابی مدیران از جهت اولویت و برتری در تصدی جایگاههای مدیریتی، را فراهم میآورد و سازه کارآمدی را در اندازههای پنج درجهای لیکرت از صفر - هرگز - تا چهار - همواره - میسنجد. برای بدست آوردن امتیاز کلی پرسشنامه، مجموع امتیازات همه سؤالات با هم جمع خواهد شد.
این امتیاز دامنهای از 0 تا 80 را خواهد داشت. هر چه این امتیاز بالاتر باشد، بیانگر میزان کارآمدی بیشتر مدیر پاسخ دهنده خواهد بود و بر عکس. نقطه برش این پرسشنامه امتیاز 40 میباشد. به عبارتی، نمره بالاتر از 40 نشانگر افراد دارای توانمندی و کارآمدی بالاتر خواهد بود و هر چه این امتیاز بالاتر از 40 باشد، به همان میزان کارآمدی فرد نیز بالاتر خواهد بود و بر عکس. برای بررسی روایی پرسشنامه از روش اعتبار محتوا استفاده شده است. بدین صورت که پرسشنامه به تعدادی از صاحب نظران و اساتید داده شده و از آنها در مورد سؤالات و ارزیابی فرضیهها نظرخواهی گردید که به اتفاق پرسشنامه را تایید نمودند. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه مدیریت کارآمد توسط محقق 0/896 محاسبه گردید. یکی دیگر از ابزار اندازه گیری در پژوهش حاضر برای ارزیابی میزان سوددهی بنگاههای اقتصادی استفاده از ابزار فیش برداری و استفاده از چک لیست تهیه شده توسط پژوهشگر بود.
که در آن پژوهشگر با استفاده از روشهای مصاحبهای با کارمندان و افراد مطلع در بنگاههای اقتصادی و همچنین با استفاده از مشاهدات میدانی خود در مورد میزان داراییهای بنگاههای اقتصادی و میزان سرمایه گذاریهای صورت گرفته فرمهای مربوط به چک لیست و فیش برداری را تکمیل نمود که این ابزار شامل اطلاعاتی در مورد 10 آیتم مربوط به میزان سوددهی شامل - میزان سرمایهگذاری مدیران در زیر ساختها، میزان درآمد، سرمایهگذاری، استفاده و جذب اسپانسرهای حمایت کننده، میزان اشتغال و تعداد کارمندان، میزان بدهیها، شناسایی میزان نفوذ و قدرت مدیران، همچنین امور مالی و میزان جذب سرمایه، میزان فروش، ارزش گذاری بنگاه - که هر کدام از آیتمها دارای سه مقیاس - خوب با نمره: 3، متوسط با نمره: 2 و وضعیف با نمره: - 1 را شامل میشد. که حداکثر نمره ممکن 30، برای بهترین حالت وضعیت مدیریت کارآمد برآورد میشد. همچنین ضریب آلفای کرونباخ چک لیست استفاده شده در پژوهش حاضر توسط محقق 0/841 محاسبه گردید. برای تحلیل دادهها از از نرم افزار آماری SPSS19 و برای آزمودن فرضیههای تحقیق از آزمون رگرسیون خطی ساده استفاده شد.
.3 یافتهها
همانگونه که در جدول فوق ملاحظه میشود خروجی بدست آمده از آزمون کولموگروف - اسمیرنوف نشان داد که سطح معنیداری بدست آمده در تمام دادهها در متغیرهای پژوهش از سطح معنیداری مبنا که 0/05 میباشد بیشتر است. بنابراین فرض نرمال بودن دادهها در فاصله اطمینان %95 برای تمام متغیرها تأیید شد. همچنین برای اطمینان بیشتر، از آزمونهای کشیدگی و چولکی برای بررسی نرمال بودن دادهها استفاده شد، که در حالت کلی چنانچه چولگی و کشیدگی در بازه 2 - ، - -2 باشد دادهها از توزیع نرمال برخوردار هستند. نتایج بدست آمده از خروجی آزمونهای چولگی و کشیدگی نیز فرض نرمال بودن دادهها را برای همه متغیرها تأیید کرد. طبق نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون خطی ساده در جدول شماره 2 با روش ورود، ضریب همبستگی خطی ساده برای ترکیب است مدیریت کارآمد با میزان سوددهی بنگاههای اقتصادی غیر دولتی R =0/97 - ، - R2 =0/94 و - p< 0/001 - میباشد. همچنین نتایج حاصل از آزمون F = 1/07 نشان