بخشی از مقاله
چکیده
ناگفته پیداست اشاعه فرهنگ خلاقیت و جسارت علمی در دانشجویان ایرانی، یک ضرورت اجتناب ناپذیر در جامعه دانشگاهی کنونی ما است. مسأله اصلی این تحقیق دستیابی به مطلوبترین راهبردهای ترویج خلاقیت و جسارت علمی در دانشجویان ایران برای سیمای جمهوری اسلامی ایران است .این تحقیق با استفاده از روش دلفی و با بهره گیری از الگوی برنامه ریزی استراتژیک دیوید انجام شد .به همین منظور برای دستیابی به اهداف تحقیق از نظرات خبرگان در این حوزه کمک گرفته شد .
نتیجه این تحقیق نشان داد راهبردهای محافظه کارانه مناسبترین راهبردها برای سیما جهت ارتقای خلاقیت و جسارت علمی در دانشجویان ایران تشخیص داده شدند .در انتها راهبردهای محافظه کارانه تدوین شده برای سیما اولویت بندی شدند. مهمترین راهبرد سیما جهت ارتقای خلاقیت و جسارت علمی در دانشجویان ایران ، عبارت است از؛ ایجاد شبکه اطلاع رسانی، میان دانشجویان خلاق دانشگاه های مختلف کشور و توانمندسازی آن ها، به ویژه به منظور جهت دادن آنها به پرداختن به مسائل بومی کشور در عرصه های علم و فن آوری و علوم انسانی با همکاری بنیاد ملی نخبگان و باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان دانشگاه آزاد اسلامی.
مقدمه
رمز بقای جوامع انسانی را باید در خلاقیت آنها جستوجو کرد. زیرا جوامعی قادر به پیوستن به آینده هستند که خلاق ببینند، خلاق بیندیشند و از تن سپردن به خلاقیتها نهراسند. در دنیای آینده، تعالی انسانها و جوامع با خلاقیت آنان گره خورده است و در عصر انفجار اطلاعات، آینده در دست کسانی است که وامدار خلاقیت باشند. از سوی دیگر، در یک نگرش کلان، حصول به موقعیت برتر علمی ایران اسلامی در خاورمیانه، پیشاپیش مستلزم مطالعه و شناخت چالشهای تاثیرگذار بر فرایند تبدیل ایران به قطب علمی جهان اسلام و منطقه خاورمیانه است. بر این اساس، مهمترین مساله پیش روی جمهوری اسلامی ایران در راستای توسعه علمی، ارتقای خلاقیت و جسارت علمی در دانشجویان ایران به عنوان عامل موثر تقویت دانشگاه ها و مراکز علمی و تحقیقاتی کشور است.
در اینجا جا دارد به چند تحقیق که با موضوعاتی نزدیک به موضوع پژوهش حاضر در گذشته انجام شده است اشاره کنیم: با توجه به نتیجه پژوهش با عنوان » تحول فرهنگی در علم از علم دانشگاهی به علم پسادانشگاهی « که توسط خانم زهرا محمدی و محمدامین قانعی راد و امیر ملکی در سال 1392 در فصلنامه علمی پژوهشی تحقیقات فرهنگی منتشر شده است با مقایسه علم دانشگاهی و پسادانشگاهی وضعیت فرهنگ علم از فرامادی گرایی به سمت مادی گرایی پیش می رود و ارتباط علم با سایر نهادهای اجتماعی این تحولات را پیچیده تر می کند.
همچنین با توجه به نتیجه پژوهش با عنوان »بررسی هنجارهای علمی و تبیین نظری انحراف از آنها« که توسط خانم سمانه اسکندری در سال 1394 در فصلنامه علمی ترویجی ترویج علم منتشر شده است وارد کردن هنجارهای علمی صحیح در چارچوب فرایند اجتماعی شدن یکی از راهکارهای جلوگیری از انحراف جامعه داتشگاهی به شمار می آید. و نیز با توجه به نتیجه پژوهش با عنوان »نقش رادیو در ترویج علم با تاکید بر موزه علوم و فن آوری ایران: دیدگاه صاحبنظران« که توسط خانمها آزاده حیدری و رویا پورنقی در سال 1393 در فصلنامه علمی ترویجی ترویج علم منتشر شده است با توجه به اهمیت رسانه های جمعی مانند رادیو و تلویزیون و دسترسی مردم به آنها لازم است تا سیاستهای مناسبی به منظور بهره برداری از آنها در راستای ترویج علم تدوین شود.
ولف - - 2013 با ادغام تئوری هویت تاجفل - - 1978، بورک و استیتس - 2009 - و مک کال و سیمونز 1 - 1978 - با چیکرینگ تئوری رشد و بالندگی دانشجویی - 1969 - 2 ، برای بررسی موقعیتهای که بر کاهش هویتهای علمی ناپایدار و افزایش هویت باثباتتر تأثیر می گذارند، درصدد دستیابی به درک عمیق از هویت علمی دانشجویان برآمد. وجه تشابه این تئوریها در تأکید آنها بر شکل گیری هویت و در نتیجه، ارتباط کنشگران با یکدیگر است.
طبق نتایج این پژوهش، موقعیتهای که موجب ارتباط بیشتر و در نتیجه افزایش سرمایه اجتماعی دانشجویان شده، در نهایت باعث توسعه هویت علمی آنان می شود. همچنین برای شناسایی فرایندهای هویتیابی دانشجویان باید به محیط درونی دانشگاه و عوامل برسازنده در درون خود محیط توجه کرد. در واقع؛ افراد هویتشان را به واسطه ترکیبی از محیط اطرافشان و روابطشان با دیگران می سازند. ولف با تأکید بر کارکرد هویتی ارتباطات و کنش متقابل، نشان داد که کار گروهی در کلاس، یکی از ابزارهای افزایش زمینه های کنش و در نتیجه، هویت دانشگاهی است .
کارانایوسکین و کاردلیس - - 2005 در تحقیق خود بر روی 622 نفر از دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه لیتوانی به این نتیجه رسیدند که هویت دانشگاهی با جنسیت، شرایط زندگی، انگیزه انتخاب رشته در دانشگاه، آرمانهای ورزشی و ارزیابی محیط آکادمیک دانشجویان رابطه دارد . یلیجوکی و یورسین - - 2013 معتقدند اگر چه هویت دانشگاهی یک هستی واحد و یکپارچه را شکل نمی دهد و به واسطه اجتماعات رشته ای و جایگاههای نهادی متمایز می شود، اما به نظر می رسد که این تفاوتها به واسطه تغییرات ساختاری در محیط دانشگاهی، متکثر و چندگانه شده اند.
آنها به منظور بررسی این مساله، بر اساس تحلیل روایت از 42 مصاحبه با دانشگاهیان فنلاندی، 9 روایت را شناسایی کردند. نتایج حاکی از آن است که هویت دانشگاهی با توجه به تغییرات ساختاری و مدیریتی در آموزش عالی به طور فزاینده ای در حال متنوع شدن و قطبی شدن است . کلگ - - 2005 با تمرکز بر تجربه زیسته دانشگاهیان، در مورد هویتهای دانشگاهی به تحقیق پرداخت. از نظر او، هویت دانشگاهی به صورت فعالانه ای در پاسخ به تغییرات ساختار دانشگاه و محیط خارجی شکل گرفته و توسعه می یابد. طبق نتایج پژوهش وی، پاسخ دهندگان در همه نقشها - آموزشی، پژوهشی یا اجرایی - به صورت بسیار متمایزی قادر به حفظ هویتهای دانشگاهی به شدت قالبی بودند.
هویتهای جدید در حالظهور یا دورگه ، عمدتاً نه از طریق ارجاع نوستالژیک به یک گذشته نخبه گرا، بلکه بر اساس مفروضات معرفت شناختی متفاوت، منتج از وفاداریهای حرفهای و مبتنی بر عمل شکل گرفته بودند. با توجه به مبانی نظری و همچنین پژوهش های تجربی صورت گرفته، می توان گفت که هویت دانشگاهی در درون میدان دانشگاهی، با توجه به میزان تأثیرپذیری از منابع هویتیابی درونی تمایز می پذیرد.
منابع هویت دانشگاهی را با توجه به دیدگاه بوردیو باید در درون میدان دانشگاهی جستجو کرد و نشان داد که به چه میزان عوامل و منابع درونی در میدان دانشگاهی برای هویتمندی دانشگاهیان در اولویت قرار دارد. در عین حال، با توجه به دیدگاه کاستلز نمی توان از نظر دور داشت که تغییرات جدید، ماهیت منابع هویتیابی را تغییر داده و تکثّر منابع هویت را موجب شده که مسلماً بر فرایند هویت دانشگاهی نیز تأثیر میگذارد.