بخشی از مقاله
چکیده
هدف این تحقیق، دستیابی به مطلوبترین راهبردهای مدیریت رسانهای بحران انرژی هستهای در سیمای جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر زیرسیستم سیاسی بحران انرژی هستهای در بُعد بینالمللی در مرحله پیش از بحران میباشد. با توجه به ارزیابی محیط داخلی و خارجی، سناریوی استمرار تحریمها از بین سه سناریوی محتمل برای این تحقیق برگزیده شد. این راهبردها به سیمای جمهوری اسلامی ایران این امکان را میدهد که با توجه به نظریه قدرت هوشمند، از بحرانی شدن مسأله هستهای در آینده، تا حد امکان جلوگیری کرده و به افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران کمک نماید.
این تحقیق با استفاده از روش دلفی، طی سه مرحله و با بهرهگیری از الگوی برنامهریزی استراتژیک انجام شد. به همین منظور برای دستیابی به اهداف تحقیق از نظرات خبرگان در این حوزه - مدیران ارشد سازمان صدا و سیما و وزارت امور خارجه، اساتید و نخبگان رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل و علوم ارتباطات و مدیریت رسانه - کمک گرفته شد. نتیجه این تحقیق نشان داد راهبردهای رقابتی مناسبترین راهبردها برای سیما جهت مدیریت رسانهای بحران هستهای میباشند.
در انتها راهبردهای رقابتی تدوین شده برای سیما اولویتبندی شدند و مهمترین راهبرد این تحقیق »فرهنگسازی در مورد تبدیل موضوع هستهای به موضوعی فراجناحی، ملی و حتی فراملی از طریق برنامهسازی و مستندسازی و گزارش خبری در باب افشاگری در باب سیاسی عمل کردن نهادهای بینالمللی و گزینشی عمل کردن آن در مقابل جمهوری اسلامی ایران همچون سازمان ملل متحد، آژانس بینالمللی انرژی هستهای« است، که به خوبی با راهبرد فوق فعال در مدیریت رسانه-ای بحران و نظریه قدرت هوشمند مطابقت دارد.
مقدمه
دولتها به منظور بقا و ادامه حیات سیاسی و حضور فعال در عرصه روابط بینالملل در قرن 21 ناگزیر به استفاده حداکثری از ظرفیت رسانههای خود میباشند. به عبارت روشنتر رسانهها میتوانند با عبور از مرزهای جغرافیایی و تاثیر بر نگرش انسانها، رفتار سیاسی آنها را مطابق با میل و نظر صاحبان رسانه تغییر دهند و در کمتر از چند ثانیه علائم و اشارات سیاسی و پیامهای دیپلماتیک را به اقصی نقاط دنیا ارسال کنند. همچنین رسانهها میتوانند دولتها را وارد جنگ کنند یا یک کشور را از مداخله نظامی در کشور دیگر برحذر دارند و بحرانهای سیاسی را مدیریت کنند.
با توجه به اینکه در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات به سر میبریم و در جامعه جهانی امروز روابط پیچیده قدرت، حاکمیت دولتها را هر چه بیشتر کمرنگ کرده است نظریه قدرت هوشمند مطرح شده است. از دید نظریهپردازان، قدرت هوشمند در قرن 21؛ »روایت قدرت هوشمند، در مورد بیشینه ساختن قدرت یا حفظ سلطه نیست. این روایت در مورد یافتن راههایی است برای ترکیب منابع و تبدیل آنها به راهبرد موفقیت-آمیز در زمینهی توزیع قدرت و ظهور دیگران - « نای1، 1390 ، ص. - 310 کشور ما نیز نیازمند ساز و کار »قدرت هوشمند«، متناسب با سند چشمانداز خود است.
بر طبق سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران، در حوزهی سیاست خارجی و روابط بین الملل، بایستی شاخصهای الهامبخش بودن و موثر بودن جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام و تعامل سازنده و موثر در جهان محقق گردد. - کمیسیون چشمانداز و نخبگان مجمع تشخیص مصلحت نظام، - 1389 از آنجا که در یک نگرش کلان، حصول به چنین موقعیتی، پیشاپیش مستلزم مطالعه و شناخت چالشهای تاثیرگذار بر فرایند تبدیل ایران به قطب اقتصاد سیاسی و فرهنگی جهان اسلام و منطقه خاورمیانه است بر این اساس، مهمترین مسائل پیش روی جمهوری اسلامی ایران را می توان در شش محور عمده زیر توضیح داد:
- 1 مساله توسعه ایران در چهارچوب الگوی توسعه ایرانی اسلامی
- 2 مساله نحوه تعامل ایران با محیط بیرونی - بهویژه در زمینه انرژی هستهای -
- 3 مساله بیداری اسلامی و خاورمیانه جدید در حال نضج
- 4 مساله ساختار جدید موازنه قدرت در خاورمیانه
- 5 مساله فشارهای اقتصاد سیاسی بینالملل در قالب تحریمهای اقتصادی و تجاری
- 6 مساله رقابتهای جهانی قدرتهای بزرگ بهویژه در خاورمیانه - بازی بزرگ ژئوپلتیک -
بر این اساس و در چهارچوب اهداف و سند چشمانداز، رسانهی ملی نیز باید به تدوین راهبردهای کارآمد و موثری در عرصههای ششگانه مزبور و بهویژه در عرصه سیاست هستهای جمهوری اسلامی ایران اقدام کند. در اینجا نکتهی اساسی آن است که کارایی و اثربخشی رسانه ملی در تمهید و تسهیل زمینههای حصول جمهوری اسلامی ایران به اهداف سند چشمانداز و مدیریت مسائل ششگانه فوق از جهتی در گروی میزان قدرت رسانهای خود و به عبارت بهتر، قدرت هوشمند رسانه ملی است.
اساسا در چهارچوب تفکر استراتژیک اندیشمندانِ حوزه قدرت هوشمند در غرب - بهویژه جوزف نای - حصول به چنین قدرتی - هوشمند - متفاوت از روش و نظریه قدرت هوشمند جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت دیگر، نوعی تفاوت میان مبنا، منابع، اهداف و غایتِ قدرت هوشمند در اندیشههای راهبردی غرب و جمهوری اسلامی وجود دارد. این تفاوت را میتوان اینگونه نشان داد؛ - 1 از دیدگاه جوزف نای ؛
الف - کشورهایی دارای قدرت نرم ]در کنار قدرت سخت، در واقع قدرت هوشمند[ خواهند بود که بر فرهنگ و اندیشههایی مسلط می شوند که به هنجارهای غالب جهانی نزدیکترند. - امروزه این هنجارها بر لیبرالیسم، تکثرگرایی و استقلال حکومت تکیه دارند - .
ب - کشورهایی که بیشترین دسترسی را به راههای متعدد ارتباطاتی دارند و به همین علت بر شیوه چهارچوب بندی مسائل ]در عرصه سیاست جهانی[ تاثیر بیشتری میگذارند.
ج - کشورهایی که اعتبارشان با عملکرد داخلی و بینالمللیشان ، افزایش می یابد . این ابعاد قدرت در عصر اطلاعات کنونی، از افزایش اهمیت قدرت هوشمند در مقایسه با مجموعه منابع قدرت حکایت دارد و مزیتی عمده برای ایالات متحده به حساب میآید « - نای، 1387، ص. - 155 - 2 اما در روش و نظریه قدرت جمهوری اسلامی ایران؛ جمهوری اسلامی ایران، قدرت خود را در تضاد با فرهنگ و اندیشهی مسلط در جهان و در راستای قاعده نفی سبیل پایهریزی کرده است. با وجود این باید توجه داشت که غرب در کلیت خود - آمریکا و اروپا - در چهارچوب تحریمهای اعمالشده، در صدد محدود نمودن دسترسی جمهوری اسلامی ایران به ابزارهای متعدد ارتباطاتی است.
در نتیجه به دلیل محدود بودن ابزارهای ارتباطی جمهوری اسلامی ایران در عرصه تبلیغات بینالمللی، مهمترین و اصلیترین مکانیزم تاثیرگذاری جمهوری اسلامی ایران، بهبود و تدقیق راهبردهای خود برای بهره-برداری حداکثری از حداقل امکانات خود بویژه در حوزه رسانهای است. لذا رسانه ملی ایران باید اعتبار خود را با عملکرد داخلی و بینالمللی منظمتر و علمیتر افزایش دهد و تحقق این امر مستلزم تدوین راهبردهای کارا و موثر در عرصه های مختلف و بخصوص در زمینه مدیریت فشارهای جهانی مختلفی است که علیه جمهوری اسلامی اعمال شده و در جهت تشدید بحران در ایران است.