بخشی از مقاله
چکیده
امروزه شرکتهای دانشبنیان نقش مهمی در اقتصادهای ملی و بینالمللی دارند. این امر، به دلیل فعالیت در بخش فنآوریهای نوین و توانایی آنها در نوآوری و تجاریسازی سریع است. از سویی دیگر، تغییرات عظیم اقتصادی، اجتماعی و فنآوری متعدد به طور فزایندهای تشدید و محیط دنیای تجاری را تغییر داده است. شعار"تندرستی برای زنده ماندن" به "یادگیری برای زنده ماندن" تغییر یافته و در این میان وجود سازمانهایی که به طور مستمر خود را از نو بسازند، ازنو کشف کنند و به خود مجدداً نیرو ببخشند بسیار حیاتی است.
به منظور رهایی شرکتهای دانشبنیان در کشورهای درحال توسعهای مانند ایران از نوسانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که قدرت تصمیمگیری و برنامه-ریزی را از آنها سلب می کند، لازم است در ساختار این شرکتها بازنگری صورت گیرد. این نوع جدید ساختار سازمان، حاوی دانش، قابلیت انعطاف، سرعت، قدرت و توانایی یادگیری وخلق مزیت رقابتی خواهد بود و می توان آن را سازمان یادگیرنده نامید. تحقیق حاضر با هدف بررسی چگونگی تبدیل شرکتهای دانشبنیان به سازمان یادگیرنده انجام یافته است.
به این منظور با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده، پرسشنامه استاندارد میان مدیران و کارکنان 31 شرکت دانشبنیان پارک علم و فن آوری دانشگاه تهران به اجراء درآمد. اطلاعات بدست آمده با استفاده از تجزیه و تحلیل آماری و آمار استنباطی تفسیر گردیده است. نتایج حاکی از آن است که تنها مولفه رهبری از ابعاد سازمان یادگیرنده در شرکتهای دانش بنیان از وضعیت مطلوبی برخوردار است و نیاز به بازنگری سایر مولفههای سازمان یادگیرنده در این شرکتها وجود دارد.
مقدمه
آنچه که تا چند دهه پیش به عنوان امتیازی برای توسعه صنعتی و اقتصادی کشورها محسوب می شد، حمایت از صنایع و واحدهای تولیدی بسیار بزرگ با صرفه های مقیاس بالا بود که این مسئله موجب رشد شرکت های بزرگ شد، اما تحولات اخیر و به ویژه فشارهای جمعیتی، نوآوری های لحظه به لحظه، رشد سرمایه های انسانی و بالا رفتن توان مدیریتی و کارآفرینی صاحبان مشاغل کوچک ومتوسط، موجب شده است تا استراتژی ها و برنامه های صنعتی به سمت حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط که رشد اقتصادی متوازن را به همراه دارد، معطوف گردد.
در واقع اقتصاد کشورهای توسعه یافته و بسیاری از کشورهایی که در سالهای اخیر رشد شتابانی را تجربه کرده اند بر محور شرکتهای کوچک و متوسط5 دانش بنیان حرکت می کند. چرا که این شرکت ها در توسعه فنآوری، رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال مولد نقش اساسی دارند و مجموعه ای از مهارت ها، توانایی ها، شایستگی ها و افراد متخصص را دارا هستند که باعث شده خلاقیت و نوآوری در این شرکت ها در اوج خود قرار داشته باشد.
شرکت های دانش بنیان به کمک افراد دانشگر تلاش می کنند از اطلاعات استفاده عملی نمایند. و با مرورعملیات گذشته سازمان، از تجربیات مستقیم و غیر مستقیم خود درس بیاموزند. این شرکت ها به منظور دستیابی به کارایی و اثربخشی روزافزون، نیازمند یادگیری و دانش سطح بالا می باشند. که دستیابی به آن صرفا" با تبدیل شدن این سازمان ها به سازمان های یادگیرنده محقق می گردد. فلسفه وجودی سازمان های یادگیرنده این است که در موقعیت هایی که تحولات محیطی سریع می باشد، سازمان هایی که از انعطاف پذیری، انطباق پذیری و چابکی بیشتری برخوردار باشند درعرصه رقابت از دیگران برتری خواهند جست.
[1] سازمان یادگیرنده6، یادگیری را نه یک تفنن، بلکه یک ضرورت و نه یک شرط موفقیت، بلکه یک نیاز بقاء می داند. در چنین سازمانی، یادگیری دغدغه همگانی و همیشگی است و شعار آن تواضع در یادگیری و سخاوت در آموزش می باشد.[2] در سازمان یادگیرنده همه افراد درگیر شناسایی و حل مساله هستند و سازمان بدین وسیله می تواند تجربه های جدیدی بیآموزد، امور را بهبود بخشد و بر توانایی خود بیافزاید.
در واقع ارزش اصلی سازمان یادگیرنده، حل مساله است. [1] از نقطه نظر گاه می توان میزان قابلیت یادگیری سازمان ها را اندازه گیری کرد و در مواقع لزوم به منظور بهبود میزان یادگیرندگی سازمان، سیاست های مداخله ای را تعیین و اعمال نمود.[3] نتیجه سیاست های مداخله باید منجر به بهبودهای قابل اندازهگیری در بروندادهای سازمان از قبیل انجام خدمات بهتر، محصولات جدید مبتنی بر نوآوری و کیفیت بهتر تولید شود.[4] طبق تبصره پنج ماده یک آیین نامه قانون حمایت از شرکت های دانش بنیان، شرکت هایی که تاکنون در مراکز رشد و پارک های علم و فناوری پذیرفته شدهاند ازمصادیق شرکتهای دانش بنیان هستند. .[5] همچنین بر اساس سند چشم انداز بیست ساله توسعه، اقتصاد کشور تا سال 1404 مبتنی بر دانش خواهد بود که خود زیر بنای تولیدات و صنعت دانش بنیان است.
[6] بنابراین به دلیل تاثیر شگرف یادگیرندگی بر اثربخشی و پویایی شرکت های دانش بنیان، این تحقیق که در زمره پژوهش های کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده، توصیفی از نوع پیمایشی مقطعی است، ابتدا به نظریه های موجود در نوشته های صاحب نظران مدیریت و سازمان در خصوص مزایای سازمان یادگیرنده پرداخته و در ادامه به بررسی مدلی مفهومی جهت تبدیل شرکت های دانش بنیان به سازمان یادگیرنده ازطریق توضیح و تفسیر پنج مولفه؛ رهبری، منابع انسانی، طرح سازمانی، فرهنگ سازمانی و ماموریت/استراتژی و شاخصهای مربوط به هر یک از آنها خواهد پرداخت. در این راستا از داده ها و اطلاعات واقعی 31 شرکت دانش بنیان مستقر در ساختمان شماره 2 پارک علم و فنآوری دانشگاه تهران استفاده شده و ضمن بررسی شاخصهای مولفه های سازمان یادگیرنده در این شرکت ها، راهکارهایی جهت تبدیل این شرکت های دانش بنیان به سازمان یادگیرنده ارائه خواهد نمود.