بخشی از مقاله
چکیده
هدف اصلی مقالهاولاً بررسی رابطه علی بین مقاطع تحصیلی - دبستان، راهنمایی و دبیرستان - بر رشد اقتصادی بدون نفت است، ثانیاً: تخمین اثرات مقاطع تحصیلی بر رشد اقتصادی است. در این راستا از دادههای 1357 تا 1395 و رهیافت علی هشیائو و رگرسیون حداقل مربعات معمولی استفاده شد. نتایج روابط علی بیانگر آن است که یک رابطه علی از مقاطع تحصیلی مختلف بر رشد اقتصادی بدون نفت وجود دارد. همچنین تخمین رگرسیون حداقل مربعات نشان دادکه سهم مقطع راهنمایی بیش از سایر مقاطع بر رشد اقتصادی بدون نفت است.
واژگان کلیدی:سرمایه انسانی، علیت هشیائو، رشد اقتصادی
-1 مقدمه
یکی از موثرترین و مهمترین منابع پیشرفت هر کشوری، نیروی انسانی است که اگر در مسیر درست، تربیت و توانمند شود؛ می تواند موجب بالندگی و توسعه شود. آموزش همواره به عنوان وسیلهای مطمئن در جهت بهبود کیفیت عملکردو حل مشکلات مدنظر قرار گرفته و فقدان آن نیز یکی از مسائل اساسی هر ملتی را تشکیل می دهد و باعث عقبافتادگی و عدم توسعه می شود.. آموزش یک وظیفه اساسی بر دوش دولتها و یک فرآیند مداوم و همیشگی است. افراد در هرسطحی از مسئولیتهای خود اعم از مشاغل ساده یا مشاغل پیچیده محتاج آموزش و یادگیری و کسب دانش و مهارتهای جدید هستند. علاوه بر این، دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی مستمر و پایدار نیازمند توجه به بهرهوری نیروی انسانی است که در سایه آموزش نیروی کار محقق میشود.
همچنین آموزش باعث کاهش هزینههای تولید و افزایش قدرت رقابتپذیری می شود. در بسیاری از تئوریهای رشد اقتصادی، متغیر نیروی کار نقش بسیار اساسی را ایفا میکند؛ به عنوان مثال، نیروی کار در همه تئوریهای رشد نئوکلاسیکی وارد مدل شده و همگی انتظار رابطه مثبتی بین نیروی کار و رشد اقتصادی دارند.با توجه به دادههای بانک مرکزی و سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، قسمت عمده نیروی کار ایران در بخش غیرنفتی متمرکز شده است که بیانگر اهمیت آموزش نیروی کار و نقش آن در تحول اقتصاد بدون نفت است؛ لذا در این چارچوب، این پژوهش درصدد است تا نقش آموزش در مقاطع مختلف تحصیلی را بر رشد اقتصاد بدون نفت تحلیل کند. در ادامه به ترتیب به مرور ادبیات، متدولوژی اقتصادسنجی، نتایج تجربی و یافتههای تحقیق، و در انتها جمعبندی و نتیجهگیری آورده شده است.
-2 ادبیات موضوع
این بخش به دو قسمت مطالعات خارجی و داخلی تقسیم میشود که در ادامه ابتدا بخش مطالعات خارجی و سپس بخش مطالعات داخلی آورده میشود.
1-2 مطالعات خارجی:
شواهد بیلس و کلنو - 2000 - 1 نشان داد که همبستگی میان رشد اقتصادی و آموزش یکطرفه است و رشد بیشترمنجر به آموزش بیشتر خواهد شد ولی رابطه علی از آموزش به رشد اقتصادی رد میشود.کروگر و لیندال - 2001 - 2 تاثیر مثبت آموزش بر رشد اقتصادی را در سطوح اولیه آموزش و در کشورهای با بهرهوری پایین محدود میکنند. آنها علی رغم تایید اثرات مثبت آموزش بر رشد اقتصادی، آن را در کلیه کشورهای با سطوح سرمایه انسانی مختلف نتیجه نگرفتند.پتراکیس و استاماتاکیس - 2002 - 3 با بررسی تأثیر آموزش بر رشد اقتصادی نتیجه گرفتند که در کشورهای در حال توسعه، دوره ابتدایی و متوسطه بر رشد اقتصادی موثر است در حالیکه در کشورهای توسعه یافته دوره آموزش عالی بر آن موثر است.پاپاجورجیو - 2003 - 4، نتیجه گرفتند که آموزش ابتدایی در تولید کالاهای نهایی مهمتر است؛ در حالیکه آموزشهای بعد از دوران ابتدایی به نوآوری و روشهای فنآورانه مرتبط میشود.
سلف و گرابوفسکی - 2004 - 5 به بررسی روابط علیت گرنجری بین آموزش و رشد اقتصادی در کشور هند پرداختند. نتایج آنها نشان داد که رابطه علی از آموزش ابتدایی به رشد اقتصادی وجود دارد در حالی که رابطه علی از آموزشهای متوسطه بر رشد اقتصادی را رد کردند.پریرا و اوبین - 2009 - 6 با بررسی متوسط سالهای تحصیل را در کشور پرتغال و کاربرد روش خودرگرسیون برداری نتیجه گرفتند که آموزش، اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصاد می گذارد.اکگوش - 2011 - 1 با بررسی سطوح مختلف آموزشی بر درآمد کشورها نتیجه گرفتند که آموزش عالی در کشورهای دارای درجه توسعه یافتگی بالا، اثر بیشتری بر درآمد سرانه دارد؛ در حالی که سطوح تحصیلی ابتدایی و متوسطه در کشورهای کمتر توسعه یافته و دارای کیفیت پایین آموزشی اثر بیشتری دارد.سیموئز - 2011 - 2 به بررسی رابطه بین سطوح مختلف آموزشی و رشد اقتصادی در کشورهای OECD پرداخت. نتایج وی بیانگر رابطه بلندمدت بین آموزش عالی و رشد اقتصادی و همچنین سطح پایین آموزشی و رشد اقتصادی است.
2-2 مطالعات داخلی
یاوری و سعادت - 1381 - با استفاده از رهیافت هشیائو به تحلیل علی بین سرمایه انسانی و رشد اقتصادی پرداختند. نتایج آنها نشان داد که یک رابطه علی یک طرفه از رشد اقتصادی با نفت و سرمایه انسانی وجود دارد و همچنین یک رابطه دو طرفه بین سرمایه انسانی و رشد اقتصادی بدون نفت برقرار است، صالحی و همکاران - 1392 - به اثر نابرابری سرمایه انسانی در زنان و مردان بر رشد اقتصادی به تفکیک مناطق مختلف جهان پرداختند. نتایج آنها نشان داد که در کشورهای در حال توسعه و پیشرفته هر چه از نابرابری سرمایه انسانی در زنان و مردان کاسته شود، رشد اقتصادی به طور معناداری افزایش می یابد. دستاورد مهم این پژوهش آن است که کاهش نابرابری سرمایه انسانی در زنان به طور معناداری بیشتر از کاهش آن در مردان بر رشد اقتصادی تاثیر می گذارد.آقایی و همکاران - 1392 - به بررسی تاثیر سرمایه انسانی بر رشد اقتصادی در استان های ایران پرداختند.
هدف آنها علاوه بر مقایسه تطبیقی رشد و توسعه در استان های ایران، بررسی رابطه میان سرمایه انسانی و رشد اقتصادی و نیز تاثیر سرمایه انسانی بر رشد اقتصادی استان ها به صورت کمی برای پاسخ به این سوال بودکه آیا رشد علمی در استان ها رشد اقتصادی را فراهم می کند؟ در این پژوهش از الگوهای اقتصادی و مدل داده های پانلی برای تعیین میزان رابطه میان سرمایه انسانی و رشد اقتصادی استفاده کردند. جامعه آماری تمام استان های کشور بودند که طبق شاخص وزارت صنعت، معدن و تجارت، به سه دسته استان های توسعه یافته، کمتر توسعه یافته و توسعه نیافته تقسیم می شوند.نتایج آنها نشان داد که شاخص سرمایه انسانی تاثیر مثبتی بر رشد اقتصادی هر سه گروه داشته است.
البته، تاثیر سرمایه انسانی بر رشد اقتصادی در استان های توسعه یافته بیشتر از دو گروه دیگر بوده و بخشی از شکاف توسعه ای را که میان سه گروه وجود دارد، می توان بر اساس شکاف موجود در شاخص سرمایه انسانی آنها تفسیر کرد.خاکیان و همکاران - 1392 - با استفاده از رهیافت تحلیل مسیر ساختاری به بررسی تاثیر کمی گسترش سرمایه انسانی بر رشد اقتصادی و رفاه خانوارهای شهری و روستایی در ایران پرداختند. نتایج آنها نشان داد که با افزایش یک میلیارد ریال در حوزه سرمایه انسانی، تولید بخش انرژی 0,087، بخش خدمات 0,083، بخش کشاورزی 0,082، بخش صنعت 0,064 و بخش معدن 0,052 میلیارد ریال افزایش می یابد. سپس آنها بیان کردند که گسترش و یا توجه در حوزه سرمایه انسانی باعث افزایش درآمد پنجکهای مختلف خانوار تقریبا به میزان برابری میشود و درنتیجه از افزایش اختلاف طبقاتی پیشگیری می کند و باعث تعدیل آن می گردد. بنابراین افزایش ارائه خدمات سلامت و آموزش رایگان باعث افزایش رفاه خانوارها، رشد اقتصادی و در نهایت توسعه اقتصادی خواهد گردید.