بخشی از مقاله

چکیده

تصویر، اولین زبان مورد استفادهی بشر است. اولین کلماتی که با آن ارتباط برقرار کرده و حادثه و رویدادها را شرح داده است. راوی رویدادهای حوالی بشر، احساسات و درونیات و پس از آن با گسترش زبان و واژگان در کنار هم با کاربست عناصری روایتهایی را به شکل متن به وجود آوردهاند. در حال حاضر عکس و داستان در کنار هم روایتگر معاصر دنیای ما هستند. حتی اگر به طور کامل نتوانیم عکس را روایت بنماییم، برخی از عناصر روایت را در آن مشاهده میکنیم. در مقالهی پیشرو به یک روایت مستقیم از روزهای جنگ در فتوداستان »با روپوش سرخ و سفید« میپردازیم. نتایج حاصل نشان داد در این فتوداستان، تلفیق عکس و روایت به صورتی بوده که هردو مکمل یکدیگر بوده و جریان داستان را ملموستر به مخاطب منتقل کرده است.
کلیدواژهها: عکس، روایت، عناصر داستان.

مقدمه

عکس هنری تصویری است که عناصر روایت در آن دیده میشود، هرچند که بسیاری از صاحبنظران با روایت بودن عکس مخالف بودهاند اما این هنر تصویری توانسته در بسیاری از موارد راوی احساسات، خاطرات، حوادث و ... باشد. ما در عکس با واژگان روبهرو نیستیم. اما هر حالتی که در عکس دیده میشود نمایندهی کلمه و حاشیهای بر آن است که برخاسته از فضا، کادربندی، زاویهی دید و دنیای درون عکاس است. روایت نوشتاری نیز، حاصل ذهن، یا اتفاقات حقیقی راوی است. عکسها در کنار داستانها و روایت، نقشهای مختلفی دارند که گاهی مکمل، گاهی ملموسکننده، گاهی بسطدهنده و گاهی موید و گاه مفسر روایت داستانیاند. برخی معتقدند که عکسهای هنری، ظرفیت بیشتری برای روایتشدن را دارند. ضمن اینکه متن و روایت با توصیف صحنه و فضا قابلیت ساخت تصویر را به ما میدهد. بدینگونه ما چه با نگاه به یک عکس به مثابه متن و چه با خواندن یک روایت داستانی مدام با سری تصاویر روبهرو هستیم.

از اینرو عکس و روایت در کنار و موازی هم حرکت میکنند و عکسها با بازتاب جزئیات به روند روایت کمک بسیاری میکنند. در این مقاله برآنیم که ضمن بررسی عناصر روایت، در روایت پیشرو و عکس آن، چگونگی همراهی این دو هنر را کنار هم نشان داده است. نقش عکس را به عنوان مکمل روایت بررسی خواهیم کرد. با مطالعه بر روی عکس و روایت به عنوان رسانههای مکمل در کنار یکدیگر میتوانیم شاهد آثار بیشتری از نویسندگان عکاس و عکاسان نویسنده باشیم، که خلق این آثار منجربه پژوهشهای بیشتری در این حوزه در مجموعههای مربوط زبان فارسی میشود.

پیشینه

پژوهش در باب روایت در عکس در ایران مورد توجه تعدادی از پژوهشگران قرار گرفته که از آن جمله بابک احمدی است که در کتاب »از نشانههای تصویری تا متن« ارتباط دیداری و نحوهی انتقال پیام از طریق تصویر را نشان داده است. سید مهدی مقیمنژاد نیز در کتاب »عکاسی و نظریه« و در مقالات »هنرهای چندرسانهای و درآمدی بر بحش روایت عکاسی« و »رال گیبسون و کلان روایت عکاسانه« و همچنین در »درآمدی بر هنرهای چندرسانهای« سعی در بررسی سیر روایت در عکس بوده است. امیرعلی نجومیان نیز در مقالهی »از نشانهشناسی تا واسازی عکس« به دنبال انواع نگاه به عکس است که در نهایت به خوانش عکس میپردازد. در میان پژوهشگران غیرایرانی، رولان بارت بیشترین تلاش خود را در این راه معطوف ساخته و با رویکردی نشانه شناسانه در کتاب »اتاق روشن« و در مقالات »پیام عکاسی و معنای سوم« به این مهم پرداخته است. تری برت در زمینهی نقد عکس فعالیت کرده و فرانسوا برونه در کتاب »عکاسی و ادبیات« نیز تلاش کرده و این دو رشته را به هم پیوند زده است. روایت و عکس حاضر نیز از مجموعههای کتابهای همشهری داستان انتخاب شده است.

روایتشناسی

نوعی از کلام و سخن که رویداد یا رویدادهایی را بیان میکند. از اینرو شامل آثار غیرداستانی مانند خاطرات، زندگینامهها، زندگینامهی خودنوشت و متنهای تاریخی هم میشود. چون آن ها هم رخداد یا رخدادهایی را بازگو میکنند. اما در روایتشناسی ادبی، روایت شکلهای داستانی مانند داستان کوتاه، داستان بلند، نوولت، رمان و حتی اشکال قدیمیتر یعنی افسانه، قصههای جن و پری، حماسه، حکایت و رمانس را هم دربرمی گیرد - بینیاز، . - 108 :1393 روایت را پایهایترین عنصر موجود در زندگی اسنان میدانند؛ بدین گونه که همهی انواع شعر، موسیقی، اپرا رقص و نمایش را شامل میشود. حتی زمانی که ما به شرح یک واقعه کوتاه میپردازیم، روایت و برسی از حقیقت را شکل میدهیم.

انواع مختلف روایت

.1 نقل: بیان فشردهی کنش، شخصیت، رخداد، حالت یا گذشتهی شخصیتهاست. در نقل خواننده از نزدیک رخدادها، مکان و کنشهای شخصیت را نمیبینیم. به واسطهی متن به نمونهی کلی و فشرده از آنها مطلع میشویم . گفتار نامستقیم، شکلی از »نقل« روایت است. مبحث نقل توسط شماری از نظریهپردازان از جمله ژرارژنت و کریستین متز ازکنش جدا شده و به توالی صرف رخدادها اطلاق شده است. نقل برحسب زبانی که برای روایت به کار گرفته میشود، ممکن است »خصلت تصویری« داشته باشد. یعنی نویسنده بدون وارد شدن به صحنه، عادت یا کنشی شخصیتها را بازنمایی میکند. توصیف باعث سکون در داستان میشود تا نویسندهی تصویری ساکن از دنیای بیرون به خواننده عرضه کند. در توصیف با رخداد و کنش روبهرو نیستیم. کنش داستانی هرچه باشد،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید