بخشی از مقاله

چکیده

یکی از ریشهدارترین روشهای تفسیر قرآن، تفسیر ادبی است. با این حال شاخصههای روش تفسیر ادبی آنگونه که شایسته آن است، معرفی نشده است. بسیاری از قرآن پژوهان در جامعه ما تصور صحیح و دقیقی از روش تفسیر ادبی در ذهن ندارند. در مقاله حاضر تلاش شده ضمن تعریف تفسیر ادبی، مهم،ترین شاخصه-های آن به اجمال معرفی شود. اصلیترین شاخصههای تفسیر ادبی عبارتند از: نقد روایات تفسیری با تکیه بر عقل و علوم ادبی، تفسیر قرآن به صورت موضوعی با استقصای همه آیات مربوط به موضوع، تنظیم آیات به ترتیب نزول برای کشف معنای دقیق واژه، بهره گیری از روایات اسباب نزول بدون محدود کردن دلالت آیه به آن، کشف معنای الفاظ قرآن با توجه به فرهنگ عصر نزول، اهتمام به سیاق آیه و سوره، وجود انسجام و پیوستگی میان آیات سوره، تقدم و اصالت متن قرآن نسبت به قواعد نحوی بلاغی، در نظر گرفتن اطلاق آیات، تحلیلهای روانشناختی و جامعهشناختی از آیات و اجتناب از بیان اموری که آیه از آن ساکت است. 

.1 سرآغاز

یکی از ریشهدارترین روشهای تفسیر تفسیر ادبی است. گزاف نیست اگر نخستین روش در تفسیر قرآن مجید را روش ادبی معرفی کنیم. با این حال روش تفسیر ادبی آنگونه که شایسته آن است مورد توجه قرآن پژوهان قرار نگرفته و شاخصههای آن به درستی معرفی نشده و در امر تفسیر قرآن به کار گرفته نشده است. افزون بر این، بسیاری از قرآنپژوهان در جامعه ما تصور صحیح و دقیقی از روش تفسیر ادبی در ذهن ندارند و بعضی از پژوهشگران و صاحبان قلم که در باب تفسیر بیانی و ادبی و به طور خاص تفسیر بیانی بنت الشاطی، قلم زدهاند، نیز برداشتهای ناقصی از آن به دست دادهاند. در مقاله حاضر تلاش میشود در ضمن تعریف تفسیر ادبی و اشارهای به پیشنیه آن، شاخصههای تفسیر ادبی، آنگونه که محققان و صاحبنظران این حوزه بیان داشتهاند، بیان و تأثیر آن در فرآیند تفسیر قرآن تبیین شود.

.2 پیشینه تفسیر ادبی

آغاز رویکرد به تفسیر ادبی به اواخر قرن دوم هجری برمیگردد - نیمه دوم قرن دوم - . از مهمترین آثار در این دوره مجاز القرآن ابوعبیده معمر بن مثنی، معانی القرآن فرّاء و بیش از این دو، تحلیلهای ادبی جاحظ از بعضی کلمات و آیات قرآن در آثار مختلف خود به ویژه دو کتاب البیان و التبیین و الحیوان و سپس شاگرد وی ابن قتیبه در تأویل مشکل القرآن میباشد - برای آگاهی بیشتر نک: الصاوی الجوینی، 1387، ص 143 . - 364 در قرن چهارم، مطالعات ادبی درباره قرآن،اغلب، از سوی متکلمان معتزلی گسترش یافت.

کتابهایی در حوزه اعجاز قرآن و تفسیر به تبیین و تحلیل ادبی بعضی از آیات قرآن پرداختند. از مشهورترین آثار در حوزه اعجاز: النکت فی اعجاز القرآن رمانی - د 384ق - ، رساله فی اعجاز القرآن خطابی بُستی - د388ق - ، رساله فی اعجاز القرآن، در حوزه تفسیر معانی القرآن زجاج - د 311ق - ، تفسیر ابومسلم بحر اصفهانی - د 332ق - موسوم به جامع التأویل لمحکم التنزیل علی مذهب المعتزله، تنزیه القرآن عن المطاعن، قاضی عبدالجبار معتزلی - د 415ق - است.

سرانجام در قرن پنجم تفسیر ادبی به دست زمخشری معتزلی و در تفسیر الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل به اوج شکوفایی خود رسید - برای آگاهی نسبت به تفسیر زمخشری، نک: الصاوی، بیتا - . به جرأت میتوان گفت که نه قبل و نه بعد از زمخشری در تبیین ادبی آیات قرآن کسی به پایه وی نرسیده و تقریبا همه کسانی که پس از زمخشری به تبیین ادبی بلاغی آیات قرآن پرداختهاند، دانش خود را در این حوزه وامدار تلاشهای سترگ زمخشری در کشاف بودهاند. پس از زمخشری، تفسیر ادبی قرآن تقریبا با رکود مواجه بود و گسترش درخوری نیافت.

ابن خلدون - د808ق - در مقدمه تاریخش تفسیر را دو قسم کرده است: یکی تفسیر نقلی و دیگری تفسیر مبتنی بر علوم زبانی یا علوم ادبی - ابن خلدون، 1425، ص . - 439 وی همچنین در مقدمه کتاب خود از تفسیر بیانی یاد کرده و مینویسد: مفسران بیش از همه به دانش بیان نیازمندند - ابن خلدون، 1425، 407 . - 408 به باور بعضی محققان مقصود ابن خلدون از علم بیان، علوم بلاغت است - خولی، 1961، 266 . - 267 پس از ابن خلدون، مفسران به ندرت به ضرورت بهرهگیری از علم بیان و رویکرد بیانی و ادبی در تفسیر قرآن یاد کردهاند. در دوره معاصر برخی مفسران چون عبده و شاگردش طه حسین و سپس امین خولی، ضرورت بازگشت به تفسیر ادبی را مورد تأکید بیشتر قرار دادند.

طه حسین نگاههایی ادبی به بعضی از آیات قرآن داشته که    به صورت پراکنده در لابلای بعضی از آثارش از جمله اسلامیات منتشر شده است. اما امین    خولی .    یلایلآ  - برای اول بار با شعار ضرورت نواندیشی در تفسیر طرحی روشمند برای تفسیر ادبی ارائه    داد. او بهطور عمده متأثر از طه حسین و عبده و تا حدی مطالعات خاورشناسان در حوزههای قرآن و ادبیات و تفسیر ادبی کتب مقدس، پس از طرح تفسیر ادبی، با کمک همفکران و شاگردانش مدرسه امنا را در مصر تشکیل داد.

مهم ترین مشخصه تفسیر ادبی مورد نظر این گروه آن است که طرح مشخصی در تفسیر ارائه داده و به شاگردانش توصیه میکند که درسترین مسیر برای دریافت مقاصد این کتاب مقدس الهی بهره گیری از همین طرح است، و تفاسیری که جز از این مسیر بخواهد مقاصد الهی را دریابد ره به صواب نمیبرند از اینرو در این جریان تفسیری، تفسیر علمی و یا تفسیر عصری قرآن جایی نداشته و مردود است - جمعی از محققان، 1392، ج2، ص. - 299

.3 تعریف تفسیر ادبی

قرآنپژوهان گذشته نه عنوان تفسیر ادبی به کار بردهاند و نه آن را تعریف کردهاند؛ اما در دوره معاصر در بعضی تفسیر پژوهیهای فارسی، تعاریف نزدیک به هم و نسبتا یکسانی از آن ارائه شده که تا حدودی سطحی و غیر دقیق است. وجه مشترک این تعاریف آن است که مفسر در تفسیر ادبی به بیان عناصر صرفی، نحوی، نکات بلاغی، واژهشناسی، بیان معنای لغات مشکل و بررسی قرائتهای مختلف از قرآن کریم توجه میکند.

باید گفت روح حاکم بر تفسیر ادبی آن است که قرآن به زبان عربی مبین نازل شده است و بر این اساس برای فهم قرآن باید به فرهنگ مردم عصر نزول مراجعه کرد و از همه دانشهایی که به این نوع فهم از قرآن کمک میکند همچون دانشهای لغت، نحو، بلاغت، تاریخ عرب و نیز اخبار و قصص گذشتگان و روایات اسباب نزول و سیره پیامبر و غیره که از طریق آن میتوان به شناخت محیط جزیره العرب و آداب و رسوم رایج میان آنان و به طور کلی محیط و فضا و اوضاع و احوالی که قرآن مجید برای اول در آن نازل شده و پیام خود را اعلام کرده دست یابیم، از همه این دانشها باید بهره گرفت و با آن قرآن مجید را تفسیر کرد. آنان معتقدند برای این منظور، حتی از جامعهشناسی و روانشناسی نیز باید در امر تفسیر قرآن یاری گرفت.

.4 رابطه عقلگرایی با تفسیر ادبی بیانی

تفسیر ادبی با عقلگرایی در تفسیر پیوندی محکم دارد. میتوان گفت که در ابتدا این عقلگرایی در فهم آیات شریفه قرآن بود که عدهای از مفسران، یعنی مفسران معتزله را به نقد روایات تفسیری - روایات منقول از صحابه و تابعان - واداشت و به سمت تفسیر ادبی قرآن گرایش داد. به همین دلیل نخستین مفسران ادبی قرآن، متکلمان عقلگرای معتزلی و یا ادیبان نزدیک به معتزلیان بودند. این مفسران در تفسیر آیات توحید و عدل و صفات خداوند و بسیاری دیگر از آیات شریفه که با ظاهرگرایی اهل حدیث و مجسِمه مواجه شدند.

به دلیل ناسازگاری برداشتهای آنان از ظواهر آیات شریفه با عقل، با تمسک به عقل، به نقد آنها پرداخته و با بهره گرفتن از همه ظرفیتهای زبان از جمله مجاز و استعاره، به تأویل آیات مورد اشاره روی آوردند. سید مرتضی نیز در باب تأویل ظواهر قرآن و سنت میگوید: »هنگامی که با دلایل عقلی قطعی که احتمال و مجاز و توجیه به آن راه ندارد ثابت شود که هیچ گونه گناهی به ساحت پیامبران راه ندارد، هر عبارتی از قرآن یا سنت را که ظاهرش بر خلاف این باشد،به همان مفهومی برمیگردانیم که با دلایل عقلی سازگاری دارد.«

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید