بخشی از مقاله

چکیده

گزارهاي »علمی« نامیده میشود که هم ساختار لفظی و هم مفاد آن، روش تجربه را برتابد. آنگاه که مجموعه اي از این نوع گزاره ها نظام یافته، منظومه وار بر محور یک موضوع تعریف شده، شکل گیرند، رشته اي از علوم پدید می آید.علم اقتصاد اسلامی نیز به عنوان یکی از رشته هاي علمی همانند دیگر رشته هاي علوم انسانی، آنگاه تحقق می یابد که:اولاً؛ گزاره هایی منظومه وار و با ساختاري متناسب با روش علمی _ تجربی بهوجود آیدثانیاً.؛ مفاد این گزاره ها استناد منطقی به آموزههاي اسلامی داشته باشدثالثاً؛ داراي ویژگی جهانشمولی باشد تا اینکه متغیرات نوظهور در روابط پیچیده اقتصادي معاصر را زیر پوشش فراگیرد. این مقاله مسائل فوق را به صورت فشرده، بررسی میکند.

واژگان کلیدي: علوم انسانی، علم اقتصاد، بومی سازي، نظریه پردازي

مقدمه

بیشک فلسفه و علم از یکدیگر جدا نیستند. با نبود فلسفه، علم جهتگیري اجتماعی ندارد و زمینه کاوش و تحقیق را از دست می دهد. تا مسیر و هدفی فرا راه علم قرار نگیرد، چراغ علم نمی داند که باید بر کدام مسیر بتابد و چه محدودهاي را روشن کند. فلسفه، بایستگی ها و نبایستگیهاي حیات اجتماعی را ترسیم میکند و آن گاه علم در راستاي آنها به حرکت در می آید، همانگونه که با نبود علم، فلسفه زمینه حضورش در روابط گوناگون اجتماعی را از دست میدهد؛ زیرا دو ویژگی ضروري »تبیین عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر« و »توصیه کارساز براي حل مشکلات گوناگون زندگی اجتماعی« که از وظایف علم به حساب می آیند، زمینه حضور فلسفه را در گستره جامعه فراهم می نماید.

1 اکنون هدف اساسی این پژوهش این است که آموزههاي اسلامی را در زمینه مسائل اقتصادي جاي گزین فلسفه کند و جهت، مسیر، هدف، بایستگیها و نبایستگیها را از این آموزه ها دریافت نماید، به گونهاي که نظریههاي علمی اقتصاد بر مبناي این آموزههاي اسلامی استوار گردد؛ زیرا تاکنون نظریات علم اقتصاد، همزاد با فلسفهمعین و بر مبناي بینش خاص از انسان و جهان و بایستگیها و نبایستگیهاي هماهنگ با این بینش خاص، تحقق یافته است.بدیهی است کهرویکرد نشاندن آموزههاي اسلامی در زمینه روابط اجتماعی اقتصادي به جاي این فلسفه، بدونمتد و روش مناسب امکانپذیر نیست؛ به عبارت دیگر، شکل گیري نظریات علمی اقتصاد بر اساس آموزههاي اسلامی با شکلگیري آنها براساس فلسفه خاص، از نظر نیاز به تبیین روش، تفاوت ندارد.

همان گونه که نظریهپردازي بر مبناي یک نظریهپردازي فلسفه خاص، بدون روش انجام نمیگیرد، نظریهپردازي بر پایه آموزههاي اسلامی نیز بدون روش تعریف شده ممکن نیست.از این گذشته منشأ تفاوت دیدگاهها در دهه هاي اخیر درباره اقتصاد اسلامی، نبودن روش و متدلوژي نظریه پردازي علمی اقتصاد اسلامی است؛ بنابراین تا این روش نظریه پردازي علمی مبتنی بر آموزه هاي اقتصاد اسلامی ارائه نشود، زمینه باور نسبت به شکلگیري اقتصاد اسلامی یا نظریهپردازي علمی اقتصاد اسلامی فراهم نمیگردد.در این مقاله، موضوع فوق در قالب عناوینی همچون تبیین مفاهیم علم، نظریه، اقتصاد اسلامی، مراحل تکوین نظریه علمی اقتصاد، انتساب نظریه به اسلام، تأیید آن و پردازش نمونه هاي نظریه علمی اقتصاد اسلامی در مورد نرخ سود سرمایه بررسی میشود.

.1 تبیین مفاهیم
مفاهیم اساسی که در عنوان مقاله مطرح شدهاند، باید تبیین شود تا تصویري صحیح و بدون ابهام از آنها شکل گیرد. این مفاهیم عبارتند از: علم، نظریه - فرضیه و تئوري - و اقتصاد اسلامی.

الف - مفهوم علم
اصطلاح علم داراي معانی گوناگونی است که به صورت فشرده به مهمترین آنها اشاره میشود:
.1 مجموعه اي از قضایاي سازمان یافته بر یک محور - اعم از کلی و جزئی - بیشک قضایاي پراکنده نه تنها نمیتوانند تصویر واحد و جامعی از جهان واقعیت داشته باشند، بلکه آشفتگی در شناخت از عالم خارج را به دنبال دارند؛ از این رو تنظیم قضایا و گزارهها بر محوري واحد، ضرورتی انکارناپذیر است، چه مدلول این قضایا کلی و چه جزئی، از قبیل جغرافیا و تاریخ، باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید