بخشی از مقاله
چکیده:
فرانسیس فوکویاما سرشناس ترین نظریه پرداز در تلفیق سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی است که مفهوم سرمایه اجتماعی را در چارچوبی اقتصادی مطرح میکند. او با بهرهگیری از مفهوم سرمایه اجتماعی یک نظریه اعتماد اجتماعی تدوین میکند و مطرح می کند که قدرت و کارایی سرمایه اجتماعی در جامعه به میزان پایبندی اعضای آن جامعه به هنجارها و ارزش های مشترک و توانایی آنها برای چشم پوشی از منافع شخصی در راستای خیر و سعادت همگانی بستگی دارد. به اعتقاد او از طریق پایبندی به هنجارها و و ارزش های مشترک اعتماد پدید میآید. اعتمادی که از طریق مناسبات مثبت اجتماعی و بر پایه بده بستان به تعهد اخلاقی و تفکر پدید آمده باشد و نه از روی حسابگری های روزمره، میتواند به رشد و شکوفایی اقتصادی کمک کند.
اعتماد در متن کنش های انسان نمود پیدا میکند، به ویژه در آن دسته از کنش هایی که جهت گیری معطوف به آینده دارند و آن نوعی رابطه کیفی است که به تعبیر کلمن قدرت عمل کردن را تسهیل میکند. اعتماد تسهیل کننده مبادلات در فضای اجتماعی است که هزینه مذاکرات و مبادلات اجتماعی را به حداقل میرساند و برای حل مسائل مربوط به نظم اجتماعی نقش تعیین کنندهای دارد و عنصر پیش قراردادی و مقدم حیات اجتماعی است. به تعبیری مفاهیم مربوط به اعتماد بطور بالقوه روابط اجتماعی را توصیف میکنند که در بردارنده تمایزات افقی بین حوزه های مربوط به فضای عمومی و شخصی است. اعتماد عبارت از تمایل به خطرپذیری در بطن اجتماع براساس حس اعتماد به دیگران است.
به این شکل که دیگران بر اساس انتظار ما پاسخ داده و به روش های حمایتی دو جانبه عمل خواهند کرد و یا حداقل اینکه قصد آزاردهی ندارند. فوکویاما از اعتماد به مثابه شاخصی برای بیان سرمایه اجتماعی در معنای ارزش های جمعی شبکههای اجتماعی و اخلاق فرهنگی که بنیاد رشد و ثبات اقتصادی را تشکیل میدهند، استفاده میکند. آنتونی گیدنز نیز دو نوع اعتماد اعتقاد دارد : -1 اعتماد به افراد خاص - 2 اعتماد به افراد یا نظام های انتزاعی. اعتماد انتزاعی در برگیرنده آگاهی از مخاطره و فرد مورداعتماد است. لذا در حالیکه کنشگر میتواند به راحتی در مورد میزان ارزش اعتماد به افراد خاص قضاوت کند می تواند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به دیگران تعمیم یافته نیز دارای ایده ها و باورهایی باشد.
افراد نیز می توانند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به نهادها یا نظام های انتزاعی دارای باورهایی باشند که این فرایند تحت عنوان سطح نهادی اعتماد نامیده می شودو این همان چیزی است که گیدنز آن را ایده اعتماد به نظام های تخصصی مینامد و در این مورد و در بررسی اعتماد وجوه روان شناختی و جامعه شناختی را توأمان بکار برده است. اعتماد در دیدگاه او نه کیفیتی کلی و وجهی از همبستگی اجتماعی، بلکه شیوه ضروری و اجتناب ناپذیر حیات اجتماعی به شمار می رود. کانون اصلی اعتماد در تمامی انواع آن تداوم و استمرار رفتار و زندگی و قابلیت پیشبینی آن میباشد. اعتماد از عناصر ضروری تقویت همکاری است و یک عنصر غیراختیاری و ناآگاهانه میباشد و مستلزم پیشبینی رفتار یک بازیگر مستقل است.
در جوامع کوچک و به هم پیوسته این پیش بینی براساس چیزی انجام میشود که ویلیامز آن را اعتماد صحیحی مینامید یعنی اعتمادی که به آشنایی نزدیک با این فرد بستگی دارد . اما در جوامع بزرگتر و پیچیده تر، اعتماد غیرشخصی تر یا شکل غیر مستقیمی از اعتماد ضرورت دارد . اعتماد اجتماعی را دلالت بر انتظارها، تعهدهای اکتسابی و تائید شده به لحاظ اجتماعی که افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به سازمان ها و نهادهای مربوط به زندگی اجتماعی شان دارند، تعریف کرده اند و با رابطه متقابل تعمیم یافتهترین است.
مقدمه:
کلاوس اوفه1 مطرح میکند که یکی از جاذبه های ذهنی اندیشیدن درباره پدیده اعتماد اجتماعی، توانایی بالقوه این پدیده برای پرکردن شکاف میان سطوح کلان و خرد در نظریه اجتماعی است - . - Offe,1999:14 اعتماد، فرضی شناختی است که کنشگران فردی یا جمعی در تعامل با دیگران بکار می بندند. این فرض شناختی با ترجیحات و تمایلات رفتاری دیگران از لحاظ آمادگی آنها برای همکاری و پرهیز از اقدامات خودخواهانه، فرصت طلبانه و خصمانه ارتباط دارد - . - Burt,2001:162 لذا اعتماد به معنای باور به عملی است که از دیگران انتظار می رود این باور بر مبنای این احتمال است که گروه های به خصوصی از دیگران کارهای به خصوصی را انجام می دهند یا از انجام کارهای بخصوصی پرهیز میکنند که در هر صورت بر رفاه دیگران یا بر رفاه یک جمع اثر می گذارد.
اعتماد به معنای این باور است که دیگران با اقدام یا برخورداری از اقدام خود به رفاه من یا ما کمک میکند و از آسیب زدن به من یا ما خودداری میکنند. اعتماد اجتماعی به میزان بسیار زیادی اختلال در روابط اجتماعی را کاهش میدهد و از این طریق ارتباط بسیار مؤثری درروابط بین مردم، حکومت، نهادها و گروه های واسطه بین مردم و حکومت دارد که ماحصل آن شکل گیری شبکه اعتماد و شعاع اعتماد میباشد - . - Paxton,2002:9شبکه اعتماد عبارت از گروهی است که بر اساس اعتماد متقابل به یکدیگر از اطلاعات، هنجارها و ارزش های یکسانی در تعاملات فی ما بین برخوردارند و نقش زیادی در تسهیل فرایندها و کاهش هزینه های تعاملات دارند. شبکه اعتماد می تواند بین افراد یک گروه و یا بین گروه ها و سازمان های مختلف به وجود آید.
به نظر فوکویاما2 قبل از ورود به سیستم تجاری یا اجتماعی باید اطلاعات کافی درباره شبکه های اعتماد موجود در آن سیستم و ویژگیهای آن بدست آورد زیرا اعتماد را پایه هر گونه مبادلات اقتصادی و اجتماعی می داند - . - Gill,2008: 41-42از طرف دیگرشعاع اعتماد به مفهوم میزان گستردگی دایره همکاری متقابل و اعتماد متقابل اعضای یک گروه میباشد. تمام گروه های اجتماعی میزان خاصی از شعاع اعتماد را دارند.
هر چه یک گروه اجتماعی شعاع اعتماد گسترده تری داشته باشد، سرمایه اجتماعی بیشتری نیز خواهدداشت. تمامی گروه های اجتماعی دارای میزان خاصی از شعاع اعتماد هستند که به مفهوم میزان گستردگی دایره همکاری و اعتماد متقابل اعضای یک گروه است.پس اعتماد اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین مولفه هایی است که به عنوان مهمترین عنصر تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی در جامعه در نظر گرفته شده است.
به عبارت دیگر اعتماد اجتماعی هم بعنوان یک جزء ذهنی، هم به عنوان علت و هم به عنوان پیامد و معلول سرمایه اجتماعی می باشد. اعتماد اجتماعی از شرایط و الزامات عمده و کلیدی برای موجودیت هر جامعه محسوب می شود و برای حل مسائل و آسیب های اجتماعی ضروری به نظر می رسد به طوری که باعث پیدایش آرامش و امنیت روانی می گردد و برای حرکت موفقیت آمیز اقتصاد و افزایش مشروعیت نظام و توسعه سیاسی و اجتماعی ضرورت دارد - . - Lin,2002:194از نظرپوتنام3 اعتمادیکی از عناصر ضروری تقویت همکاری است و یک عنصر غیر اختیاری و ناآگاهانه نمی باشد.
اعتماد مستلزم پیش بینی رفتار یک بازیگر مستقل است. در جوامع کوچک و به هم پیوسته این پیش بینی بر اساس چیزی انجام می شودکه برنارد ویلیامز آن را اعتماد صمیمانه می نامد یعنی اعتمادی که به آشنایی نزدیک با فرد بستگی دارد. اما در جوامع بزرگتر و پیچیده تر یک اعتماد غیرشخصی یا شکل غیر مستقیمی از اعتماد ضرورت دارد. پوتنام همچنین مطرح می کندکه اعتماد به همان اندازه که یک نگرش شخصی است یک دارایی ضروری نظام اجتماعی نیز هست، افراد قادرند که به یکدیگر اعتماد کنند و این به دلیل هنجارها و شبکه های اجتماعی است که عملشان در چارچوب آنها قرار دارد.
هنجارهای موثر که مانع جرم و جنایت در شهرها می شوند این امکان را برای زنان فراهم می کند که در شب آزادانه درخیابان قدم بزنند و به سالخوردگان امکان می دهدکه خانه هایشان را بدون ترس ترک کنند - . - Gambetta,2003:68 اعتماد اجتماعی به دلیل گستردگی حضور خود به دو گروه کلی اعتماد صمیمانه و اعتماد تعمیم یافته تقسیم می شود. اعتماد صمیمانه یا شخصی در محدوده کمی یعنی در بین افرادی که رابط رودر رو ونزدیک با هم دارند، جریان می یابد در حالی که اعتماد عام، تعمیم یافته یا اجتماعی محدوده وسیعی را شامل می شوند به عبارت دیگر اعتماد عام را می توان داشتن حسن ظن نسبت به افراد جامعه جدای از تعلق آنها به گروه های قومی و قبیله ای تعریف کرد - . - Ibid:70 توضیح اینکه این تعریف از اعتماد موارد ذیل را در بر می گیرد:
الف- اعتماد عام تنها به افرادی که با هم تعامل دارند و روابط چهره به چهره برقرار می کنند محدود نمی شود،
ب- اعتماد تعمیم یافته حوزه ای از کسانی که با ما تعامل دارند یا بالقوه می توانند تعامل داشته باشند را در بر می گیرد،
ج- اعتماد تعمیم یافته مرزهای خانوادگی ، همسایگی ، قومی و محلی را در می نوردد و در سطح ملی گسترش می یابد،
د- اعتماد تعمیم یافته پدیده نسبتا جدیدی است که همراه با شکل گیری دولت های مدرن یا دولت - ملت مطرح شده است،
ی- اعتماد تعمیم یافته لازمه همکاری و مشارکت میلیون ها شهروندی است که جوامع پیچیده و مدرن امروزی را تشکیل می دهند - . - Alesina&Eliana,2000:4-7در کل جامعه شناسان معاصر و کلاسیک تعاریف متعدد و مختلفی از اعتماد اجتماعی ارائه نموده اند که این تعاریف بیانگر سطح تحلیل، رویکرد، مبنای نظری، نوع اعتماد مورد نظر و سطح مطالعه آنها درباب اعتماد اجتماعی میباشد.
بند-1 نگرشی بر مفهوم اعتماد اجتماعی:
برای ایجاد اعتماد اجتماعی باید شرایطی فراهم شود تا مردم در کنار یکدیگراحساس آرامش و امنیت کنند. به این منظور باید برای رفع تضادها و نابسامانی ها در برقراری نظم و ثبات در جنبه های اقتصادی- اجتماعی سیاسی و فرهنگی جامعه تلاش کرد، زیرا اعتماد اجتماعی درچهارچوب روابط صحیح، عادلانه و منصفانه شکل می گیرد.اعتماد در قانون انگلیسی -آمریکائی ارتباط بین اشخاص است در شرایطی که یکی دارای قدرت و مدیریت و دارایی و دیگری خواهان بهره بری از این امتیازات است - . - Zak&Knack,2001:102 تردی گویر1 اعتماد اجتماعی را پایه و اساس زندگی توأم با اخلاق- مسئولیت و نیکوئی می داند ومعتقد است پیوندهای اجتماعی در سایه اعتماد شکل گرفته و ساخته می شود.
او در وجود و عدم وجود اعتماد را در مناسبات اعتماد اجتماعی و ارتباطات انسانی کتاب اجتماعی انسان ها مطرح می کند - . - Farrell&Knight, 2003:41به طور مثال او نقش اعتماد را در روابط بین پزشکان و بیماران و یا سیاستمداران و نهادها مورد مطالعه قرار می دهد از نظر گویر اعتماد اجتماعی حسی است که باعث تعاون می شود و فقط در این حالت است که انسان در عین تفاوت ها قادر به حل مشکلات خواهد بود. او با هرگونه جداسازی بین دنیا و زندگی روزمره انسان با زندگی منطقی و محاسباتی رسمی مخالف است و عامل اتصال این دو جلوه از زندگی انسان را اعتماد معرفی می کند. او اصل بنیادی در ارتباطات انسانی چه به صورت رسمی و چه نام می نهد. بر عکس نظام های قانون ارتباطات انسانی غیررسمی را اعتماد می داند و آن را پلیسی رابیرونی و فشار آور، در برقراری اعتماد و اخلاق میان مردمان می داند و نه تنها آن را اصلا توصیه نمی کند بلکه مخرب هم می داند.
- . - Govier,2000:45 او هر گونه برخورد تصنعی و بیرونی در برقراری اعتماد را تقبیح کرده و آن را اخلاق به حداقل رسانده شده و مشروعیت یافته می داند وتوجیه آن را عدم سقوط اخلاق و اعتماد در زمانی می داند که حکومت ها و یا دولت های مشروع سقوط می کنند و نهادهای حکومتی را ایجاد کننده اعتماد نمی بیند چراکه از نظر او اعتماد یک حس است که مردم آن را می خواهند و انجام می دهند و هر گونه اعتماد سازی نهادینه شده راتنها متمسکی برای توجیه انواع تبعیضات و ستم های قدرتمندان فرض می کند و آن را اعتماد غم انگیزمعرفی می کند. اعتماد حس است قرار داد نیست و نمی توان آن را برای مردم دیکته کرد و خیلی کوته بینانه خواهد بود اگر به این ارزش نیکوی بشری و مقدس جنبه دستوری و اداری داده شود . - Hardin,2005:203 - فرانسیس فوکویاما این نوع اعتماد ساختگی از نظر گویر را در تقسیم بندی منابع سرمایه اجتماعی دردسته منابع ساخته شده و عقلانی قرار می دهد.