بخشی از مقاله

چکیده:

اعتماد اجتماعی امروزه در جامعه به عنوان یکی از مهمترین مفاهیم وموضوعات اجتماعی مطرح است و به انحاء مختلف در نظریه هاي جامعه شناسی کلاسیک و معاصر بخصوص بعنوان مهمترین بعد سرمایه اجتماعی مطرح بوده و هست . این تحقیق بر آن است تا به شیوه پیمایشی، وضعیت اعتماد اجتماعی نسبت به افراد نابینا و کم بینا در شهر فارسان را مورد بررسی قرار دهد.

نتایج حاصل از یک نمونه طچچنفري شهروندان فارسانی به طور خلاصه نشان داد که میزان اعتماد شهروندان فارسانی نسبت به افراد نابینا و کم بینا در حد مطلوبی بوده و این اعتماد بر حسب تحصیلات وقومیت و دیگر متغیر هاي زمینه اي متفاوت نیست و ازطرف دیگر تحقیق نشان داد هر چه افراد در جامعه بیشتر احساس امنیت کنند، اعتمادشان نیز به این قشر جامعه بیشتر می شود. به علاوه هر چه افراد احساس کنند افراد نابینا و کم بینا از صداقت و دیگر ارزش هاي اخلاقی بیشتري برخوردار باشند، بر میزان اعتماد مردم نسبت به آنان افزوده می شود.

طرح مساله

در چند سال اخیر ،موضوع اعتماد اجتماعی3 رهدر جامعه شناسی، از اهمیت و جایگاه مهمی بر خوردار شده و بسیار بر سر زبانها افتاده است .در آغاز قرن بیستم ،امور حاشیه اي و شخصی برخی اندیشمندان مانند:هنیکلاس لوهمان در ؤنؤگهو برنارد باربر در نمؤگهباعث رشد و تعهد عقلانی آنها در ارائه مقالاتی در زمینه اعتماد گردید.مطالعات جامعه شناختی در مورد اعتماد در مقایسه با مفاهیم روانشناختی اجتماعی ،اقتصاد یا علوم سیاسی،از استقلال قابل ملاحظه اي برخوردار بوده و از نظر علمی و نظري داراي زمینه هاي متنوعی است.این مطالعات از رویکردیهاي نظري و روش شناختی مختلف همانند تئوري انتخاب عقلانی،فرهنگ گرایی، کارکردگرایی، کنش متقابل نمادین وپدیدارشناسی نشأت می گیرد.

با وجود تفاوت هاي که بین رویکردهاي مختلف وجود دارد،باید از لزوم اعتماد و حضور آن در همه روابط انسانی و عدم امکان برقراري روابط اجتماعی پایدار بدون برخی از عناصر و معانی مشترك اعتماد،سخن گفت.بدون اعتماد زندگی روزمره به سادگی امکان پذیر نیست و روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود موضوعی که گرچه در چند سال اخیر خیلی مورد توجه قرار گرفته ولی ریشه فکري آن به سالها پیش برمی گردد. اعتماد اجتماعی بعنوان مهمترین بعد سرمایه اجتماعی،مطرح است.

سرمایه اجتماعی خود امروزه به دلیل اهمیت و کارکردهایی که در زمینههاي مختلف اجتماعی، اقتصادي، سیاسی و فرهنگی دارد به یکی از بحث انگیزترین و جنجالیترین مفاهیم علوم اجتماعی و پژوهشهاي توسعه تبدیل شده است. وجود ماهیت بسیار فردگرایانه روابط اجتماعی در دنیاي جدید بخصوص در کشورهاي صنعتی از دلایل توجه بدان و عناصر مهم آن چون اعتماد اجتماعی است.در مثال هیوم مشکل کشاورزان در این بود که بر اثر بی اعتمادي ،حتی کارهاي کشاورزي هم با مشکل روبرو خواهد شد و بر اثر اعتمادي به همدیگر ،بهره وري نیز افزایش خواهد یافت .بنابراین هیوم می خواسته با این مثال بر اهمیت و اثرات مثبت اعتماد در روابط و فعالیتها ،اشاره نماید.

یکی از اقشار مهم جامعه را نابینایان و کم بینایان تشکیل می دهد . اصولا در جامعه بسیار مهم است که مردم یک جامعه نسبت به افراد معلول و بویِژه نابینایان و کم بینایان چه دیدگاهی دارندو چقدر نسبت به آنان اعتماد دارند؛ زیرا اعتماد مبناي چسب و پیوند اجتماعی است ،هر چه افراد نسبت به نابنایان و کم بینایان اعتماد بیشتري داشته باشند بهتر می توانند نسبت به آنها ارتباط برقرار کنند . نگارنده این تحقیق بر آن است که وضعیت اعتماد مردم نسبت به نابینایان و کم بینایان در شهر فارسان را بررسی نماید.تا هم وضعیت اعتماد و هم برخی عوامل مرتبط و اثر گذار بر اعتماد مردم را نسبت به نابینایان و کم بینایان شناسایی نماید.

مبانی نظري

اعتماد اجتماعی جزء اصلی سرمایه اجتماعی1رهاست و حضور آن در جامعه، ضامن حفظ و تعادل جامعه است. در دنیاي مدرن ما شاهد تحولات همه جانبه در عرصه هاي مختلف اجتماعی هستیم و همه انسانها در قالب ساختارهاي که خود ایجاد نموده اند، براي رسیدن به مرحله متکامل تري می کوشند و در تلاشند تا به کمک تکنولوژي هرچه بیشتر از طبیعت بهره کسی کنند و در قلمرو جهانی عرض اندام نمایند؛ در مقابل این همه تلاش و تحول، عرصه اجتماعی نیز دستخوش دگرگونی و تحول شده است.

ارزشها ، نگرشها، بینشها، نیازها، روابط، رفتار، وظایف و نهادهاي اجتماعی دستخوش تحول اند و البته در میان این همه کشمکش بین پیشرفت و ماندگی که براي خیلی از مردم دنیا سودمند افتاده است، شاهد تحولاتی در عرصه اجتماعی در جهت بی سامانی و کشمکش و رشد آسیبها و مسائل اجتماعی نیز هستیم که بدان سبب جامعه شناسان و علماي علوم اجتماعی را از یک طرف و همه نیروهاي رسمی و غیر رسمی نظم دهنده را به میدان طلبیده است. جهانی شدن سود و سرمایه و بازار، جهانی شدن مسائل و آسیبها را به همراه داشته، بحران در اقتصاد و پیشرفت، بحران قدرت و مشروعیت را به همراه داشته، تحولات عجیب و غریب تکنولوژي، تحول در پارامترهاي اجتماعی را به همراه داشته و این همه و سایر موارد دیگر ضمن تایید دیدگاه سیستمی اجتماعی، لزوم تحول در اندیشه و تفکر و همچنین تغییر در راهکاري ساماندهی اجتماعی را نیز الزامی ساخته است.

اعتماد اجتماعی با توجه به کارکردها و اهمیتی که در پاسخ به مسایل فوق داشته مورد توجه قرار گرفته است؛ زیرا شاکله اصلی گفتمان همکاري حکومت دموکراتیک و اعتماد همچنین جزء ضروري سرمایه اجتماعی استکه ریشه در ایده هاي کلاسیک هاي جامعه شناسی همانند؛ گمینشافت - تونیس، نخؤگ - ، جامعه مدنی و فرهنگ مدنی - آلموند و وربا، نلاؤگ - دارد.

اعتماد اجتماعی از جمله الزامی ترین مفاهیم و منابع اجتماعی در دوران جدید بدلهشده و به نظر می رسد وزن و اعتبار و هزینه هاي بی اعتمادي در دوران جدید چندان بالاست که به جرأت می توان گفت، بحران بی اعتمادي ازجمله خطرناك ترین بحران ها در عصر مدرن براي همه حوزه هاي اجتماعی، سیاسی، اقتصادي و فرهنگی است؛ بعنوان مثال اگر مردم متوجه شوند که دولتشان به آنها دروغ می گوید و در حال انجام کاري به غیر از آن کاري باشدکه ادعا می کند، آن گاه نمی توان انتظار توسعه اقتصادي در چنین جامعه اي را داشت.

وجود اعتماد در یک جامعه به افراد این امکان را می دهد که با خیالی آسوده توانایی هاي ذهنی و فکري خود را به کار گیرند و حتی امکان نوآوري نیز داشته باشند و با مردم بهتر تعامل نماید

اعتماد اجتماعی به عنوان یک منبع ارزشمند رفتار، کنش و تعامل اجتماعی را تسهیل، مشارکت اجتماعی3 ر هرا در همه زمینه هاي اجتماعی، افزایش، هزینه هاي رفتار را کاهش و روابط اجتماعی را افزایش و درنتیجه میزان سامان اجتماعی را بهبود می بخشد.

در بحث از پایه هاي اخلاقی اعتماد و رابطه آن با اجتماع مدنی، اهمیت اعتماد را در احساس بهتر نسبت به دیگرانی می داند که متفاوت از ما هستند و معتقد است این امر، اشتراکات مدنی را بین افراد مختلف افزایش می دهد . اعتماد، افراد را علاقمند و متمایل به جستجوي زمینه هاي مشترك در موارد محل اختلاف می نماید . زمانی که در مواجهه با افرادي که ارزشه هاي متفاوت از ما دارند، نوعی نگرانی و ترس از استثمار و رابطه نابرابر وجود دارد، اعتماد به افراد شناخته شده محدود خواهد شد و این امر هزینه برخواهد بود.

ریسک و مخاطره لازمه پیشرفت است. و ریسک با اعتماد به افراد دیگر گره میهخورد. اعتماد به فرض خوش بینانه در مورد جهان بستگی دارد. جوامع اعتماد کننده، مدنی تر هستند و تصمیماته هجمعی، زمانی که مردم اعتماد کننده هستند، آسان تر انجام می شود، کارکردهاي دولت درجو اعتماد مثبت تر است، کمک کردن به دیگرانی که متفاوت از آنها هستند، بیشتر است، تجارت دامنه وسیعتر دارد و در نتیجه رشد اقتصادي و موفقیت بیشتر است. اعتماد در جوامع جمع گرا که ارزش هویت درون گروهی بالاتر است، آسان نیست

انسان ها اعتماد میکنند تا ارتباط برقرار کنند، ارتباط برقرار می کنند تا این باور در ذهنشان ریشه کند که بدون همکاري، مشارکت و همفکري کاري از پیش نخواهند برد ... گوویر از اندیشمندان اجتماعی با هر گونه جداسازي بین دنیا و زندگی روزمره انسان با زندگی رسمی مخالف است و عامل اتصال این دو جلوه از زندگی را اعتماد می داند 

بطور کلی در نظریه هاي مربوط به اعتماد بر عوامل زیر تأکید شده است؛هه محیط اجتماعی، تجاربی که فرد در محیط اجتماعی کسب میکند، صداقت و اخلاق و ویژگی هاي اخلاقی، دانش و آگاهی، منزلت وطبقه اجتماعی، جامعه پذیري، شغل و جنسیت، نوع حکومت و نوع جامعه - باز یابسته - ، آسیبهاي اجتماعی، نظم اجتماعی، بهداشت و سلامت فردي و اجتماعی، روابط با دوستان و دیگر اقشار اجتماعی، وضعیت خانواده، نگرش اجتماعی، - اعتماد به عنوان یک نگرش، داراي ماهیت ارزشگذاري است که نسبت به یک موضوع، شخص یا هدفی صورت میگیرد

اعتماد بیماري و سلامت

در شرایط آنومی یا در هنگام تضاد هنجاري، خاص گرایی در جامعه زیاد شده، پس دایره دوستی محدود میشود. در چنین شرایطی اعتماد متقابله تعمیم یافته کاهش مییابد

همکاري، امنیت، کار و سازمان، فرایندهاي کار، عقلانیت، روابط فردي ، روابط گروهی و... ازجمله مواردي بودند که مورد تأکید قرار گرفته اند. زتومکا دلایل توجه به مفهوم اعتماد در جامعه شناسی و مباحث مربوط به فرهنگ را چنین مطرح میهنماید:هه گآه اعتماد بعد مهمی از فرهنگ مدنی تلقی می شود و آن را پیش شرط عمل سیاسی می داند.

 اعتماد یکی از جهات مهم جامعه مدنی است، از این رو داراي معناي خاص فرهنگی است ، به این معنی که اجتماع منسجم،متعهد و وفادار نسبت به اقتدار سیاسی ،بدون اعتماد افقی افراد نسبت به هم و اعتماد عمودي در بین نهادهاي مختلف نمی تواند وجود داشته باشد.

اعتماد یک بعد مهم سرمایه فرهنگی است.

اعتماد با ارزشهاي فرامادي ارتباط دارد.ارتباط با اجتماع،انسجام و هماهنگی بین شخصی بر اهمیت آن دلالت دارد.

اعتماد بخشی از توانایی مدنی است. پیش شرطی براي مشارکت سیاسی،معاملات تجاري و تمایل به قبول فن شناختیهاي جدید تلقی می شود.

اعتماد یکی از شاخص هاي مهم و ضروري سرمایه اجتماعی است و با مشارکت به هم گره خورده اند.

درحالی که کنشگر میهتواند در جامعه به راحتی در مورد میزان ارزش اعتماد به افراد خاص قضاوت کند، میهتواند درباره ارزش اعتماد نسبت به دیگران نیز داراي ایدهها و باورهایی باشد، همچنین میهتوانند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به نظامهاي انتزاعی، نظیر نهادها نیز داراي باورهایی باشد؛ از این فرایند می توان تحت عنوان سطح نهادي اعتماد نام برد؛ این همان چیزي است که گیدنز آنرا ایدة اعتماد به نظام هاي تخصصی مینامد

در فرایند توسعه اجتماعی میزان عضویت اعضاي جامعه و گروهها، سازمانها و انجمنهاي مختلف افزایش مییابد و آمادگی فرد براي برقراري ارتباط بیشتر میشود و بدین ترتیب اعتماد اجتماعی متقابل افزایش می یابد

از دیگر متغیرهاي مهم و اساسی، در بحث اعتماد اجتماعی، متغیر احساس امنیت وجودي است: یعنی اطمینانی که بیشتر افراد به تداوم تشخیص هویت خود و دوام محیطهاي اجتماعی و مادي اطراف خود دارند، احساس اعتماد متقابل به اشخاص و محیط زندگی که براي مفهوم اعتماد بسیار مهم است، براي احساس امنیت هم اهمیت اساسی دارد.

به همین دلیل این دو احساس - امنیت و اعتماد - پیوند نزدیکی با هم دارند؛ اما این امنیت نه یک پدیدة شناختی، بلکه عاطفی است و در ناخودآگاه ریشه دارد .هه یکی دیگر از متغیرهاي اساسی مرتبط با اعتماد اجتماعی، فضاي سالم اخلاقی6استره و مسلماً در فضایی که بیشتر ارزشهاي اخلاقی مثبت وجود دارد، روابط اجتماعی عمیق تر و اعتماد اجتماعی بیشتر است و براساس دیدگاه هاي نظري، اعتماد اجتماعی با متغیرهاي دیگري چون: سلامت فردي و اجتماعی، مشارکت سیاسی و دموکراسی، توسعه اجتماعی، افزایش سرمایه گذاري، گسترش روابط اجتماعی، عدالت و برابري، جایگاه و پایگاه اجتماعی و..در رابطه بوده و در زمینه هاي مذکور داراي کارکرد مثبت بوده و این متغیرها خود برافزایش اعتماد موثر بوده اند که بایستی بدانها توجه نمود؛

درغیر این صورت شکاف بین مردم با همدیگر و مردم با نهادها و ارگانها و مسئولین حاصل می شود، که نتیجه آن ایجاد نگرانی اجتماعی است و در آن صورت از میزان جمع گرایی کاسته شده و آن به تبع خود کاهش میزان مشارکت اجتماعی –سیاسی –اقتصادي و انسجام اجتماعی را به همراه خواهد داشت.

 بنابراین مفهوم اعتماد اجتماعی که امروزه خود به یک نظریه اجتماعی تبدیل شده است، شاخص اساسی سرمایه اجتماعی است که خود نیز در سال هاي اخیر بدل به یکی از مشهورترین مفاهیمی شده است که از نظریه جامعه شناسی به عرصه زبان روزمره نیز وارد شده است و به رغم شهرت اخیرش نکات واقعاً تازهاي براي جامعه شناسان ندارد و خاستگاه بسیاري از معرفها و محتواي آن در اندیشه هاي جامعه شناسان کلاسیک چون دورکیم، وبر، مارکس و...دارد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید